#مناجات_مهدوی_شب_عاشورا1
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف...
شب عاشورا شده آجرک الله آقا
داغ تو عظمی' شده آجرک الله آقا
گوئیا امشب کنار خیمه گاه کربلا
خیمه ات برپا شده آجرک الله آقا
شاهد اشک غریبی حسین و زینبی
دیده ات دریا شده آجرک الله آقا
آخرین شب از حیات نور عین حیدر و
حضرت زهرا شده آجرک الله آقا
لحظه های آخر عمر علی ِ اصغر و
اکبر لیلا شده آجرک الله آقا
ذکر جانسوز لب اهل حرم از این به بعد
آه و واویلا شده آجرک الله آقا
در حرم ،دلواپس و لبریز اشک وناله ها
زینب کبری' شده آجرک الله آقا
وای! از فردا که بیند عمّه ،دلدارش حسین
بی کس و تنها شده آجرک الله آقا
از غم اکبر شده پیر و کنار علقمه
قامت او تا شده آجرک الله آقا
عصر فردا روی تل بیند که او با قتل صبر
کشته ی اعدا شده آجرک الله آقا
(وا علیّا) از روی تل تا کنار قتلگاه
بر لبش نجوا شده آجرک الله آقا
منزل و مأوای جسم ارباً اربای حسین
گوشه ی صحرا شده آجرک الله آقا
کربلا تا شام ، مأنوس دل اهل حرم
روی نی، سرها شده آجرک الله آقا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#مناجات_مهدوی_عصر_عاشورا_و_شام_غریبان1
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
عزیز حضرت زهرا حبیبی یا اباصالح
تویی تنهاترین تنها حبیبی یا اباصالح
حیات کلّ هستی بر حیاتت بستگی دارد
دلیل خلقت دنیا حبیبی یا اباصالح
تو هستی زندگی بخش و مسیحایی دمت آقا
مسیح ِحضرت عیسی حبیبی یا اباصالح
ببخش ای یوسف زهرا فقط یک جلوه از رویت
به یعقوب نگاه ما حبیبی یا اباصالح
نبودم لایق این که ببینم لحظه ای حتی
تو را در عالم رویا حبیبی یا اباصالح
حضور تو گنه کردم نیاوردی به روی من
منم شرمنده ات آقا حبیبی یا اباصالح
نبودم نوکر خوبی ز دست نوکری چون من
شدی آواره ی صحرا حبیبی یا اباصالح
شده از روضه هایی که تو هر صبح و مسا داری
همیشه دیده ات دریا حبیبی یا اباصالح
تو را خونین جگر کرده مصیبت های زینب در
غروب روز عاشورا حبیبی یا اباصالح
سر جدّت جدا و شدبه پیش عمه های تو
سر عمامه اش دعوا حبیبی یا اباصالح
سرش بر روی نی رفت وتن او پاره پاره شد
به زیر نعل مرکب ها حبیبی یا اباصالح
امان از آتش کینه،امان از غارت خیمه
به وقت حمله ی اعدا ،حبیبی یا اباصالح
بمیرم عمه ات زینب ،اسیر دشمنان گردد
به کوفه می رود فردا حبیبی یا اباصالح
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
رزق بین الحرمین
#مناجات_مهدوی_شب_عاشورا2
#شب_روز_عاشورا
بی تو عزا به پا شده برگرد منتقم
عالم پر از بلا شده برگرد منتقم
ای شاه بی کسم،بِنِگر شیعه بی کس است
خیلی به ما جفا شده برگرد منتقم
آقا ببین که منتظرت دلشکسته است
بر مرگ خود رضا شده برگرد منتقم
روز دهم رسیده و با اشک؛ مادرت
راهی کربلا شده برگرد منتقم
رفته کنار مقتل و از حال رفته است
مضطر ز روضه ها شده برگرد منتقم
با ضربه های خنجر کندی، سر حسین
از پیکرش جدا شده برگرد منتقم
مویی که در مصیبت اکبر سفید شد
با خون خود حنا شده برگرد منتقم
بنگر سه روز وشب تن عریان جدّ تو
در مقتلش رها شده برگرد منتقم
در قتلگاه، روبروی عمّه زینبت
دعوا سر عبا شده برگرد منتقم
بنگر جواب ناله ی کلّ مخدرات
خنده و ناسزا شده برگرد منتقم
ای غیرت خدا بِنِگر عمّه، همسفر
با شمر بی حیا شده برگرد منتقم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيم
"يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين"
"يا رب الحُسين، بحق الحُسين، اِشف صدر الحُسين، بظهور الحُجُّة ، يا رب الحُجُّة، بحق الحُجُّة، اشف صدر الحُجُّة، بظهور الحُجُّة "
ديگه از امشب بايد از اين عبارت و مقدمه شروع كنيم"سَلامٌ عَلى قَلبِ زَينَبَ الصَّبور و لِسانِ الشَکور "... ديگه از امشب امان از دلِ زينب، شام غريبانِ، ساعتي قبل عمه ي امام زمان دست رو سرش گذاشت، الان من و تو هم دست رو سرمون بذاريم، آدمِ مصيبت ديده دست رو سر ميذاره"يا صاحب الزمان! اَلغوث اَلاَمان..." امام زمان بارها سفارش كردند: توي جلساتي كه برا عمه ام زينب گريه مي كنيد برا فرج من هم دعا كنيد...*
دست خدا، دو دست علمدارِ زینب است
قلب سلیم، یکسره بیمارِ زینب است
شیعه تمام عمر گرفتارِ زینب است
عاشق شدن فقط و فقط کارِ زینب است
هر کس حسیني است، بدهکارِ زینب است
زینب نبود، مُحرِم هیئت نمیشدیم
گمراه میشدیم، هدایت نمیشدیم
در کوی یار صاحبِ قیمت نمیشدیم
این زن نبود، مرد طریقت نمیشدیم
اسلام تکیه داده به دیوارِ زینب است
*كيه اين خانوم؟ امام سجاد خطاب به عمه جانش زينب فرمود:" أَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة"... همون زينبي كه ديشب ابي عبدالله بهش گفت: منو توي نماز شبت دعا كن... امشب چه شبي است براي اين خانوم؟ ديشب عباس داشت، حسين داشت...*
بعد از حسین روح دمید انقلاب را
بر دوش خود نشاند غم بیحساب را
زنده نمود نهضت ختمي مآب را
محكم نمود عفتِ این زن حجاب را
خورشید سربرهنه، عزادارِ زینب است
*اين حجابي كه روي سر خواهران و مادران ماست، اين سرمايه يادگار كيه؟... زينب عفيفه اي است كه در راه عفتش/عباس مي دهد نخ معجر نمي دهد*
سکانبهدستِ کشتیِ در خون طپیده اوست
آثار داغعشق به پیکر رسيده اوست
صبر از غمش مدام گریبان دریده اوست
منظومه ي نگاه به رأس بريده اوست
پر خون شدهست سینه اگر، زارِ زینب است
*اين روضه اي كه امام زمان فرمودند:" لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما" اگه اشك هاي چشمم خشك بشه خون گريه ميكنم... همين روضه است، اين روضه خيلي سخته، ايني كه امام سجاد هي زد روي پاش گريه كرد، گفت: امان از اسارت... روضه روضه ي ناموسه، روضه روضه ي مُخدّراته، روضه ي اون خانومي است كه يحييِ مازني چهل سال همسايه ي ديوارِ به ديوارِ زينب كبري است تو مدينه، ميگه چهل سال همسايه ي زينب بودم، يه بار سايه اش رو نديدم، حتي صداش رو هم نشنيدم... روضه روضه ي اين خانومِ كه ميخواست بره سر قبر پيغمبر كوچه هارو تاريك ميكردن كسي نبينه ناموسه علي رو...*
قامت کمان نمود که یارش بایستد
تا که حسین دار و ندارش بایستد
پرچم بلند کرد، شعارش بایستد
حقش نبود شمر کنارش بایستد
آیا اسیر لفظِ سزاوارِ زینب است؟!
#شاعر امیر عظیمی
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتلِ صبر تو صبرم تمام شد
*مگه چي ديد زينب؟ همين امروز...*
دیدم که جای آب، لبت نیزه میخُورَد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترامِ واجبِ زینب، دَمِ غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبورِ چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعل های سواره نظام شد
*يه كاري با بدنِ حسينش كردن، رسيد توي گودال قتلگاه، زينب از مدينه تا كربلا اين همه بلا ديده بود، مادر از دست داد، همه مراقب زينب بودن، باباش اميرالمومنين كه شمشير خورد به فرقش، زير بغل هاش رو گرفته بودن، تا رسيدن جلو در خانه، فرمود: حسنم! حسينم! من رو رها كنيد، ميخوام زينب من رو روي پاي خودم ببينه، دخترم من رو توي اين حال نبينه، باز هم مراعات زينب رو كردن، توي تشييع جنازه ي امام مجتبي نبردنش، عرب رسم نداشت زنها ببرن تشييع جنازه، زينب نبود ببينه جنازه ي برادرش تير باران شد، اما هر چي مدينه نديد، هر چي تو كوفه نديد، امروز اومد بالاي تَلِ زينبيه، اين نيزه ها رو كنار زد، اين شمشيرها رو كنار زد، چه كردن با اين بدن؟ با تعجب صدا زد: آيا تو حسينِ مني؟ يه كاري كرد هيچكي نكرده بود، يه كاري كرد هم دوست هم دشمن گريه كردن "فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیق" بدنِ حسين رو جمع كرد، "فَنکَبَّت علیه" خودش رو انداخت رو بدن حسين، لبهاش رو گذاشت روي رگها، اي حسين!...
خدايا! به زينبِ كبري، به سخت ترين شبِ عُمرش، فرج امام زمان برسان، قلب نازنينش از ما و مجلس ما راضي كن، ياصاحب الزمان! ببخش برا جدتون كم گذاشتيم، ببخش نمرديم تو روضه، اي كاش حسين جان! تو روضه هات مي مرديم، تو روضه ي عاشورات مي مرديم، امشب آخرِ شب آب آزاد شد، زينب همه رو جمع كرد زيرِ خيمه ي نيم سوخته، ديد خيلي ها نيستن، دخترا نيستن، خواهرا نيستن، به زحمت هر كدوم رو پيدا كرد، بعضي ها جون داد بودن،
بعضي ها زخمي بودن، همه رو كه جمع كرد، از سكينه پرسيد رباب كجاست؟ گفت: عمه جان! رباب نشسته كنارِ آبِ فرات، داره با آب حرف ميزنه، بي بي زينب اومد كنارش نشست، گفت: رباب! تو بايد كمك من باشي، تو بايد همراه من باشي، ميبيني بچه ها زخمي شدن، مي بيني بچه ها تشنه هستند، گرسنه اند، صدا زد: زينب جان! دست رو دلم نذار، آب آزاد شده اما علي اصغرم نيست، كاش الان بغلش مي كردم... اي خدا به شيرخواره ي اباعبدالله، به اون خوني كه پاشيده شد به آسمان و يه قطره اش هم برنگشت، فرج امام زمانِ ماروبرسان
غروب بود و زنی در میان آتش و دود
غروب بود و زنی که دوباره حیران بود
غروب بود و زنی که دگر قرار نداشت
غروب بود و زنی که ره فرار نداشت
غروب بود و زنی که سپید شد گیسوش
غروب بود و زنی که سیاه شد بازوش
غروب روز دهم بود پیر شد زینب
خلاصه عرض کنم که اسیر شد زینب
رسید وقت سفر سر به زیر شد زینب
حسین چشم تو روشن اسیر شد زینب
عمه جانم عمه جانم عمه جانم عمه جانم
عمه جانم عمه جانم عمه جانم عمه جانم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دلم گرفته دوباره این شبا برا حرم گرفته
میبینی بازم چجوری روز و شبمو ازم گرفته
دلم اسیره غروب کربلا رو که یادم نمیره
هر دفعه آقا عکس ضریحو میبینم گریم میگیره
دوای دردم این دفعه که بیام دیگه برنمیگردم
مثل همیشه بزرگی کن اگر که من جوونی کردم
منو صدا کن از همین امشب واسه اربعین صدام کن
حالم خرابه شام غریبون از سرِ نیزه نگام کن
گلو بریده مثل تو کشته ای غریب کسی ندیده
بمیره مادر کی اومده موی سر تو رو کشیده
چه نامرتب سرت به روی نی تنت به زیر مرکب
سرت جدا شد جلو چشای خواهرت بیچاره زینب
تجلسون و تحدثون از غم شهید کربلا
باز میریم به سمت آسمون
از مسیر سرخ روضه ها
نوکری های خالص آرزومون همینه
اِنَ تِلکَ المَجالِس جنت رو زمینه
آی قربون دیده ای که تر بشه برای تو
آی قربون اون دلی که سوخته در عزای تو
به یاد کربلای تو
ای ارباب بی کفن حسین حسین
****
تجلسون و تحدثون از غم غریب عالمین
زیر این خیمه شدم مَصون
از بلا با مدد حسین
سینه چاکی عابس آرزومون همینه
اِنَ تِلکَ المَجالِس جنت رو زمینه
آی قربون ساعتی که واشدش درِ کرم
آی قربون لحظه ای که پای من رسید حرم
به لطف اشک مادر
ای ارباب بی کفن حسین حسین
۲۰
#نوحه
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#حاج_رضا_یعقوبیان
#سبک_طفل_یتیمی_ز_حسین_گمشده
امشب شب قتل حسین زهراست
واویلا واویلا
اندر جنان در غم وجود طاهاست
واویلا واویلا
اصحاب ثار الله به خیمه جمعند
واویلا واویلا
پروانه سان همه به دور شمعند
واویلا واویلا
امشب همه گرد شه غریبند
واویلا واویلا
از بهر فردا جمله بی شکیبند
واویلا واویلا
امشب همه در ذکر و در سجودند
واویلا واویلا
با گریه شور عاشقی سرودند
واویلا واویلا
امشب همه در شور و در نوایند
واویلا واویلا
فردا همه شهید و سرجدایند
واویلا واویلا
امشب بریزند اشک غم چو دریا
واویلا واویلا
فردا شوند کشته ز ظلم اعدا
واویلا واویلا
امشب همه در ذکر و در دعایند
واویلا واویلا
فردا به روی خاک کربلایند
واویلا واویلا
امشب همه با خالق مجیدند
واویلا واویلا
فردا همه در راه دین شهیدند
واویلا واویلا
اهل حرم امشب چه بی قرارند
واویلا واویلا
درون خیمه ها در انتظارند
واویلا واویلا
امشب بنی هاشم به شور و شینند
واویلا واویلا
فردا همه فدایی حسینند
واویلا واویلا
امشب همه ریزند سرشک دیده
واویلا واویلا
فردا به نی بینند سر بریده
واویلا واویلا
امشب همه دل ها بود پریشان
واویلا واویلا
فردا بدن ها زیر سم اسبان
واویلا واویلا
امشب بود در خیمه شور دیگر
واویلا واویلا
فردا بریزد خون پاک اکبر
واویلا واویلا
امشب علی به دامن رباب است
واویلا واویلا
فردا درون خیمه قحط آب است
واویلا واویلا
امشب زند لبخند علی اصغر
واویلا واویلا
فردا شود از کین بریده حنجر
واویلا واویلا
امشب گل زهرا در التهاب است
واویلا واویلا
فردا تنش در زیر آفتاب است
واویلا واویلا
امشب حسین جانش رسیده بر لب
واویلا واویلا
فردا زند بر سر و سینه زینب
واویلا واویلا
پیچیده در دشت بلا بوی یاس
واویلا واویلا
به دور خیمه ها بگردد عباس
واویلا واویلا
کس همچو زینب رنج و غم ندیده
واویلا واویلا
فردا شود زینب قدش خمیده
واویلا واویلا
خدا کند امشب سحر نگردد
واویلا واویلا
دخت سه ساله بی پدر نگردد
واویلا واویلا
#شب_عاشورا
چنین نوشته به مقتل .حسین راکشتند
فغان وناله بر آن روزگارتان میرفت
نوشته ظهر دهم شدشروع آه و نوا
مصیبت توچنین بود بر زبان میرفت
برای کشتن اصغر.سه تیر ه زهر آلود
سه بار حرمله هربار با کمان میرفت
ز صدر زین به گمانم که شاه افتاده
اگر غلط نکنم عرش در فغان میرفت
لهوف گفته که درعصر روزه عاشورا
بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان میرفت
چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی
برای کشتن تو گوییا سنان میرفت
چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی
به قصد حنجره ات شمر بی امان میرفت
چنین نوشته مقاتل ! همین که افتادی
میان هروله خواهر دوان دوان میرفت
به جسم پاره ی تو تیغ ونیزه ها میخورد
یکی به قصد تنت با عصازنان میرفت #ای_وای
چنین نوشته مقاتل. تنت به خاک افتاد
رسیدخولی و برکشتنت دوان میرفت
برای غارت انگشتر غنیمتی ات
چنان که غائله خوابید ساربان میرفت..
آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#قطعه
#روضه
😭😭😭😭😭
لطفا حق روضه ادا شود😭
|⇦•خداوندی که لیلای حسین است..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم۱۴۰۰ به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السلام علیک یا بقیه الله ..
خداوندی که لیلای حسین است
خودش هرجوره شیدای حسین است
زگریه پاک کردم چشم خود را
چرا آخه به روی چشم من جای حسین است
اگر هرشب به هیئت می روم من
دلیل آن به فرمای حسین است
به جای خوب ها من را سوا کرد
خدایی عشق معنای حسین است
ملالی نیست دنیا دوستم من
اگر دنیام دنیای حسین است
گناه از شهر رفت و نور آمد
خدا رو شکر غوغای حسین است
چرا بیمارها نومید باشند
امید ما مداوای حسین است
حسین جان حسین جان
خوشم با آفتاب کربلایش
گلستان بین صحرای حسین است
برات اربعینم را بگیرید
آخه علاج کار امضای حسین است
شب آخر است امشب شب آخر من و تو
چه قیامتیست اینجا شده محشرِ من و تو
برویم در بیابان بکَنیم هرچه خار است
نگران بچه ها شد دلِ مضطرِ من و تو
تو ببین رباب و لیلا همه عزم جنگ کردند
صفِ این زنانِ بی کسشده لشکرِ من و تو
علی اکبر امشب آمد پی دست بوسی من
به عبا رسیده فردا تنِ اکبرِ من و تو
تو نگو زِ غارتِ من که نگویم از لباست
به خدا که قلبِ زهرا زده پرپر من و تو
*داره شمشیرش رو تیز میکنه .. همینطور که داشت شمیشیر تیز میکرد صدا میزد یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ .. یه وقت دید پرئۀ خیمه باز شد خواهرش سراسیمه دامنکشان خودش رو رسوند به ابی عبدالله .. حسین جان مگه میخوان فردا تو رو بکشن ؟!! .. عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة هست .. هنوز باور نمیکنه .. تو رو میخوان بکشن ..؟! بعد حضرت شرح داد دونه ذونه جدم کجا رفت ؟ بابام علی کجا رفت .. دونه دونه گفت یه وقت فرمود اگه فردا من مرغ قنطاره باشم بالاترین نقطۀ این سرزمینم برم منو میگیرن و میکشن .. روایت داره چنان با سیلی به صورتش زد غش کرد افتاد .. دستاش رو گرفت یکی یکی بوسید گفت من از تو خواهشی دارم میشه فردا به این لشکر بگی به جای تو سر از تن من جدا کنن .. من طاقت ندارم ..
تو نگو زِ غارتِ من که نگویم از لباست
به خدا که قلبِ زهرا زده پرپر من و تو
طرفی به تازیانه طرفی به تیغ و نیزه
همه میزنن زخمی روی پیکرِ من و تو
هلال ابن نافع میگه دیدم حضرت از خیمه اومد بیرون دورِ خیمه و یکم فاصله دار از خیمه ها رفت .. میگه ترسیدم دست به شمشیر آهسته مواظب بودم نامردیاز پشت نزنه حضرت رو دیدم هی میشینه رو زمین پا میشه .. یه وقت صدا زد کیه دنبالِ من؟.. زود صدا زدم غلامت هلال ابن نافع ترسیدم به شما زخمی بزنن محافظت وار اومدم دنبالِ شما .. آقاجان چه کار میکنی تو این بیابان؟ فرمود فردا شب بچه های من آواره میشن .. دارم دونه دونه خارهارو جمع میکنم ..
ــــــــــــــــــ
خورشیدِ صبح فردا بالا نیاید ای کاش
وقت جدایی از هم، بر ما نیاید ای کاش
یک لحظه هم نباشی در دردسر میافتم
دلشوره ام زیاد است، فردا نیاید ای کاش
بگذار تا بمانم خیره به چشم نازت
قرآن بخوان برایم با صوتِ دلنوازت
گفتی که در نمازم باشم به یادت اما
خیلی مرا دعا کن امشب سرِ نمازت
کرده غمت دلم را هر لحظه سخت تهدید
خیلی دلم سر شب با گریه هات لرزید
طاقت نداشتم خب، آتش به سینه ام زد
خاری که پشت خیمه، دست تو را خراشید
ای وای اگر بسوزی، در التهاب باشی
لب تشنه باشی اما محروم از آب باشی
خواهر بمیرد اما این صحنه را نبیند
از درد زخم هایت در پیچ و تاب باشی
#استاد_حاج_منصور_ارضی
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
باب الحرم _حاج منصور شب عاشورا.mp3
14.31M
|⇦•خداوندی که لیلای حسین است..
#روضه و توسل به حضرت اباعبدالله علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم به نفس استاد حاج منصور ارضی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ
دلم شراره ی شمعی شده در انجمنت
صدای زخمی من وقف زخم های تنت
تو آن صحیفه ی صد پاره ای که بنوشتند
هزارو نهصد و پنجاه زخم بر بدنت
تو بر نصیحت مردم گشوده بودی لب
چرا شکسته شد از سنگ گوهر سخنت
طعنهها بر این دل تنگم زدن...
نام زهرا بردم و سنگم زدن...
( اگر اجازه دهی صف کشیده میآییم
که این سپاه نگوید حسین سپاه ندارد
اگر اجازه دهی من روم به شمر بگویم
که ای ستمگر بیدین حسین گناه ندارد)
#وداع
قدم قدم ز حرم میشوی جدا برگرد
بدون من به کجا میروی بیا برگرد
به گردنت به خدا حق مادری دارم
به حرمتی که بود بین ما دوتا برگرد
خدا بخیر کند شمر چکمه پوشیده
در انتظار تو ایستاده بیحیا برگرد
تمام ترس من این است گیسوان سرت
به دست شمر بیفتد تو رو خدا برگرد
#وداع
بزار تا دونه به دونه موتو ببوسم
جلوتر بیا تا روتو ببوسم
نمیدونم برا چی مادر من
گفته زیر گلوتو ببوسم
ای کاش گلویت را نمیبوسیدم ...
تقصیر من است پشت رویت کردن...
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سبک_اقاجان_حسین_حسین_اقاجان
تو قتلگاه تا خورد زمین سپر نداشته
غارت که شد از خیمه ها خبر نداشته
اسا اگه نمیزدن ضرر نداشته
خندیدن شمر به نیزه خوردنش
رفت دو سه بار با چکمه رو تنش
با شکمه گرسنه کشتنش
#اه
دلگیر از جسارت نامرد
شمر که رو سینه جا خوش کرد
بند پنجم :
نفس بکش تاکه یکم. نفس بگیرم
میخوام تن . کم تو رو . رو دس بگیرم
فقط بگو . سرت رو از . کی پس بگیرم
با شکمه گرسنه کشتنت
خندیدن شمر به نیزه خوردن
رفت دو سه بار با چکمه رو تنت
#اه
اشفتست رگی که در هم باشه
این تن رو تکوم بدی میپاچه
➖➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین