enc_16706922458815916926768.mp3
10.25M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :حاج محمدرضا طاهری، کربلایی حسین طاهری
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :حاج محمدرضا طاهری، کربلایی حسین طاهری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تب داره شبا بیداره
دعاش اما الجار ثم الداره
تو حرفاش پیش بچه هاش
میگه بارالها ازم راضی باش
دلگیره داره میمیره
نفس میکشه از تنش خون میره
گریونه دلش پر خونِ
میگیره روشو از همه تو خونه
معلومه چقدر مظلومه
با دردایی که داره باز آرومه
ای مادر مرو ای مادر
الهی بمیرم برات ای مادر
ای بود و نبود من
ای یاس کبود من زهرا زهرا
تنها تکیه گاه من
عشق بی گناه من زهرا زهرا
از پیش من مرو زهرا زهرا
جان حسن نرو زهرا زهرا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
قدش خم نگاهش مبهم
مثه پیرزن هاست با این سن کم
چشما تار میبینن هر بار
میخواد راه بره دست میگیره دیوار
دستاش زخم زیر چشماش زخم
نماز شب میخونه کف پاهاش زخم
قربونش با بوی نونش
بهشت مدینه است لب خندونش
اما حیف شده اینجا حیف
گرفتن خوشی هامون و از ما حیف
ای مادر مرو ای مادر
الهی بمیرم برات ای مادر
کوه محکم علی
تنها همدم علی برخیز از جا
بی تو میخورم زمین
آه و زاری ام ببین بین غم ها
بانوی صف شکن در سنگر باش
حرف از سفر مزن با حیدر باش
از پیش من مرو زهرا زهرا
جان حسن نرو زهرا زهرا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
لا جونه ولی مردونه
پای اعتقادش بازم میمونه
یادم هست که از پا ننشست
بابامو نگه داشت اونم با یک دست
دعوا شد زدن در وا شد
تا افتاد زمین داد زدن حالا شد
در میسوخت کبوتر میسوخت
توی شعله محسن با مادر میسوخت
هم پهلوش شکست هم بازوش
به دیوار که خورد غرق خون شد ابروش
دشمن تازیانه زد
آتش هم زبانه زد در پشت در
دیدم دست و پا زدی
فضه را صدا زدی جای حیدر
دستم که بسته شد زهرا زهرا
دستت شکسته شد زهرا زهرا
از پیش من مرو زهرا زهرا
جان حسن نرو زهرا زهرا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
Meysam Motiee - Ageh Misheh Cheshato Vakon.mp3
7.75M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#زمزمه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
✍شاعر:رضا یزدانی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#زمزمه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
✍شاعر:رضا یزدانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اگه میشه چشاتو واکن
توجهی به مرتضی کن
یه بار دیگه منو صدا کن
زهرا، به فدای دل از غصه پُرت
زهرا، قول میدم نسوزه دیگه چادرت
زهرا، زهرا
پاشو، مادری کن با همون قد کمون
پاشو، برای بیکسی مرتضی بمون
زهرا، زهرا
زهرا، تو بری آتیش میگیره جون من
زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من!
زهرا، زهرا...
تنت رو غسلِ گریه میدم
مرگمو با چشام دیدم
تازه به بازوهات رسیدم
ای وای، چقَدر کبوده این تن نحیف
ای وای، چقَدر این دو سه ماه، شدی ضعیف
ای وای، ای وای
ای وای، جای سیلی روی صورت بمونه
ای وای، چرا حیدرت نباید بدونه؟
ای وای، ای وای
زهرا، تو بری آتیش میگیره جون من
زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من!
زهرا، زهرا...
راحت شدی از درد بازو
از اون نگاه تار و کم سو
میشدی هی پهلو به پهلو
مُردم، با شب و غم نخوابیدن تو
مُردم، تا می دیدم خونِ رو پیرهنتو
زهرا، زهرا
پاشو، نبینم کبود بمونی یاسِ من!
پاشو، فاطمه تموم نشه واسه من
زهرا، زهرا
زهرا، تو بری آتیش میگیره جون من
زهرا، زوده واسه رفتنت؛ جوون من!
