|⇦•غریبم تویِ این شهر..
#سینه_زنی به ساحت مقدس کریمۀ اهلِ بیت حضرت معصومه سلام الله علیها _ کربلایی امیر برومند•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
رضا جان ..
بهت خیلی وابستم
از این دوریا خستهم
غریبم تویِ این شهر
ولی محترم هستم
رضا جان ..
نزاشتن برا من کم
پُر دورِ من محرم
تا عزت رو میبینم
یادِ روضه می افتم
یه خواهر ..
که دستاش شده بسته
شده از غم ها خسته
یه عده زن و بچه
توی مردایِ پسته
یه زینب ..
با درد حرم ساخته
همه هستی شو باخته
روی جسم داداشش
چقدر بی حیا تاخته
«مدد یا معصومه ...»
رضا جان ..
نخور غصۀ خواهر
اگر چه چشام شد تر
زناشون بهم دادن
همه چادر و معجر
رضا جان ..
دلم غرق غمها شد
دورم پر ز زنها شد
بمیرم برا زینب
که یک روزه تنها شد
یه خواهر ..
که قلبش شده غمگین
رو قلبش غمی سنگین
توی کوچه بازار
شده معجرش آستین
یه زینب ..
که دنیاش بهم ریخته
پسرهاش بهم ریخته
میدیدش به روی تل
که داداش بهم ریخته
«مدد یا معصومه ...»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#کربلایی_امیر_برومند
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄
|⇦•دم آخر بی تو چشم..
#سینه_زنی به ساحت مقدس کریمۀ اهلِ بیت حضرت معصومه سلام الله علیها _ حاج محمود کریمی•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
دم آخر بی تو چشم من گریونه
سفر سخته من ناتموم می مونه
دیدی منو کشت آخر جدایی
کارم تمومه رضا کجایی
خواهر تو آخر از پا افتاد
تو دیارغربت تنها جون داد
حالا که خواهر از دیدنت محرومه
تو بیا تا اینجا دیدن معصومه
جونی برای سفر ندارم
بیا که از تو خبر ندارم
خواهر تو اومد دنبال تو
ولی بی خبر موند از حال تو
خواهر تو آخر از پا افتاد
تو دیارغربت تنها جون داد
واسۀ معصومه شب اشکه امشب
زیر لب می خونه چی کشیده زینب
تموم لشکر دور برادر
کنار گودال رسیده مادر
یه بدن بی سر بین گودال
خواهری که پیشش رفته از حال
یجوری ام انگار خیلی پیرم
روی پای عمه از حال می رم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#حاج_محمود_کریمی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
@majmaozakerine
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═
🕊﷽🕊
🌟#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
💥#دفتری_معصومه_س
🔺بانوی کرامت و صفا را صلوات
🔺آن خواهر و زائر رضا راصلوات
🔺تقدیم به آن شفیعه در باغ بهشت
🔺معصومه نشان اولیا را صلوات
(#دعای_فرج)
(( #السلامعلیکیابنترسولالله.. #السلامعلیکیابنتفاطمةوخدیجه...
#السلامعلیکیابنتامیرالمومنین..
#السلامعلیکیابنتالحسنوالحسین...
#السلامعلیکیابنتموسیبنجعفرورحمةاللهوبرکاته))
▪️به شوق دیدن یار از دیار آمدم
▪️به اشک چشم و دل بیقرار آمدم
▪️هوای روی برادر مرا کشید اینجا
▪️چه می شود به من او را نشان دهید اینجا
▪️رسیده وقت سفر جان به دوست بسپارم
▪️رضا کجاست سرم را به پاش بگذارم
▪️بیا برادرِ از جان عزیزتر به سَرَم
▪️که زَهر هجر تو سوزانده جگرم
▪️تمام قوت من جمع در این صدا شده است
▪️به دست و پا زدنم اَشهَدّم رضا رضا شده است
⬅️امروز کیا با خانم کار دارند... حواست باشه کریمهٔ اهل بیته.....
اگه امام حسن مجتبی تو مدینه کریم اهل بیته....
هر کسی در خونش اومده دست خالی بر نگشته....
آی حاجت دارا...خانم فاطمه معصومه هم کریمهٔ اهل بیته...
خرج در خوانش یه چشم بارونیُّ یه دل شکسته است.....
امروز بیا دست به دامن این خانم شو.....
