روضه جانسوز اسارت خاندان اهلبیت علیهم السلام _حاج محسن عرب خالقی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
@majmaozakerine
زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
این کار را برای رضای خدا نکرد
پر میگشود اگر همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوه بی انتها نکرد
این کربلا چه بود که جز این مسافرت
او را ز جان عزیزتر خود رها نکرد
یک روز هم اگر چه نخورده غذای سیر
یکبار هم نماز شبش را قضا نکرد
بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد
کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد
یحیی مازنی بیست سال همسایه خونه امیرالمؤمنین بود. میگه بیست سال همسایه خونه مولا علی .ع. بودم، یکبار سایه زینبم ندیدم.
غیر این روضه کلامی قاتل سادات نیست
جای زینب بر در دروازه ساعات نیست
دیر آذین بسته شد این شهر خیلی دیر شد
بر در دروازه ساعات زینب پیر شد
ولأندبن عليك بدل الدموع دماً ... به امام زمان عرض کرد آقا برا کدوم روضه خون گریه میکنی؟ فرمود برا اسارت عمه ام زینب
سنگ می آمد ز هر سو و دل خواهر شکست
سر شکست و سر شکست و سر شکست و سر شکست
سر میفتد بر زمین ، خواهر میفتد بر زمین (سادات ببخشند)
پیش چشمان رباب ، اصغر میفتد بر زمین
((روضه خوانها از بیان روضه هایش جا زدند
بر در دروازه ساعات ، زینب را زدند .... )
سلام میدیم.السلام علیکِ یا کعبة الرزایا ... بذار یه چیزی بگم . پارسال روز اول صفر دم دروازه ساعات گفتم بذار ببینم چقد راهه تا کاخ اون ملعون. پیاده بیست دقیقه راهه.
اما امام سجاد فرمود صبح مارو از دم دروازه وارد کردن غروب رسیدیم.
عمه جانم عمه جانم
کعبة الرزایا یعنی کعبه درد و رنج ...
... من کعبة الرزایایم چون در این سفر
هر کس حسین گفت به جایش مرا زدند ...
حسین ....
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حاج_محسن_عرب_خالقی
@majmaozakerine
روضه جانسوز اسارت خاندان اهلبیت علیهم السلام _حاج محسن عرب خالقی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
این کار را برای رضای خدا نکرد
پر میگشود اگر همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوه بی انتها نکرد
این کربلا چه بود که جز این مسافرت
او را ز جان عزیزتر خود رها نکرد
یک روز هم اگر چه نخورده غذای سیر
یکبار هم نماز شبش را قضا نکرد
بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد
کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد
یحیی مازنی بیست سال همسایه خونه امیرالمؤمنین بود. میگه بیست سال همسایه خونه مولا علی .ع. بودم، یکبار سایه زینبم ندیدم.
غیر این روضه کلامی قاتل سادات نیست
جای زینب بر در دروازه ساعات نیست
دیر آذین بسته شد این شهر خیلی دیر شد
بر در دروازه ساعات زینب پیر شد
ولأندبن عليك بدل الدموع دماً ... به امام زمان عرض کرد آقا برا کدوم روضه خون گریه میکنی؟ فرمود برا اسارت عمه ام زینب
سنگ می آمد ز هر سو و دل خواهر شکست
سر شکست و سر شکست و سر شکست و سر شکست
سر میفتد بر زمین ، خواهر میفتد بر زمین (سادات ببخشند)
پیش چشمان رباب ، اصغر میفتد بر زمین
((روضه خوانها از بیان روضه هایش جا زدند
بر در دروازه ساعات ، زینب را زدند .... )
سلام میدیم.السلام علیکِ یا کعبة الرزایا ... بذار یه چیزی بگم . پارسال روز اول صفر دم دروازه ساعات گفتم بذار ببینم چقد راهه تا کاخ اون ملعون. پیاده بیست دقیقه راهه.
اما امام سجاد فرمود صبح مارو از دم دروازه وارد کردن غروب رسیدیم.
عمه جانم عمه جانم
کعبة الرزایا یعنی کعبه درد و رنج ...
... من کعبة الرزایایم چون در این سفر
هر کس حسین گفت به جایش مرا زدند ...
حسین ....
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
#حاج_محسن_عرب_خالقی
•
#سینه_زنی و توسل ویژۀ ایام #اربعین به امید بازگشایی مسیر کربلا به نفس حاج محسن عربخالقی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
خسته ام
مثه نوکری که صاحبش جوابش کرده
خسته ام
مثه آدمی که زندگی خرابش کرده
خسته ام
مثه مجرمی که دنیا آبروشو برده
خسته ام
مثه بی گناهی که حقشُ ظالم خورده
خسته ام .. خسته ام .. خسته ام ..
خستگی هامو کجا بیارم الاّ حرمت!
ای به فدای کرمت ..
خستگیم در میره با سجده به خاکِ قدمت
ای به فدای کرمت ..
بزار با خستگیم بیام آقا
من از خدا تو رو میخوام آقا
انقده دورِ دورِ دورم که
به تو نمیرسه صدام آقام
ای صاحبِ دلِ شکسته ابی عبدالله ..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خسته ام
مثه نوجونی که دردِ یتیمی داره
خسته ام
مثه پیرِ مردی که زخم قدیمی داره
خسته ام
مثه بیماری که دکترش جوابش کرده
خسته ام
مثه جانبازی که شیمیایی آبش کرده
خسته ام .. خسته ام .. خسته ام ..
خستگی هامو تو راهِ اربعینت میبری
کی آخه ما رو میخری ..
در میره خستگی زائرِ تو با نظری
کی آخه ما رو میخری ..
چه خوبه خستگی تو را(ه)ت آقا
گرمیه راهِ کربلات آقا
همیشه حسرتِ ملائک هست
تاولِ پای زائرات آقا
ای صاحبِ دلِ شکسته ابی عبدالله ..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خسته ام
مثهاون پایی که هیچ موقع بهمقصد نرسید
خسته ام
مثه اون که اربعین به هر دری زد نرسید
خسته ام
مثه شونه ای که زیرِ بارِ غم شکستنش
خسته ام
مثه حرمتی که مردم با ستم شکستنش
خسته ام .. خسته ام .. خسته ام ..
خستگی هام به فدایِ خستگیه خواهرت
ای فدایِ زخم سرت ..
خسته شد بس که دوید تو بیابونا دخترت
ای فدایِ زخم سرت ..
به خستگیه پایِ اولادت
به زخم پیشونیه اجدادت
ما خیلی تو دنیا صدات کردیم
ما رو قیامت نبر از یادت
ای صاحبِ دلِ شکسته ابی عبدالله ..
#فراق_کربلا
#حاج_محسن_عرب_خالقی
#اربعین
#ویژه_ایام_صفر
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇
#روضه_جانسوز_اسارت_خاندان_اهلبیت_علیهم_السلام
#حاج_محسن_عرب_خالقی
زینب فرشته بود و پر خویش وا نڪرد
این ڪار را براے رضاے خدا نڪرد
پر میگشود اگر همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوه بے انتها نڪرد
این ڪربلا چه بود ڪه جز این مسافرت
او را ز جان عزیزتر خود رها نڪرد
یک روز هم اگر چه نخورده غذاے سیر
یڪبار هم نماز شبش را قضا نڪرد
بیگانه بر غریبے زینب سلام ڪرد
ڪارے ڪه هیچ رهگذر آشنا نڪرد
یحیے مازنے بیست سال همسایه خونه امیرالمؤمنین بود. میگه بیست سال همسایه خونه مولا علے .ع. بودم، یڪبار سایه زینبم ندیدم.
غیر این روضه ڪلامے قاتل سادات نیست
جاے زینب بر در دروازه ساعات نیست
دیر آذین بسته شد این شهر خیلے دیر شد
بر در دروازه ساعات زینب پیر شد
ولأندبن عليك بدل الدموع دماً ... به امام زمان عرض ڪرد آقا برا ڪدوم روضه خون گریه میڪنے؟ فرمود برا اسارت عمه ام زینب
سنگ مے آمد ز هر سو و دل خواهر شڪست
سر شڪست و سر شڪست و سر شڪست و سر شڪست
سر میفتد بر زمین ، خواهر میفتد بر زمین (سادات ببخشند)
پیش چشمان رباب ، اصغر میفتد بر زمین
((روضه خوانها از بیان روضه هایش جا زدند
بر در دروازه ساعات ، زینب را زدند .... )
سلام میدیم.السلام علیڪِ یا ڪعبة الرزایا ... بذار یه چیزے بگم . پارسال روز اول صفر دم دروازه ساعات گفتم بذار ببینم چقد راهه تا ڪاخ اون ملعون. پیاده بیست دقیقه راهه.
اما امام سجاد فرمود صبح مارو از دم دروازه وارد ڪردن غروب رسیدیم.
عمه جانم عمه جانم
ڪعبة الرزایا یعنے ڪعبه درد و رنج ...
... من ڪعبة الرزایایم چون در این سفر
هر ڪس حسین گفت به جایش مرا زدند ...
حسین ....