eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یا علی بن الحسین یاسجاد علیه السلام (زبان حال حضرت باقر با پدر علیهماالسلام) داری برای سوز جگر آه می کشی یا باز یاد داغ پدر آه می کشی شاید صدای گریه ی کودک شنیده ای داری به یاد تیر سه پَر آه می کشی با بوی تربت و غم گودال ِ غرق خون در سجده های وقت سحر آه می کشی تازه ست داغ علقمه ات هر دمی که تو دستی گذاشتی به کمر آه می کشی حتی زمان بارش باران تو ناگهان با دیده ی ز خون شده تر آه می کشی شد یک گذر تداعی گودال قتلگاه ذبحی تو دیده ای چه قَدَر آه می کشی یاد هجوم عصر دهم با دویدن ِ یک دختری به سمت دگر آه می کشی سنگی به زیر کفش تو شد جابه جا و باز با یاد بام و نیزه و سر آه می کشی خیره به سمت چادر مادر که می شوی از دست بی حیای گذر آه می کشی حالا نگاه تو شده خیره به پشت در با زخم میخ و آتش ِ در آه می کشی با زخم های تازه ی داغ هزار درد داری امام پاره جگر آه می کشی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
بسم الله الرحمن الرحیم اگرچه شمع از آتش به رویِ سر دارد منم همان که زِ غم شعله بر جگر دارد پس از تو نوبتِ سی‌سال گریه‌یِ من بود پس از تو در همه احوال گریه‌یِ من بود شبیه گریه‌یِ طفلانِ خیزران خورده شبیه گریه‌یِ پیرِ زنِ جوان مُرده تمام شهر از این گریه‌ها خبر دارد که گریه بر جگرِ سنگ هم اثر دارد پس از تو گوشه‌یِ سجاده‌ام پُر از اشک است پس از تو قامتِ اُفتاده‌ام پُر از اشک است پس از تو صحبت بازار می‌کنم هر روز شکایت از غمِ انظار می‌کنم هر روز نسیم گِردِ سرِ اطهرِ تو می‌چرخید چقدر بر سَرِ نیزه سَرِ تو می‌چرخید میانِ شعله من و ساربان تَهِ گودال برای بُردنِ انگشترِ تو می‌چرخید به زیرِ ناقه به زنجیر پایِ من را بست کسی که دور و بَرِ خواهرِ تو می‌چرخید پس از اصابتِ هر سنگ گونه‌ات می‌ریخت به رویِ نیزه کمی حنجر تو می‌چرخید نرفته از نظرم کوچه کوچه دنبالِ... عزیزِ کوچک خود همسر تو می‌چرخید نرفته از نظرم مجلس شراب و رُباب به نیزه‌اش سَرِ آب آورِ تو می‌چرخید دو دستِ من به غُل و جامعه به گردن بود که چشمشان به سویِ دختر تو می‌چرخید شبی به کُنجِ تنور و شبی به رویِ طَبَق چقدر دستِ غریبه سَرِ تو می‌چرخید تمامِ شهر از این گریه‌ها خبر دارد که گریه بر جگر سنگ هم اثر دارد (حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم من از دیارِ غم و روزگارِ بارانم من از اهالیِ اشک و تبارِ بارانم کسی نمانده برایم غریب می‌میرم کسی نمانده بگویم چقدر دلگیرم کسی نمانده بسوزم که عُقده وا گردد کسی نمانده زِ قلبم غمی جدا گردد قسم به سرخیِ چشمم  به گرمیِ آهم نرفته از نظرم خاطراتِ جانکاهم چگونه با که بگویم غروب غمگین است غمی که مانده به دوشم چقدر سنگین است من اشکِ بی کسیِ خیمه‌گاه را دیدم میانِ خیمه ولی قتلگاه را دیدم که ذوالجناح پُر از خون ولی سواری نیست به جای جایِ تو غیرِ زخمِ کاری نیست حرامیان همه بر گِردِ پیکرش بودند تمام نیزه به‌دوشان پِیِ‌سرش بودند به یک طرف به جگر شعله خواهرش می‌زد به یک طرف به سر و سینه مادرش می‌زد چگونه با که بگویم غروب را دیدم به رویِ نیزه سری از بدن جدا دیدم صدای هلهله‌ها تا به گوش ما آمد صدای حرمله از پشت خیمه‌ها آمد به پشتِ خیمه نوکِ نیزه‌ای زمین می‌خورد کسی به خنده سرِ کوچکی به نِی می‌بُرد حرامیان نه فقط گاهواره می‌بُردند لباس را زِ تَنی پاره‌ پاره می‌بُردند به رویِ دوش همه تازیانه می‌آمد زِ گوشهای همه گوشواره می‌بُردند درونِ خیمه زمین‌گیر بودم اما سوخت تمامِ بستر من با خیام یکجا سوخت زِ داغ تاول آتش صدای ما می‌سوخت میان شعله سر و دست و پایِ ما می‌سوخت چگونه با که بگویم حکایتِ سر را حکایت عطش و خیزران و پیکر را زمانِ غارت ما بود و خنده‌ی دشمن که دید چشم غریبم دو چشمِ خواهر را نمیرود زِ خیالم دَمی که می‌دیدم به سمت نیزه‌ی بابا نگاهِ دختر را دوید کودکی و یک نفر به دنبالش گرفت پنجه به زلف و کشید معجر را (حسن لطفی)
بسم الله الرحمن الرحیم آنقدر داغ بود از تب که آب اگر بود بر لبش می‌سوخت احتیاجی نبود بر آتش خیمه هم داشت از تبش می‌سوخت درد را چاره‌ای اگر بکند چه کند با غمِ پریشانیش نیست آبی که دستمالی خیس بگذارند روی پیشانیش خویش را می‌خورد ، ندارد جان قوَتی نیست جز تقلا حیف یک به یک می‌روند یاران و چاره‌ای نیست جز تماشا حیف بارها شد به دست بی جانش پرده‌ی خیمه را به بالا زد شاهدِ مقتل همه ، هربار  به سرِ خویش دستِ خود را زد دید از خمیه روی یک نقطه لشکری را که بی هوا می‌ریخت دید در بین راه تا به حرم چقدر اکبر از عبا می‌ریخت بین بستر نشست در خیمه زد به سر با دو دست در خیمه تا صدای برادرش آمد کمرِ او شکست در خیمه باز هم پرده را کناری زد قاسمش بود و سنگ باران بود یک یتیم و هزارها ... می‌دید لحظه‌ی  پایکوبی سواران بود ناله‌ی دختران به او  فهماند دستهایی میان راه اُفتاد دید از خیمه خواهرش غَش کرد مادری بینِ خیمه‌گاه اُفتاد پرده را زد کنار و گفت  ای وای حرمله آمده گلو بزند او خجالت کشید وقتی دید پدرش رفته است رو بزند بی برادر شدن چه حسی داشت کمرش را دو مرتبه خَم کرد تشنه‌ای بود یک سپاهی که هرچه آورده بود دَرهَم کرد چند باری فقط برای وداع پدرش بوسه‌اش زد و برگشت دید در قتلگاه خولی را سمت گودال آمد و برگشت او گرفت از عصا که برخیزد تا پدر تکیه داد بر نیزه او زمین خورد تا حسین اُفتاد داد می‌زد بجای سرنیزه گرد و خاکی بلند شد  فهمید آخرش شمر با سنان آمد غم ناموس دارد او یعنی عمه‌اش هم  نفس زنان آمد عمه  فریاد می‌زند  که نزن چکمه بردار احترامش کن چقدر کُند می‌بُرد تیغت زیر و رویش نکن تمامش کن * * خیمه‌ای که نگاهبانش بود ناگهان سوخت بر سرش اُفتاد بعد از آن سی و پنج سال آقا ناله می‌زد که مادرش اُفتاد.... (حسن لطفی ۴۰۰/۰۶/۱۲)
بدون بال و پر -  بودم بی زره و سپر -  بودم تو خیمه با تن - تب دار از همه تشنه تر - بودم مگه یادم میره - غروب عاشورا مگه یادم میره - به نیزه شد سر ها مگه یادم میره - تو خیمه شد غوغا خودم دیدم - ابدان السلبیه خودم دیدم - عترت القریبه خودم دیدم - تربت الزکیه 🔲غریب اقا _ اقای غریبم نمیره از جلو - چشمام تموم غصه و - غمهام من با چش خودم - دیدم نشست رو سینه ء - بابام مگه یادم میره - صدا میزد مادر مگه یادم میره - بریده شد حنجر مگه یادم میره - کشیدن معجر خودم دیدم - عمتی المضروبه خودم دیدم - رئوسنا المکشوفه خودم دیدم - قلوبنا محزونه 🔲غریب اقا _ اقای غریبم یکی میگفت کجاس - بچم یکی میگفت نبین - مادر یکی میگفت نرو - عمه یکی میگفت برو - خواهر مگه یادم میره - صدای اطفالو مگه یادم میره - اون تن پامالو مگه یادم میره - میون گودالو خودم دیدم - دماء و السائلاتو خودم دیدم - اجسام العاریاتو خودم دیدم - قتیل العادیاتو 🔲غریب اقا _ اقای غریبم ()
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال نوحه مجمع الذاکرین.mp3
949K
❣﷽❣ 🏴 🏴 خودم دیدم به نی راس بریده ز سیلی رنگ رخسار پریده 🏴غریبم من غریبم من غریبم علمدارم به خون غلطیده دیدم فغان و ناله ی طفلان شنیدم ز بی آبی خزان گلهای زهرا همه بار مصیبت را کشیدم 🏴غریبم من غریبم من غریبم خرابه کودکی در پیچ و تاب است تمام گریه اش بهر رباب است شنیدم عمه ام با طفل میگفت کنون مهمان سر خونین باب است 🏴غریبم من غریبم من غریبم (مرتضی محمودپور) @roze_daftari ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ماییم مست جام ؛ تو یا زین العابدین خانه خراب نام تو یا زین العابدین هستیم مرغ بام تو یا زین العابدین مست علی الدوام تو یا زین العابدین پس می‌ دهم سلام تو یا زین العابدین . دردم همین‌ که با تو دوا می‌ شود بس است ذکرم همین‌ که نام شما می‌ شود بس است لطف تو دستگیر گدا می‌ شود بس است وقتی‌ که مستجاب دعا می‌ شود بس است با رحمت مدام تو یا زین العبادین . نزدیک شمس مثل عطارد شدیم ما سنگیم و از دعات زمرد شدیم ما کردی نگاه و مرد تهجّد شدیم ما فطرس که نه کنار تو هدهد شدیم ما با اشتیاق دام تو یا زین العابدین . مهر غلامی پدرت بر جبین ماست حب الحسین روز قیامت نگین ماست شهبانوی مجلله شورآفرین ماست نامش شرافت همه ی سرزمین ماست ایران فدای مام تو یا زین العابدین . نخل بهشت از رطبت بوسه می‌ گرفت جبریل از نماز شبت بوسه می‌ گرفت سجاده نیز از لقبت بوسه می‌ گرفت آنقدر حسین از دو لبت بوسه می‌ گرفت جانم به این مقام تو یا زین العابدین . نزدیک ذات ، جای سجودت مشخص است بالای ساق عرش عمودت مشخص است یکپارچه علی است وجودت ، مشخص است زهرا در این قیام و قعودت مشخص است حق کرده احترام تو یا زین العابدین . ذکر عروج حلقه ی رندان صحیفه‌ ات شد روشنایی شب ایمان صحیفه‌ ات نهج البلاغه‌ ای است فروزان صحیفه‌ ات شد خط به خط برادر قرآن صحیفه‌ ات دارد شکر کلام تو یا زین العابدین . کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر آقای دوستان خدا ، ای امان شهر ابری شده است بار دگر آسمان شهر با سجده ی غلام تو یا زین العابدین . مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است از این به بعد پشت و پناه تو زینب است یک اربعین تکیه گاه تو زینب است وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است شد استوار گام تو یا زین العابدین . کشتی عشق را تو به ساحل رسانده‌ ای با دست‌ های بسته اگر خطبه خوانده‌ ای ابن زیاد را سر جایش نشانده‌ ای کاخ یزید را تو به خاری کشانده‌ ای احسنت بر قیام تو یا زین العابدین . آویز دست مادر من نذر مرقدت دو گوشوار دختر من نذر مرقدت فرشی که هست در بر من نذر مرقدت چیزی نداشتم ، سر من نذر مرقدت قبر بدون بام تو یا زین العابدین . شاید دوباره صحن و سرایی درست شد بین مدینه نیز بنایی درست شد یک گنبد امام رضایی درست شد آخر ضریح‌ های طلایی درست شد آنجا به احترام تو یا زین العابدین . با ما ز دردهای شب قافله بگو از زخم گردن و اثر سلسله بگو از خار و پا و سوختن و آبله بگو از طرز خنده‌ های بد حرمله بگو دور و بر خیام تو یا زین العابدین . با تو حدیث کرببلا ترجمه شد و دانه به دانه ی شهدا ترجمه شد و با یک حصیر مرثیه‌ ها ترجمه شد و جسم مرمل بدما ترجمه شد و با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین . . ..•🥀• 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 _.__._______________________ ‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
الهی برای عشق لایق باشم، من اقلام با خودم صادق باشم نباشه به ادعا و حرف تنها، الهی با جون و دل عاشق باشم (نوکری برای تو سعادته، همه‌ی نوکری به اطاعته این اطاعتم خوده عبادته)۲ (همیشه محبت و اطاعت تو چاره‌سازه، اونی که سربه زیره پیش تو همیشه سرفرازه)۲ یا مولا یا ثارالله... کاش برات همیشه پای کار باشم، من می‌خوام یه نوکر سربار باشم از تموم دشمناتون بی‌زارم، کاش از اخلاقشونم بی‌زار باشم (گاهی وقتا پای کار روضه‌تم گاهی وقتا ولی غرق غفلتم نگرانم برای عاقبتم)۲ (الهی که بگیرم رنگ و بوی امام حسینو الهی که نبرم، آبروی امام حسینو)۲ یا مولا یا ثارالله... (نوکر خوبی نبودم، شرمنده‌م دیگه از همه به جز تو، دل‌کندم)۲ آرزوم اینه روز محشر باشه مهر تآیید تو روی پرونده‌م زندگی بدون تو جهنمه اگه جون بدم برات وظیفمه همه دنیا هم فدات بشن کمه الهی که یه روزی، نوکر با وفا بشم من الهی که عاقبت، تو راه تو فدا بشم من ➖➖➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ (تنور خولی) به سوی کوفه رفته،سری همراه خولی سر پاک حسین است،بود همراه خولی امان از این مصیبت۲ از این ظلم و ستم ها،شده خون قلب زهرا غریبی شه دین،در این جا گشته معنا امان از این مصیبت۲ ز سوی دشمنانش،ستم ها گشته افزون تمام عالم از این،مصیبت گشته دلخون امان از این مصیبت۲ تمام خانه ی او،شده روشن ز رویش تمام خانه گلشن،شده از عطر و بویش امان از این مصیبت۲ سر پور رسول،خداوند غفور است تنش در کربلا و،سرش کنج تنور است امان از این مصیبت۲ ز زهرا مادر خود،بود او را نشان ها رود نور رخ او،به سوی آسمان ها امان از این مصیبت۲ عزیز عالمین است،به زهرا نور عین است سری که در تنور است،سر پاک حسین است امان از این مصیبت۲ سرش کنج تنور است،گل باغ مدینه از این داغ و مصیبت،زند زهرا به سینه امان از این مصیبت۲
۱۰ (تنور خولی) بی حیا خولی بی دین،امان از این غم خولی از کین شده گلچین،امان از این غم برده خولی به سوی کوفه سر ببریده همرهش برده به خانه گل تازه چیده صورت همچو مه خون خدا تابیده خانه ی او شده آذین،امان از این غم خولی از کین شده گلچین،امان از این غم نورباران شده خانه ز مه روی حسین شده خاکستری از ظلم و ستم موی حسین خانه ی خولی نامرد پر از بوی حسین وای از آن سر خونین،امان از این غم خولی از کین شده گلچین،امان از این غم بی حیا خولی نامرد بود مست غرور شرم ناکرده ز ختم رسل و حی غفور رأس پاک گل زهرا به روی خاک تنور جرم او گردیده سنگین،امان از این غم خولی از کین شده گلچین،امان از این غم
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم میان ناله‌یِ خود می‌برم نوایِ تو را که خطبه خطبه دَهَم شرح، ماجرای تو را تمامِ بار به دوش من است می‌بینی که می‌کشم به سرِ شانه کربلایِ تو را من و تمامیِ این قافله قسم خوردیم به انتها برسانیم ابتدای تو را به خواب می‌برم از کربلا _خداحافظ_ میان حنجره‌ام صوتِ مرتضای تو را زمانِ بُردنِ هشتاد و چار ناموس است بگو به میرِ حرم کرده‌ام هوایِ تو را به دستِ بسته‌ام و بی رکاب می‌بینم گرفته است سنان پیشِ ناقه جایِ تو را سرِ تو را که به خورجین خویش خولی بُرد بگو چکار کنم این تَنِ رهایِ تو را مسیرِ کوفه که از خون حنجرت پیداست گرفته‌اند در این راه رد پایِ تو را حرامیان نشنیدند های هایِ مرا مرا زدند ببینند های هایِ تو را گمان کنم که ندارند هیچ کارِ دگر که می‌زنند شب و روز بچه‌های تو را بنی‌اسد پس از این از دهات می‌آرند حصیرِ خانه‌شان نه ، که بوریای تو را (حسن لطفی)
🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️ جوانان بنی هاشم ، اباالفضل و علی اکبر ملائکین مقرب ، پیامبران اولوالعزم همه طواف می‌کنند ، به دور محمل زینب کعبه‌ی اهل حرم محمل زینبه آره خونه‌ی خدا منزل زینبه مقصود از هنر تویی اخت القمر تویی زینب زینت پدر یا خود پدر تویی بعد از مرتضی علی مصداق جمله‌ی ها علی بشر کیف بشر تویی 🔺️عمه جان یا زینب🔻 🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️🔹️🔸️ زمین و ابر‌ و باد و ماه ، سما و خورشید و دریا ستاره ها و سیارات ، اصلا تمام مخلوقات همه تعظیم میکنند ، به سمت عمه‌ی سادات اشرف مخلوقات عمه جان زینبه پهلوونا میگن پهلوان زینبه پرچم رفت رو دوش تو جانم به هوش تو دیدن حیدر و همه به وقت خروش تو دختر علی بودی میترسیدن ازت کی جرات داشته بیاد سمت روپوش تو 🔺️عمه جان یا زینب🔻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴سبک زمزمه یا واحد سنگین ایام اسارت آل الله از کربلا تا کوفه 🏴بند اول ای جان خواهر،حسین برادر/چرا به روی،نیزه نشستی دارم از این غم،میمیرم آخر/چرا به روی،نیزه نشستی تو رفتیو من خون جگر شدم ای برادر با قاتلِ تو همسفر شدم ای برادر همراه تو با راس تو میام ای برادر بالای نی قرآن بخون برام ای برادر سالار زینب غمخوار زینب ای یار زینب دلدار زینب اخا یا مظلوم 🏴بند دوم تو که نخواستی،قلبم بِرَنجه/چرا به روی،نیزه نشستی حالا ببین که،میشم شکنجه/چرا به روی،نیزه نشستی پشت سرت،منو به زور،میارن برادر برای معجر من نقشه دارن برادر با حرف بد،مشت و لگد،منو میدن آزار با دسته بسته بردنم منو بین اغیار سالار زینب غمخوار زینب ای یار زینب دلدار زینب اخا یا مظلوم 🏴بند سوم بُردی توون و،صبر و قرارم/چرا به روی،نیزه نشستی میخنده دشمن،به حال زارم/چرا به روی،نیزه نشستی از دشمنت من تازیانه خوردم برادر از کربلا تا کوفه جان سپردم برادر مثل سرت من هم سرم شکسته برادر خون روی پیشانیِ من نشسته برادر سالار زینب غمخوار زینب ای یار زینب دلدار زینب اخا یا مظلوم 🙏التماس دعای خیر ✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5792190348469996711.mp3
1.69M
☑️بنداول سرت رو نیزه ی بلنده حرمله دستامو میبنده سنان داره بهم میخنده داداش می زدن به بچه هات هی حرف بد داداش گاهی با سیلی و گاهی با لگد داداش ای وای داداش وقتی میزدن به ما زخم زبون داداش میزدن ما رو چوب و تازیون داداش ای وای حسین حسین(ع) ☑️بند دوم ببین  دیگه پیر شده  زینب (س) از زندگی سیر شده زینب (س) دیگه زمین گیر شده زینب (س) ای وای نیزه دارت نیزه تو تکون میداد ای وای سر پر خون تو هی نشون میداد ای وای حرمله خیلی میده  ما رو عذاب ای وای داره هی آب میخوره جلو رباب(س) داداش ای وای حسین حسین(ع) 💠💠💠1⃣1⃣5⃣7⃣💠💠💠
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲) ▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین ▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین ▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین ▪️یادش به خیر آن تب و تابی که داشتم ▪️در طول آن مسیر رکابی که داشتم ▪️در زیر سایه تو حجابی که داشتم ▪️دیدی چه شد حسین نقابی که داشتم ▪️دیدی چه شد مقنعه و معجرم حسین ▪️یک نیمه روز موی سیاهم سفید شد ▪️یک نیمه روز امید دلم ناامید شد ▪️هجده گلم مقابل چشمم شهید شد ▪️از مادر تو خواهرت هر چه شنید...،شد ▪️داغت هنوز هم نبوَد باورم حسین ▪️گفتی به خیمه گاه بمانم ولی نشد ▪️گفتم کنم فدای تو جانم ولی نشد ▪️یک جرعه آب بر تو رسانم ولی نشد ▪️پایت به سوی قبله کشانم ولی نشد ▪️تو دست و پا زدی و من زدم بر سرم حسین ▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت یا صاحب الزمان ▪️هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت ▪️بر پیکر تو نیزه خود را شکست و رفت ▪️شمر آمد و به سینه تنگت نشست و رفت ▪️با دست خالی آمد و پر کرد دست و رفت ▪️ای کاش کور بود دو چشم ترم حسین دیگه روضه ها سنگین تره، ساکت باشی جفا کردی ▪️دیدم تو را به سجده ولی سر نداشتی ▪️ای سر بریده کاش که خواهر نداشتی ▪️ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی ▪️گویا غریب بودی و مادر نداشتی ▪️قربان غربتت پسر مادرم حسین ▪️نگذاشتند گریه بر آن پاره تن کنم ▪️نگذاشتند سایه ای بر آن بدن کنم ▪️نگذاشتند حسین خودم را کفن کنم ▪️نگذاشتند کاری برای یوسف بی پیرهن کنم ▪️میخورد خاک پیکر تو در برم حسین حالا از گودال بیا کوفه، ببرم روضه رو همونجا که باید ببرم ▪️ما را پس از تو خار شمردند کوفیان ▪️بر روی نیزه راس تو بردند کوفیان ▪️نان علی مگر که نخوردند کوفیان ▪️از من چه آبرو که نبردند کوفیان ▪️دادند نان به ما صدقه ،دلبرم حسین ▪️دیدی چگونه حرمت زینب به باد رفت ▪️وقتی میان مجلس ابن زیاد رفت ▪️صبر و قرار از دل زین العباد رفت ▪️کاری رباب کرد ،که دردم زِ یاد رفت ▪️چون جان بغل گرفت سر سرورم حسین تا رسیدن تو مجلس ابن زیاد، نانجیب شروع کرد طعنه زدن الحمدْللهِ فَضَحَکُم وَ قَتَلَکُمْ فَرَقَّتْ زَیْنَبُ وَ بَکَتْ اشک چشم زینب رو درآورد شراب می‌خورد با اون حالت مستی، خوشحال بود غرور دختر علی رو شکسته، یه وقت دیدن رباب بلندشد، دوان دوان به سمت طشت طلا رفت، همه حواسها رو از زینب به سمت خودش برگردوند، سر بریده رو از میان طشت برداشت چسباند به سینه، فَوَللّه لا نَسیتُ حُسَیْناً، اَقصَدَتْهُ اَسنَّةُ الْاَدْعِیاءِ به خدا یادم نمیره نیزه‌دارها چجوری با نیزه میزدنت.... حسین... ====================
1_1148600678.mp3
17.61M
▪️ای نور دیده من و تاج سرم حسین(۲) ▪️بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین ▪️یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین ▪️نام تو گشته زمزمه آخرم حسین ====================