🍁روی قبرم بنویسید که خواهر بودم
🍁سالها منتظر روی برادر بودم
🍁بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟
🍁من اگر منتظر روی برادر نباشم چه کنم؟
🍁روی قبرم بنویسید جدایی سخت است
🍁اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است
🍁یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم
🍁سالها میشود واز پیرهنش بی خبرم
🍁روی قبرم بنویسید ندیده رفتم
🍁با تن خسته و با قد خمیده رفتم
🍁بنویسید همه دور ربرم ریخته اند
🍁چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند
⬅️حالا دل بده با هم بریم در خونه خانم ناله بزنی...
نامش فاطمه است اما قبرش معلومه.....
آی حاجت دارا...جوون دارا...ناله دارا....
اون روزی که بیبی اومد شهر قم مردم چه استقبالی کردند....
نقل میکنند راه بیبی رو فرش قیمتی انداختن...
کوچهها را آب و جارو کردند... خیلیا اومدن بیرون دروازه شهر قم استقبال بیبی...
اما بگم ناله شو بزنی...
⬅️ من یه جای دیگه هم سراغ دارم، مردم اومدن استقبال...
استقبال دخترِ امام ....خواهرِ امام...
آخ اومدن کوچه ها رو جارو زدن.. همه جا رو زینت کردن...
لباسای قیمتی به تن کردن...
اما قم کجا شام کجا...
تو شهر قم مردم با درود و صلوات اومدن استقبال دختر امامُ خواهر امام...
اما تو شهر شام دیدن رقاصه ها می زنند می رقصن....
با طعنه و ناسزا دختر علی رو دارن میارن....
🍁( امروز دلت آماده است ناله شو بزنی)
امروز داری برا اون خواهری گریه می کنی که شهر به شهر دیار به دیار اومد که برادرُ ببینه......
نمیدونم برادر داری یا نه... اگه برادر داری خدا برات نگه داره داغشو نبینی....
⬅️می خوام بگم بیبی جان هر چقدر دنبال برادر اومدی نشد برادرتو ببینی....
اما دیگه مثل اون خواهر نیومدی تو گودی قتلگاه....
دلا بسوزه برا اون خواهری که اومد تو گودی قتلگاه دید حسینش داره دست و پا میزنه....
خدا ...
دستاشو رو سر گذاشت...
صدا زد وا
💔محمدا ...واعلیا....واحسینا....
آیا یه مسلمون بین شما پیدا نمیشه، حسین منو یاری بده.....
🏴ديدم غمت اي دلبر اي کاش نمي ديدم
🏴تنهاييُ بي ياور اي کاش نمي ديدم
🏴دنبال تو تا گودال من آمدمو ديدم
🏴بالاي سرت مادر اي کاش نمي ديدم
🏴وقتي که برون شد خصم از مقتل تو ديدم
🏴خون مي چکد از خنجر اي کاش نمي ديدم
🏴از نيزه به روي خاک ديدم سر تو افتاد
🏴در زير سم لشکر اي کاش نمي ديدم
🔲هر چقدر ناله داری به غربت ابی عبدالله ع به دل سوخته خانم زینب کبری س به نیت فرج سه مرتبه ناله بزن بگو....
🔲#یاحسیـــــــن....
💚هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها شافع در جنت (صلوات)💚
.
#سینه_زنی و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _ محمد حسین حدادیان
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
دخترِ امامم، خواهرِ امامم، عمۀ امامم
با گل اومدن مردم قم به احترامم
کجایی ای ماه شب های تارم
تو بی خبر نیستی از حال زارم
یه نامه از تو روی سینم دارم
آه از فراغ و دوری و درده جدایی
ای آسمونِ من شده وقته رهایی
من دارم از دنیا میرم پس تو کجایی
آه ، ای رضا جان ...
با چشمای گریون، دلتنگه مدینم، با دل شکسته
من این همه راه اومدم تو رو ببینم
به یاد تو بودم هر لحظه هر جا
برادرامو کشتن موندم تنها
با این که خیلی سختی دیدم اما
نه، تو جسارت دیده ای من جسارت
نه، تو به غارت رفته ای من به غارت
نه، تو اسارت رفته ای نه من اسارت
آه ، ای رضا جان ...
دخترِ امام بود، خواهرِ امام بود ، عمۀ امام بود
زینب تویه ازدحام کوچه های شام بود
نه من تو گودال دیدم جسم بی سر
نه خنجری رو دیدم روی حنجر
نه دیدم از تو غارت شد انگشتر
از طعنه و زخم زبان ای وای زینب
از خولی و شمر و سنان ای وای زینب
از مجلس نامحرمان ای وای زینب
از محاسن، هیچ نامردی سرت را بر نداشت
هیچ دستی روسریه خواهرت را بر نداشت
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_معصومه
#حضرت_معصومه
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
.
#روضه_حضرت_معصومه سلام الله علیها _حسن #شالبافان
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
هر کس گدایی میکند بر ساحت زهرا
باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا
معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا
پیداست در صحن و سرایش جنت زهرا
مانند زهرا روشنایِ خانه این بانوست
راضیه و انسیه و حنانه این بانوست
کوثر شده زهرایِ اطهر میشود بی شک
انسیه الحورای دیگر می شود بی شک
معراج را معنا و مظهر می شود بی شک
بندِ دل موسی بن جعفر می شود بی شک
*اومدن یه عده درِ خانۀ آقا در زدن .. با حضرت کار داشتن، فرمودن آقا نیستم رفتن بیرونِ شهر چه کار دارید؟ سوال داشتیم محضرِ امام کاظم .. سوالتون چیه؟! سوالا رو گرفتن جواب دادن ..
بر میگشتن تو راه بر خوردن به امام کاظم سلام الله، سلام و احوال پرسی کجا بودید آقاجان منزل شما بودیم سوال داشتیم .. سوال ها رو دخترتون فاطمه معصومه جواب دادن .. حضرت فرمودن ببینم جوابِ سوال ها رو تا نگاه حضرت افتاد دیدن حضرت هی می فرماید: «فداها أبوها ..» نمیشه ساده از این جمله گذشت .. امام معصوم داره اینطور می فرماید «فداها أبوها ..» این جمله رو دیگه کجا، کدوم بابا به کار برد ؟.. اینجا اگه اینا شنیدن بابا به قربونت بره همه دوست بودن، مُحب بودن .. اما یه جا دیگه سراغ دارم یه بابا گفت فاطمه جان فداها أبوها .. کاری کردن بین در و دیوار هی گفت بابا ..*
بابا اگر این است دختر باید این باشد
چون فاطمه حق است اُم المؤمنین باشد
وا میشود سجادهاش، وا میشود درها
درهای الطاف خداوندی به نوکرها
از نسل اسماعیلها تا نسل هاجرها
در محضرش از فضهها هستند و قنبرها
در کهکشانش شاعران منظومه میگویند
معصوم ها یا حضرت معصومه میگویند
دستِ کریمه برکتش مثل کریمان است
قم ظاهراً خشک است، در باطن گلستان است
باران نمی خواهد همیشه نورباران است
هر زائر قم زائر شاه خراسان است
محتاجم و دور کس دیگر نمیگردم
از محضر او دست خالی بر نمیگردم
*وقتی این خانمُ دفن کردن یه عده رفتن طوس محضرِ امام رضا حضرت یه نگاه بهشون کرد فرمود ما یه امانتی تو شهرِ شما داریم .. یه فاطمه از ما تو شهرِ شما دفن شده .. زیارتش میرید یا نه .. لذا اونجا حضرت فرمود هرکسی خواهرم در قم رو زیارت کنه انگار منه امام رضا رو زیارت کرده ..*
چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست
چون زینب است و جز رضا ورد زبانش نیست
گرچه شکسته، حرفی از قد کمانش نیست
بر آسمان نیزه ماه کاروانش نیست
بیکس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً
بیمار شد اما نشد اینجا اسیر اصلاً
باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد
او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد
گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد
غارت شد از هر گوشه ای پیکر که تنها شد
در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد
روبندۀ زنها بهدست این و آن افتاد
شاعر :سیدپوریا هاشمی _ رضا دینپرور
آی گریه کن ها؛ هفده روز این فاطمه تو شهر قم مهمان بود .. انقدر احترامش کردن، انقدر فهمیده بودن طوری شد زن ها اومدن به شوهرهاشون گفتن این چند روزه از اینجا عبور نکنید گفتن چرا؟ گفتن آخه یه فاطمه تو این خونه ست .. آخ برات بمیرم برات مادر، نامرد بی هوا زد تو صورتش ..
بعد هفده روز هم که بی بی از دنیا رفت، چه تشییع جنازه ای کردن اهالی قم تو تاریخ نوشتن محل دفن بی بی قبلا باغی بوده، قبر رو سادات و بزرگان شهر قم آماده کردن آخه دخترِ امام احترام داره .. لذا وقتی بدنُ گذاشتن زمین هیچ کسی جرات نمی کرد به این بدن دست بزنه .. همه رفتن عقب خدا چه کار کنیم ..(خبره های روضه جلوتر رفتن ..) یه وقت دیدن دو تا سوار از سمت قبله دارن میان ..( ان شالله هیچ وقت داغ مادر نبینی ..) یه وقت اگه بخوان بدن یه خانمُ دفن کنند اول از همه یکی میگه نامحرما برن کنار، باید دو تا محرم باشن .. لذا میگن امام رضا اومد، جواد الائمه اومد .. این بدنُ با احترام نماز خواندن بدنُ دفن کردن .. باید یکی بره داخل قبر، یکی هم از بالا بدن رو روانۀ خانۀ قبر کنه .. ( چی میخوام بگم؟) اگه این روایت چهل و پنج روزِ شهادتِ بی بی رو بخوام بگم مثه این شبا علی هی رفت تو قبر بیرون آمد .. هی نگاه به قبر میکرد نگاه به فاطمه می کرد .. قهرمان خیبر به چه کنم، چه کنم افتاد .. یه وقت دید دو تا دست شبیه به دستان پیغمبر .. هی میگفت الی .. این دو تا بدن ..
