eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.9هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
359 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•تو‌وقتی اومدی... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سیدامیر حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ تو وقتی اومدی گفتم که تقصیر دل من بود تو که دیدی بابات خوابه چه وقت گریه کردن بود حالا که اومدی پیشم بازم آغوشتو وا کن بغل کن بغضم و بازم غریبی مو تماشا کن حالا که اومدی پیشم بذار خلوت کنم با تو بذار تعریف کنم بعدش ببین من پیر شدم یا تو ببخش حرفهای تعریفی دیگه حرفهای خوبی نیست ببخش واسه پذیرایی خرابه جای خوبی نیس خرابه بسترش خاکه خرابه بالش خشته توو خیلی خاکیه اما برای دخترت زشته برای دخترت زشته که خونه اش اینطوری باشه بذار چیزی نگم شاید تو حرفهام دلخوری باشه کدوم خانم؟! با این حالش پیش مهمون معذب نیست ببخش، از راه طولانی سرو وضعم مرتب نیست اگه مهمون داری باید براش با جون مهیا شی خجالت میکشم وقتی نتونی از زمین پاشی بابا! نگی من بی ادب بودم نگی این دختر عاشق نیست نمیتونم پاشم از جام پاهام پاهای سابق نیست حالا چشمهای کم سومو به هر چی جز تو میبندم بزور هم باشه پا میشم بزور هم باشه میخندم مگه تو صورتم امشب به غیر از خنده چی دیدی ؟ که از وقتی پیشم هستی یه بار حتی نخندیدی *بابا !میخوای از خودم برات بگم تو غصه نخوریا..من بزرگ شدم کنار عمه زینب تو‌این مسیر...* یکی دستش تو تاریکی به گونه ام خورده چیزی نیست یکی از من یه گوشواره امامت برده چیزی نیست فقط دلتنگ تو بودم که اعصابم به هم ریخته یه قدری خستهٔ راهم یه کم خوابم به هم ریخته میخوام امشب سرت تا صبح ،به روی دامنم باشه میخوام امشب شب خوبه از اینجا رفتنم باشه دیگه اخماتو وا کردی منم با بغض میخندم بیا آغوشتو وا کن منم چشمام رو میبندم بابا !بابا! نگفتی دختری داری چرا محل نمیذاری شدم عجب گرفتاری بابا! بابا! یه قاصدک خبر آورد که تیری توی قلبت خورد همونجا دخترت هم مرد «حسین...» هر جا که به پرچمش نگاهت افتاد حرم رقیه است تنها حرمی که روضه خون نمیخواد حرم رقیه است اومدم زیارتت با گریه، با زاری تو هنوزم واسط بازاری خیلی روضه ی نگفته داری وای سلام خانم ایتها الصدیقه الشهیده ای نوه ی مادر قد خمیده گنبدت هم مثل موهات سفیده شنیدم که اربعین جا موندی دلیگرم من به جای تو زیارت میرم یا رقیه میگم و میمیرم آه! حسین..مظلوم حسین غریب حسین، بی کس حسین عطشان حسین، نالان حسین رحم الله من نادی یا حسین
روضه بیرون.mp3
18.35M
|⇦•تو‌ وقتی اومدی... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رو نیزه از رقیه دور بودی سلام بابای‌ خسته‌ام، چه خوب شد آخر اومدی جامونده پیکرت کجا؟ چی شد که با سر اومدی؟ باباجون باباجون اون که شبیه مادرت، نشسته روبروت منم لبای من خونی میشه، هر جا رو بوسه می‌زنم باباجون باباجون گلایه‌ای نیست، همه چی خوبه فقط دلم برا تو آشوبه زخمای رو لبت برا چوبه رو نیزه از رقیه دور بودی می دیدمت، یه پارچه نور بودی راسته که میگن تو تنور بودی؟ تو رو خدا منو ببر بابا غصم شده چرا باهام، یه چادر اضافی نیس موهای رو سرم دیگه، اونقدی که ببافی نیس خودت که می‌بینی مثل مادربزرگ شده، از همه بیشتر این نوه از بس که سیلی زدنم، گوشم دیگه نمیشنوه خودت که می‌بینی از غصه طاقتم دیگه طاقه ببین گلت شکسته از ساقه از شبی که افتادم از ناقه بذار نگم چرا چشام تاره بذار نگم چی شده گوشواره رو میگیرم با آستین پاره تو رو خدا منو ببر بابا شاعر: محمد رسولی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بابا اومدی بالاخره نازنینم بابا نیمه شب اومدی خوب نمیبینم نمیبینم من تو رو نمیبینم تو هم منو نمیگیره هیچ چی جای دیدنو چطوری بگم چطوری زدن و نمیبینم تو رو لمست میکنم با هر دو دست زجر منو میزد بابا از پیش و پس هی منو زد خودش افتاد از نفس بابا حسین تا شنید اسم عمو جونم منو بیشتر زد تا شنید شبیه مادر تو ام بدتر زد بابا حسین ... بابا لباتو لخته خون دوخته انگاری بابا موهای تو هم که سوخته انگاری با هم بریم باز چشم دخترتو وا نذاری این دفعه رقیه تو جا نذاری منو با دشمنا تنها نذاری منو ببر اینجوری عمه مو کمتر میزنن ما رو با کینه حیدر میزنن ندیدی چطوری دختر میزنن بابا حسین خواستی حرفی بزنی کمی بلند حرف بزن بعد سیلی دیگه خوب نمیشنوه گوش من ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شده شب تار هر روزم به تیغ آه جانسوزم بدون بیرق سردارم بدون شمشیر پیروزم فامّا الیتیم یتیم حسین شده سرفراز در عالمین فامّا السلام فقط یک کلام عشق والسلام سلام بر حسین به بال عشق شه پرم رقیه اطهرم حسین را دخترم من نوه حیدرم ما زنده کردیم اسلام و مستحبات و احکام و عمه چرا این بی دینا کفن نکردن بابام و ببین جان دین به من سر زده اومد از فراق نجاتم بده شعار تو بر لبم مبلغ مکتبم فاطمه قافله من زینب زینبم حسین را دخترم من نوه حیدرم ... غصه نخور بابا دردم فقط یه کم دلگیری بود اگه نخوردم من چیزی فقط دلیلش سیری بود غصه نخور که دندونام اگه که افتاد شیری بود موهام شد سفید فدای سرت بذار دق کنم برای سرت فدات بشه دخترت چی اومده بر سرت تو میشی مهمونم و من میشم مادرت ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زمان با کسی که دوستش داری زود میگذره حسین طاهری زمان با کسی که دوستش داری زود میگذره همیشه محرم ها انگاری زود میگذره مثل یه چشم به هم زدن تو کربلا قدم زدن زود میگذره مثل غروب اربعین روزهای خوب اربعین زود میگذره زود میگذره آره زود میگذره واسه این آواره زود میگذره عیبی نداره که زود پیر بشم خوبه با تو داره زود میگذره دوستت دارم حسین دوستت دارم حسین دوستت دارم حسین زمان بی کسی که دوسش داری سخت میگذره شبایی که با گریه بیداری سخت میگذره اگه رامون ندی حرم به حال و روز مادرم سخت میگذره اگه مسیر وا نشه حرم قرار ما نشه سخت میگذره سخت میگذره آره سخت میگذره واسه یه بیچاره سخت میگذره آخ اربعین رفته ها میدونن بی کربلا داره سخت میگذره به من وقت روضه دلم خیلی بد میگذره یه شب تر نشه این چشام خیلی بد میگذره قشنگی خیال من میدونی که به حال من بد میگذره اگه به من جنون ندی ضریحتو نشون ندی بد میگذره بد میگذره آره بد میگذره حال دلم داره بد میگذره دنیای بی کربلا داره واسه من هر ثانیه اش داره بد میگذره ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 سلام به کاروان دل شکسته کبوتران پر شکسته ، خسته سلام به اشک و نالهٔ زینب و سری کـه بر منبر نی نشسته سلام به رگ های بریده ی او که نا مرتب و ز هم گسسته سلام به زخم روی پیشانی اش که از جفای سنگ پینه بسته سلام به فرق خون چکان زینب بـه نیزه رأس پسران زینب سلام به باقر و امـام به سجاد ز دست شان بیرق دین نیفتاد سلام به خون دیده ی اباالفضل دست ز تـن بریده ی اباالفضل سلام به دسته گل های مدینه بـه نـاله ی رقیـه و سکـینه سلام به قاسم و علی اکبر شش ماهه روزه دار علیِ اصغر سلام به کاروان دیده آزار کبوتران در قفس گـرفتار دختر زهراست به موج بلا زینب واین همه مصیبت چرا؟ عمه ی مظلومه ی صاحب زمان نداشت از رنج و مصیبت اَمان بهر یتیمان حسین پدر بود برای نازدانه ها سپر بود ز شامیان هلهله را تا شنید دخت علی خیلی خجالت کشید اگرچه بوده دست وپایش به بند صدای مرتضایی اش شد بلند خطابه خواند و شهر غوغا شده ز نطق او یزید رسوا شده به ناله گفت اگر چه در نواییم ما همگی ز آل مصطفی اییم گرچه دلش بوده ز غم لبالب رو به سر بریده کرده زینب حسین ای برادر غریبم دریغ و درد از تو بی نصیبم راهـی بـازار شدم بـرادر کعبه ی آزار شـدم برادر دختر ناز پرورت را زدند چشم تو روشن خواهرت را زدند برادرم طاقت من کم شده قامتم از فراق تو خم شده بیا برای من تو قرآن بخوان عزیز مادرم حسین جان بخوان بخوان توقرآن که دلم تنگ توست دلم اسیر صوت و آهنگ توست نیزه اگـر لبت دریـده حسین بخوان ز رگهای بریده حسین قاری خوش لحن من ای نورعین چرا صدای تو عوض شد حسین الهی خواهرت به قربان تو مگر شکسته اند دندان تو بس است«مداح»که شدم دل کباب مگـو ز خیزران و بـزم شراب 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دلم گرفته پدرجان بیا دگر مهدی(آقا) ببین شکستن ِ دل ها شده هنر مهدی پُر است مدّعی و معرفت شده نایاب شده دعای همین قوم بی اثر مهدی به ظاهر از تو بخوانند و باطناً یک عمر زدند بر دل هر نوکرت شرر مهدی تو را چگونه بخواهد دلی که جای تو شده ست طالب یک مشت سیم و زر مهدی چقدر طعنه شنیدیم از همین مردم شدیم در وسط کینه بی سپر مهدی بیا و عزّت ما باش بین این مردم شب فراق رخت را نما سحر مهدی بیا دگر که شوی با جمال زهراییت در آسمان دل شیعیان قمر مهدی غروب جمعه ی بی تو چقدر دلگیر است گذشت جمعه و از تو نشد خبر مهدی نیامدی که شوی مرهم دل زینب که شد ز داغ، روی داغ خون جگر مهدی بیا و باش تو در کوچه های شهر شام امان عمّه ز خاکستر ِ گذر مهدی بیا سری به خرابه بزن که یک دختر کنار رأس پدر گشته محتضر مهدی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف التماست می کنم بابای مظلومم بیا شیعه غرق غم شده ،ای منجی عالم بیا کار ما خورده گره با دردهای بی کسی کی به داد نوکران بی کس خود می رسی عیدها یک یک گذشت و خنده بر ما شد حرام حق بده عیدی ندارد شیعه، بی تو ای امام کی به پایان می رسد دوری تو صاحب زمان جان زهرا مادرت از دیده ها پنهان نمان یا معزّالمؤمنین ای آخرین صاحب لوا ای مه زهرا ز پشت ابرها بیرون بیا منتقم، بنگر میان غربت ِ شام بلا بین بازار است عمّه بین مشتی بی حیا منتقم ،بنگر میان محنت ِ بزم شراب خون لبهای حسین و اشک چشمان رباب روبه روی دیدگان زینب ِ قامت کمان می خورد لعل ِنخورده آب، چوب خیزران ای برای شیعیان تنها امیر و مقتدا الامان و الامان یابن الحسن آقا بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف کی می رسد زمان غمت انتها شود شیعه ز درد غیبت رویت رها شود بنگر میان قلب مُحِبّین ِ آل تو هر جمعه از فراق تو برپا عزا شود بر درد دوری تو طبیبی نخواستیم این درد ِلاعلاج به دیدن دوا شود کی می شودکه کوری آل سعود ِپست بر تو نماز جمعه ی ما اقتدا شود آباد کی کنی تو بقیع و به امر تو صحنی برای مادرت اول بنا شود از خاک در بیاوری آن دو پلید را پرونده ی جنایت آن کوچه وا شود آتش زنی جنازه ی آن دونفر که این تسکین آه و ناله ی (مهدی بیا) شود آقا بیا بگو به چه جرمی کنار آب رأس امام تشنه ای از تن جدا شود کهنه لباس او برود غارت و تنش در زیر نعل تازه ی دشمن رها شود ناموس او رود به اسیری و رأس او تا شام همدم سر سرنیزه ها شود آقا ببین که جدّ تو مهمان شام شد دردی که بدتر از غم کرب وبلا شود وای از دمی که عمه ی قامت کمان تو با اشک و ناله وارد شام بلا شود با رقص و تار و هلهله آیند در رهش بر مرگ خود ز شدت غُصّه رضا شود وای از گذر ز کوی یهودیّ شهر شام رأس همه شکسته ی سنگ جفا شود (بزم شراب وچوب یزید و لب حسین) قدّش به زیر بار غم و درد تا شود اذنی بده که نوکر تو روز اربعین پای پیاده راهی کرب وبلا شود ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
وقتی که ما ذرّیه ی شاه انامیم از چه اسیر ظالمان شهر شامیم در پشت دروازه سه شب ماندیم با درد در بند ظلم و کینه های شمر نامرد بوی طعام شامیان پیچیده امّا خوابیده هر کودک ،گرسنه بین صحرا خاک بیابان بالش زیر سر ماست اینجا فقط مأنوس مان چشم تر ماست بر ناقه ی عریان اگر بردید ما را دیگر چرا بستید دست عمّه ها را ای ظالمان خیلی شما بی شرم هستید بر گردن صاحب عزا زنجیر بستید ما را میان ازدحام شام بردید بین عزای ما شراب تازه خوردید از چه لباس نو به تن دارید مردم از آه ما دارید روی لب تبسّم ما را میان سبّ ِ حیدر از چه بردید بین شرار ِ بغض خیبر از چه بردید سنگ یهودی جای گُل باریده بر ما زخم زبان و طعنه شد جای تسلی' افتاد سرهای بریده بین کوچه هم لاله های قد خمیده بین کوچه خاکستر داغ و سر ِ سجّاد ای وای رأس حسین از نیزه ها افتاد ای وای ما را میان کینه و آزار بردید از چه شبیه برده تا بازار بردید بزم می دشمن دل ما را شکسته حق می دهم زینب دگر از پا نشسته در مجلس نامحرمان شام رفتیم پیش سر ببریده با ایتام رفتیم طشت طلا بود و سر و یک غرق ِکینه شد خیزرانی لعل ِ بابای سکینه هم خیزران هم دست ما می رفت بالا می خورد آن روی لب و این بر سر ما روضه همین بس که میان بزم باده زینب گریبان خودش را چاک داده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
وقتی که ما ذرّیه ی شاه انامیم از چه اسیر ظالمان شهر شامیم در پشت دروازه سه شب ماندیم با درد در بند ظلم و کینه های شمر نامرد بوی طعام شامیان پیچیده امّا خوابیده هر کودک ،گرسنه بین صحرا خاک بیابان بالش زیر سر ماست اینجا فقط مأنوس مان چشم تر ماست بر ناقه ی عریان اگر بردید ما را دیگر چرا بستید دست عمّه ها را ای ظالمان خیلی شما بی شرم هستید بر گردن صاحب عزا زنجیر بستید ما را میان ازدحام شام بردید بین عزای ما شراب تازه خوردید از چه لباس نو به تن دارید مردم از آه ما دارید روی لب تبسّم ما را میان سبّ ِ حیدر از چه بردید بین شرار ِ بغض خیبر از چه بردید سنگ یهودی جای گُل باریده بر ما زخم زبان و طعنه شد جای تسلی' افتاد سرهای بریده بین کوچه هم لاله های قد خمیده بین کوچه خاکستر داغ و سر ِ سجّاد ای وای رأس حسین از نیزه ها افتاد ای وای ما را میان کینه و آزار بردید از چه شبیه برده تا بازار بردید بزم می دشمن دل ما را شکسته حق می دهم زینب دگر از پا نشسته در مجلس نامحرمان شام رفتیم پیش سر ببریده با ایتام رفتیم طشت طلا بود و سر و یک غرق ِکینه شد خیزرانی لعل ِ بابای سکینه هم خیزران هم دست ما می رفت بالا می خورد آن روی لب و این بر سر ما روضه همین بس که میان بزم باده زینب گریبان خودش را چاک داده ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
ما گریه می کنیم و شما هلهله چرا دف می زنید در جلوی قافله چرا پیغمبر است حاضر و خون گریه می کند پایان نمی دهید به این غائله چرا در کربلاست جسم حسین و سرش به شام افتاده بین رأس و تنش فاصله چرا بر زخم قلب مادر اصغر نمک زدید با خنده های دم به دم حرمله چرا بوسه زده به پای رقیه لب حسین حالا نشسته است به آن آبله چرا بستید در میانه ی رقاصه های شام بر گردن ولیّ خدا سلسله چرا بردید دختران علی را به بغض او در مجلس می ِ پسر آکِلِه چرا هم پای خیزران به لبم لطمه می زنم سر برده اید از دل ما حوصله چرا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
از بام، سمت آل عبا سنگ می زنند با هلهله و شور و نوا سنگ می زنند رأس حسین،کرب وبلا سنگ خورده است بر جای زخم ِ سنگ چرا سنگ می زنند جاری شده ست اشک اباالفضل روی نی وقتی به سمت عمه ی ما سنگ می زنند وقتی امید هر دو جهان ِ خلایقیم دیگر چرا به قصد رجا سنگ می زنند درمان درد لاعلاج یک نگاه ماست اینان چرا به قصد شفا سنگ می زنند دل هایشان به کینه ی خیبر گرفته خو با ناسزا به اهل کسا سنگ می زنند بغض علی سبب شده بیشتر از همه این سه علیّ ِ قافله را سنگ می زنند ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
وارد شام بلا شد دختر خیرالنّساء/ یا اباصالح بیا بین رقص و هلهله ها مانده ناموس خدا/ یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زینب کبراست بین ازدحام شامیان/ العجل صاحب زمان شامیان مست می رقصند دور کاروان/ العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مجلس باده کجا و عمه ی صاحب زمان/ العجل صاحب زمان لعل قاری پاره شد با ضرب چوب خیزران/ العجل صاحب زمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)