4_5976556488280257065.mp3
زمان:
حجم:
6.01M
🏴#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_مازنی
✍شاعر:علی اکبر اسفندیار
🏴#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_مازنی
✍شاعر:علی اکبر اسفندیار
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
الهـی مِــن بَمــرده بُـوم رقـیه
تِــه بَمــردن ره نَـدیبـوم رقـیه
رقـــیه من تـه کَهـو دِیـمِ قـرون
بَمیرم ته دِتا چِش کاسه ی خون
مِـره تَش بَـزویی بـا این بَمردن
من بَمــردمه از تِـه چـو بَخِردن
مِـه قشنگِ کُوتِـر چه پَر بَکِشی؟
مِـره چه نَوِردی اِساکه دَی شی
تِـه سـر تـا پــا کهـو عمـه بَمیره
شِــه بــابـا ره نَعـو عمـه بَمیـره
حسینِ پیش مِـره شرمنده نَکِن
از ایـن بـدتـر مِـره درمانده نَکِن
من اَمانت داری خوار خوار نَکِنّه
مـن مـادری جـای تِـه مـار نَکِنّه
سه ساله زهرا،نصف شو بَمِردی
مِــه دِلّـه تِـه تـا مـدینه بَـوِردی
زهــرای مــدینه هـم شـو بَمِرده
مِـه مـار مثل تِه چَک و لوبَخِرده
تِه کِچکِ دَسّ ولِینـگ کَهوی قِرون
تِه شب و روز بَخِـردی چـوی قرون
بَمـیرم کـه تِـه هـر شُو وِشنا خِتـی
اَنّــه بــابــا بــابــا گِتــی تــا خِـتی
تِـه بَمردِن مِـه دلّه کـه بَـزو چـاک
تِــره چِتـی بِهـلّم سینـه ی خـاک
تِـــه دعـــا مستجـاب بَیّـه رقـیه
مِــه دل تِسّــه کبـاب بَیّـه رقـیه
رقـیه جان تِـه غـم مِـره بَکـوشته
شــلاق بَهـییـه و مِـــره بَـروشته
تِـه مِه شیرین زبـون کاروان بی
جانِ برار زا مِه تَن ره تِه جان بی
الهـی کـه تِـه جـا حاجت بَهیـرم
دعــا هـاکِـن بِـرار زا مـن بَمیرم
بِرار زاجان ته بی عمه ی غمخوار
رقــیه جــان دیگـه خـدا نگـهدار
اگـرچــه تِـه مصیبت هَسّه جانکاه
تِه سـوز دل ره هِـدایی بـه«مداح»
🏴#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴#روضه
🎤مداح :حاج احمد صفاری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
من آن شمع سرآپا آتشم کز ناله خاموشم
سرشکم سرخ و اندامم کبود و خود سیه پوشم
همیشه طفل کوچک جا در آغوش پدر دارد
من ویران نشین باشد سر بابا در آغوشم
لبان تشنه ات رابوسه دادم سوخت لبهایم
ازاین پس غیراشک چشم خود آبی نمی نوشم
درآن روزی که زیورهای ما راخصم غارت کرد
نمی گویم چه شد آن قدر گویم پاره شد گوشم
ز زهرا مادرخود یاد دارم راز داری را
از آن رو صورت خود را ز چشم عمه می پوشم
اگر گاهی رها می شد ز حبس سینه فریادم
به ضرب تازیانه قاتلت می کرد خاموشم
فراق باب و سنگ اهل شام و خنده ی دشمن
من آخر کودکم این بار سنگینی است بر دوشم
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_نوحه
🎤مداح :حاج احمد صفاری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بابا کنون چشم خود وا کن
روی کبودم تماشا کن
رویم شده ای پدر نیلی
از بس عدو زد مرا سیلی
بابا حسین ای حسین جانم 4
خوش آمدی کنج ویرانه
تو شمع و من همچو پروانه
سوزم به پای تو من امشب
کمان شده قامت زینب
بابا حسین ای حسین جانم 4
خون بر رخت حجله ای بسته
پيشاني ات از چه بشکسته
ای ماه من از چه گلگونی
خورشید من غرق در خونی
بابا حسین ای حسین جانم 4
در خون نشست از چه لبهایت
گشته کبود از چه لبهایت
گر چه غنچه لبت افسرده
چوب ستم بر لبت خورده
بابا حسین ای حسین جانم 4
تو با خبر هستی از حالم
گر آمدی تو به دنبالم
از جان خود جان تو سیرم
من در کنار تو می میرم
بابا حسین ای حسین جانم 4
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
1_1157586273.mp3
زمان:
حجم:
7.07M
🏴#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمدرضا بذری
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمدرضا بذری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گل رو سره منو میچینی
منو میزنی حالا میبینی
(به بابام میگم)2
چرا راهمو میبندی آقا
چرا هی بلند میخندی آقا
