eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🖤.... .....🖤🕊🕊 🖤.... دیدم از زیرِ چادرش ، گفت: طوری که نشنود عباس رنجها دیده‌ام حسین! اما هیچ جایی شبیه شام نشد منِ ..🖤 اینقدر خواندم در مدینه نماز و هیچکدام آخرش مثل آن نمازی که:( عمه‌ام خواند بی قیام نشد.، 😭 ۶۹ ......😭😭😭
💔.......💔 🖤 💔 بر روی نیزه ها چقدر جابجا شدی اصلا چرا چنین هدف سنگ ها شدی حالا خودت بگو برادر نیزه نشین من این چندمین شب است که از من جدا شدی ؟ 😭 دزدیدنت زمن که زمن دور گشته ای باور نمی کنم که شما بی وفا شدی در مجلس شراب و می و رقص و خنده ها بر تشتی از طلا نشستی و وقتی که پا شدی 😭 دیدم که خیزران به لبت زخم ها زده اصلا چرا ز نیزه اعدا جدا شدی ؟ ای روضه خوان کرببلای تو جبرئیل تو علت چکیدن اشک خدا شدی 😭😭 ۶۹
◽️◽️◽️◽️🖤 💔 سلام الله علیها تو را به جان من آرام گريه كن مثل برادرت حسن آرام گريه كن مي دانم آب مي‌شوي از داغ مادرت مانند شمع انجمن آرام گريه كن ...😭 كمتر به اين شمايل نيلي نگاه كن سيلي مزن به صورتت آرام گريه كن اينقدر خاک بر سر و روی خودت مريز قدری كنار اين بدن آرام گريه كن ..😭 دستم رسيده است به زخمي عميق وای بيا بگو به من آرام گريه كن حالا بيا به ياد غريبمان بنشين و پای اين كفن آرام گريه كن ...😭 ۶۹
◽️◽️◽️◽️💔 هیزم رسید و آتشی از در بلند شد ای وایِ من که ناله‌ی بلند شد 😭 با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و پایش برایِ کُشتنِ بلند شد در را شکست او ، کمرِ شیعه را شکست طوری که وای وایِ بلند شد 😭 دستش رسید دامن مولا ولی شکست از بس غلاف تیغ مکرر بلند شد شنید گریه‌ی در آه میخ را گریست دادِ برادر بلند شد 😭 ۶۹
◽️◽️◽️◽️🥀 ای مثل خواهر سنگ کوفی خورده بسیار ای ساقی لب تشنگان بعد از علمدار ۶۹
4_5771606219487709857.opus
251.6K
یک سال و نیم از اون ، روزا گذشت اما یک لحظه هم قلبم ، آروم نشد مولا یادم نرفت داداش ، یک لحظه هم حتی که چی به روز من ، اومد تو اون صحرا یادم نمیره اون ، آشوب گودالو یادم نمیره اون ، جسم لگد مالو یک لحظه از پیش ، چشمام نمیره اون پیراهن پاره ، اون چشمای پر خون یه سال و نیمه زینب هرجوری میشد سر کرد یه سال و نیمه چشمام به راهه داداش برگرد بند دوم باور نمیکردم ، بیتو یروز حتی طاقت بیارم من ، یک سال و نیم اما من بیتو سر کردم ، کنده دلم از جا وقتش شده دیگه ، پیشت بیام حالا حس میکنم هرشب ، قاتل تو گوداله حس میکنم پای ، جسم تو جنجاله میبینم اون نامرد ، خنجر تو دستاشه وقتی میخواد پاشه ، یک سر تو دستاشه نمیره از یادم اون خاطره های بد رو وقتی که قاتل با سر بین زنا اومد رو بند سوم داداش نمیپرسی ، از این کبودیها؟ رو جسم من مونده ، اتیش اون صحرا رحمی به حالم کن ، من رو ببر حالا روی دلم مونده ، داغ کبوترها وقتش شده دیگه ، راحت شم از دنیا از خاطره هایی ، که دارم از صحرا وقتش شده داداش ، بیای به دنبالم یک سال و نیمه تو ، روضه ی گودالم بگو بیاد دنبالم کفیلم امشب داداش هیچوقت نمیذاشت تنها بمونه زینب داداش (سلام الله علیها) @majmaozakerine
بویِ مهمونِ باز دلم افتاده حسینم یادِ ویرونه روضه میخونه زینبِ که داره شب و روز روضه میخونه بیشتر از یه ساله که ، میگذره از اون روزا اما هر غروب انگار ، تازه میشه عاشورا یادمِ زمین خوردی ، یادتِ زمین خوردم؟ تُ تو قتلگاه بودی ، من جایِ تو میمُردم الهی بمیرم ، یکی خنجر آورد جلو چشمایِ من ،  یکی سر رو میبُرد بند دوم قلبِ بی تابم پر از تلاطمِ برایِ طفل بی ابم تا میافتم به یادِ شش ماهِ مگه اصلا میبره خوابم دنبالِ یه قطره اب ، خیمه هارو میگشتم دست و پا میزد اصغر  ، جون میداد رویِ دستم چشمِ من به عباسُ ، چشمِ تو به اصغر بود دور مشکِ بی آبش ، هلهله ی لشکر بود هنوزم صداش تو ، سرِ (گوشِ)زینبت هست کی دیده بجز من ، علمدارِ بی دست بندسوم پاشو عباسم پاشو باید بچینی بازم محملو واسم پاشو عباسم نزار یبار دیگه بسوزه باغِ احساسم پاشو زینبِت خستست ، از خرابه و بازار میبینی خمه قَدّش ، بس که رفته تو انظار داغِ اون سه سالست که ، کرده اینجوری پیرم میبینی مثِ زهرا ، دست به پهلو میگیرم امون از خرابه ، امون از اسیری رسید اون سه ساله ، تو چِل روز به پیری (سلام الله علیها) (سلام الله علیها)