eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
39.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
363 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺🙏 مدیریت وتبلیغات 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5814645201997668288.mp3
4.45M
• ﷽ • آقا بن الحسن متن:به‌هوش اومدم و دیدم که... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 به‌هوش اومدم و‌ دیدم که خیمه‌ مردی نداره چقد اهل حرم بیتاب، شدن عمه بیقراره میخوام که به‌سوی، میدون برم دنبال عموجون اگه که عمه بزاره... خیمه رو تا گودال، دویدم من هرجوری که میشد، رسیدم من بریدم من عمومو زیر نیزه دیدم من صدا نفس‌هاشو شنیدم من بریدم من... میون جنجال هِی به هوش میای و هِی میری تو از حال دوره کردنت یه عده شمر قتال چشمتم خونِ شبیه خاک گودال عموجونم، بمیرم برات ☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️ به هوش اومدم و دیدم که دست من رو بریدن یه مشت نیزه به دستْ به سمت ما دویدن مگه توی جمل بابام با این نامردا چه کرده منو رو خاکا کشیدن حرمله تیرو رد به رد، میزد به من چقد حرفای بد، میزد لگد میزد دور و برم ریختن، یه عده مست ما رو زدن اینا با هرچی بود با هرچی هست سیاهه چون شب میدیدم ده‌تا سوار با چنتا مرکب سمت ما میدویدن به قصد غربت جلو چشمای خونِ عمه زینب عمو جونم، بمیرم برات کربلایی وحید شکری @majmaozakerine
4_5976320355273291026.mp3
3.69M
‍ . 🔊 ⭕ متن:وارث حیدرم... 🎤 کربلایی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 وارث حیدرم، من حسنی زاده‌ام بر عموجان حسین، عاشق دلداده‌ام با همین سن کم، همچو صاحب علم جان فدایت، جان فدایت من ز نسل‌، مرتضایم وا شهیدا، وا شهیدا گر فدایت شوم، سعادتم یا حسین با تو خورده رقم، شهادتم یا حسین من نباشم اگر، تو بیفتی خطر ای عموجان، ای عموجان ای عموجان، ای عموجان آمدم تا بمیرم و نباشی غریب تا نبینم تورا، زخمی و شیب الخضیب شمر پست و پلید، دست من را برید ای فدای، بچه‌هایت جانم عالم، هم فدایت وا شهیدا، وا غریبا منم عبداللهم، فدای ثاراللهم منگر شمر دون، به قامت کوتهم شیر این بیشه‌ام، حیدری ریشه‌ام من تماما، مجتبایم نائبش در، کربلایم وا شهیدا، وا شهیدا . @majmaozakerine
‍ . |⇦•ملاکِ داغ حسین و عیارِ... ابن الکریم حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شب پنجم محرم۱۴۰۰ به نفس سیدمهدی میرداماد ●━━━━━━─────── مِلاکِ داغ حسین و عیارِ غم حَسَن است حَسَن شبیه حسین و حسین هم حَسَن است حسین گفت "اَخی خَیرٌ مِنّی " و دیدند تمام عمر جلوتر به یک قدم حَسَن است همیشه او به گدا کمتر از حَسَن می‌داد که خلق ثبت کند صاحب کَرم حَسَن است هرآنکه شد حسنی، می‌شود حسینی پس ببین که ریشه‌ی هفتاد دو عَلَم حَسَن است کریمیِ حَسَن است اینکه مرثیه گفتند دراصل بانی اشعار محتشم حَسَن است حسن لطفی "*از ابی عبدالله سؤال کردن " فَمَا الکَرَم؟ "از اباعبدالله پرسیدن کَرَم ‌چیه؟ حضرت فرمود:کَرَم یعنی قبل از اینکه تو بگی بهت عطا کنند..." آقایی که خودش کربلا نبود امام ‌دو‌ تادسته گلش رو فدای حسین‌کرد .....* نوادگانِ حَسَن صاحبِ ضریح شدند فقط به خاطرِ زهراست، بی حرم حَسَن است *اینقدر مادری بود این آقا، بچه هاشم مادری شدن، بچه هاشونم شهادتشون مثل مادرشون شد، شب عاشورا دید قاسم بلند شد، داره عرض اندام میکنه، گفت عمو ‌من چی ؟ عبدالله دید قاسم ‌میگه: "اَحلی مِنَ العَسَل"دید عمو‌ بغلش کرد، گفت: فردا تو رو‌ میکشن، دید عمو به قاسم ‌گفت: عزیزم به شیرخواره ی من هم رحم نمیکنن..از صبح عاشورا هرجا عمه رفت این نوجوانم رفت اون ‌لحظات آخر یه صحنه هایی دید، این صحنه ها خونش رو به جوش آورد * وقتی عدو به روی تو شمشیر می کشد از درد تمام تنم تیر می کشد طاقت ندارم این همه تنها ببینمت وقتی که چله چله کمان تیر می کشد این بغض جان ستان که تو بی کس ترین شدی پای مرا به بازی تقدیر می کشد این که ز هر طرف نفست را گرفته اند آن کوچه را به مسلخ تصویر می کشد حسن لطفی *روضه عبدالله شباهت زیادی به روضه مادر سادات داره، چه شباهتی داره؟ هردو وقتی دیدن امامشون تنهاست زدن به دل لشگر و به دل نبرد، فاطمه وقتی دید علی تنهاست بین علی و دشمن قرارگرفت، هی میگفت: والله نمیذارم علی رو ببرید ... عبدالله هم تا دید عمو‌ تنهاست دستش رو از دست عمه کشید و بین عمو و دشمن قرارگرفت... شباهت دوم: هر دو رجز داشتن، فاطمه تو‌کوچه های مدینه هی میخورد زمین بلند میشد میگفت :"والله لا أدعكم تجرون ابن عمي ظلماً "اجازه نمیدم به علی بی احترامی کنید، اجازه نمیدم علی رو با ریسمان ببرید... عبدالله هم هی میخورد زمین هی بلند میشد می گفت: "والله لا افارق عمی " شباهت سوم: مدینه جواب رجز فاطمه رو با تازیانه دادن ..نا نجیب صدا زد: قنفذ! دست زهرا رو کوتاه کن .. کربلا هم جواب عبدالله رو با شمشیر دادن، مدینه با غلاف شمشیر زدن، اما کربلا با خود شمشیرزدن، مدینه یه جوری زدن دیگه دست فاطمه بالا نیومد ..کربلا هم یه جوری زدن عبدالله افتاد تو بغل حسین ...* رهام ‌کن که میبینم عمه جون کشیدن عمومو به خاک و خون میبینی که تکیه زده به اون نیزه شکسته هرچی صدا زدم بسه دیگه نزن انگار نمیرسه اصلا صدای من گودال شاهده که بی حیا میزد اون با غلاف تیغ این با عصا میزد *افتاد بغل عمو‌، ابی عبدالله به سینه چسبوندش ،چه سینه ای ! سینه ای که یک ساعت قبل قاسم روبغل کرده، سینه ای که یه ساعت قبل توی بغلش تیر سه شعبه به علی زدن، سینه ای که تیر سه شعبه بهش اصابت کرده، عبدالله رو بغل کرد، داشت باهاش حرف میزد یه مرتبه نگاه کرد دید حرمله داره نشانه میگیره، یه جوری با سه شعبه گلو رو هدف قرارداد ....ای حسین .... وقتی عبدالله رو بغل کرد سینه اش هنوز زیر چکمه ها قرارنگرفته بود، هنوز زیر سُم اسبها نرفته بود، اما وقتی اسبهاشون ونعل تازه زدن بدن عبدالله با بدن ابی عبدالله زیر سُم اسبها...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
🏴 سبک ثابت علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند يا حسين - با توام - يا قديم الاحسان از قديم عشق تو شد بهانه ى زندگيم ٢ آب حيات / برس به داد من كشتى نجات محتاجم من به هواى كربلات / عالم به فدات من اسمه دواء - حسين و ذكره شفاء - حسين غريب كربلا - حسين (غريب كربلا - حسين) ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اى عمو - آمدم - شريک داغ قتلگاه توام يک نفرم ولى سپاه توام مقلد حضرت ماه توام شير حسن / نشسته در گلوم تكبير حسن زبان من به جاى شمشير حسن / شمشير حسن عشق شه كريم - حسين باباى هر يتيم - حسين تموم زندگيم - حسين (غريب كربلا - حسين) ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اى عمو - حنجرم - را سپر حنجر تو مى كنم خود را من پرپر تو مى كنم جان نذر اصغر تو مى كنم خون خدا / پيچيده به مقتل عطر مجتبى و روسفيد مى شوم در اين بلا / ای خون خدا صداى خواهشم - حسين بكن نوازشم - حسين تويى نيايشم - حسين (غريب كربلا - حسين) ۳
✅ شب پنجم: عبدالله بن حسن (ع) 🔻 سعید نسیمی 1️⃣ بند اول عموی مهربانم/ من یتیم حسنم به فدای سر تو/ جان و تنم دل زخیمه بریدم/ سوی مقتل دویدم ناله غربتت را/ تا شنیدم یابن زهرا عموجان3/ یابن زهرا 2️⃣ بند دوم پیش رویت عموجان/ می‌کنم دستم سپر جان عبدالله تو/ نذر اصغر سینه‌ات قتله‌گاهم/ دست تو تکیه‌گاهم جای بابا ببوسم/ کن نگاهم یابن زهرا عموجان3/ یابن زهرا علیه السلام @majmaozakerine
‍ ‍ . عمه زینب ببین عموی من شده تنها اسیرِ رنج و درد و محنت ها میون قتلگه شده غوعا گرچه کوچکم، هستم همچو شیر بر من باشد عمو حسین امیر بهر یاریِ پور فاطمه رهایم کن، دستِ مرا مگیر عبداللهم یتیمِ مجتبی۴ عمه زینب غریبیِ عمو شده معنا افتاده بر زمین گل زهرا کرده عمو به قتلگه ماوا جز خدا را صدا نمیکنم خود را از حق جدا نمیکنم گر جان عبدالله فدا شود من عمو را رها نمی‌کنم عبداللهم یتیمِ مجتبی۴ عمه زینب ظلم عدوی دین شده افزون دلم شده از این مصیبت خون آمده بهرِ کشتنش ملعون عمو را کن دشمن دون رها شرمی کن از پیغمبر خدا جای حسینِ فاطمه بیا دستِ من را کن از بدن جدا عبداللهم یتیمِ مجتبی ۴ عمه زینب بنما نگه به اشک و آه او به خیمه ها بوَد نگاه او لبریز خون شد قتلگاه او کشته ی دست.ِ اشقیا شوم از رنج و درد و غم رها شوم باتیرِ حرمله ی بیحیا در آغوش عمو فدا شوم عبداللهم یتیمِ مجتبی ۴ ۱۴۰۰ @ .
نوحه حضرت عبدالله غربتت را تا ديدم، ز بالای تل آمدم در آغوشت، ميان مقتل عمو، رسيدم ديدم كه آه فتادی در قتلگاه می‌آيد قاتل ز راه شده غروب عاشورا، دور و بر سرت غوغا برای كشتنت ای وای، شده دعوا عمو، عموی خوبم عمو، عموی خوبم عمو، عموی خوبم عمو خوانده ای هل من ناصر، عمو جان لبيك آمده يار آخِر، عمو جان لبيك ببين، كه دستم در راه دوست شبيه دست عموست شده آويزان ز پوست دستم اگر به كار آيد، شود سپر برای تو سرم جدا میشد ای کاش، به جای تو عمو، عموی خوبم عمو، عموی خوبم عمو، عموی خوبم عمو موضوع: سبک: شاعر:
✅نوحه شب چهارم محرم 🔻علی صالحی این هدیه ها تقدیم تو ای برادر ابناء زینب نسلِ على و جعفر سرباز راه‌اند/شیر سپاه اند/قربان شاه‌اند (مظلوم حسینم) هر دو فدایی هایت تا زنده هستند مثل علمدار تو رزمنده هستند هر دو دلیرند/فرمان پذیرند/نذر امیرند (مظلوم حسینم) قربان اشک چشمت گردم برادر اُمّ الشهید راه تو گشتم آخر گلهاى خواهر/طفلان بى سر/قربان اصغر (مظلوم حسینم) علیه السلام
ابن الحسن هستم جگر دارم عمو جان پیش تو از بازو سپر دارم عمو جان با سر دویدم سمت تو تا سینه ات را از زیر پای شمر بردارم عمو جان من بی زره یاد جمل را زنده کردم  مانند بابایم هنر دارم عمو جان درد یتیمی را کنارت حس نکردم  پیش خودم گفتم پدر دارم عمو جان از سر گذشتن سرگذشت عاشقان است شرمنده ام پیش تو سر دارم عموجان دست بریده حاصل دست شکسته است این ارث را از پشت در دارم عمو جان تیر از تنم رد شد تنم را به تنت دوخت خیلی برایت دردسر دارم عمو جان اینجا پر از سنگ و سنان و تیر و نیزه است از تنگی جایت خبر دارم عمو جان با خنده من را بدرقه کن جای گریه  حاال که من شوق سفر دارم عمو جان
مثل رودی زد به قربانگاه تا دریا شود بچه‌ی شیر است پس باید که بی‌پروا شود دید عمو افتاده در مقتل بماند خوب نیست آه اگر شب را ببیند وای اگر فردا شود از علی اصغر چه کم دارد دلش می‌خواست تا آخرین قربانی آقا در عاشورا شود ناامیدانه به راه افتاد بین جمعیت از میان اسبها شاید مسیری وا شود گفت والله از عموی خود نخواهم شد جدا رفت در گودال تا بخشی از آن غوغا شود دست‌هایش را چنان عباس وقف عشق کرد در طفولیت دلش می‌خواست تا سقا شود آی مردم حرمله با تیر آخر آمده وای اگر تیر سه شعبه در گلویش جا شود خلوت عشق است حتی با حضور دیگران آرزویش بود روزی با عمو تنها شود زیر سم اسب‌ها حل شد در آغوش حسین گفت: (وا اُما)، نباید پیکرش پیدا شود
از "علیه‌السلام" (ع) ➖➖➖➖➖➖➖ به عمو گفت: استراحت کن نفسی تازه کن؛ عبادت کن ای عمو! دخترت سلام رساند وقتی می‌آمدم، پیام رساند گفت: آیینه را ببوسم من روی ماه تو را ببوسم من حرمله آمده به استقبال با سه‌شعبه رسیده در گودال نفس از شمر می‌برم به علی جای تو، نیزه می‌خورم به علی من به جان می‌خرم لگدها را زخم این جنگ‌نابلدها را داد زد، خسته گشته است؛ نزن سنّی از او گذشته است؛ نزن دست بردار از سرش؛ ای شمر پاشو از روی پیکرش؛ ای شمر پای خود را از این کرانه ببر نام او را مودّبانه ببر کم بگو و بخند کن، نامرد زانویت را بلند کن، نامرد شرم کن از نگاه مؤمن او پنجه بردار از محاسن او بگذارید دست‌وپا بزند مادرش را کمی صدا بزند گیر یک‌مشت ناکس افتاده حلق تشنه، به خس‌خس افتاده ➖➖➖➖➖➖➖
از "علیه‌السلام" (ع) ➖➖➖➖➖➖➖ ای عمو! دیدم از مرکب آخر افتادی هی پا کشیدم؛ دیدم که با سر افتادی دنیا پیش چشمم، تار شد رو سرم، عالم آوار شد از دست خیمه فرار کردم من اومدم ببینن مردم محاله من دیگه برگردم ای عمو جانم عمو جانم پای برهنه به‌سوی آغوش بازت من یه ‌قنوتم میون راز و نیازت در ظاهر گرچه ظریفم این نامردارو حریفم هنوز توو لشکرت، مرد داری هنوزم مرد نبرد داری بمیرم تشنه‌ای؛ درد داری ای عمو جانم عمو جانم دستاتو باز کن؛ بازم یتیمو بغل کن شبیه قاسم، کاممو غرق عسل کن تا ضربه‌ها کم‌اثر شه دست‌کم دستم سپر شه تا زمین خوردی، زمین خوردم برای بی‌کسیات مردم برای سینت، سپر آوردم ای عمو جانم عمو جانم ➖➖➖➖➖➖➖
از "علیه‌السلام" (ع) ➖➖➖➖➖➖➖ رفت قاسم، رفت سقّا و علی‌اکبر؛ عمو من ز تو تنهاتر و از من تو تنهاتر؛ عمو نیست زور بازویم مثل علی‌اکبر ولی هست امّا غیرتم مثل علی‌اصغر؛ عمو به سکینه گفته‌ام غصّه نخور از رفتنم دست‌های من فدای معجرت؛ دخترعمو زمزم خون راه افتاده‌ست؛ دست‌وپا نزن می‌دوم سوی تو مثل هاجر مضطر؛ عمو دور خواهم کردشان با دست خالی، یک‌تنه دوره‌ات کردند اگر با نیزه، یک لشکر؛ عمو جای بابایم، پدر بودی برایم سال‌ها ای عزیز مهربان‌تر از پدر مادر؛ عمو گیسویی که عمّه‌ام دیروز می‌زد شانه‌اش آه! افتاده‌ست دست شمر خیره‌سر؛ عمو بین نیزه‌خوردنت، جور مرا هم می‌کشی زحمتت دادم؛ حلالم کن دم آخر؛ عمو نیزه خورده پهلویت، افتاده‌ای روی زمین آمده انگار مادر، باز پشت در؛ عمو حرمله با تیر، جسمم را به جسمت دوخته بر نمی‌دارم اگر از پیکرت پیکر؛ عمو ➖➖➖➖➖➖➖➖
علیه‌السلام 🔹بوی مدینه🔹 داره هراسون میاد با اشک و آه، از دل سپاه مونده عمو غریب، تنها تو قتلگاه با تیر و با نیزه هر کی با هرچی داره می‌زنه رسونده خودش رو برا عمو سپر شه یک‌تنه می‌خواد بشه سپر، پیشِ عمو اما دلواپسش، می‌شه عمو ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بوی مدینه پیچید تو کربلا، آه جلو چشا دستِ گل حسن، از تن شده جدا همونی که اومد با تازیانه توی کوچه‌ها با شمشیر رسیده حالا کنار یاس مجتبی غوغا شده به‌پا، توی حرم زینب داره می‌گه، وای مادرم شاعر: ➖➖➖➖➖➖➖
دیشب که قاسم احلی من عسل گفت خیلی دلم سوخت من جا نمونم امروز که اصغر لب تشنه فدا شد گفتم که حتما منم میتونم حالا نوبت منه عمو جون جونمو به دست بگیرم یا با هم میریم به خیمه یا کنار تو میمیرم چیزی به اون لحظه نمونده پاشو برگردیم تا شمر بَرِت نگردونده پاشو برگردیم پاشو برگردیم پاشو برگردیم **** تا دنیا دنیاست تا روز قیامت هیچکی مثه تو مظلوم نمیشه آروم تو گودال زخماتو شمردم دیدم که اصلاً تموم نمیشه حالا با لبای خشک و خونی میبینم که گرم ذکری هی نگاه به خیمه کردی چی شده عمو تو فکری اینجا یه مرد پیدا نمیشه پاشو برگردیم ای وای تو دستاشون آتیشه پاشو برگردیم پاشو برگردیم پاشو برگردیم **** سرنیزه ها که میرن تو تن تو هم داغه داغن هم خیلی تیزن تو تشنه ای و این بی رحما دارن دور تن تو هی آبو میریزن داری با خدا عمو چی میگی میزنی بهم لباتو زنده ای هنوز و بردن هم عمامه و هم عباتو تا راه خیمه ها بازه پاشو برگردیم قبل از داغ نعل تازه پاشو برگردیم پاشو برگردیم پاشو برگردیم 🔻زمینه شب پنجم ماه محرم 1402
4_5976685637946838537.opus
142.2K
✅ زمینه شب پنجم محرم 🔻محمد حسین رحیمیان 1️⃣بند اول ای شیر کریم آل الله سرباز آخر ثارالله کلنا فداک عبدالله باز یاد مجتبی ، افتادن کوفیا رفتی و یک تنه ، غوغا کردی به پا ای جانم گفتی یا حیدر و ، دل به دریا زدی به هرچی جز حسین ، تو پشت پا زدی ای جانم هم یاس تویی ، هم لاله تویی عباس یازده ساله تویی ابن الکریم .... 2️⃣بند دوم هستی تو برا حسن خونخواه دادی تو نشون عالم راه کلنا فداک عبدالله تو حیدر زاده ای ، داده حق عزتت از کوفه آبرو بردی با غیرتت ای جانم تو پای بیعتت ، موندی تا پای جون کی دیده توو جهان ، مثل تو نوجوون ای جان مثل علی ،تو بی بدلی شیر نره ، شیر جملی ابن الکریم.... 3️⃣بند سوم جون دادی برا ولی الله از داغت کشیده زهرا آه کلنا فداک عبدالله زنده توو کربلا ، شد یاد مجتبی گفتی مادر چرا ، شد تا دستت جدا واویلا گم شد آه لبات ، بین اون ولوله مثل اصغر شدی ، تو صید حرمله واویلا همراه ِ آقای کربلا موندی تو هم ، زیر دست و پا علیه السلام
علیه‌السلام 🔹تنگه دل من🔹 خدایا شنیدم که فردا کربلا محشری می‌شه برپا شنیدم که با تیر دشمن غرق خون می‌شه شش‌ماهه حتی یه کاری برام کن خدایا، عصر فردا بشم مثل قاسم منم روسفید پیش بابا این روزا خیلی،‌ تنگه دل من می‌شم به یادش بی‌قرار وقتی شهید شد، کوچیک بودم من می‌خوام ببینمش یه بار تنگه دل من «بابای عزیزم حسن جان» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدایا چطوری می‌تونم تو دل خیمه آروم بمونم چطور آخه طاقت بیارم وقتی رو خاکه آروم جونم نداره عمو یار و یاور، بین لشکر دیگه هر جوری هست خودم رو بهش می‌رسونم من زنده باشم، تنها بمونه عمو میون دشمنا؟ فردا چه‌جوری نگاه کنم من آخه تو چشمای بابا؟ آه و واویلا «عموی عزیزم حسین جان» شاعر: 〰〰〰〰〰〰〰〰