زهرا، زهرا
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
01.mp3
24.18M
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
💥دوباره هوای روضه کردمو راه افتادم بسوی هیئت
💥اومدم بازم کنار رفقای خوب هیئتی،نشستم توی هیئت
♻️روضه خون چه روضه ی پُر شَرری خوند
♻️روضه ی دربه دری،خون جگری خوند
🔸داد مجلسو در آورد،وقتی بردمون مدینه 🔸روضه بی مادری خوند
😭بین روضه، میون ذکر
😭گریون افتادم تو این فکر
😭که آدم تو زندگانیش،نون شب نداشته باشه
👌ولی #مادر داشته باشه
❤️یا که هیچ مال و منال و منصبی نداشته باشه،،،
👌ولی #مادر داشته باشه
🔹منصبش باشه تو دنیا نوکری برای مادر
🔹همه مال و منالش، باشه اون وجود باصفای مادر
😔یاد مادراتون افتادید،میدونم
😔نمیخوام که دلتونو بسوزونم
🔰اگه مادرت رو از دست دادی که خدا رحمتش کنه
🔰اونو الساعه سر سفره بی بی فاطمه غرق ناز و نعمتش کنه
♦️اگه مادر داری که خدا برات نگه داره
♦️الهی هیچ مادری زود از خونه نره و زود بچه های قد و نیم قدش رو تنها نزاره
▪️مادری جوون نمیره
▪️ مادر جوونی قد کمون نمیره
✳️نه فقط دعام اینه لحظه مُردن مادرُ نبینی
✳️دعا میکنم برات حتی زمین خوردن مادرُ نبینی
🔺الهی با مادرت که میری بیرون،اون روزُ به غیرتت برنخوره
🔺دست سنگینی نیاد، از جلو چشمای تو رد نشه تو صورت مادر نخوره
☑️الهی چشمات نیفته،به چشای تار مادر
☑️دنبالت نگرده با اینکه تویی کنار مادر
⚪️الهی تو هم نگردی توی کوچه دنبال گوشوار مادر
⚪️الهی که در خونه ای نشه شعله ور و آتیش نگیره
⬅️مادری پشت در آتیش نگیره
⬅️چادرش آتیش نگیره
⬅️تا معجر آتیش نگیره
⬅️موی سر آتیش نگیره
⬅️پلک تَر آتیش نگیره
⬅️کف دستایی که سد شدن تا وا نَشه در سوخته یه خونه،آتیش نگیره
⬅️شونه آتیش نگیره
⬅️گونه آتیش نگیره
😭خیلی بده سوختگی
😭بدتر از سوختگی دوختگی
😭دوختگی اونم با مسمار
😭و اونم مسماری که سرخ شده میون آتیش شرر بار
😭وای مسماری که همدست لگد شد و دَرُ دوخته به سینه
😭سینه رو دوخته به دیوار
😭مادر افتاد
😭به همراهش،در افتاد
😭در به روی مادر محتضر افتاد
#ای_مادر...
😭😭😭😭😭😭😭
🔲یه جمله ای بگم…
لحظات آخر عمر آقا رسول الله
در خونشونو زدن
خانم حضرت زهرا اومد در باز کرد
یه پیرمردیه…
اومدم عیادت بابات رسول الله
فرمود بابام ممنوع الملاقاته
رفت،،، دوباره برگشت در زد
خانم حضرت زهرا اومد
دوباره همون حرفها…
بار سوم در زد
آقا رسول الله فرمود: دخترم میدونی کیه داره در میزنه??
بابا یا رسول الله یه پیرمردیه اصرار داره شمارو ببینه
فرمود دخترم میدونی کیه??
این مأمور مرگ، حضرت عزراییله
از آدم ابوالبشر تا به امروز از احدی اجازه نگرفت برا گرفتن جونش
اما به احترام توئه فاطمه، بی اجازه وارد خونه نمیشه
😭😭😭😭
ای روزگار…
😭مادر افتاد
😭به همراهش،در افتاد
😭در به روی مادر محتضر افتاد
امام صادق فرمود برای مادرم بلند بلند گریه کنید
😭مادر افتاد
👈کاشکی در کنده نمیشد
👈تا که پا کوبیدن و رد شدن چهل نفر از اون باعث شکستن استخون دنده نمیشد
😭😭
❇️لحظه ی یا ابتا گفتن زهرا، دل پیغمبر اکرم بر خلاف اون روزا که با شنیدنش خنک میشد دیگه آتیش سوزنده نمیشد
❇️لحظه ی گفتن یا فضه خُذینی، علی شرمنده نمیشد
❇️علی شرمنده شد اون لحظه که زهرا با وجود علی دست به دامن کنیزا شد
❇️علی شرمنده شد اون لحظه که دست فاطمه از دامنش با یه غلاف پُر، جدا شد
🍁علی شرمنده شد اون سه ماهی رو که صورت فاطمشو پشت نقاب نگاه میکرد
🍁علی شرمنده ی تنها کس و کارش شده بود
🔰از بی کسی بود، درد دل با چاه میکرد
🔰علی شرمنده ی در اوج غریبی رفتنش شد
🔰علی شرمنده ی غسل و کفنش شد
🔰علی شرمنده اون علت غسلش از زیر پیراهنش شد
🔰علی شرمنده ی لحظه ی وداع، لحظه ی آستین به دهان گرفتن و از غصه ی مادر بلند گریه نکردن حسین و حسنش شد
همه اینارو گفتم برا این قسمت…
☑️اوج شرمندگیه علی بود اون شب که تک و تنها توی قبر میزاشت جسم کبود و لاغر فاطمه رو
☑️خدا میدونه چه میکشید وقتی که به استقبال دید بغل واکردن دو دست پدر فاطمه رو
🔵ظاهراً علی دار و ندار و ندار خودشو خاک میکنه
🔵ظاهراً علی داره یار خودشو خاک میکنه
🔵در حقیقت علی داره خودشو خاک میکنه
رسم اینجوره یکی وارد قبر میشه جنازه رو تحویل میگیره
🔲محرمی نداره
🔲هفت نفر غریبونه تشییع جنازه کردن
🔲حسن و حسین نوجوونن
🔲نمیتونن جنازه رو بردارن
علی غریبانه; تک و تنها…
🔘به چه کنم چه کنم افتاده
🔘یه وقت از توی قبر، دوتا دست بیرون اومد
علی…
امانت منو بهم برگردون
😭😭😭😭
#ادامه_روضه
👇👇👇👇👇
⚫️جا داره بگه امانت من صورتش کبود نبوده
⚫️امانت من پهلوش شکسته نبوده
😭😭😭😭
☑️چه تشابهی که جسم پاک حضرت پیمبر، نیمه ی شب دفن شد
☑️اونکه رفت سه ماه بعدش پیکر زار و کبود حضرت زهرای اطهر نیمه ی شب دفن شد
☑️بعد سی سال تحملِ غم هجران زهرا، پیکر مجروح حیدر نیمه ی شب دفن شد
👈سه تا از این ذوات مقدسه رو عرض کردم نیمه ی شب دفن کردند
⚫️ماجرای تیر با تابوت رو وقتی شنیدم گفتم
ایکاش جسم مسموم حسن هم نیمه ی شب دفن میشد
⚫️کاش جسم بی سر سلطان دشت کربلا قبل از هجوم نعل مرکب دفن میشد
😭😭😭
🌾ده نفر به اسباشون، نعل تازه زدن
انقده رو بدن امام حسین…
😭😭
✅عرض کرد مادر،،، شما حالت خوب نیست
چرا برا خودت دعا نمیکنی??
فرمود: #الجار_ثُمَّ_الدار
اول همسایه ها…
💥کار همیشگیه خانم این بود اول برا همسایه ها دعا میکرد
این همسایه هایی که مادرمون براشون دعا میکرد، کیا بودن?? چه کردن??
🍁اون روزی که دست مولارو بستن، تو کوچه اون اتفافاتی که افتاده
اُنظُر اِلی علی،،، همه تماشاچی بودن
🔵مادری که برا تماشاچیای مدینه دعا میکنه، مگه میشه برا من و شما دعا نکنه؟؟!
🔵اسم تماشاچی اومد، دلم یهو رفت کوفه و شام
یه عده نامردای بی حیا، از بالا پشت بوم، یه عده تماشاچیای نامرد، هم سنگ میزدن هم ناسزا میگفتن
🔘هم خاکروبه میریختن
😭امان از تماشاچی های بزم حرام…
😭امان از تماشاچی های بزم شراب
#ای_حسیــــــــن
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین