eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
موی سرت رو می کشید، پیش نگاه زار من گویا که شمر بی حیا ؛ داره سر آزار من پاشو ببین برادرم، آمد صدای مادرم اینقد نزن تو دست و پا، در پیش چشمان ترم با نیزه های بی هوا؛ افتاده ای در خاک وخون ای قاری قرآن من؛ واسم کمی قرآن بخون منت کشیدم ازسنان؛ حرمت بذار بر پیکرش نیزه نزن ای بی حیا؛ در پیش چشم مادرش داری نگاهم می کنی؛ زینب ندارد مرهمی دیگه ندارم بعد تو؛ در این بیابان محرمی دارد نگاهم می کند؛ این شمر بد ذات لعین از وقتی افتادی حسین؛ بی پیرهن روی زمین وقتی به زیر سم اسب؛ بی پیرهن می دیدمت گفتم به خود ای کاش من؛ روی عبا می چیدمت تو می روی از پیش من؛ ای سایه ی اهل حرم اینان به فکر غارتِ خلخال ها و معجرن میدانی ای سالار من؛ خیلی برام عزیزی اما بدان اینجا شده؛ حرفایی از کنیزی😢😢 نام شاعر.مجتبی
﷽   امان از آن زمان که قاتلان ترا سنان زدند بزیرِ دست و پای خود، به هر چه دست‌شان زدند به جرمِ زادۀ علی شدن، به هر چه داشتند ز پا گرفته تا به سر، هر آنچه در توان زدند تنت بزیر سمِ اسب‌ها که لِه شد، عاقبت سرِ ترا به نیزه ها، به پیشِ بانوان زدند عجیب بود، اینکه غارتِ تنت مباح شد عجیب تر از آن، لگد به جسمِ نیمه جان زدند نه رحم در دلِ کسی، نه در وجودشان شرف بدونِ وقفه سنگها، به خیمه ی زنان زدند حجابها دریده شد، نقاب‌ها کشیده شد پس از هجوم بر زنان، لگد به کودکان زدند حرم که حرمتی نداشت، حریم عزتی نداشت از آن زمان، که شعله بر حریمِ عرشیان زدند چه جسم هاست بر زمین، چه دست‌ها به آسمان خدا گواه دشمنان، شرر به آسمان زدند به پیشِ چشمِ فاطمه، سر از تنت بریده اند که خنجرِ عناد را، به حجتِ زمان زدند گرفته بود، گیسوی سرِ بریده را بدست که ناگهان سر ترا، به نیزه کوفیان زدند غروب بود و پشته ها، ز کشته های تشنه لب به صوتِ آتشینِ خود، شراره بر اذان زدند بساطِ شامِ غربتِ حرم، فراهم است و بعد صلا به غارتِ حرم، به حکمِ قاتلان زدند نه مانده بود معجری، نه مانده بود زیوری میانِ گریه خنده بر، تمامِ دختران زدند بزیرِ بوته ها یکی یکی، پناه برده اند یتیم های فاطمه، که سر به بیکران زدند به دامنی ‌که شعله از شرارشان فتاده بود چه سخت لحظه ی فرار، ضربه بی امان زدند
﷽   تو زمین خوردی و بر چشمِ تَرم خندیدند دست و پا می‌زدی وُ دور وُ بَرم  خندیدند نیزه‌ها پشتِ سرِ هم به سر ُو رویت خورد جگرم سوخت به سوزِ جگرم خندیدند چکمه‌ای بر رویِ این سینه‌یِ زخمی‌شده بود مادرم گفت  غریبِ مادرم  خندیدند ضربه‌ها پشتِ سرَت خورد تنم می‌لرزید به همین اَشک و به لرزِ پیکرم خندیدند سایه‌سارِ سرِ من شد سرِ رویِ نیزه معجرم سوخت به وضعِ معجرم خندیدند همه‌یِ قافله بیچاره‌یِ این روضه شدند خولی و حرمله بر همسفرم خندیدند ندبه‌خوانهایِ حریم تو کتک می‌خوردند دختری گفت  پدر  دربه‌درم  خندیدند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4.87M
فرازهایی از ناحیه مقدسه هم اکنون. هیئت شهدای بسیج 🎤کربلایی محمد علی جهان تیغ چنددقیقه روضه خانگی مهمان باشید.😭😭 التماس دعا🤲
مسير حرکت اسراء اهل بيت ـ عليهم السلام ـ : ۱ـ از کربلا به کوفه: عصر روز يازدهم سرهاي شهداي کربلا را به روي نيزه زدند و بين قبايل مختلف تقسيم کردند. به دستور عمر بن سعد دختران و زنان را بر شتران بي جهاز سوار کردند و غل و زنجير بر گردن امام سجاد نهادند و به درخواست اهل بيت آنها را از کنار شهدا عبور دادند و به هنگام عبور شيون آنها بلند شد. سکينه خود را بر روي بدن پدر شهيدش انداخت ولي تعدادي از مأموران با خشونت و تازيانه سکينه را از روي بدن امام کنار کشيدند. کاروان با شتاب فاصله 12 فرسخي کربلا تا کوفه را طي کرد. مردم کوفه براي تماشا اجتماع کرده بودند. وقتي وارد کوفه شدند حضرت زينب اشاره اي کرد و با اين اشاره نفسها به سينه ها برگشت و زنگ شتران از صدا افتاد و حضرت خطبه اش را آغاز نمودند خطبه اي که هر شنونده اي را به ياد اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ مي انداخت. مردم به شدت گريه مي کردند و انگشتانشان را با دندان مي گزيدند. سپس حضرت ام کلثوم و حضرت امام سجاد نيز سخنراني کردند، سپس اسرا را وارد دار الاماره کردند و.... و پس از 4 روز بسرعت روانه شام شدند. ۲_از کوفه به شام: اسراي اهل بيت روز دوازدهم محرم وارد کوفه شدند و روز شانزدهم خارج شده و روانه شام گشتند. اين کاروان با سرعت زياد و تحت تدابير شديد امنيتي در روز اول صفر وارد شام شدند و اين کاروان در راه شهرها و منزلگاهها را پشت سر گذاشتند که برخي شهرهاي آباد و مشهور است و برخي غير مشهورند. نکته مهم اينست که برخي از مورخين گفته اند کاروان اسرا از شام به کربلا برگشته و سپس راهي مدينه شدند و دسته اي ديگر که اکثريت هستند در بيان منازل و محلهاي مسير اسراي اهل بيت نامي از کربلا نبرده اند. مرحوم سيد ابن طاووس در لهوف و مرحوم عباسقلي خان سپهر در ناسخ التواريخ و سيد ابراهيم موسوي در وسيلة الدارين في انصار الحسين ـ عليه السلام ـ و علامه مجلسي در بحار الانوار جلد 45 و... . اين دسته چنين نقل مي کنند که وقتي کاروان اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از شام خارج شدند فضاي شهر عوض شده بود مردمي که براي ديدن اسيران جشن گرفته بودند و با شادي به استقبال آنها رفتند پس از حدود 8 روزیا 4روز اقامت همين اسيران مردم را از ظلم و جنايت تاريخي خاندان يزيد آگاه کرده و مظلوميت امام حسين ـ عليه السلام ـ را به آنها فهماندند بنابر اين مردم با ديده گريان آنها را بدرقه کردند و کاروان اسيران با احترام ظاهري زيادي از شام به سوي مدينه روان شدند. امّا همينکه از شام خارج شدند زنان و کودکان از راهنماي کاروان درخواست کردند براي حرکت به سوي مدينه راهي را انتخاب کند تا آنان بتوانند به کربلا وارد شوند. راهنما هم پذيرفت و کاروان از روز هشتم صفر از دمشق راه افتاد و مسير خود را با سرعت ادامه داد تا اينکه توانست در بيستم صفر (اربعين) به کربلا برسند.به روايتي امام سجاد سر امام را که همراهش بود در همين ايام کنار بدن مقدس امام حسين ـ عليه السلام ـ دفن کرد و به بدن ملحق کرد. اين نکته هم لازم به ذکر است که جابربن عبد الله انصاري در اربعين شهادت امام حسين ـ عليه السلام ـ يعني بيستم ماه صفر به زيارت امام شتافته است و اين قطعي است و اگر اهل بيت با جابر در کربلا ملاقات کرده باشند پس حتماً در روز اربعين به کربلا رسيده اند کما اينکه همين مطلب را سيد بن طاووس و امثال او گفته اند منازل کوفه تا شام: در تعداد منازل اختلاف است. برخي 12 مورد و برخي 24 مورد و برخي تا 28 مورد نام برده اند که عبارتند از: 1ـ حراب (خراب)  2ـ قادسيه  3ـ تکريت 4ـ وادي النخله  5ـ لواء (لبا، لينا)  6ـ کيهل (کحيل) 7ـ جهينه  8ـ موصل  9ـ نصيبين 10ـ دعوات  11ـ قنسرين  12ـ حلب 13ـ معرة النعمان  14ـ شيزر (شيرز)  15ـ کفر طاب 16ـ سيبور (سينور)  17ـ حماة    18ـ حمص 19ـ خندق الطعام (سوق الطعام)  20ـ جوسيه (حوسيه)  21ـ بعلبک 22ـ دير راهب  23ـ حرّان  24ـ عسقلان 25ـ مرزين  26ـ ميافارقين  27ـ شبذير... و پس شام (دمشق) البته کتاب هاي مختلف اين منازل را به صورت هاي مختلف ذکر کرده اند که به علت اختصار از ذکر همه آنها صرف نظر مي شود. معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1ـ زينب قهرمان دختر علي، احمد صادقي اردستاني. 2ـ نگاهي کوتاه به زندگي زينب کبري. 3ـ لهوف، سيد بن طاووس. 4ـ حياة السيدة زينب، شيخ جعفر نقدي. 5ـ منتهي الامال، شيخ عباس قمي. https://eitaa.com/manbarmajma
پاره شد مصحف به روی خاک صحرا وای وای روی نیزه رفت بسم الله رعنا وای وای حافظان و شارحان و قاریان با هم شدند آتش افکندند در آیات زیبا وای وای آتشی کامروز بر قرآنِ جان افتاده است یادم آید ز آتش و بازوی زهرا وای وای هر چه شر برخواست از شر سقیفه بود و هست پشت در ها ، کوچه ها ، کرب و بلا ها وای وای ام حسبت اصحاب کهف و الرقیم دارد عجب؟ دیده ای ببریده سر قاری زیبا؟ وای وای متن قرآن چون حسین و جلد قرآن زینب است جان دهم بر خط و متن و جلد آنها وای وای ✍استاد علی فرخی
فرازهایی از روضه های امام سجاد علیه السلام روزی امام سجاد (ع )در بازار مدینه شنید مردی می گوید: اِرحَمُونی اَنا رَجُلٌ غَریبٌ به من رحم کنید که من مردی غریب هستم. حضرت به او فرمود: اگر مقِّدر شده باشد که تو در اینجا از دنیا بروی آیا جنازه ات بدون دفن می ماند؟  آن مرد با تعجب گفت: الله اکبر، چگونه جنازه ام را دفن نمی کنند با اینکه در برابر دید مردم مسلمان می باشد. امام سجاد ع منقلب شد و گریست و با همان حال فرمود: «و اسَفاه عَلَیکَ یا اَبَتاهُ! ثُبقی ثَلاثَهَ اَیّامِ بِلا دَفنِ وَ اَنتَ اِبنٌ بِنتِ رَسُولِ الله». ای وای، فریاد از اندوه جانکاه تو ای پدر! که جنازه ات سه روز بدون دفن باقی ماند با اینکه پسر دختر پیامبر خدا ص هستی. سیره امام سجاد علیه السلام ص۱۵۴ ذبح گوسفند روزی امام زین العابدین (ع )از بازار مدینه عبور می کرد دید قصّابی گوسفندی را می کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید. به او فرمود: آیا این گوسفند را آب داده ای. قصاب گفت: ما قصاب ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی کنیم. امام سجاد ع گریه کرد و فرمود: «و اَلهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاهُ لاتُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تُذبَحُ عَطشانا». ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله (ع)، گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا (ص) بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند. ماساه الحسین ۱۵۳ نحوه انتقال اسرا از زبان امام باقر علیه السلام منبع: اقبال؛ سیدبن طاووس، ج 3 ص 89 مُحَمَّد بن عليّ [الباقر] عليهما السلام: سَأَلتُ أبي عَلِيَّ بنَ الحُسَينِ عليه السلام عَن حَملِ يَزيدَ لَهُ، فَقالَ: حَمَلَني عَلى بَعيرٍ يَطلُعُ‏ بِغَيرِ وِطاءٍ، ورَأسُ الحُسَينِ عليه السلام عَلى عَلَمٍ، ونِسوَتُنا خَلفي عَلى بِغالٍ اكُفٍ‏، وَالفارِطَةُ خَلفَنا وحَولَنا بِالرِّماحِ، إن دَمَعَت مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رَأسُهُ بِالرُّمحِ، حَتّى إذا دَخَلنا دَمِشقَ صاحَ صائِحٌ: يا أهلَ الشّامِ هؤُلاءِ سَبايا أهلِ البَيتِ المَلعون‏ ترجمه: امام باقر عليه السلام: از پدرم على بن الحسين (زين العابدين) عليه السلام در باره بردن او به سوى يزيد پرسيدم. فرمود: «مرا بر شترى لَنگ و بدون جهاز، سوار كردند و سر حسين عليه السلام بر بالاى عَلَمى بود و زنانمان، پشت سرِ من بر استرانى بدون پالان، سوار بودند. كسانى كه ما را مى‏بردند، از پشت سر و گرداگردمان، با نيزه، ما را احاطه كرده بودند و آزار مى‏دادند. اگر اشكى از ديده يكى از ما فرو مى‏چكيد، با نيزه به سرش مى‏كوبيدند، تا آن كه وارد شام شديم. جارچى جار زد: اى شاميان! اينان، اسيران اهل بيتِ ملعون اند» نحوه انتقال اسرا به شام در بیان امام زمان عج منبع:زیارت ناحیه مقدسه وَ سُبِیَ اَهلُکَ کَالعَبِیدِ وَ صُفِدُوا بِالحَدیِدِ فُوقَ اَقتابِ المَطّیات تَلفَحُ وُجُوهَهُم حَرُّ الهاجِراتِ یُساقُونَ فِی البَرارِی وَ الفَلَوات اَیدِیَهُم مَغلُولَهٌ اِلَی العِناقِ یُطافُ بِهِم فِی الاَسواقِ فَوَیلٍ لِلعُصاه الفُسّاقِ ...» ای جد بزرگوار فراموش نمی کنم آن هنگام را که پس از شهادتت افراد خانواده ات را مانند بردگان اسیر کردند و زنجیر آهنین از پشت گردن به آنها بستند و آنها را بر فراز شتران تندرو بی سرپوش و فاقد محمل (با کمال بی احترامی) سوار نمودند که پوست صورتشان از شدت گرمای سوزان سوخت، آنها در بیابان ها و راه ها حرکت داده شدند، دست هایشان را به گردن هایشان بستند و در کوچه ها و میدان ها عبور دادند وای بر آن مردم گنهکار و بی شرم.
امشب به سبک کرب و بلا گریه می کنیم همراه زینب کبری گریه می کنیم صاحب زمان گرفته عزا گریه می کنیم از داغ روح سیدالشهداء گریه می کنیم 🥀 🥀 💔 🏴 ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا