161K
#زمزمه
#شهادت_امام_سجاد_ع
بند اول
یه عمره از داغت میسوزم
داغت برام تازه ست هنوزم
میگذره با غم شب و روزم
هر روز،تیره و تاره برام با روضه هات
هر روز،میسوزم به یاد خشکیه لبات
ای وای ای وای
هر روز ،روضه ها پیش چشام مرور میشه
هر روز خاطرم زخمی دود و آتیشه
ای وای ای وای
بند دوم
بنی اسد وقتی رسیدن
پیکر بی سرت رو دیدن
رو یه حصیر تنت رو چیدن
سخت بود ،پیدا کردن تموم بدنت
سخت بود ، اینکه بوریا شد آخر کفنت
ای وای ای وای
سخت بود ، اینکه از قفا جدا شده سرت
سخت بود ، بوسه دادم به رگای حنجرت
ای وای ای وای
بند سوم
یادم نمیره شام و ازار
امون از این مردم بی عار
خیلی شلوغ شد سر بازار
سخت بود، دست بسته رفتنِ با سلسله
سخت بود، خنده های شوم شمر و حرمله
ای وای
سخت بود، همسفر شدن با اون حرومیا
سخت بود، طعنه و زخم زبون شامیا
ای وای
#سعید_حمیدیان_فر
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#محرم
#نوحه_زمزمه
#هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم
هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم
این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم
نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم
ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟
اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟
اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام
زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام
داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش
باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش
این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت
از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت
به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو
کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو
یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت
چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت
یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها
چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها
بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن
این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن
با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم
حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم
زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه
جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه
اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد
با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد
اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم
با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم
اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی
زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی
خطبه زین العابدین /آتیش به قلبشون کشید
اشک ندامت می بارید /از چشم این قوم پلید
دیگه جایی نمونده بود / برا پشیمونی هاشون
به نیزه رفته بود حالا / سَرای قربونی هاشون
سرت به نیزه شد ولی / مقام و عزت آفرید
برای دشمنان دین / خواری و ذلّت آفرید
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
.
#دم_پاياني
#امام_حسین
#سبک_میگذرد_کاروان
سلسلۀ کائنات عبد قدیم حسین
روی دل عاشقان سوی حریم حسین
میکند ارض و سما بر حرم او سلام
کعبۀ شش گوشه اش قبلۀ بیت الحرام
ای جان و جانانم یا حسین
حافظ ایمانم یا حسین
با یاد تو مرثیۀ غم می خوانیم
تا به ابد سینه زن تو میمانیم
جانم حسین جانم حسین جانم حسین...
ای پسر فاطمه کن نظری سوی ما
که چو شهیدان شویم زائر کرببلا
مِهر و مَهِ ما که بس روشن و نورانی است
مِهر جمارانی و ماه خراسانی است
دعای قنوت اشکمان
العَجَل یا صاحبَ الزّمان
ای دلها از هجر تو خون ، یابن الحسن
گل پسر نرجس خاتون ، یابن الحسن
یابن الحسن...
✍️#حاج_امیر_عباسی
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#محرم
#نوحه_زمزمه
#هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع
#شعر_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═༅࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇༅═┅─
هفت روزه که حسینِ من/ به زور ازَت جدا شدم
هفت روزه که همسفرِ /سرِ رو نیزه ها شدم
این همه سال نبوده که /چن روز ازَت جدا باشم
نبوده تو این همه سال / بینِ نامحرما باشم
ببین که زینبت کجا / کوچه و بازار کجا؟
اهل حرم کجا و این / مجلس اغیار کجا؟
اگر که طاقت بیارم /توو راه کوفه تا به شام
زنده بمونم و یه سر / به سمت کربلا میام
داغ دلم تازه میشه/ با دیدن سرت داداش
باور نمی کنم چطور/ نمرده خواهرت داداش
این هفت روز برای من/ مثالِ هفت سال گذشت
از خاطرم هزار بار/ روضه گودال گذشت
به یاد خنجری که شد/ شرمنده از گلوی تو
کُند شد و نمی بُرید / گلو ز ِ روبروی تو
یادم نمیره که تو رو / چطور اَزَم گرفتنت
چطور جلو چشم همه /سرت جدا شد از تنت
یادم نمیره بعدِ تو / آتیش زدن به خیمه ها
چه وحشتی افتاده بود / بین تموم بچه ها
بین همین آتیش و دود / سَرا به نیزه ها شدن
این بچه ها قربونیِ / سیلیِ بی هوا شدن
با این همه جسارتا / ولی بدون ، برادرم
حتی یه لحظه هم حسین!/ نرفته معجر از سرم
زینب تو نذاشته تا /دستی به معجر برسه
جسارتی به چادرِ / خاکیِ مادر برسه
اگر که خواهر تو رفت / به مجلس اِبن زیاد
با خطبه های خواهرت /هیبتشون رفت به باد
اگرچه داغ دیده ام / نشد سرم ، یه لحظه خَم
با عزت و صلابتم / شکسته شد کاخ ستم
اگر چه دیدم سرِ تو /میوون تشت خون،ولی
زنده شد از خطبه ی من/ کلام و گفتار علی
خطبه زین العابدین /آتیش به قلبشون کشید
اشک ندامت می بارید /از چشم این قوم پلید
دیگه جایی نمونده بود / برا پشیمونی هاشون
به نیزه رفته بود حالا / سَرای قربونی هاشون
سرت به نیزه شد ولی / مقام و عزت آفرید
برای دشمنان دین / خواری و ذلّت آفرید
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
بسم رب الحسین(۱۵)
#نوحه_زمزمه #هفتمین_روز_شهادت_امام_حسین_ع
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک: به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
هفـت روزه کــه داداش تو رو ندیدم من
تو غـــربت کـــوفه چـــه ها کشیــدم من
نبــــوده یک روز هـــم ازت جـــدا باشم
تـــوی مصیبتـــها غـــریب و تنهــــا شم
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب حسینم وای(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
نرفتـــه از یــادم وقتـــی توی گــودال
سینــهٔ ســـوزانت چگـــونه شــد پامال
وقتی که رأسـت شـــد همسفـــر زینب
ســـایه شـــدی بر نِـی روی ســرِ زینب
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهــر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
طعنـــه و دشنـام از کوفـــه شنیـدم من
تشت طــلا دیــدم نـالــه کشـــیدم من
خمیـــدم از داغت گرچه صبــورم من
انگاری هفت ســاله که از تو دورم من
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهــر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بس که کتــک خوردم کبــوده بازویـم
شبیـــه زهــــرای شکســـته پهلــویـم
تیـــربلا رد شــــد از جگــرم هــــر بار
ســرت به نی دیدم با چشای خونبــار
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امــان از این غــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
گرچه قدش خــم شد عزت و معنا کرد
پرچــم و بالا برد غیـــرت و معــنا کرد
شعــار زینب شد عـــزت و جــانبــازی
پیــروِ این نهضــت ، داره ســرافـرازی
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ســلام یا زینب (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
کـرب و بلا بر جــاست با عَلَــمِ زینب
غیــرت عباسیــست در حــــرم زینب
پیـــام عاشـــورا در حرمش جاریست
مدافـــع زینب کــارش علمــــداریست
آخــر این نهضت شکست دیوان است
وقت ظهـــــور یار در دلِ باران است
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
بیــا ابا صــالح (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا)
۱۴۰۱/۵/۲۲
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
4_5816916354933984019.mp3
13.38M
سبک #واحد #واحدتند شلاقی
🎤#کربلایی_وحید_شکری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
به نام نامی اولیا مخدره زینب
عقیله العرب دخت حیدره زینب
خطیبه ای که تمایل به فاطمه دارد
زنان ایل عرب پای منبر زینب
دلاوره زینب چه محشره زینب
همه جهان محو برادره زینب
ای بنازم شاعری که این چنین زیبا سرود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
یا زینب یا زینب🔃🔃
عقیله فهیمه علی نشان زینب
معلم و مدرس مفسران زینب
خطابتت همه را یاد مرتضی انداخت
فدای نطق تو بانوی قهرمان زینب
فوق بیان زینب در جریان زینب
چه انقلابی کرده در دو جهان زینب
منزوی زیبا سروده این شعار مکتب است
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
یا زینب یا زینب🔃🔃
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
359.2K
#اولاد_حضرت_زینب_واحد
#اصحاب_واحد
#واحد۱۱
سلام انصار الحسین
سلام عابس و زهیر
سلام بر حر و حبیب
سلام بر جون و بریر
مرحبا به این ادب به این وفاداری
مرحبا به این شجاعت و فداکاری
هیشکی تو دنیا نداره این چنین یاری
دل بیقرار حسینید
انصار و یار حسینید
زینب دیگه غم نداره
وقتی کنار حسینید
مولای عالم حسینه
آقای عالم حسینه
سلام بر بنت علی
به اولاد سرمدش
سلام بر عقیله و
به عون و محمدش
بچه شیر زینبند و مرد پیکارند
دو نواده ی علی حیدر کرارند
هر دو شاگرد ابالفضل علمدارند
محو نگاه حسینند
جزو سپاه حسینند
این قربانیان زینب
کشته به راه حسینند
مولای عالم حسینه
آقای عالم حسینه
🎤کربلایی مسلم نوشین باد
#مرتضی_کربلایی
https://eitaa.com/joinchat/272171029Cbd84607cac
#ابر_گروه_مجمع_الذاکرین_اهلبیت_ع
گروه مرتبط با کانال 👆👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اول صبح بگوئید
حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
【اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا اَبا عَبْدِاللهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ
عَلَيْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ
وَ بَقِیَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللهُ
آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِيارَتِكُمْ】
🖤اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🥀وَ عَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🖤وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🥀وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
🖤
سلام_امام_زمانم ✋
مولا_جانم 🖤
◾️برگرد و به نوکر نفسی ناب بده
با آمدنت جلوه به محراب بده...
◾️وقت غم ارباب شده آقا جان
تو دست مرا به دستِ ارباب بده...
السلامعلیکیااباصالحالمهدی ≽
✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ،
✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
❣لَـیِّن_قَـلبی_لِوَلِیِّ_اَمرِک ❣
#العجلمولایغریبم
🌹 اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤سلام برآقایی که
🥀آب می دیــــــد
🖤به فکر فرو میرفت
🥀نوزاد می دیـــــد
🖤اشک می ریخـــت
🥀طفلان و کودکان را
🖤می دید ناله می کرد
🖤شهادت جانسوز امام سجاد علیه السلام تسلیت باد🖤
هر صبح و ظهر و شام و سحر ضجه میزنی
همراه اشک و سوز جگر ضجه میزنی
#سجاد خانواده ای و وقت نافله
بر آخرین نماز پدر ضجه میزنی
از داغ آن سفر که تورا پیر کرده است
وقتی که میروی به سفر ضجه میزنی
حق داری ای امام جوانم به دیدنِ
شمشیر و تیغ وتیر و تبر ضجه میزنی
بر پاره پاره پیکر پیغمبر #حسین
بر گریه پای نعش پسر ضجه میزنی
گاهی به سوی مشک و علم خیره میشوی
با #یاد_زخمهای_قمر ضجه میزنی
وقتی که میرسی به کنار شریعه ای
بر سر عبا و دست به کمر ضجه میزنی
با دیدن سواره نظامهای لشکری
با دیدن عمود و سپر ضجه میزنی
لالاییِ... #ربابه امانت بریده است
با یاد حلق و تیر سه پر ضجه میزنی
وقت غروب... #عمه...، "علیکن بالفرار..."
با آتش و خیام و خطر ضجه میزنی
در کربلا چه دیده ای آخر که روضه خوان
تا میرسد به #سینه و #سر ضجه میزنی
اینطور که پیش میروی از دست میروی
آقای من بس است چقدر ضجه میزنی؟
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_امام_سجاد💔
پلک بر هم میزدی کرب و بلا میشد مرور
مَـقتلى کاملتر از چشمت در این عالم نبود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت #زینالعابدین_امام_سجاد علیه السلام تسلیت باد🏴
#به_یاد_شهید_مدافع_حـرم_علیرضا_کریمی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
📖 تقویم شیعه🏴
☀️ امروز:
شمسی: پنجشنبه - ۲۸ تیر ۱۴۰۳
میلادی: Thursday - 18 July 2024
قمری: الخميس، 12 محرم 1446
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🌹 امروز متعلق است به:
🔸حضرت حسن بن علي العسكري عليه السّلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت امام سجاد علیه السلام (بنابرقولی)، 94ه-ق
🔹دفن پیکر پاک شهدای کربلا، 61ه-ق
🔹ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️13 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️23 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️38 روز تا اربعین حسینی
▪️46 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام
▪️48 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...🏴
با موضوع شهادت حضرت سجاد علیه السلام
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان
عجل الله تعالی فرجه الشریف
صاحب عزای حضرت راوی ِ کربلا
جانم فدای غربت پیوسته ی شما
بین بقیع ، وارث درد و اَلَم شدی
زائر برای خاک ِ بدون حرم شدی
داری به دیده اشک ِ غم زین العابدین
با داغ های کرب وبلایش شدی قرین
حالا کنار قبر ِ بدون ضریح او
خون گریه می کنی گل زهرا شبیه او
او دم به دم ز سوز جگر گریه کرده است
سی سال در عزای پدر گریه کرده است
یادش نرفته نیمه ی روزی کنار او
شد لاله چین ِ قافله اش،کینه ی عدو
آتش گرفته عصر ِ جسارت،خیام او
وقتی فتاده گوشه ی مقتل،امام او
وقتی که رفت از دل ِ اهل حرم قرار
دستور از او رسیده: عَلیکُنَّ بِالفَرار
با اشک ،شسته پیکر غرق ستاره را
بر بوریا نهاده تن پاره پاره را
او را سوار ناقه ی عریان نموده اند
تا شهر شام رفته دو دستش میان بند
بر روی نیزه دیده سر زخمی پدر
او هم شبیه فاطمه ها گشته محتضر
رفته میان هلهله های حرامیان
شد آشنای طعنه و دشنام ِ شامیان
مانده به روی پیکر او ردّ ِ سنگ بام
او هم کشیده درد نوامیس و ازدحام
در مجلس شراب ِ عدو رفته از جفا
دق کرده از شرار لب و چوب بی حیا
هر چند او گرفته ز زهر جفا امان
شد قاتل حقیقی او چوب خیرزان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#آه_می_کشی
السلام علیک یا علی بن الحسین
یاسجاد علیه السلام
(زبان حال حضرت باقر با پدر علیهماالسلام)
داری برای سوز جگر آه می کشی
یا باز یاد داغ پدر آه می کشی
شاید صدای گریه ی کودک شنیده ای
داری به یاد تیر سه پَر آه می کشی
با بوی تربت و غم گودال ِ غرق خون
در سجده های وقت سحر آه می کشی
تازه ست داغ علقمه ات هر دمی که تو
دستی گذاشتی به کمر آه می کشی
حتی زمان بارش باران تو ناگهان
با دیده ی ز خون شده تر آه می کشی
شد یک گذر تداعی گودال قتلگاه
ذبحی تو دیده ای چه قَدَر آه می کشی
یاد هجوم عصر دهم با دویدن ِ
یک دختری به سمت دگر آه می کشی
سنگی به زیر کفش تو شد جابه جا و باز
با یاد بام و نیزه و سر آه می کشی
خیره به سمت چادر مادر که می شوی
از دست بی حیای گذر آه می کشی
حالا نگاه تو شده خیره به پشت در
با زخم میخ و آتش ِ در آه می کشی
با زخم های تازه ی داغ هزار درد
داری امام پاره جگر آه می کشی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_سجاد_علیهالسلام
اگرچه شمع از آتش به رویِ سر دارد
منم همان که زِ غم شعله بر جگر دارد
پس از تو نوبتِ سیسال گریهیِ من بود
پس از تو در همه احوال گریهیِ من بود
شبیه گریهیِ طفلانِ خیزران خورده
شبیه گریهیِ پیرِ زنِ جوان مُرده
تمام شهر از این گریهها خبر دارد
که گریه بر جگرِ سنگ هم اثر دارد
پس از تو گوشهیِ سجادهام پُر از اشک است
پس از تو قامتِ اُفتادهام پُر از اشک است
پس از تو صحبت بازار میکنم هر روز
شکایت از غمِ انظار میکنم هر روز
نسیم گِردِ سرِ اطهرِ تو میچرخید
چقدر بر سَرِ نیزه سَرِ تو میچرخید
میانِ شعله من و ساربان تَهِ گودال
برای بُردنِ انگشترِ تو میچرخید
به زیرِ ناقه به زنجیر پایِ من را بست
کسی که دور و بَرِ خواهرِ تو میچرخید
پس از اصابتِ هر سنگ گونهات میریخت
به رویِ نیزه کمی حنجر تو میچرخید
نرفته از نظرم کوچه کوچه دنبالِ...
عزیزِ کوچک خود همسر تو میچرخید
نرفته از نظرم مجلس شراب و رُباب
به نیزهاش سَرِ آب آورِ تو میچرخید
دو دستِ من به غُل و جامعه به گردن بود
که چشمشان به سویِ دختر تو میچرخید
شبی به کُنجِ تنور و شبی به رویِ طَبَق
چقدر دستِ غریبه سَرِ تو میچرخید
تمامِ شهر از این گریهها خبر دارد
که گریه بر جگر سنگ هم اثر دارد
(حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_سجاد_علیهالسلام
من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم
من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم
کسی نمانده برایم غریب میمیرم
کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم
کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد
کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد
قسم به سرخیِ چشمم به گرمیِ آهم
نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم
چگونه با که بگویم غروب غمگین است
غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است
من اشکِ بی کسیِ خیمهگاه را دیدم
میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم
که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست
به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست
حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند
تمام نیزه بهدوشان پِیِسرش بودند
به یک طرف به جگر شعله خواهرش میزد
به یک طرف به سر و سینه مادرش میزد
چگونه با که بگویم غروب را دیدم
به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم
صدای هلهلهها تا به گوش ما آمد
صدای حرمله از پشت خیمهها آمد
به پشتِ خیمه نوکِ نیزهای زمین میخورد
کسی به خنده سرِ کوچکی به نِی میبُرد
حرامیان نه فقط گاهواره میبُردند
لباس را زِ تَنی پاره پاره میبُردند
به رویِ دوش همه تازیانه میآمد
زِ گوشهای همه گوشواره میبُردند
درونِ خیمه زمینگیر بودم اما سوخت
تمامِ بستر من با خیام یکجا سوخت
زِ داغ تاول آتش صدای ما میسوخت
میان شعله سر و دست و پایِ ما میسوخت
چگونه با که بگویم حکایتِ سر را
حکایت عطش و خیزران و پیکر را
زمانِ غارت ما بود و خندهی دشمن
که دید چشم غریبم دو چشمِ خواهر را
نمیرود زِ خیالم دَمی که میدیدم
به سمت نیزهی بابا نگاهِ دختر را
دوید کودکی و یک نفر به دنبالش
گرفت پنجه به زلف و کشید معجر را
(حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_سجاد_علیهالسلام
آنقدر داغ بود از تب که
آب اگر بود بر لبش میسوخت
احتیاجی نبود بر آتش
خیمه هم داشت از تبش میسوخت
درد را چارهای اگر بکند
چه کند با غمِ پریشانیش
نیست آبی که دستمالی خیس
بگذارند روی پیشانیش
خویش را میخورد ، ندارد جان
قوَتی نیست جز تقلا حیف
یک به یک میروند یاران و
چارهای نیست جز تماشا حیف
بارها شد به دست بی جانش
پردهی خیمه را به بالا زد
شاهدِ مقتل همه ، هربار
به سرِ خویش دستِ خود را زد
دید از خمیه روی یک نقطه
لشکری را که بی هوا میریخت
دید در بین راه تا به حرم
چقدر اکبر از عبا میریخت
بین بستر نشست در خیمه
زد به سر با دو دست در خیمه
تا صدای برادرش آمد
کمرِ او شکست در خیمه
باز هم پرده را کناری زد
قاسمش بود و سنگ باران بود
یک یتیم و هزارها ... میدید
لحظهی پایکوبی سواران بود
نالهی دختران به او فهماند
دستهایی میان راه اُفتاد
دید از خیمه خواهرش غَش کرد
مادری بینِ خیمهگاه اُفتاد
پرده را زد کنار و گفت ای وای
حرمله آمده گلو بزند
او خجالت کشید وقتی دید
پدرش رفته است رو بزند
بی برادر شدن چه حسی داشت
کمرش را دو مرتبه خَم کرد
تشنهای بود یک سپاهی که
هرچه آورده بود دَرهَم کرد
چند باری فقط برای وداع
پدرش بوسهاش زد و برگشت
دید در قتلگاه خولی را
سمت گودال آمد و برگشت
او گرفت از عصا که برخیزد
تا پدر تکیه داد بر نیزه
او زمین خورد تا حسین اُفتاد
داد میزد بجای سرنیزه
گرد و خاکی بلند شد فهمید
آخرش شمر با سنان آمد
غم ناموس دارد او یعنی
عمهاش هم نفس زنان آمد
عمه فریاد میزند که نزن
چکمه بردار احترامش کن
چقدر کُند میبُرد تیغت
زیر و رویش نکن تمامش کن
* *
خیمهای که نگاهبانش بود
ناگهان سوخت بر سرش اُفتاد
بعد از آن سی و پنج سال آقا
ناله میزد که مادرش اُفتاد....
(حسن لطفی ۴۰۰/۰۶/۱۲)
#سینه_زنی_امام_سجاد_ع
بدون بال و پر - بودم
بی زره و سپر - بودم
تو خیمه با تن - تب دار
از همه تشنه تر - بودم
مگه یادم میره - غروب عاشورا
مگه یادم میره - به نیزه شد سر ها
مگه یادم میره - تو خیمه شد غوغا
خودم دیدم - ابدان السلبیه
خودم دیدم - عترت القریبه
خودم دیدم - تربت الزکیه
🔲غریب اقا _ اقای غریبم
نمیره از جلو - چشمام
تموم غصه و - غمهام
من با چش خودم - دیدم
نشست رو سینه ء - بابام
مگه یادم میره - صدا میزد مادر
مگه یادم میره - بریده شد حنجر
مگه یادم میره - کشیدن معجر
خودم دیدم - عمتی المضروبه
خودم دیدم - رئوسنا المکشوفه
خودم دیدم - قلوبنا محزونه
🔲غریب اقا _ اقای غریبم
یکی میگفت کجاس - بچم
یکی میگفت نبین - مادر
یکی میگفت نرو - عمه
یکی میگفت برو - خواهر
مگه یادم میره - صدای اطفالو
مگه یادم میره - اون تن پامالو
مگه یادم میره - میون گودالو
خودم دیدم - دماء و السائلاتو
خودم دیدم - اجسام العاریاتو
خودم دیدم - قتیل العادیاتو
🔲غریب اقا _ اقای غریبم
(#امیرحسین_الفت)