(به بابام میگم)2
میگم اشکامو تو در آوردی
میگم که النگوهامو بردی
میگم حرصتو تا در آوردن
بهم گفتی خوب شد زمین خوردی
میگم که یکی با طناب میکشید
چقد عمه زینب عذاب میکشید
میگم اونکه دنبال گهواره بود
میرفت از رباب هی حساب میکشید
(به بابام میگم)2
چرا زجره پست نمیده امون
دارم میمیرم فقط عمه جون
(به بابام بگو)2
بگو نازمو چطور میکشه
بگو که نیاد منو میکشه
(به بابام بگو)2
بگو که نبودش منو پیر کرد
بگو منتظر بودم و دیر کرد
بگو مرد شامی واسم نون آورد
ولی با کتک هاش منو سیر کرد
بگو که میومد گله دارم
دلی پر از این حرمله دارم
بگو زجربه زانو منو میکشید
تا که دید به پام آبله دارم
(به بابام بگو)2
بغل دارم امشب سرت رو
بابا جون ببر دخترت رو
چقد دیر بابا بهم سر زدی
ولی هی بابا حالا اومدی
(بیا بت بگم)2
میخوام باز برات کبوتر بشم
بگم حرفمو سبک تر بشم
(بیا بت بگم)2
بگم قامتم آروم آروم شکست
سرم صورتم آیینه ی رو م شکست
بگم بزم می با سکینه چه کرد
چی شد قلب این طفل معصوم شکست
بگم تا به اینجا رسیدم زدن
میگفتم که معجر نمیدم زدن
بگم باورت میشه اصلا بابا
سرم دادن کشیدن کشیدم زدن
(بیا بت بگم)2
بغل دارم امشب سرت رو
بابا جون ببر دخترت را
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
amirboroumand_channel | کربلایی امیر برومندUntitled 3.mp3
زمان:
حجم:
12.69M
🏴#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی امیر برومند
سال ۱۴۰۴
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی امیر برومند
سال ۱۴۰۴
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
●از خرابه ببرید ناممو تا نیزه ی بابا
از رقیه به قشنگترین بابای کل دنیا
■اینجا دورمون شلوغه
پس کجا من اشک بریزم
حال و روزم خوب و خوش نیست
نگرانتم عزیزم
★پس کجایی؟
کربلا بعد تو شد چه کربلایی؟
همسفر شد دخترت با چه کسایی
منو بردنم توی چه کوچه هایی
★پس کجایی؟
سرمن اومد بابا عجب بلایی
پا برهنه بردنم ازچه جاهایی
سیلی می زدند بهم چه سیلی یایی
نگم من از زجربی حیا
دلم برات تنگ شده بیا...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
●دیدمش داره میاد،انگار یه تازیونه داره
زجری که من می شناسم محاله که زنده ام بذاره
■گریه مو ندید یکی زد
تا بهم رسید یکی زد
همهی تنم کبود شد
موهام و کشید یکی زد۲
★بی هوا بود
این همه زد منو پس عمو کجابود؟
پهلو هام شکست واسه
ضربه ی پا بود
کابوسم محله ی یهویا بود
★بی حیا بود
روی نیزه زدنت فکر کیا بود
ما همین که زنده ایم کارخدا بود
توی بازار چقدر برو بیا بود
نگم من از محلس شراب
دلم چقدر سوخت برا رباب..
✍›ـ تایپ:یاالهالعاصینC᭄
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
Mohjat.Net1_20047680411.mp3
زمان:
حجم:
806.1K
🏴#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی محمد حسین حدادیان
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی محمد حسین حدادیان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
معنای کرامت یا رقیه
میگم دم مُردن یا ابالفضل
میگم تو قیامت یا رقیه
دل میبرن از دو عالم ساده
این عمو و این برادرزاده
یکی علیِ قبیله ی دریا
اون یکی فاطمهی خونواده
جانم به رقیه و جانم به ابالفضل
میزنه با اسم سه ساله قلب ابالفضل
خوشحالم از اینکه هستم من تا همیشه
هم کلب رقیه جان هم کلب ابالفضل
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای حیدرِ کوفه یا عقیله
ای فاطمه ی شام یا رقیه
ای خواهر ارباب یا زینب
ای دختر آقام یا رقیه
یکی با گریه ببین که چه کار کرد
یکی با خطبه کار ذوالفقار کرد
تا که رسید کاخ اُمَوی رو
با دو سه جمله بی اعتبار کرد
عالم تا ابد به چادرشون دخیله
خدمتکارِ هر دو تا بانو جبرئیله
زهرای طایفه و خدیجه ی عشیره
ای جانم رقیه و ای جانم عقیله
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین