eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر غزل حضرت فاطمه سلام الله علیها -(بلبل چو یاد می‌کند از آشیانه‌اش) بلبل چو یاد می‌کند از آشیانه‌اش خون می‌چکد ز زمزمۀ عاشقانه‌اش هرگز ز یاد بلبل عاشق نمی‌رود مشت پری که ریخته از آشیانه‌اش آتش، دمی ز شاخۀ گل دست برنداشت حتی نکرد رحم به حال جوانه‌اش گلچین روزگار- که دستش شکسته باد- بازوی گل کبود شد از تازیانه‌اش دشمن شکست حُرمت آن در که جبرئیل بوسیده بود از سر مِهر، آستانه‌اش... چون پای دشمنان علی در میانه بود آتش، گرفت حلقه‌صفت در میانه‌اش آن آتش مدینهْ گدازی که شد بلند در کربلا ز خیمۀ زینب زبانه‌اش :: دیگر برای فاطمه، دستی نمانده است در زیر بار درد، شکسته‌ست شانه‌اش چون دید تربتش، سند غربت علی‌ست پنهان نگاه داشت ز چشم زمانه‌اش :: صبر علی تمام شد، آن لحظه‌ای که دید باید به دست خاک سپارد شبانه‌اش شب‌های بی‌ستاره علی را به یاد داشت و آن کودکان کوچکِ از پی روانه‌اش شب‌ها که لب به ذکر و مناجات می‌گشود جز مرغ حق نبود کسی هم‌ترانه‌اش :: با جانِ ما سرشتهْ خدا، مهر فاطمه و ز دل، نرفتنی‌ست غم جاودانه‌اش یک لحظهْ بی ‌خروش و تلاطم نبوده است طوفانی است بحر غم بی‌کرانه‌اش شاعر: @majmaozakerine
غزل ایام فاطمیه -(از آتشی که در حرمش شعله‌ور شده‌ست،) از آتشی که در حرمش شعله‌ور شده‌ست، شهر مدینه از غم زهرا خبر شده‌ست آتش زبانه می‌کشد از آستان وحی، یا آهِ آتشین کسی شعله‌ور شده‌ست؟ نگذشته از غروب رسالت، شبی هنوز موج دعای خسته‌دلان بی‌اثر شده‌ست در خانه‌ای که شامِ غریبان گرفته‌اند غرق ستاره، دامن پاک سحر شده‌ست؟ هرچند سوخت گلشن طاها، گمان مدار- - نخل وفا شکسته و بی‌برگ و بر شده‌ست می‌جوشد از دلش عطشِ یاری علی یعنی تمام هستی او بال و پر شده‌ست همچون چراغ صاعقه، آهی زمانه‌سوز از آسمان سینۀ او جلوه‌گر شده‌ست دارد هنوز رایحۀ بوسۀ نبی دستی که در حمایت مولا سپر شده‌ست یک آسمان مصیبت و، یک قامت صبور اینجا شکوهِ صبر و رضا بیشتر شده‌ست شرمنده از سکوت زمین، چشم آسمان آیینه‌دار منظرۀ پشت در شده‌ست یارب! گواه باش، که در خلوت بقیع یک آسمان کبوتر دل، دربه‌در شده‌ست شاعر:
شعر : امام حسین سلام الله علیه -(عزیز خالق یزدان حسین فاطمه است) عزیز خالق یزدان حسین فاطمه است دلیل سجده به انسان حسین فاطمه است بخوان کتاب خدا را بخوان که میفهمی تمام جلوه ی قرآن حسین فاطمه است عنان زندگیَم را به دست او دادم برای من سر و سامان حسین فاطمه است مرا ز مرگ و بلا و مرض نترسانید به درد من همه درمان حسین فاطمه است برای ذلت مردم چه فتنه ها کردند پناه ملت ایران حسین فاطمه است خدا مقام عظیمی دهد شهیدان را امیر و شاه شهیدان حسین فاطمه است شهی که تشنه سرش را ز تن جدا کردند کنار نهر خروشان حسین فاطمه است کسی که پیرهن از پیکرش در آوردند به پیش زینب گریان حسین فاطمه است شاعر:
مناجات با امام حسین -(آه از روزی که این روضه ها دورم کنند ) آه از روزی که از این روضه ها دورم کنند یا زبانم لال از شال عزا دورم کنند زندگی یعنی محرم زندگی یعنی حسین مرگ من روزی ست که از کربلا دورم کنند ای طبیبِ هر دلِ جا مانده از کرب و بلا اربعین مگذار از دار الشفا دورم کنند آتش دوزخ ندارد هیچ فرقی با بهشت گر بنا باشد که از خون خدا دورم کنند آفتاب هجر سوزان است، می میرم اگر لحظه ای از سایه ی ایوان طلا دورم کنند با پر و بالی شسکته آمدم، مگذار که از کبوترهای در صحنت رها دورم کنند اربعین امسال تنها سرپناهم مشهد است آه اگر امسال از باب الرضا دورم کنند دوری از هر چیز را راحت تحمل می کنم آه از روزی که از این روضه ها دورم کنند شاعر:
. شعر وفات (س) -( دور تو عالمان فقه و اصول ) ای به قم آفتاب قلب جهان دخت موسی سلاله ی قرآن عمه و دخت خواهر سه امام مادر کل عالم امکان تو به چشم ائمه زهرایی بعد زهرا به قدر و عزت و شان زینب دوم بنی الزهرا عمه ی چار حجت یزدان هم وجودت کریمه ی عترت هم ولایت حقیقت ایمان فیض فیضیه از کرامت تو است شهر قم از تو گشته مهد امان حریم یازده ولی خدا حرم تو است ای سپهر مکان مدح تو ای ملیکه ی هستی وصف تو ای یگانه ای دوران نه توان با هزار دست نوشت نه توان گفت با هزار زبان صحن تو مسجد الرسول همه حرم امن توانست کعبه ی جان پدر و مادرم به قربانت نه، همه جان عالمت قربان کوثر کوثر رسول خدا عصمت عصمت الله منان قم جلال مدینه پیدا کرد گشت روز ورود تو در قم روز عید کرامت و احسان روز عید نزول رحمت ها روز عفو و عنایت و غفران اهل قم از برای استقبال همه با دسته گل شدند روان مرد و زن دور محملت گشتند اشک شوق همه ز دیده روان قم دل از گلشن بهشت گرفت محملت بسکه گشت گل باران همه گفتند فاطمه در حشر پای بنهاده ای گنه کاران حرمت شیعیان قم ز تو کرد ستم اهل شام را جبران کاش زینب به قم سفر می کرد تا نمی دید آن همه طغیان اهل قم کی برند مهمان را گه به بزم شراب و گه زندان جای تو بیت موسی خزرج جای زینب به گوشه ی ویران دور او ابن سعد و شمر و سنان دور تو دسته های گل در دست دور او سنگ بود و زخم زبان .
یاسیدالشهدا... -(گفتم سلام آقای من اشکم درآمد...) گفتم سلام آقاي من، اشكم درآمد با يادت اي دور از وطن اشكم درآمد از لطف شير مادرم هر جا حسين جان آمد ميان از تو سخن اشكم درآمد باباي من بر سينه مي كوبيد و ميگفت ارباب بي غسل و كفن اشكم درآمد اندازه ي هر روز عمرم روضه داري با روضه هاي پيرهن اشكم درآمد بيش از هزار و نهصد و پنجاه زخم از تيغ و سنان داري به تن اشكم درآمد از طفل يك روزه گرفته تا حبيب ات خشكيده لب ها و دهن اشكم درآمد تو همسري داري كه نام او رباب است اين بار از داغ حسن اشكم درآمد... شاعر:محسن صرامی
مناجات با امام حسین(ع) -(باز هم این نوکری ها میشود یک اعتبار... بازهم این نوکری ها می شود یک اعتبار تا ابد چشمِ تری ها می شود یک اعتبار تا نَفَس دارم طوافت می کنم شمعِ وجود بال و پر خاکستری ها می شود یک اعتبار چون رسول ترک مجنون می شوم در روضه ها نازنین!این دلبری ها می شود یک اعتبار دل هواییِ زیارت می شود هر صبح و شام صحبت از بال و پری ها می شود یک اعتبار از نگاهت دور نندازی مرا..سالارِ عشق.. دائماً دل مضطری ها می شود یک اعتبار "جانِ زهرا مادرت دستی بگیر از نوکرت" "تا شود پیوسته آقاجان غباری بر درت" گرچه برانی از درِ خود..آبرویم می رود گر نخوانی نوکرِ خود..آبرویم می رود مثلِ یک گردی نشستم بر عبایت یا حسین گر برانی از سرِ خود..آبرویم می رود با محبّت یک نگاهی کن به قلبم یا حبیب با نگاهِ دیگرِ خود...آبرویم می رود.. من به زیرِ سایه ات آرام می گیرم حسین گر که برداری پرِ خود..آبرویم می رود.. از میانِ روضه هایت وای اگر رانده شوم یاوری کن یاور خود..آبرویم می رود.. "جانِ زهرا مادرت ردّم نکن از درگهت" "قوّتی ده تا بمانم تا ابد بینِ رهت" ای تمامِ عزّتم شان و وقارم یاحسین نوکریّ ِ توست تنها افتخارم یا حسین مادرت باعث شده عاشق شوم نوکر شوم من فقط دل را به دستت می سپارم یاحسین کاش وقتِ مردنم اذنی دهی..با آبرو تا که از عمقِ وجودِ خود برآرم یا حسین چون رعیّت آمدم پُر کن تو کشکولِ مرا ای تمامِ اعتبارم..شهریارم یا حسین لحظه ای حاشا که تنهایم گذاری سیدی یک قدم بگذار ..وقتِ احتضارم یا حسین "جانِ زهرا مادرت آقا عنایاتی بکن" "با صدای خسته ی خود هم ملاقاتی بکن" شاعر:
امام حسین(ع)، مناجات، پایان سال -(دستِ خالی را سر سالی به آقا بسپارش...) دستِ خالی را سرِ سالی به آقا بسپرش شب، شبِ قدرِ فقیران است، کوچک نشمرش هفت پشتم را نظر کردم تماماً بوده اند یک به یک عبد و غلام و یک به یک روزی خورش مادرش حبل المتین است و هدایت می شود...‌ ‌...هرکسی کرده توسل بر نخی از چادرش خانه ای که غالبا وقف حسینیه شود بوی جنت می دهد هر قطعه و هر آجرش نسخه ی درمانی ام بوده فقط کرب و بلا چون شفا خوابیده در هر ذره و هر عنصرش در نمک زار حرم آخر مرا پاکم کنید حاجتم بسته به دریا نیست و آبِ کُرش فاطمه جان لطف کن گستاخی من را ببخش من که می دانم نبوده شعرهایم درخورش شاعر:
حسین جان -( رحمی نما بر این دل زارم حسین جان ) رحمی نما بر این دل زارم حسین جان سنگین ز معصیت شده بارم حسین جان آب از سرم گذشته بخر باز هم مرا آقا کسی بجز تو ندارم حسین جان از شغل نوکری بخدا رزق میخورم سینه زنیست حرفه و کارم حسین جان این آرزو به روی دلم هست کربلا یا بین روضه جان بسپارم حسین جان یا ایها لکریم بدی مرا ببخش جان رقیه کن تو حلالم حسین جان رحمت به مادرم که مرا وقف روضه کرد گفتا فدات ایل و تبارم حسین جان یادش بخیر کودکیم هیئت شما بابا نشسته بود کنارم حسین جان ای کاش قسمتم حرمت اربعین شود لبیک یا حسین شعارم حسین جان مقتل نوشته پیکرت از زخم پر شده حق است خون ز دیده ببارم حسین جان تا دید روی نیزه سرت گفت خواهرت با تو الف بدون تو دالم حسین جان شاعر: