eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.1هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید 🌺 مدیریت وتبلیغات👇تبلیغ پزشکی نداریم @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
368.8K
🎤کربلایی سعید سلطانی https://eitaa.com/turki_nohemajma 📌ناب ترین کانال نوحه ترکی زیر نظر گروه مجمع الذاکرین
علیه السلام علیه السلام علیه السلام ⚫️مثنوی شهادت امیر المومنین علیه السلام (دشتی) امشب زمین وآسمان را غم گرفته با نالة محزون زینب دم گرفته بابای ِ ما حاجت روا می گردی امشب از داغِ سی ساله رها می گردی امشب از خونِ سر بر رخ حنا می بندی امشب چشمانِ خود بستی ولی می خندی امشب امشب دگر وا می شود دستانِ بسته چشمِ انتظارت مادرم پهلوشکسته باید که امشب زخم، چون مادر بِبَندم باچادرِ زهرا سرِ حیدر بِبَندم باآهِ خود آتش کشیدی آسمان را دورِ دهانِ خود بچرخانی زبان را اِذنم دهی بایاد کوچه ای عزیزم خاکِ تمام ِ کوفه را بر سر بریم من خاطراتی تلخ از بیمار دارم لبهایِ خود را رویِ زخمت می گذارم با پاکشیدن بر زمین ،تو در بَرِ خود بازی نکن با گیسوانِ دخترِ خود بارِ دگر بر زخمِ ما مَرهَم نیامد چون پهلویِ مادر سرِ تو هم نیامد من نذر کردم مثلِ پیشانیت بابا درشهرِ کوفه بشکند دشمن سرم را با بودنِ تو حرمت من حفظ گردد ای کاش دیگر زینب اینجا برنگردد اصلا بَدَم می آید از این شهرِ ویران ای کاش بعد از تو بمیرم من پدرجان در نیزه سازی جمله قهّارند اینان وقتِ غنیمت گُرگِ بازارند اینان پرتابِ سنگِ کوفه مشهور است بابا حتی هدف بر نیزه ای دور است بابا ترسم غرورِ دخترِ تو لطمه بیند راسُ حسینم روی خاکستر نشیند چشمِ حرامی ها ببندد دست و پایم بوسیدنِ او دردِ سر گردد برایم می دانم آخر قبلة سیار گردم آواره بین کوچه و بازار گردم جز سفره تو دست بر نانی نبُردم یک تکه حتی نانِ خیراتی نخوردم می ترسم اینجا کوفیان فکر چه چیزند درپیش پایم نان و خرمایی بریزند
سی ساله که میسوزه بیتو وجود حیدر سی ساله روضه خونم بود و نبود حیدر قلبم میسوزه مثل اون چادری که میسوخت میون درب و دیوار نیلوفری که میسوخت وای وای وای یادم نمیره اون لگد رو اونی که یاس خمیدمو میزد رو اشکا و ناله های إلی الابد رو وای وای وای یادم نمیره کوچه هارو سی ساله میشنوم آه مجتبی رو بعد از تو کشته غم تو ما دوتارو یاحیدر ، غریب فاطمه یاحیدر غریب فاطمه یاحیدر 2 حسن میگه زیرلب بابا چیا کشیدی از کوفه و مدینه چه طعنه ها شنیدی یادم نمیره وقتی دست تورو میبستن جلو چشای مادر حرمتتو شکستن دیدم من جواب سلامتو ندادن پیش من تو کوچه دشنامت میدادن وای بابا تو مسجدم راهت ندادن میدیدم اشکای نیمه ی شبت رو میشنیدم سوره ی الم نشرحت رو آهی که سوزونده سی ساله لبت رو یاحیدر ، غریب فاطمه یاحیدر غریب فاطمه یاحیدر 3 تاچشم من میافته به ناله های زینب میشه لایوم کیومک ناله های روی لب نمیبینه بجز تو کسی سر بریده انگشته رفته غارت پیراهن دریده با اشکات نمک نزن به زخم بابا میبینی نمیتونه بلندشه از جا میشینه توی چشای بابا دریا میسپارم تو رو به این سه تا برادر میرم من از غم تو باچشماى تر حیدر رو میکشه غم های تو آخر یا زینب ، غریب فاطمه یازینب ‍ ‍ ‍
‍ ‍ دلم پره از ، کوچه ها زهرا علی غریبه ، تو دنیا زهرا برس بداد ، حال خرابم وقتشه امشب ، آروم بخوابم آسمون میباره ، توچشای علی مختصر شده باز ، ربنای علی بیا با سر من ، استخاره بکن زخماى دلمو ، بیا چاره بکن بیا رفو بکن ، دل دریدمو بیا ببین خودت ، قد خمیدمو یه وقتی پشت من ، یه کوهی بود ولی الان ببین چقد ، تنها شده علی غریب آقام آقام علی علی علی 2 وا شده زهرا ، فرق سر من چه سوت و کوره دور و برمن حسن یگوشه - مثل قدیما زانو گرفته ، کجایی زهرا داغه قلبش از اون ، کوچه پس کوچه ها میگه تو گوش من ، نرو بابا بابا فقط اینو بگم ، بعد تو چی کشید وقتی کوچه ها ، اون دوتارو میدید میافته از نفس ، کنار بسترم وقتی میگم من از ، حرفای آخرم وصیتای من ، حسین و زینبه سیلی و اون رگااای نامرتبه غریب آقام آقام علی علی علی 3 وصیتای ، آخرم اینه از غم زینب میسوزه سینه بعد من و تو ، کفیل زینب یل رشیده ، أم بنینه جون زینبه و ، بد حادثه ها جون زینبه و ، یه زمین بلا جون زینبه و ، جون عباس من جون زینبه و ، ساقیه باوفا دست تو و حسين ، نشه یوقت جدا زینبو میسپارم ، دست شما دوتا سایه ی زینبو ، نبینه هیچ کسی مبادا که بره کنج خرابه ها غریب آقام آقام علی علی علی
این اشکا اشکای آخره دریا تو چشمای حیدره زهر داره جونم رو میبره زهرا این شبها شبهای آخره تو گوشم صدای اون دره پلک من دوباره میپره زهرا حس میکنم داری میای ، مهمون من باشی میخوای مثه قلب علی ، هر لحظه غوغا شی میخوای پرستاری کنی از حیدر بیمار زحمت نکش یاسم تو که ، نمیتونی پاشی با بازوی مجروحت ، زحمت نکش زهرا شرمنده میشه حیدرت ، به یاد اون روزا تو بستر افتادی نشد کاری کنه حیدر ای وای امون از وقتی رو کمرت افتاد در 2 سی ساله ، که روزه ی علی وا میشه با اشک روضه هات میمیرم هر لحظه من برات زهرا سی ساله که آه نیمه شب حرفای نگفته ی منه شاهد من اون پیراهنه زهرا امشب هوا کرده دلم ، نون و نمک زهرا آیینه ی قلب علی ، خورده ترک زهرا یاد تو و اون بوی نون و سفره ی ساده امشب میای به دیدنم ، به قلبم افتاده اگه میای آروم بیا ، چه خبر از بازوت راستی ببینم خوب شده ، زخمای رو پهلوت اگه میای روتو نگیر تورو خدا از من نیا با اون خونابه های روی پیراهن 3 قلبم رفت این دم آخری به گودال و صحرای بلا امون از غم کبوترا زهرا تب کردم به یاد العطش طفلی که تو صحرا کرده غش فکر زینبه دلم همش زهرا داره تداعی میشه اون ، سفارش آخر بوسه و حنجر و غم برادر و خواهر دارم میبینم که زینبو با دستای بسته تو مقتل افتاده حسین ، اما چرا بی سر دورو بر مقتل چرا ، آشوب و جنجاله یکی برای بردن انگشت تو گوداله رحمی ندارن حتی به پیراهن پاره برادر افتاده رو خاک و خواهر آواره
زیر لب روضه میخونم ، ببین دریا بعد سی سال به دیدارم بیا زهرا بیا تا وا کنم دردای قلبم رو یه آهم میسوزونه کل عالم رو بیا زهرا ، مث گذشته پیشم باشو ، رفیق حیدر تنها شو ، بیا که بشنوی درداشو بیا زهرا ، بگیم از اون شب بارونی ، چهل تن اومدن مهمونی ، ببین چه درد بی درمونی چه سخته واسه ی یه مرد جلو چشش بیافته زن صدای بچه ها بیاد با سیلی مادرو نزن چه سخته واسه ی یه زن که بسته دست همسرش چه سخته بین شعله ها بسوزه چادره سرش 2 دیگه راحت میشم از درد بی درمون به زینب میرسه میراث دردامون دیگه راحت میشم از فکر اون کوچه خدا روشکر بزرگ شدن یتىمامون شده زینب ، دیگه برا خودش خانومی ، مردی شده حسینت زهرا ، حسن شده انیس بابا یتیماتو ، با خون دل بزرگ کردم من ، با روضه های اون پیراهن ، حالا رسیده وقت رفتن بفکر زینبت نباش عباس کفیل زینبه تموم فکر و ذکر من تنهاییای اون شبه همون شبی که آسمون میباره خون برا حسین همونجا که میره سرش به روی نیزه ها حسین 3 سپردم زینبو دست برادرهاش نمیذاره حسین یک لحظه هم تنهاش نگران حسینت هم نباش زهرا گذاشتم دست عباسو توی دستاش دارم میرم ، ولی با این همه دلشوره ، آخه مسیر صحرا دوره ، اوضاء خیمه ها ناجوره میترسم از ، حوادثی که داره صحرا ، میترسم از غم عاشورا ، نیافته زینب از پا زهرا میترسم از رو نیزه ها بیافته با سرش حسین میترسم از غم و جفا بمیره خواهرش حسین خدا کنه نگردونن تو کوچه بازارای شام کسی که سایشم شده برا نامحرما حرام
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
این اشکا اشکای آخره که توی چشای حیدره زهر داره جونم رو میبره زهرا این شبها شبهای آخره تو گوشم صدای اون دره پلک من دوباره میپره زهرا حس میکنم داری میای ، مهمون من باشی میخوای بیای که مونس ، این مرد تنها شی میخوای پرستاری کنی از حیدر بیمار زحمت نکش یاسم تو که ، نمیتونی پاشی با بازوی مجروحت ، زحمت نکش زهرا شرمنده میشه حیدرت ، به یاد اون روزا تو بستر افتادی نشد کاری کنه حیدر ای وای امون از وقتی رو کمرت افتاد در بند دوم سی ساله ، که روزه ی علی وا میشه با اشک روضه هات میمیرم هر لحظه من برات زهرا سی ساله که چاهه همدمم من اول غریب عالمم میریزم غمامو تو خودم زهرا امشب هوا کرده دلم ، نون و نمک زهرا آیینه ی قلب علی ، خورده ترک زهرا یاد تو و اون بوی نون و سفره ی ساده امشب میای به دیدنم ، به قلبم افتاده اگه میای آروم بیا ، چه خبر از بازوت راستی ببینم خوب شده ، زخمای رو پهلوت؟ اگه میای روتو نگیر تورو خدا از من نیا با اون خونابه های روی پیراهن بند سوم تو چشمام میباره آسمون دادن کربلا رو بم نشون دیدم زینبو نداره جون ای وای دیدم لحظه های آخرو دیدم روی نیزه ها سرو اشک خواهر و برادرو ای وای صحرا مجسم شد برام تو لحظه ی آخر بوسه و حنجر و غم برادر و خواهر دارم میبینم زینبو با دستای بسته تو مقتل افتاده حسین ، اما چرا بی سر دورو بر مقتل چرا ، آشوب و جنجاله یکی برای بردن انگشت تو گوداله رحمی ندارن حتی به پیراهن پاره برادر افتاده رو خاک و خواهر آواره