به چهار نوع زیر خونده میشه❗️
#زمینه_شهادت_باقر علیه السلام
#واحد_شهادت_باقر علیه السلام
#شور_شهادت_باقر علیه السلام
#زمزمه_شهادت_باقر علیه السلام
از شاعر عزیز ⬇️
#محمد_بختیاری
〰〰〰〰〰〰
آسمون دل بی قراره چشمِ من ابرِ بهاره
کینه اهلِ سقیفه تا کجا دنباله داره
اجل دورِ سرت وای
زمین خورده پرت وای
نگم از جیگرت
اومده جونِ تو بر لب مظلوم آقام مظلوم
قاتلت شد داغِ زینب مظلوم آقام مظلوم
〰〰〰〰〰〰
قاتلت رأسِ امامه قاتلت غصهء شامه
مَرحَمِت روضه و گریه س قاتلت زهرِ هشامه
میونِ اُسرا وای
غمِ سلسله ها وای
به یادِ شهدا
اومده جونِ تو بر لب مظلوم آقام مظلوم
قاتلت شد داغِ زینب مظلوم آقام مظلوم
〰〰〰〰〰〰
کاش دل از سینه رها شِه حاجتِ ماها روا شه
تو بقیع واسه شما و مادرت حرم به پا شه
بگیر دستِ من و وای
بخَر هستِ من و وای
دلِ مست من و
اومده جونِ تو بر لب مظلوم آقام مظلوم
قاتلت شد داغِ زینب مظلوم آقام مظلوم
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_شهادت
در حریمت شفا نمیخواهم
آتشم زن دوا نمیخواهم
لحظهی استجابت روضه
از شما جز شما نمیخواهم
خاک پای تو کیمیای من است
جز همین کیمیا نمیخواهم
تا اسیر حسین تو هستم
دلی از غم رها نمیخواهم
من حسینی و حیدریم ، پس
بی نجف ، کربلا نمیخواهم
"مست مست و قلندر استم من
خاک نعلین قنبر استم من"
ابتدا، انتها نداری تو
جز خدا آشنا نداری تو
آیهی اعظم خداوندی
کی، چگونه، کجا نداری تو
همهی سائلان تو شاهند
سائل بینوا نداری تو
فرش این خانه بال جبریل است
قالی نخنما نداری تو
با سرت عرش شکسته ولی
روضهی «بوریا» نداری تو
"شب اسیر سپیدهی سحرت"
عالمی مات جلوهی پسرت
آمدم تا در این شب آخر
مثل این کاسههای پشت در
مرحمی آورم برای سرت
گرچه این را نمیکنم باور
که دوایی برای این سر نیست
که سر تو نمیشود بهتر
که امید یتیمها امشب
میرود پیش حضرت مادر
که در این شهر بیلیاقتها
نیمه شب دفن میشود حیدر
شب، غریبی، تلاطم دریا
شب مدینه، نجف، غم زهرا
اسم مادر رسید و غوغا شد
گره از کار بستهام وا شد
اسم مادر دوباره معجزه کرده
نفَس آلودهای مسیحا شد
باید امشب به روضه برگردم :
بی تو حیدر عجیب تنها شد
قدرِ شبهای قدر ! بعد از تو
خانه قبری برای مولا شد
امشب آغاز بهتری دارد
شب وصل علی و زهرا شد
غم اگر رنگ مادری دارد
گریه هم بوی بهتری دارد
شاعر: #محمد_بختیاری
#امیرالمومنین_ع_شب_شهادت
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_شهادت
در حریمت شفا نمیخواهم
آتشم زن دوا نمیخواهم
لحظهی استجابت روضه
از شما جز شما نمیخواهم
خاک پای تو کیمیای من است
جز همین کیمیا نمیخواهم
تا اسیر حسین تو هستم
دلی از غم رها نمیخواهم
من حسینی و حیدریم ، پس
بی نجف ، کربلا نمیخواهم
"مست مست و قلندر استم من
خاک نعلین قنبر استم من"
ابتدا، انتها نداری تو
جز خدا آشنا نداری تو
آیهی اعظم خداوندی
کی، چگونه، کجا نداری تو
همهی سائلان تو شاهند
سائل بینوا نداری تو
فرش این خانه بال جبریل است
قالی نخنما نداری تو
با سرت عرش شکسته ولی
روضهی «بوریا» نداری تو
"شب اسیر سپیدهی سحرت"
عالمی مات جلوهی پسرت
آمدم تا در این شب آخر
مثل این کاسههای پشت در
مرحمی آورم برای سرت
گرچه این را نمیکنم باور
که دوایی برای این سر نیست
که سر تو نمیشود بهتر
که امید یتیمها امشب
میرود پیش حضرت مادر
که در این شهر بیلیاقتها
نیمه شب دفن میشود حیدر
شب، غریبی، تلاطم دریا
شب مدینه، نجف، غم زهرا
اسم مادر رسید و غوغا شد
گره از کار بستهام وا شد
اسم مادر دوباره معجزه کرده
نفَس آلودهای مسیحا شد
باید امشب به روضه برگردم :
بی تو حیدر عجیب تنها شد
قدرِ شبهای قدر ! بعد از تو
خانه قبری برای مولا شد
امشب آغاز بهتری دارد
شب وصل علی و زهرا شد
غم اگر رنگ مادری دارد
گریه هم بوی بهتری دارد
شاعر: #محمد_بختیاری