یه جا دیگه هم برات بگم .. بنی اسد هی نگاه به این بدن می کردن یه وقت دیدن یه سوار از سمتِ قبله آمد .. بنی اسد کنار برید .. من این بدن ها رو خوب می شناسم .. برید یه قطعه بوریا بیارید .. ای بی کفن ..
به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند
به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند
ــــــــــــــــــ
#حضرت_معصومه
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
.
هدایت شده از روضه دفتری
🌟#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
💥#دفتری_معصومه_س
🔺بانوی کرامت و صفا را صلوات
🔺آن خواهر و زائر رضا راصلوات
🔺تقدیم به آن شفیعه در باغ بهشت
🔺معصومه نشان اولیا را صلوات
(#دعای_فرج)
@roze_daftari
(( #السلامعلیکیابنترسولالله.. #السلامعلیکیابنتفاطمةوخدیجه...
#السلامعلیکیابنتامیرالمومنین..
#السلامعلیکیابنتالحسنوالحسین...
#السلامعلیکیابنتموسیبنجعفرورحمةاللهوبرکاته))
▪️به شوق دیدن یار از دیار آمدم
▪️به اشک چشم و دل بیقرار آمدم
▪️هوای روی برادر مرا کشید اینجا
▪️چه می شود به من او را نشان دهید اینجا
▪️رسیده وقت سفر جان به دوست بسپارم
▪️رضا کجاست سرم را به پاش بگذارم
▪️بیا برادرِ از جان عزیزتر به سَرَم
▪️که زَهر هجر تو سوزانده جگرم
▪️تمام قوت من جمع در این صدا شده است
▪️به دست و پا زدنم اَشهَدّم رضا رضا شده است
⬅️امروز کیا با خانم کار دارند... حواست باشه کریمهٔ اهل بیته.....
اگه امام حسن مجتبی تو مدینه کریم اهل بیته....
هر کسی در خونش اومده دست خالی بر نگشته....
آی حاجت دارا...خانم فاطمه معصومه هم کریمهٔ اهل بیته...
خرج در خوانش یه چشم بارونیُّ یه دل شکسته است.....
امروز بیا دست به دامن این خانم شو.....
(شعر...)
@roze_daftari
حالا دل بده با هم بریم در خونه خانم ناله بزنی...
نامش فاطمه است اما قبرش معلومه.....
آی حاجت دارا اون روزی که بیبی اومد شهر قم مردم چه استقبالی کردند....
نقل میکنند راه بیبی رو فرش قیمتی انداختن...
کوچهها را آب و جارو کردند... خیلیا اومدن بیرون دروازه قم استقبال بیبی...
اما بگم ناله شو بزنی...
⬅️ من یه جای دیگه هم سراغ دارم، مردم اومدن استقبال...
استقبال دخترِ امام ....خواهرِ امام...
آخ اومدن کوچه ها رو جارو زدن.. همه جا رو زینت کردن...
لباسای قیمتی به تن کردن...
اما غم کجا شام کجا...
تو شهر قم مردم با درود و صلوات اومدن استقبال دختر امامُ خواهر امام...
اما تو شهر شام دیدن رقاصه ها می زنند می رقصن....
با طعنه و ناسزا دختر علی رو دارن میارن....
🍁( امروز دلت آماده است ناله شو بزنی)
امروز داری برا اون خواهری گریه می کنی که شهر به شهر دیار به دیار اومد که برادرُ ببینه......
نمیدونم برادر داری یا نه... اگه برادر داری خدا برات نگه داره داغشو نبینی....
⬅️می خوام بگم بیبی جان هر چقدر دنبال برادر اومدی نشد برادرتو ببینی....
اما دیگه مثل اون خواهر نیومدی تو گودی قتلگاه....
دلا بسوزه بر اونخواهری که اومد تو گودی قتلگاه دید حسینش داره دست و پا میزنه....
خدا ...دستاشو رو سر گذاشت...
صدا زد وا محمدا ...واعلیا....واحسینا....
آیا یه مسلمون بین شما پیدا نمیشه، حسین منو یاری بده.....
🏴ديدم غمت اي دلبر اي کاش نمي ديدم
🏴تنهاييُ بي ياور اي کاش نمي ديدم
🏴دنبال تو تا گودال من آمدمو ديدم
🏴بالاي سرت مادر اي کاش نمي ديدم
🏴وقتي که برون شد خصم از مقتل تو ديدم
🏴خون مي چکد از خنجر اي کاش نمي ديدم
🏴از نيزه به روي خاک ديدم سر تو افتاد
🏴در زير سم لشکر اي کاش نمي ديدم
🔲هر چقدر ناله داری به غربت ابی عبدالله ع به دل سوخته خانم زینب کبری س به نیت فرج سه مرتبه ناله بزن🔲
#یاحسیـــــــن....
#روضه_دفتری 👇
@roze_daftari
.
|⇦•معصومه یعنی نور..
#روضه و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _حسن شالبافان
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
هرکس گدایی میکند بر ساحت زهرا
باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا
معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا
پیداست در صحن و سرایش جنت زهرا
مانند زهرا روشنایِ خانه این بانوست
راضیه و انسیه و حنانه این بانوست
کوثر شده زهرایِ اطهر میشود بی شک
انسیه الحورای دیگر می شود بی شک
معراج را معنا و مظهر می شود بی شک
بندِ دل موسی بن جعفر می شود بی شک
*اومدن یه عده درِ خانۀ آقا در زدن .. با حضرت کار داشتن، فرمودن آقا نیستم رفتن بیرونِ شهر چه کار دارید؟ سوال داشتیم محضرِ امام کاظم .. سوالتون چیه؟! سوالا رو گرفتن جواب دادن ..
بر میگشتن تو راه بر خوردن به امام کاظم سلام الله، سلام و احوال پرسی کجا بودید آقاجان منزل شما بودیم سوال داشتیم .. سوال ها رو دخترتون فاطمه معصومه جواب دادن .. حضرت فرمودن ببینم جوابِ سوال ها رو تا نگاه حضرت افتاد دیدن حضرت هی می فرماید: «فداها أبوها ..» نمیشه ساده از این جمله گذشت .. امام معصوم داره اینطور می فرماید «فداها أبوها ..» این جمله رو دیگه کجا، کدوم بابا به کار برد ؟.. اینجا اگه اینا شنیدن بابا به قربونت بره همه دوست بودن، مُحب بودن .. اما یه جا دیگه سراغ دارم یه بابا گفت فاطمه جان فداها أبوها .. کاری کردن بین در و دیوار هی گفت بابا ..*
بابا اگر این است دختر باید این باشد
چون فاطمه حق است اُم المؤمنین باشد
وا میشود سجادهاش، وا میشود درها
درهای الطاف خداوندی به نوکرها
از نسل اسماعیلها تا نسل هاجرها
در محضرش از فضهها هستند و قنبرها
در کهکشانش شاعران منظومه میگویند
معصوم ها یا حضرت معصومه میگویند
دستِ کریمه برکتش مثل کریمان است
قم ظاهراً خشک است، در باطن گلستان است
باران نمی خواهد همیشه نورباران است
هر زائر قم زائر شاه خراسان است
محتاجم و دور کس دیگر نمیگردم
از محضر او دست خالی بر نمیگردم
*وقتی این خانمُ دفن کردن یه عده رفتن طوس محضرِ امام رضا حضرت یه نگاه بهشون کرد فرمود ما یه امانتی تو شهرِ شما داریم .. یه فاطمه از ما تو شهرِ شما دفن شده .. زیارتش میرید یا نه .. لذا اونجا حضرت فرمود هرکسی خواهرم در قم رو زیارت کنه انگار منه امام رضا رو زیارت کرده ..*
چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست
چون زینب است و جز رضا ورد زبانش نیست
گرچه شکسته، حرفی از قد کمانش نیست
بر آسمان نیزه ماه کاروانش نیست
بیکس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً
بیمار شد اما نشد اینجا اسیر اصلاً
باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد
او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد
گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد
غارت شد از هر گوشه ای پیکر که تنها شد
در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد
روبندۀ زنها بهدست این و آن افتاد
شاعر :سیدپوریا هاشمی _ رضا دینپرور
آی گریه کن ها؛ هفده روز این فاطمه تو شهر قم مهمان بود .. انقدر احترامش کردن، انقدر فهمیده بودن طوری شد زن ها اومدن به شوهرهاشون گفتن این چند روزه از اینجا عبور نکنید گفتن چرا؟ گفتن آخه یه فاطمه تو این خونه ست .. آخ برات بمیرم برات مادر، نامرد بی هوا زد تو صورتش ..
بعد هفده روز هم که بی بی از دنیا رفت، چه تشییع جنازه ای کردن اهالی قم تو تاریخ نوشتن محل دفن بی بی قبلا باغی بوده، قبر رو سادات و بزرگان شهر قم آماده کردن آخه دخترِ امام احترام داره .. لذا وقتی بدنُ گذاشتن زمین هیچ کسی جرات نمی کرد به این بدن دست بزنه .. همه رفتن عقب خدا چه کار کنیم ..(خبره های روضه جلوتر رفتن ..) یه وقت دیدن دو تا سوار از سمت قبله دارن میان ..( ان شالله هیچ وقت داغ مادر نبینی ..) یه وقت اگه بخوان بدن یه خانمُ دفن کنند اول از همه یکی میگه نامحرما برن کنار، باید دو تا محرم باشن .. لذا میگن امام رضا اومد، جواد الائمه اومد .. این بدنُ با احترام نماز خواندن بدنُ دفن کردن .. باید یکی بره داخل قبر، یکی هم از بالا بدن رو روانۀ خانۀ قبر کنه .. ( چی میخوام بگم؟) اگه این روایت چهل و پنج روزِ شهادتِ بی بی رو بخوام بگم مثه این شبا علی هی رفت تو قبر بیرون آمد .. هی نگاه به قبر میکرد نگاه به فاطمه می کرد .. قهرمان خیبر به چه کنم، چه کنم افتاد .. یه وقت دید دو تا دست شبیه به دستان پیغمبر .. هی میگفت الی .. این دو تا بدن ..
یه جا دیگه هم برات بگم .. بنی اسد هی نگاه به این بدن می کردن یه وقت دیدن یه سوار از سمتِ قبله آمد .. بنی اسد کنار برید .. من این بدن ها رو خوب می شناسم .. برید یه قطعه بوریا بیارید .. ای بی کفن ..
به باد گفتم اگر شد مرتبت بکند
به خاک گفتم اگر شد تنت بپوشاند
@majmaozakerine
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
@majmaozakerine👇
روضه و ذکر توسل ویژۀ ایام شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها -بنفس حاج آرمین غلامی
گریان برای غربت معصومه میشوم
نالان بر این مصیبت معصومه میشوم
برتر از این تصور مایی به مرتبت
لطمه زنان حرمت معصومه میشوم
خوبان همه زیارت قبرتوکرده اند
در حسرت زیارت معصومه میشوم
این دیده ام برای توبارانی است وبس
گریان این حکایت معصومه میشوم
آواره گشته ای پی دیدار دلبرت
من حامی حمایت معصومه میشوم
بانودعای تو به اجابت رسید زود
مشتاق آن اجابت معصومه میشوم
*با امام رضاعلیه السلام از یک مادرند،موسی بن جعفر فرزندانِ زیادی داره،اما هر دویِ این بزرگواران،هم علی بن موسی الرضا،هم این خانوم،حضرت معصومه سلام الله علیها،از حضرت نجمه اند...مادرشون یه مادرِ بزرگوارِ لذا خیلی بهم علاقه شدید داشتن،تاریخ میگه:بعد از حسین و زینب،دیگه خواهری و برادری مثل این دو نفر ندید،اولین خواهر و برادرِ عالم که دلِ عالم رو زیر و رو کردن،همتون خبر دارید،بعد از سید الشهدا و عقیله ی بنی هاشم،این خواهر و برادر رو مثال می زدن....*
تنها به دستِ توست،ای سوره ی انفاق
دنیایِ ما امروز،عقبایِ ما فردا
ماییم و چشمِ تر،ای چشمه ی کوثر
بر ما عطایی کن،از فیضِ اَعطَینا
وقتی ضریحت را،با گریه می بوسیم
در چشممان پیداست،آن قبرِ ناپیدا
باز از تو می گویم،یا حضرتِ زینب
باز از تو می خوانم،یا حضرتِ زهرا
شاعر:سید محمدجواد شرافت
قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینهای در برابرش باشی
نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه پرستوی پرپرش باشی
*امام رضا منتظر بود،نامه نوشت برا خواهرش،قرار بود بیاد همدمِ برادر بشه،اما به برادر نرسید...*
مدینه شهر غریبی برای فاطمه هاست
نخواست گم شدهای مثل مادرش باشی
*خدا رو شکر از مدینه اومدی،به ما یه حرم دادی،به ما اعتبار دادی،دلمون برا قبر مادرمون فاطمه تنگ میشه،لااقل حرم تو بیاییم،اگه شما نبودید ما کجا می رفتیم؟
خدا تو را به دلِ تشنه ی زمین بخشید
کتاب روشنی از سوره ی کوثرش باشی
به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید آمدهای سایهی سرش باشی
*تو مهمون نبودی خانوم،تو صاحب خانه ی مایی،تو ولی نعمت مایی،ما سر سفره ی تو هستیم،شما سایه ی سر مایی،امشب یه سفارش مارو به داداشت امام رضا بکن...آی امام رضایی ها خوب شبی اومدید،خوب جایی اومدی،دلمون برا حرمِ داداشت یه ذره شده..*
اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
و تا همیشه تو یاس معطرش باشی
کرامتت همه را یاد او میاندازد
به تو چقدر میآید که خواهرش باشی
خدا نخواست تو هم با جوادِ کوچکِ او
گواهِ رنج نفسهای آخرش باشی
نخواست باز امامی کنار خواهر خود
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی
*از مدینه تا خراسان راه زیاده،نتونستی برسی،مدینه کجا،خراسان کجا...نرسیدی،ندیدی،اما یه خواهری از خیمه زد بیرون،از خیمه تا گودال...از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد: حسین...
بی بی جان! ندیدی داداشت فرشایِ حجره رو کنار بزنه،رو خاک دست و پا بزنه،اما عمه تون اومد تو گودال...
خانوم جان!اصلاً می رسیدی،اصلاً با جواد الائمه تو حجره هم می رفتی،نهایتاً سر برادرت رو بغل می کردی،سَمِّ شوکران جگر برادرت رو پاره کرده بود،سرش رو بغل می کردی،داداشت جون میداد...بمیرم برا زینب،وقتی رسید دید سر رو بردن،لباس رو بردن،رسید دید داداشش حسین یه جایِ سالم نداره،حسین....
#حاج آرمین غلامی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
.
#سینه_زنی و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _ محمد حسین حدادیان
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
دخترِ امامم، خواهرِ امامم، عمۀ امامم
با گل اومدن مردم قم به احترامم
کجایی ای ماه شب های تارم
تو بی خبر نیستی از حال زارم
یه نامه از تو روی سینم دارم
آه از فراغ و دوری و درده جدایی
ای آسمونِ من شده وقته رهایی
من دارم از دنیا میرم پس تو کجایی
آه ، ای رضا جان ...
با چشمای گریون، دلتنگه مدینم، با دل شکسته
من این همه راه اومدم تو رو ببینم
به یاد تو بودم هر لحظه هر جا
برادرامو کشتن موندم تنها
با این که خیلی سختی دیدم اما
نه، تو جسارت دیده ای من جسارت
نه، تو به غارت رفته ای من به غارت
نه، تو اسارت رفته ای نه من اسارت
آه ، ای رضا جان ...
دخترِ امام بود، خواهرِ امام بود ، عمۀ امام بود
زینب تویه ازدحام کوچه های شام بود
نه من تو گودال دیدم جسم بی سر
نه خنجری رو دیدم روی حنجر
نه دیدم از تو غارت شد انگشتر
از طعنه و زخم زبان ای وای زینب
از خولی و شمر و سنان ای وای زینب
از مجلس نامحرمان ای وای زینب
از محاسن، هیچ نامردی سرت را بر نداشت
هیچ دستی روسریه خواهرت را بر نداشت
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_معصومه
#حضرت_معصومه
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
.
|⇦•گوهر رخشندۀ ایمان سلام..
#سینه_زنی و توسل به #حضرت_معصومه سلام الله علیها _ مهدی رسولی
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
گوهر رخشندۀ ایمان سلام
اختر تابندۀ ایران سلام
نیّر روشنگر رضوان سلام
خواهرِ سلطان خراسان سلام
روح عبادات سلام علیک
عمۀ سادات سلام علیک
ای حرمی جنت الاعلی سلام
آیت حق_بضعۀ موسی سلام
ای آناسی اُم ابیها سلام
نایبه ی حضرت زهرا سلام
ای حرمی مهبط انوار حق
منده کویرم کرمه مستحق
روح عبادات سلام علیک
عمۀ سادات سلام علیک
نائبۀ مام ولا فاطمه
صاحبۀ جود و سخا فاطمه
واسطۀ ارض و سما فاطمه
خواهر مغموم رضا فاطمه
درده دوا روحه جلا فاطمه
دردیمه درمان ایله یا فاطمه
بانوی مغمومه سلام علیک
حضرت معصومه سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
عمۀ سادات سلام علیک
ای حرکت ای برکت ای قیام
شیعه لرین غملرینه التیام
واردی سنین حرمتیوه انتظار
گنبد زیجاهوه اولسون سلام
شانیوه بسدور بو حقیقت کلام
اخت الامام سن اول بنت الامام
روح عبادات سلام علیک
عمۀ سادات سلام علیک
گوش کجا روح کجا تن کجا
بدهت معصومه کجا من کجا
روح خداوند تواناست این
فاطمه یا زینب کبراست این
او که حریمش حریم مرتضاس
مسجد بالای سرش کربلاست
رنگ و لعاب حرم عباسی است
آیینه هایش همه الماسی است
شاعر: مرحوم اقاسی
ــــــــــــــــــ
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
یه خواهری رو میشناسم
تا وارد قم شده بود
پُر از تبسم شده بود
از بس که گُل ریختن براش
بین گُلا گم شده بود
یه خواهری رو میشناسم
همش می گفت خدا خدا
همش می گفت رضا رضا
آخه بگو سراغتو
داداش بگیرم از کیا
ببین قیامتِ قم
رحمت به غیرتِ قم
همه میگفتن دخترِ امامِ
برید کنار که خواهرِ امامِ
به دستم شاخه نبات می دادن
همش سلام و صلوات می دادن
زنا گرفتن دور محملمش رو
کسی نیومد بشکنه دلش رو
با شاخه گل دورش همه حجاب بود
چه بزمی بود، دست همه گلاب بود
یه خواهری رو میشناسم
تا وارد شام شده بود
خارجی اعلام شده بود
گُل نیاوردن زخمیِ
سنگِ سَرِ بام شده بود
یه خواهری رو میشناسم
همش می گفت حسین حسین
غریب عالمین حسین
اینجا کجاست تو مردمش
رفته حیا از بین حسین
ببین جنایت شام
لعنت به غیرت شام
مگر که زینب دختر امام نیست
عمه ی سادات خواهر امام نیست
اونا که سایشونو هم ندیدن
حالا کجان، تو مجلس یزیدن
مردا گرفتن دور محملش رو
میکِشیدن چادر محملش رو
اونجا کجاحرف از گل و گلاب بود
چه بزمی بود دست همه شراب بود
الشام الشام
خالیِ جای داداشام
الشام الشام
زینب و مجلس حرام
من عزیز همه بودم که حقیرم کردن
دست بسته به سوی شام اسیرم کردن
تا شهر شام رفتم و معجر نداشتم
تقصیر من چه بود برادر نداشتم
*یا امام رضا! من امشب اومدم فقط یه جمله بهتون بگم...*
خواهرِ تو بسته نشد بین طناب
معصومه رو هیچکی نبرد بزم شراب
*اما "سَلامٌ عَلَی قَلبِ زینبِ الصَّبور"دید جلو چشمش چوب خیزران داره بالا میره، ای حسین.....*
چوبی به لبت نشسته دیدم
دندان تو را شکسته دیدم
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
دخترِ امامم، خواهرِ امامم، عمۀ امامم
با گل اومدن مردم قم به احترامم
کجایی ای ماه شب های تارم
تو بی خبر نیستی از حال زارم
یه نامه از تو روی سینم دارم
آه از فراغ و دوری و درده جدایی
ای آسمونِ من شده وقته رهایی
من دارم از دنیا میرم پس تو کجایی
آه ، ای رضا جان ...
با چشمای گریون، دلتنگه مدینم، با دل شکسته
من این همه راه اومدم تو رو ببینم
به یاد تو بودم هر لحظه هر جا
برادرامو کشتن موندم تنها
با این که خیلی سختی دیدم اما
نه، تو جسارت دیده ای من جسارت
نه، تو به غارت رفته ای من به غارت
نه، تو اسارت رفته ای نه من اسارت
آه ، ای رضا جان ...
دخترِ امام بود، خواهرِ امام بود ، عمۀ امام بود
زینب تویه ازدحام کوچه های شام بود
نه من تو گودال دیدم جسم بی سر
نه خنجری رو دیدم روی حنجر
نه دیدم از تو غارت شد انگشتر
از طعنه و زخم زبان ای وای زینب
از خولی و شمر و سنان ای وای زینب
از مجلس نامحرمان ای وای زینب
از محاسن، هیچ نامردی سرت را بر نداشت
هیچ دستی روسریه خواهرت را بر نداشت
ــــــــــــــــــ
#روضه_حضرت_معصومه
#حضرت_معصومه
#کربلایی_محمدحسین_حدادیان
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها