eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
47.9هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه4_5830131801800051291.mp3
زمان: حجم: 2.5M
‍ . • خاک به سر خاک.. و توسل جانسوز به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده محرم به نفس کربلایی حسین سیب سرخی ●•┄༻↷◈↶༺┄•● خاک به سر خاک پسرِ بی کفنه پدرِ خاک مونده عریان رو زمین به بَرِ خاک .. خاک به سر آب پسر تشنه لبِ مادر آب دست و پا میزنه در نظر آب .. آب نبود .. مهتاب نبود .. علی‌اصغر توی گهواره دیگه خواب نبود سر نبود .. مادر نبود .. رو سرِ دخترایِ اهل خیمه معجر نبود وای‌حسین، ای وای حسین .. خاک به سرِ من مادرش صدا میزد پسر من تشنگی کشیدی سوخت جگر من خاک به سرِ من از غم حسین شکست کمر من زدنت جلو چشای تر من .. نا نداشت .. سقا نداشت .. برای دستُ پا زدن تو قتلگاه جا نداشت جون نداشت .. سامون نداشت .. طاقتِ زخم تنشُ گرگ بیابون نداشت وای‌حسین، ای وای حسین .. خاک به سر من با سر اومد از سفر پدر من وای من عمه کجاست معجر من خاک به سر من خونی تموم بال و پر من پس کجاست داداش علی‌اکبر من موت چی شد .. اَبروت چی شد .. باباجونم ازم نپرس رقیه پهلوت چی‌شد سوخت تنم .. سوخت لبم .. خبر داری محله‌ی یهودیا بردنم وای‌حسین، ای وای حسین .. خاک به سر شام سنگمون زدن همش از لبِ بام پاره پاره شد بابا هی لباسام .. خاک به سر شام نمیبینه دیگه جایی رو چشمام به خدا نمیتونم پاشم از جام .. وایِ من .. بابایِ من .. شبیه موی تو پریشون شده موهای من ای عمو .. پیشم بمون .. نمیزاره صدات کنم بابا این لکنت زبون وای‌حسین، ای وای حسین .. ــــــــــــــــــ ــــــــــ
‍ ‍ ‍ ‍ . نفس‌هایِ خورشید به آخر رسیده که صبرِ غروبش دیگه سر رسیده هوا تیره و تار حرم در تب و تاب علم رویِ خاک‌و شریعه پر از آب حوالیِ مغرب، در اوجِ عطش همه جایِ دشت‌و گرفته غبار دلِ آسمون خونِ با دیدنِ غمِ ذوالجناحِ بدونِ سوار با یالی که سوخته،در این غربت‌و غمِ چهره‌ای که به خون شد خضاب داره برمیگرده به سمتِ حرم غریبونه اما، پُر از اضطراب لبش تشنه‌ی آب تنش سرد و بی حال تویِ ازدحام و شلوغیِ گودال یه لشکر به سمتِ تنش می‌دویدن همینکه زمین خورد همه کِل کشیدن چقد تیر آوردن برا کشتنش غریب گیر آوردن تویِ قتلگاه چقد نامرتب زَدن نیزه‌و بریدن سرش رو، ولی بی گناه جلو چشمِ مادر، بالایِ سرش به شوقِ غنیمت،قیامت شده نه کهنه لباس‌و، نه انگشتری امون از غریبی،که غارت شده ✍عبدالحسين مخلص ابادي علي امره ✍فرهاد ندرخاني ............ گره خورده کارم،بالای سر تو یه دریای تیره،روی پیکر تو میبینم که راهی، برا موندنت نیست تو خیمه امیدی، به برگشتنت نیست بادستای خالی بدون سپر با لبهای تشنه نمی رفتی کاش تو که پا گذاشتی کنار فرات یکم آب میخوردی آخه داداش چشای ربابه که مونده به راه جلو خیمه داره قدم میزنه ببین اصغرو بس که تشنه شده داره هی لباشو به هم می زنه زده بوسه شمشیر، به بال و پر تو شکسته دل من، شبیه سر تو حالا که داداشت، شده بی کس و یار قرار ما باشه، رو نیزه تو بازار یه چشمم به خیمس یه چشمم به تو نرو روی دشمن به ما وا میشه سر ما که به روی نیزه بره سرغارت خیمه دعوا میشه می دونی که زینب پریشون و زار باکی بعد ماها سفر می کنه؟ پاشو که رقیه بدون عمو تو ویرونه شبهاشو سر می کنه چه سخته که سروو، زمینگیر ببینم نشستم تورو یه، دل سیر ببینم تا خون چشاتو، به صورت کشیدم ازین حالت تو خجالت کشیدم پاشو تا حرم بی علمدار نشه بزار به نگاه تو تکیه کنم اگه تیرا از چشم تو در بیان می خوام پا به پای تو گریه کنم برا اینکه بالا سرت جون ندم نفسهاتو باید منظم کنی ببین حاضرم زندگیمو بدم که یک لحظه بازم نگاهم کنی . تو از حال و روزم خبر داری یا نه!؟ به اشکایِ زینب نظر داری یا نه!؟ الهی بمیرم نبینم غماتو بِکِش رو سر من دوباره عباتو اگه میشه حرف از جدایی نزن قرارِ دلِ بی قرارم... بمون به امن یجیبی که خوندی قسم نباشی میمیرم....کنارم بمون به فکر منم باش،منی که هنوز می‌لرزه دلم تا صدام میزنی نباشی چه جوری صبوری کنم تو سنگِ صبورِ، غمایِ منی دیگه قصه‌ی ما رسیده به جایی که راهی نمونده به غیر از جدایی من اینجا غریب و تو یاور نداری بیا فکر کن اصلا که خواهر نداری تو خیره شدی به من‌و چادرم منم ماتِ انگشت و انگشترت سرِ من فدایِ سرِ بچه‌هات سرِ بچه‌هامم، فدایِ سرت به گرد و غبارِ،غمِ بی کسی که فردا میشینه رویِ معجرم نبینم غماتو، پاشو عمر من خودم غصه‌هاتو به جون میخرم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به سبک لبش تشنه بود خوانده شود
4_6019557791042112701.opus
زمان: حجم: 148.6K
‍ . این زینب و این نور دو عین اش بر نیزه رفته رأس حسین اش پیکری بی سر - همچون گل پرپر افتاده در گودال - پیش رخ خواهر ای حسین جانم حسین حسین جانم قاتل به مقتل آذر کشیده بر حنجر او خنجر کشیده حنجری در خون - با جلوه ای گلگون گوید سخن یارب - با خواهری محزون ای حسین جانم حسین حسین جانم افتاده هستی در تاب و در تب آید صدای زهرا و زینب مادری خسته - با اشک پیوسته بنشسته در گودال - با قلب بشکسته یا حسین جانم حسین حسین جانم در خون فتاده تا دین بماند اسلام و قرآن آئین بماند مردی آزاده - جان بهر حق داده مانده از او بر جا - شمشیر و سجاده ای حسین جانم حسین حسین جانم فرزند زهرا خورشید دین است مانند حیدر حبل المتین است نهضت‌ش یاران - از بهر حق جویان گردیده در هستی - احیاگر قرآن ای حسین جانم حسین حسین جانم در مقتل اکنون خون است و تقدیر تنهای صدای تیغ است و شمشیر گشته در میدان - دل بی سر و سامان قاتل به مقتل شد - با خنجری بُران ای حسین جانم حسین حسین جانم ** محمود تاری «یاسر»✍🏿
🔸ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ...🔸 عصر در آتش خیمه دل پیغمبر سوخت آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت نه فقط دامن طفلان، نه فقط معجرها گوشه ی خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت وسط سرخی آتش دل زینب اما یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت بعد ها  کنج خرابه به پدر دختر گفت: تو نبودی کمکم روی سرم معجر سوخت از غم سوختن اهل حرم بود اگر نیمه  شب آمدو در کنج تنور  آن سر سوخت خیمه ها سوخت و باد آمدو خاکستر رفت دشت آرام شد اما دل یک مادر سوخت دید آزاد شده آب ولی طفلش نیست ناله زد از جگرو یاد لب اصغر سوخت محمد جواد مطیع ها علیه السلام