بسم الله الرحمن الرحیم
#روضه_را_تعطیل_نکنیم
#حسین_جان😭
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#روضه_باز_و_مکشوف ♦
ای دست وپا بریده دگر، دست و پا مزن
اینگونه دست وپا وسط قتلگا مزن
دیدم که نیزه ای به گلویت فرونشست
درزیرچکمه، مادر خود را صدا مزن
درزیرخنجری وشدی پاره پاره تن
آتش به جان این جگر مبتلا مزن
بر روی سینه ی تونشسته شمروسنان
مردم زناله، نالهی واغربتا مزن
از شانهی شکسته کمی هم کمک بگیر
بر روی خواهش من دلخسته، پا مزن
زینب کنارخیمه آتش گرفتهاست
ملعون بیاحسین مرا بی هوا مزن
قدری بنوش جرعهی خون ازگلوی خود
سیراب گشته ای ازخون،نوا مزن
جسم تواز شرارهی غم آب گشته است
باناله ات شرر به دل مبتلا مزن
دیدم که شمربرده به غارت عبای تو
حرف از عبای رفته به غارت شه ها مزن
✅ #آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#پیشنهاد_ویژه_
#برای_دیگران_بفرستید
@majmaozakerine
#_بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام
#امام_کاظم
#موسی_بن_جعفر
#روضه_را_تعطیل_نکنیم
گشته بپاعزای.کاظم آل علی(ع)
کرده دلم هوای .کاظم آل علی
باشدبه دل ولای،،کاظم آل علی(ع)
هستی ما فدای،،کاظم آل علی(ع)
غصه ندارم اگر.زدنیابی نصیبم
خوشم هستم گدای،كاظم آل علی(ع)
توعشق کم نظیری،همچوعلی!توشیری!
عمری شدم گدای.کاظم آل علی(ع)
ولایت تومولا .سرمایه ی من شده
دل شده مبتلای،کاظم آل علی(ع)
اگربه عشقت این سر،جدا شود ز پیکر
شودفقط برای،،کاظم آل علی(ع)
،شکر کنم خدارا.شدم گدای موسی
دارم به سر هوای،،،کاظم آل علی(ع)
(مجنون)اگر به محشر،،تنهاشدی غم مخور
به لب بزن ندای،،کاظم آل علی(ع)
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمضان
#کرامات_امیرالمومنین(ع)_
#کرمانشاه
#حتما_گوش_کنید_و_نشر_دهید
👌فوق زیبا
_خورشیدهفت بارباعلی حرف میزند
♦️◾یکشنبه۲۱__اردیبهشت۹۹
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمضان
#کرامات_امیرالمومنین(ع)_
#کرمانشاه
#حتما_گوش_کنید_و_نشر_دهید
👌فوق زیبا
_جریان مسلمان شدن جوان یهودی بدست علی(ع) وبخشش ارثیه ی پدریش
♦️◾یکشنبه۲۱__اردیبهشت۹۹
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
4_425860180790477080.mp3
1.32M
🔺 کلیپ وداع با ماه مبارک رمضان
🔻 مناجات و سخنان آیة الله مجتهدی تهرانی
🔺بسیار شنیدنی
#برای_دیگران_بفرستید
🍃 پیشنهاد ویژه برای دانلود
#کوتاه_شنیدنی
#کلیپ
@majmaozakerine
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
متن سینه زنی شهادت حضرت صادق (ع) ... 🍃
آنکه سوی بیرقش عمری دویدم صادق است
آنکه درعالم شده تنها امیدم صادق است
کس مرا درعالمین هرگز نکرده دلبری
آنکه ازنامش همیشه خیر دیدم صادق است
خوب یادم داد. مادر عشق شیخ الاوصیا
از لب بابــای خود نامش شنیــــدم صادق است
ذکرتان هرکس بگویدمیشود، آقای من
آنکه غیرازاومن ازایشان بُـریـدم صادق است
گر زمین گیــرم ولی او دستگیرم بوده است
آنکه جزخوبی از اوچیزی ندیدم صادق است
صحن خاکی بقیع شدقبله اهل نظر
یاد لحظه لحظه اش آهی کشیدم صادق است
کاش عمری خادم صحن بقیعت میشدم
آنکه عمری گرد او باجان پریــدم صادق است
من چه گویم بهتریـــن ایام عمــرروضه بود
آنکه عمری درعزایش من خمیدم صادق است
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
@majmaozakerine
#واحد
#زمینه
بسم الله الرحمن الرحیم #_سالروز_شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
باتوشروع سال ما،باب الحوائج
گریان توهستم شها،باب الحوائج
مهرت به روی سینه ها،باب الحوائج
نالیده ام من زین عزا،باب الحوائج
سال نواست ودیده ام داردتمنا
گریان توگردیده ،ای شمس دل آرا
شور عبادات منی،درسال تحویل
نور سماوات منی،درسال تحویل
معنی حاجات منی درسال تحویل
اوج مباهات منی درسال تخویل
عمری به عشقت قلب خود راپروراندم
بر ما نظر کردی و از عشق تو خواندم
باب الحوائج خانه ات آباده آباد
کاره منه وامانده بازم بر تو افتاد
ازدست دل،ازدست دیده آه و فریاد
دنیای بی توداده مولاعقل بر باد
هرگزنکردم برگناهم اعترافی
آیاشودگردم شبیه بُشر حافی
خلوت نشین بزم عرفان با خدایی
روح مناجات شبانه در دعایی
وقت عبادت مست ذکر ربنایی
درسجده هایت از همه عالم جدایی
زندانیان مشتاق ذکر یا مجیرت
در کنج
بالانشین هستی و شدعالم اسیرت
موسای طورشیعیان تونوربودی
در کنج زندان ها میان طور بودی
دُرّ ولایت هستی و مستور بودی
عمر زاهل خانواده دور بودی
گویا رضا دلتنگ دیدار تو باشد
یک عمرمعصومه هوادارتوباشد
در دل خیال آمدن هایت نباشد
حرفی دگر اندرسخن هایت نباشد
حتی رمق در پا شدن هایت نباشد
شکوه براین بر هم زدن هایت نباشد
یک گوشه غرق جلوه های دوست مانده
از توفقط یک استخوان و پوست مانده
دلخسته ای مولا از آن زندان سندی
دربندی ،ای آقا از آن زندان سندی
خون شد دل طاهااز آن زندان سندی
خون می چکد از پا از آن زندان سندی
گشتی اسیردشمن پست یهودی
بنشسته بر رخساره تودست یهودی
قاتل به زندان ظلم ها تکرار می کرد
با ضرب سیلی روزه ات افطار می کرد
آزاره تو آن مرد بی مقدار می کرد
باضرب پا جسم تورا بیدار می کرد
سندی شاهک آمدوبی هردلیلی
باتازیانه می زند گاهی به سیلی
باضرب پا ملعون تنت را جا به جا کرد
آنقدرمیزدبرتنت تاکه رها کرد
حاجات خود رابا زدنهایش روا کرد
افتاد ی وچشمان تو یاد رضا کرد
گفتی رضا جانم ببین بابا چه حالی است
بابا بیا جای تو ومعصومه خالی است
باتازیانه برتن محبوب میزد
ای زهر خورده برتنت مضروب میزد
قاتل تو را با تکه ای از چوب میزد
درکنج زندان، تورا ای خوب میزد
درکنج زندان بر زمین مانده تن تو
امانشدغارت دگرپیراهن تو
دربین صحرابی کفن جدشمابود
در بین گرما پاره تن جدشمابود
آقابدون پیرهن جدشمابود
محو خدای خودشدن جدشمابود
امشب عزادار شهید کاظمینم
آغازسال نو، پریشان حسینم
هرگزکسی با مرکب از رویت نرفته
دست کسی هرگز به گیسویت نرفته
سرنیزه ها مابین پهلویت نرفته
هرگزسه شعبه روی بازویت نرفته
گریان شدی بر قامتی که بر زمین خورد
درعلقمه ساقی،عمود آهنین خورد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمضان
#شهادت_حضرت_امام علی_ع
#یا_امیرالمومنین_
#کرمانشاه
#حتما_گوش_کنید_و_نشر_دهید
#امام_علی #مرثیه_امام_علی
#شور
#شب_نوزدهم
#ضربت_خوردن_امیرالمومنین_ع
#شهید_محراب
.شور.لطمه زنی..(۱۵)
.برخیزکه شورمحشرآمد..
_____________________
بنداول..
برخیزکه هنگام سحرشد
داخل به مسجدگویاحیدرشد
گویابه محراب علی فداشد
ازتیغ ملجم.فرقش دوتاشد.
/حیدرمددیاحیدریاحیدر..۲
____________________
بند دوم...
برخیزکه وقت محشرآمد
گویاسوی مسجدحیدرآمد
برخیزوبانوای یاحیدر
آوای قدقتل ازدر آمد
حیدرمدد.یاحیدر.یاحیدر۲
______________________
بند سوم...
بغضی کشنده توی گلومه.
کار علی درمسجدتمومه
حیدرمیان بسترفتاده
زینب ازاین واقعه جان داده
/حیدرمدد.یاحیدریاحیدر.۲
_______________________
بندچهارم....
ای وای سر حیدرشکسته
دختربه چادرسر اوبسته
ماتم زینب تموم نداره
واسه سره بابا بیقراره
حیدرمدد.یاحیدریاحیدر..۲
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
روضه ام کلثوم وگریز به کربلا
همه اینا رو خانم با یه مکافاتی زیرِ یه خیمۀ نیم سوخته جمع کرد .. آمار گرفت دید یکی از بچه ها کمه .. سریع تو این صحرا داره میگرده .. چه خبر شده ؟! یکی از بچه ها گم شده .. ام کلثوم اومد خواهر جان میخوای بریم با هم دنبالش بگردیم ؟! .. انقدر گشتم پیداش نکردم .. صدا زد من میدونم کجا رفته .. دیدم تو این صحرا داره صدا میزنه اَبَا .. یه ظرف آبم برداشته بود داشت دنبالِ باباش میگشت .. حتماً رفته گودال .. تا اومدن تو گودال دیدن این بچه خودشُ انداخته رو بدنِ بی سرِ بابا ...
بچه رو بلند کردن ، چی جوری این بدنُ پیدا کردی ؟! تو این تاریکی ها چی جوری پیدا کردی گودال رو ؟! گفت عمه جان انقد دلم هوایِ بابامُ کرد .. آخه دیدم لحظه هایِ آخرش هی میگه جیگرم میسوزه ..
تو این صحرا هی صدا میزدم اَبا اَبا اَبا؛ دیدم از یه گودالی از یه سمتی صدایی داره میاد؛ این صدا به گوشم آشناست، این صدا صدای بابامه؛ هی داره میگه اِلَیَّ ...
سر بریدن ، آخرِ کارِ حرامیها نبود
قاتلت بعد از سرت دست از تن تو بر نداشت
هیچکس را رد نکردی از درِ احسان خود
پیکرت پیراهن و انگشتت انگشتر نداشت
غارتم کردند ، اما چادرم از سر نرفت
پس غلط گفتند اینکه خواهرت معجر نداشت
حنجرت را بوسهای دادم بهجایِ صورتت
خواهرت ای بی سرِ من ! چارهای دیگر نداشت
این بدنُ بلند کرد به سمت آسمان .. ای خدا این قربانی رو از ما قبول کن؛ از زینبت قبول کن ... همه ایستادن دارن نگاه میکنن این خواهر میخواد با بدن داداشش چه کنه ..
دیدن پیکر رو زمین گذاشت . گفت داداش کجا رو برای بوسهی زینب گذاشتن؟! هرجا رو نگاه میکنم پُرِ زخمه .. هیچ جایِ بوسهای برای زینبت نذاشتن ...
خواهم که بوسهات زنم اما نمیشود
جایی برای بوسه که پیدا نمیشود
دوست و دشمن دارن نگاه میکنن ، یهو دیدن زینب خم شد .. این لبا رو گذاشت به این رگهایِ بُریده ..
تا لبها رو برداشت این لبها پُرِ خون شد .. دیگه از یاد زینب نمیره بوسهای که با این لبهام به حنجرت زدم داداش ، داداش ....
ای حسین ....
بامداحی
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#مرثیه_ی_حضرت_ام_کلثوم_س_ در #بازگشت_به_مدینه
حضرت ام کلثوم (س) در حالى که همراه کاروان کربلا عازم شهر مدینه گردید
میگریست و این اشعار را میخواند:
مدینةِ جدِّنا لا تَقبَلینا
فَبِالحَسَراتِ وَ الاَحزانِ جینا
اى مدینه جد ما! نپذیر ما را، که ما با حسرت و اندوه ها بازگشتیم؛
الا فَاخبِر رَسُولَ اللهِ عَنّا
بِانّا قَد فُجِعنا فی اَبینا
ای مدینه! از جانب ما به رسول خدا(ص) خبر بده، که ما در مصیبت فقدان پدرمان، دردمند و اندوهبار شدیم؛
خَرجنا مِنکَ بالاَهلینَ جمعا
رَجعنا لا رِجالَ وَ لا بَنینا
از تو با همه خویشان بیرون رفته، و چون بازگشتیم نه مردان و نه کودکانى با ماست؛
و کُنّا فِی الخُروجِ بِجَمعِ شَملٍ
رَجَعنا حاسِرینَ مُسلِبینا
در هنگام خروج جمع ما کامل بود و اکنون در بازگشت برهنه و غارت شدهایم؛
و کُنّا فى اَمانِ اللهِ جَهرا
رَجَعنا بِالقَطیعَةِ خائِفینا
در ظاهر در امان خدا بودیم و اکنون که بازگشتیم هنوز بر ستم ظالمان و بریدن پیمانشان بیمناک هستیم؛
و مَولانَا الحُسَینُ لَنا اَنیسٌ
رَجَعنا و الحُسَینُ بِهِ رَهینا
انیس ما مولایمان حسین بود، و چون آمدیم حسین را در کربلا گرو گذاردیم؛
فَنَحنُ الضّائعاتُ بِلا کَفیلٍ
و نَحنُ النّائِحاتُ عَلى اَخینا
مائیم که سرگردان و بدون کفیل شدیم، مائیم که بر برادر خود نوحه کردیم؛
و نَحنُ السّائراتُ عَلَى المَطایا
نَشالُ عَلَى الجَمالِ المُبغِضینا؟
و مائیم که بر شتران حمل شدیم، و ما را بر شتران درشت خوى سوار کردند؛
و نَحنُ بَناتُ یس و طه
و نَحنُ الباکیاتُ عَلى اَبینا
ما دختران یاسین و طاهائیم، و مائیم که در سوگ پدر خود گریستیم؛
وَ نَحنُ الطّاهِراتُ بِلا خِفاء
و نَحنُ المُخلِصونَ المُصطَفونا
پاکان بدون خفاء مائیم، و مخلصان و برگزیدگان مائیم؛
و نحنُ الصّابراتُ عَلَى البلایا
و نحنُ الصّادقون النّاصِحُونا
ما بردباران بر بلا هستیم، و ما راستگویان ناصحیم؛
الا یا جَدِّنا بَلَغتَ عِدانا
مُناها وَ اشتَفىِ الاعداءُ فینا
اى جد ما! دشمنان ما به آرزویشان رسیدند، و تشفى یافتند به سبب قتل ما؛
لَقَد هَتکُوا النّساءَ و حَمَّلُوها
عَلى الاَقتابِ قَهراً اَجمَعِینا
«حرمت زنان را هتک نمودند و تمام آنها را به اجبار بر جحاز بی روپوش شتران حمل کردند»
📚 الدمعة الساکبه
📚 نفس المهموم
📚 سوگنامه آل محمد(ص)
_محقق_
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
29 جمادی الثانی
وفات حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها)
حضرت ام کلثوم چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. پدرشان مولی الموحدین امیرالمومنین(سلام الله علیه) و مادرشان حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها)میباشد.
صاحب ریاحین الشریعه به نقل از اعیان الشیعه میفرماید:
امیرالمومنین(سلام الله علیه) آن مخدره را به عون بن جعفر طیار (سلام الله علیه)تزویج نمودند.
آنچه در مورد ازدواج ام کلثوم(سلام الله علیها) با غیر از عون بن جعفر نقل شده از بافته های مخالفین است. آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه)و اهل بیت و اصحابشان ، در کنار خواهرشان حضرت زینب (سلام الله علیها)از بانوان و یتیمان محافظت مینمود.اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است.
پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند،خطبه آن حضرت در کوفه و مجلس ابن زیاد،اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین ،اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک ،کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه شام، مرثیه های حضرتش در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدره دارد.
سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا،بالاخص شهادت سید الشهداء(سلام الله علیه) رحلت شهادت گونه نمود و در مدینه منوره دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در 21 ماه جمادی الثانی بوده است.(وقایع الشهور ص 110)
#محقق
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#_بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام
#امام_کاظم
#موسی_بن_جعفر
درچاله ای مخوف به زندان فتاده ای
شلاق برسروبدنت بی هوا نشست
مقتل نوشته ساق دوپای توخردشد
شلاق آمدوبه روی دست وپا نشست
مقتل نوشته بین سیه چال بوده ای
آن درد مشت روی سرت تا کجا نشست
مردک رسیدو پهلوی توبالگدشکست
حتمالگدبه پهلوی تو بی هوا نشست
آقاتمام پیکره توغرق خون شده
برصورت توسیلی آن بی حیانشست
آن بی حیا که دست به گیسوی تو زده
باضرب تازیانه به جسم شمانشست
مقتل نوشته پای شریفت شکسته شد
هردم به ساق پای توشلاق ها نشست
افطاره روزه ات همه شب .تازیانه بود
بغضی غریب در دل بی همنوانشست
بازهره کینه عاقبت ازپانشسته ای
برگوشه ی لبان تو زهرجفا نشست
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
شهادت کردی شهادت
حضرت امام موسی کاظم (ع) ▪️.
یارب شو بی اختر و بارانیه امشو
یارب شو تحریم مسلمانیه امشو
یارب رسی له هر نفس آوای غریبی
دل نوحه گر سید نورانیه امشو
اشکم بیه خوین له خم او ماه مدینه
کاو مرشد زنجیری و زندانیه امشو
چاوی له دره محبس و ذکره بیه یا هو
یه صیده ویاموسی قربانیه امشو
کس نیه پرستاره له ای کنج سیه چال
یه خونجگره محبس طوفانیه امشو
بوی جگر لاله دیه ، راز و نیازه
یه جلوه ای له جاه سلیمانیه امشو
کاظم لقبیه ، نسبی کرب و بلائی
له مکتب حق رهبر و روحانیه امشو
افسوس و ای، جاه وجلال و جبروته
بی هم نفس محبس ظلمانیه امشو
تا زهر بلا بیه گوارای.وجوده
یارب وتو ای گیان و دل ، اَرزانیه امشو
تابوت تنه ، شاهد آلام تنه بی
یه کشته زندان پریشانیه امشو
(مجنون) برشن اشگ و پای گل زهرا
با شور بخون ، وقت غزلخوانیه امشو
#کردی
✍ شاعر_
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#_بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#بیست_وپنجم_رجب
#شهادت_حضرت_کاظم_علیه_السلام
#امام_کاظم
#موسی_بن_جعفر
آنقدرضربه مزن چونکه سرم درد گرفت
سر شب تابه سحر چشم ترم دردگرفت
نشد آزاد دگر از قفس این جسم وتنم
دوصد افسوس که این بال وپرم درد گرفت
اهل خانه همگی چشم به راهم هستند
سوی آنان همه ی این نظرم دردگرفت
عجبی نیست که چیزی زتنم باقی نیست
بنگراین زانو و ساق و کمرم درد گرفت
وای برتخته ی در جسم مرا میبردند
رفتنم بودتماشا، بصرم دردگرفت
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#ضربت_خوردن_حضرت_امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام
دو قدم رفت ولی پیکر اومیسوزد
زتَرَک خوردن سَرَ ،دُختراومیسوزد
تیغ تا رفت فرو ،رفت میانِ اَبرو
تیغ وشمشیرچنین با سر اومیسوزد
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربهیِ در همسر اومیسوزد
آمدعباس ولی گریه کنان درپی او
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَ اومیسوزد
پیش ِ زینب رویِ پا بود ولی باز افتاد
زینبش دیدکه بال وپر اومیسوزد
دیدناگه به زمین خوردنِ بابایش را
گریه میکرد...خودش آخر اومیسوزد
رویِ تَل تا لبِ گودال دویده زینب
کربلا بینِ همه خواهر اومیسوزد
نیزهای آمدو او را چقدرهول نمود
نیزه کمتر بزنیدچون سَرَ اومیسوزد
پیش چشم خواهری بود سَنان میخندید
روی گودال چنین مادر اومیسوزد
مداح،،
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
بسم الله الرحمن الرحیم
٢٧ جمادي الثانی
شهادت حضرت سلطانعلی بن امام محمد باقر علیه السلام تسلیت باد
اشعار ناب دوبیتی
این روایت بین به عمق دل نشست
باطلا بنویس ،داند عالمین
هرکه شدزائربه شاه اردهال
گوییا گردیده زائربر ،حسین
میروم با تو به اوج وهر کمال
باتو باشد زندگی ام ایده آل
پر زدم دل رابعشقِ کربلاء
تا به ِ مشهدتاحریمِ اردهال
جان شود تقدیم تو ،حضرت سلطانعلی
، میشوم تسلیم تو،حضرت سلطانعلی
واجب است تعظیم تو، حضرت سلطانعلی
وصل شدبرسیم تو،حضرت سلطانعلی
بضعه ی پیغمبری ،حضرت سلطانعلی
از تبارِ حیدری، حضرت سلطانعلی
ذریه بر کوثری حضرت سلطانعلی
جلوه ای از داوری،حضرت سلطانعلی
باشد روایت ازشه هردوسرا،رضا
بر زخمِ دوری از حرمت گشت التیام
فرموده در سخن، بنگر خاک اردهال...
پس لازم است، برتو و بر مشهد التزام
جانم ای جانان علي حضرت سلطانعلی
، سرور ایران علي حضرت سلطانعلی
مظهر ايمان علي حضرت سلطانعلی
، جلوه ی ایمان علی، حضرت سلطانعلی
محشر اندر محشری حضرت سلطانعلی
کربلای ِ دیگری حضرت سلطانعلی
دلفریبا دلبری حضرت سلطانعلی
محشراندرمحشری ،حضرت سلطانعلی
قدسیان خُدّام درگاهِ تواند
خاکساره جلوه ماه تواند
عالمی سمت ِتو، یاسلطانعلی
محوه رخسار دل آگاه توا ند
سید و سرور علي حضرت سلطانعلی
، جنت الكوثر علي حضرت سلطانعلی
وارثِ حیدر علي ، حضرت سلطانعلی
جلوه ی داورعلی،حضرت سلطانعلی
حضرت عالي مقام، حضرت سلطانعلی
حضرت شیوا کلام حضرت سلطانعلی
یابن باقر، اَلسّلام حضرت سلطانعلی
گشته ام حیدرمرام ،حضرت سلطانعلی
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
#به_عنایت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
_تاریخ سرودن اشعار،
_شنبه شب_۳_اسفندماه۹۸
👆👆بسم الله الرحمن الرحیم
❃﷽❃
#متن روضه رباب/ حضرت_علی_اصغر_
#بامداحی حاج آرمین غلامی
سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
ربابه دلخسته ، چشاش براه مونده
سه ساله با غصه ،تواشک و آه مونده
نمــونــده از جونش، خدادیگه جونی
نمیره ازیادش،اون پیکره خونی
ربابه مظلومه (۴)
رفته دیگه یارب، خنده از این لبهاش
حسیـــن تورفتی و !ربابه وغمهاش
بی تو حسین دنیـــاش،مث یه زندونه
گــواه تنهـــاییش، چشمـــای گریونه
ربابه مظلومه (۴)
سه سال ک موندم ، بیــــای دَمِ آخـــر
سر بزنی امشب ! به غربت همسر
ربابه مظلومه (۴)
کناره قبرتو، مونده به اشک وآه
به وقت جــون دادن،میگه بیا ای شاه
پیـــرهن خـــونینت ،ارتو نشـــون داره
رباب داره بارون،ازدیده میبــاره
ربابه مظلومه (۴)
مصیبتی داره، برای یک همسر
ببینه تو گـــودال ، یه پیـــکر بی سر
رباب وگودال و ، پیکـــرتو بی سر
دیده سرخنجر ،،پاره کی حنجر
ربابه مظلومه (۴)
رباب وتنهایی، غـــروب عاشورا
خیمه هامی سوختن از آتیش اعدا
رباب دلخسته ، خیلی پریشونه
بیاد شـــش ماهــه لالایی میخونه
ربابه مظلومه (۴)
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون...
از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم اعتنا نمیکردند ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند...
میگه یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر....
(آ گرفتی میخوام چی بگم)....
گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،،
میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....ایستادند
آقا چیه..
آقا مشکلت چیه...
آقا چیزی شده...
.....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم...
شروع کردم گریه کردن...
هی گقتم حسین حسین حسین....
مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا.....
چه کردند با دل ابی عبدالله...
چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله....
امان از دل حسین...3
یا حسین3...
یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،،
⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو ..
وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت...
صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه...
◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت....
(کدوم لحظه بود ای نانجیب)...
گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده...
یه قدم سمت خیمه بر میداره ....
دو قدم برمیگرده...
خدا چه کنه حسین..
مادرش رباب چشم انتظاره...
جواب مادر چشم انتظارو چی بده..
زخمــایی که دیدم، تو کربلا خوردی
چطور ی ،ای بانو، دووم تو آوردی
رباب دلخسته،کربلایی شد
دارم میرم زینب،فصل جدایی شد
ربابه مظلومه (۴)
✅ #بامداحی حاج آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
حسینیه کرم/یکشنبه۸/بهمن۱۴۰۲
#_ویژه_ذاکرین وسخنرانان
#برای_دیگران_بفرستید
بسم الله الرحمن الرحیم #_سالروز_شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
#امام_کاظم #مرثیه_امام_کاظم
باتوشروع سال ما،باب الحوائج
گریان توهستم شها،باب الحوائج
مهرت به روی سینه ها،باب الحوائج
نالیده ام من زین عزا،باب الحوائج
سال نواست ودیده ام داردتمنا
گریان توگردیده ،ای شمس دل آرا
شور عبادات منی،درسال تحویل
نور سماوات منی،درسال تحویل
معنی حاجات منی درسال تحویل
اوج مباهات منی درسال تخویل
عمری به عشقت قلب خود راپروراندم
بر ما نظر کردی و از عشق تو خواندم
باب الحوائج خانه ات آباده آباد
کاره منه وامانده بازم بر تو افتاد
ازدست دل،ازدست دیده آه و فریاد
دنیای بی توداده مولاعقل بر باد
هرگزنکردم برگناهم اعترافی
آیاشودگردم شبیه بُشر حافی
خلوت نشین بزم عرفان با خدایی
روح مناجات شبانه در دعایی
وقت عبادت مست ذکر ربنایی
درسجده هایت از همه عالم جدایی
زندانیان مشتاق ذکر یا مجیرت
در کنج
بالانشین هستی و شدعالم اسیرت
موسای طورشیعیان تونوربودی
در کنج زندان ها میان طور بودی
دُرّ ولایت هستی و مستور بودی
عمر زاهل خانواده دور بودی
گویا رضا دلتنگ دیدار تو باشد
یک عمرمعصومه هوادارتوباشد
در دل خیال آمدن هایت نباشد
حرفی دگر اندرسخن هایت نباشد
حتی رمق در پا شدن هایت نباشد
شکوه براین بر هم زدن هایت نباشد
یک گوشه غرق جلوه های دوست مانده
از توفقط یک استخوان و پوست مانده
دلخسته ای مولا از آن زندان سندی
دربندی ،ای آقا از آن زندان سندی
خون شد دل طاهااز آن زندان سندی
خون می چکد از پا از آن زندان سندی
گشتی اسیردشمن پست یهودی
بنشسته بر رخساره تودست یهودی
قاتل به زندان ظلم ها تکرار می کرد
با ضرب سیلی روزه ات افطار می کرد
آزاره تو آن مرد بی مقدار می کرد
باضرب پا جسم تورا بیدار می کرد
سندی شاهک آمدوبی هردلیلی
باتازیانه می زند گاهی به سیلی
باضرب پا ملعون تنت را جا به جا کرد
آنقدرمیزدبرتنت تاکه رها کرد
حاجات خود رابا زدنهایش روا کرد
افتاد ی وچشمان تو یاد رضا کرد
گفتی رضا جانم ببین بابا چه حالی است
بابا بیا جای تو ومعصومه خالی است
باتازیانه برتن محبوب میزد
ای زهر خورده برتنت مضروب میزد
قاتل تو را با تکه ای از چوب میزد
درکنج زندان، تورا ای خوب میزد
درکنج زندان بر زمین مانده تن تو
امانشدغارت دگرپیراهن تو
دربین صحرابی کفن جدشمابود
در بین گرما پاره تن جدشمابود
آقابدون پیرهن جدشمابود
محو خدای خودشدن جدشمابود
امشب عزادار شهید کاظمینم
آغازسال نو، پریشان حسینم
هرگزکسی با مرکب از رویت نرفته
دست کسی هرگز به گیسویت نرفته
سرنیزه ها مابین پهلویت نرفته
هرگزسه شعبه روی بازویت نرفته
گریان شدی بر قامتی که بر زمین خورد
درعلقمه ساقی،عمود آهنین خورد
#آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید