هدایت شده از سبک و شعر کربلایی محمد علی رضایی
سبک واحد سنگین(شیرازی سنتی)
شهادت حضرت زهرا(س)
شعر از:کربلایی محمد علی رضایی
باز که جارو به دست توی حیاطی
کشتی حیدر رو با عجل وفاتی
نمیدونم چی دید تو کوچه بچه
نکنه نانجیب راهت رو بسته
رو میگیری از شوهر
یاس من شدی پرپر
کاش نبودی پشت در
جای چیه رو بازوت
چهل نفر و یک زن بود
حیدر و غم پهلوت
امون از دل حیدر
با غمت خونه رو غمخونه کردی
باز نبودم تو کار خونه کردی
خانومم یک ذره فکر خودت باش
باز که موی حسن رو شونه کردی
فضه میپزه واسه
بچه ها غذا باشه
زینبم که همراشه
دستت نمیاد بالا
بنشین جون من زهرا
همه با خودم کارا
امون از دل حیدر
#کانال_سبک_شعر
هدایت شده از سبک و شعر کربلایی محمد علی رضایی
802.9K
میری نمیگی همسرت دق کرده حالا حیدرت
از داغ تو فاطمه
تازه جوان من بمان ای قدکمان من بمان
ای اف بر این فاصله
تنها میذاری حیدر و میری کجا
تازه جوانم خانومم پیری چرا
میشه اگه جان علی ترکم نکن
زوده عزیزم از برم میری کجا
مظلومه زهرا
......................................
عجل وفاتی رو لبت ماتم گرفته زینبت
شد موسم غسل تو
بازوت کبوده چه کنم دنده ت شکسته چه کنم
شد موسم غسل تو
تا که خبر داد بم حسن رفتی همین
میدونی چندباری توراه خوردم زمین
دورت بگردم هی برام سو سو زدی
واسم به انصار و مهاجر رو زدی
با بچه هات تنها شدم همخونه ی غمها شدم
فکر حسین تو سرم
میره سرش به نیزه ها دور از وطن تو کربلا
فکرم همش دخترم
زیر سم اسبا تنش پاماله و
باور ندارم که ته گوداله و
دورش پر از گرگ و خودش تنها میشه
بچم اسیر گرگای صحرا میشه
سبک واحد سنگین
شعر از(محمد علی رضایی)
#کانال_سبک_شعر
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط آیت الله مجتهدی تهرانی
اینهایی که از دنیا می خوان برن،معمولاً اون روز آخر حالشون جا می آد،تجربه شده،یه دو سه ساعتی،حالشون خوبه،با بستگانشون صحبت می کنن،حرف می زنن،یهو دوباره حالشون بهم می خوره از دنیا می رن،معموله ،نمی دونم دیدید یا نه،حضرت زهرا سلام الله علیها،پاشدند،بنا کردند به کار کردن،لباس بچه هاشونو شستند،
امیر المومنین یه موقعی وارد منزل شد،این و حاج واعظ قزوینی،نود سالش بود خونه ی حاج سید جواد صدیقی چهل سال،پنجاه سال پیش رو منبر گفته یادمه،
گفت:وقتی امیرالمومنین وقتی سر زده وارد شد،دید که حضرت زهرا جارو دستشه،اما وقتی داره حیاط و جارو می کنه،یه دستشم به کمرشه،از درد پهلو خیلی رنج برد،این منظره،با دل مولا چه کرد،این همه غزوات،این همه جنگ ها، هیچی امیرالمؤمنین رو به زانو در نیاورد،ولی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها امیرالمؤمنین رو به زانو آورد،دو رکعت نماز خوند،دستشو بلند کرد،گفت:خدایا صبرم بده،از خدا صبر خواست،لباس بچه هاشو شست و حیاط و جارو کرد و آماده شد،ظاهراً اوایل ظهر حضرت از دنیا رفتند،که رفتند امیرالمؤمنین رو خبر کردند،امیرالمونین بیا که دیگه فاطمه رو زنده نمی بینی،
امیرالمؤمنین علیه السلام به عجله آمدند،وقتی آمدند،دیدند حضرت از دنیا رفتند،پارچه ای روشون کشیدند،ولی وصیت نامه شون رو سینه شونه،کاغذ رو باز کردند،این وصیت نامه فاطمه سلام الله علیهاست،شهادت به وحدانیت خدا میدهم،شهادت به رسالت پدرم،امامت شوهرم،شهادت می دهم بهشت حقه،آتش جهنم حقه،سوال نکیر و منکر حقه،همه رو شهادت داد،ب
عد نوشت :یا علی تو سزاوارتری به من،تا تو هستی،من کی رو وصی کنم،تقاضام اینه که،غسلنی و کفنی و دفنی باللیل،منو شب غسلم بده،همه دلشون می خواد روز تشییع بشن،شما خودتون میگید مارو روز تشییع کنید که رفقامون بیان،در دنیا فقط یه زنه،می گه من و شب تشییع کنید،شب غسلم بدن،شب منو کفن کنند،شب منو به خاک بسپار،حضرت به وصیت نامه عمل کرد،گفت:منو شب غسل بده،شب کفن کن،شب منو دفن کن
اسماء می گه من آب می ریختم،آقا بدنو غسل می داد،اما یه وقت دیدم،آقا دست از غسل برداشت رفت،سر به دیوار خانه گذاشت،های های گریه کرد،قصه ها داره،
خدا رحمت کنه،آیت الله امینی رو،فرمودند:مدینه،صدای ناله ی زهرا سلام الله علیها رو کوچه های مدینه می شنیدند،احتمال داره زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعال فرجه الشریف، که علم بیست و حرفه،دو حرف ظاهر شده،بیست و پنچ حرف زمان حضرته،این صدا رو زمان حضرت از جو بگیرند،تلویزیون زمان امام زمان پخش کنه،
شما صدای ناله رو زنده باشین بشنوید،اون وقت گریه می کنید،ضبطه الان تو آسمون هست، زمان ظهور حضرت،این صدارو می گیرند،به تلویزیون زمان حضرت وصل می کنند همه شما این صدارو میشنوید،همه تون غش می کنید،بعضی هاتون هم می میرید،سیدا که میمیرند،بچه سیدا وقتی صدای مادرشونو بشنوند می میرند،بچه سیدا می میرند،قبرش کجاست سیدا،اونایی که مدینه رفتید قبرشو پیدا کردید؟
#روضه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
روضه خوانی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط حاج منصورارضی
قبل ازاینکه کسی دست یتیمی به سر اینها بکشه،خودم می خوام بکشم،فضه می گه هر چی خانم گفت:گوش کردم،آب گرم کردم،حسنین و زینبین و آروم می شست،دست می لرزه،جوان هیجده ساله دستش داره می لرزه،بچه ها رو که شست، غذا تهیه کرد،غذاشون چی بود،چند قرص نان ؛دو پسرهارو فرستاد مسجد، دخترم فرستاد خانه فامیل کنار خونه خودش،بعد فرمود فضه آب داریم،آره بی بی جان؛فرمود:می خوام خودمو شستشو بدم،این خونها رو پاک کنم،فضه می گه دیدم آب هی می ریخت،کمک می کرد این پیراهن از بدن جدا بشه،پیراهن چسبیده بود به زخم،فضه میگه من جرأت نمی کردم،دست بزنم،هی آب می ریخت از زیر پیراهن،بدن و شستشو می داد،می فرمود،امشب اگر علی خواست بشوره،باید همینطوری که خودم شستم،بشوره،لباس نو براش آوردم،فرمود: من خوب بدنمو شستم،به هر قدرتی است مواظبت کن تو و اسماء،علی این پیراهن رو در نیاره،از زیر پیراهن منو شست و شو بده،فضه می گه بدن مبارکشو شست،پیراهن شو به هر طریقی عوض کرد، فضه می گه:زهرای مرضیه سلام الله علیها،فرمود:من نماز مغرب و می خونم،بعد از نماز رو به قبله دراز می کشم،روپوشی رو صورتم می اندازم،لحظاتی که گذشت،بیا منو صدا کن،اگه جوابتو ندادم،زود برو مسجد علی رو بگو بیا،فضه می گه دیدم آروم دراز کشید،رو به قبله بعد از نماز،لحظاتی گذشت دلم پریشون بود،اومدم صداش زدم،یا بنت خیرخلق الله، یا بنت رسول الله،یا فاطمه،یا اُم الحسن و الحسین،دیدم جواب نمی ده،روپوشو از صورتش برداشتم،وای،وای
شعر…..
فضه می گه دویدم در مسجد،صدا می زدم،علی پاشو بیا فاطمه ات از دنیا رفت
سلمان می گه من نشسته بودم کنار آقا،آقا وقتی صدای فضه رو شنید،بلند شد که بیاد به سمت در یه وقت دیدم از پشت رو زمین اُفتاد،آی…لحظاتی گذشت،حالش به جا اومد،هی می گفت:بمن العذا،کیه دیگه به من تسلی بده.
تب غم ناله اش در جوش می رفت
همان خیبر شکن از هوش می رفت
به هوش آمد سوی خانه روان شد
به سوی نعش مظلومه دوان شد
رسید و دید یارش بر زمین است
همه دار و ندارش بر زمین است
نشست و خیمه زد بر جسم بانو
سر بانو نهاده روی زانو
فرمود:من علیم،کلمینی یا فاطمه ،تا ابر ولایت شد،زهرایی که جان داده بود،دوباره رجعت کرد،صدای علی دوباره زنده اش کرد،
تلطف کرد با آن باغ چیده
تکلم کرد با یار شهیده
که ای خورشید بی همتا
علیم لب از لب باز کن زهرا
سخن های علی اعجاز می کرد
که زهرا چشم بر او باز می کرد
به آنچه بین عشاق است مرسوم
نگاهی کرد مظلومه به مظلوم
فرمود: از پدرم شنیدم،همه جوره کمک مظلوم کنید،دستمو بلند کن می خوام اشکاتو پاک کنم.
#روضه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
➖➖➖➖➖➖➖
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_واحد
🏴#زمزمه
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای شکسته تر از این دل من
بی تو ویران شود منزل من
دیده وا کن که اشکم ببینی
گرد من لشکر غم ببینی
الوداع الوداع فاطمه جان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بهر تو ای خدایت ستوده
خانه ام جای امنی نبوده
درب آتش گرفته گواه است
آشیانم تو را قتلگاه است
الوداع..............
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آتش افتاده در خرمن من
ای خدا شد خزان گلشن من
چه کنم ، رفتنی گشته زهرا
ای اجل ، با گلم کن مدارا
الوداع..............
130.8K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای نیمه جان تابوت تو در خانه ی من
داده خبر از اینکه داری عزم رفتن
ببین اشک طفلان مرو فاطمه جان
واویلا واویلا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زهرا حلالم کن که سختی ها کشیدی
نه سال در این خانه روز خوش ندیدی
من و چشم گریان مرو فاطمه جان
واویلا واویلا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دست خزان سیلی به تو زد ای بهارم
چون روی نیلی ات سیه شد روزگارم
دعا کن دهم جان مرو فاطمه جان
واویلا واویلا
82.3K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(سبک : شبهای جمعه حضرت زهرای مرضیه)
گلها همه گریان ز داغ بانوی گلشن
انسیه ی حورا کجا و سیلی دشمن
گردیده یا الله گریان رسول الله
واویلا واویلا
یا زهرا یا زهرا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آتش زبانه میزند از خانه ی قرآن
با ناله ی کوثر بگرید سوره ی انسان
مظلومه و مظلوم هر دو زحق محروم
واویلا واویلا
یا زهرا یا زهرا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
حبل المتین خانه نشین شد بعد پیغمبر
بسته شده از کینه دست فاتح خیبر
محشر شده برپا از غربت مولا
واویلا واویلا
یا زهرا یا زهرا
70.4K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#نوحه_سنتی
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
باعث خلقت احمد و حیدر منم
حافظ خانه ی فاتح خیبر منم
گرچه دستم شکست_این شعار من است
علی علی جان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امر "کن فیکون" بود به فرمان من
رزق هفت آسمان رسد ز دستان من
من کجا ای فلک _ داغ غصب فدک
علی علی جان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ذوالفقار علی است خطبه ی غرای من
گریه ی من بود گریه ی بابای من
زیر بار ستم _ قامتم گشته خم
علی علی جان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بین دیوار و در من سپر حیدرم
در سپاه علی یک تنه یک لشکرم
کشته شد محسنم _ ذکر من دم به دم
علی علی جان
161.4K
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_نوحه
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
🏴#شهادت_حضرت_فاطمه_س
🏴#سبک_نوحه
✍شاعر:میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
قطره قطره می سوزم _ لاله لاله دلخونم
سرو قامت شکسته _ از وفایت ممنونم
از علی دفع خطر شد
دست و بازویت سپر شد
غریبم زهرا.......
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در میان کوچه من _ کعبه و تو در طواف
عاقبت حجت شکست _ ضربه ی تیغ و غلاف
دستت از دستم جدا شد
هر چه شد در کوچه ها شد
غریبم زهرا......
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خسته شد بازوی تو _ بسته شد بازوی من
من خجل از روی تو _ تو خجل از روی من
ای کبودی در کبودی
یاورم تنها تو بودی
غریبم زهرا......