#سنتی_واحدسنگین_زمزمه_شور...
#شب_دوم_محرم
#ورود_کاروان_به_کربلا
یا صاحب الزّمان آجرک الله
جدّ تو آمده سمت قتلگاه
همراهش گویا
رفتی کربلا
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
➖➖➖➖➖
کاروان،رسیده به خاک پر درد
نشسته بر لب ِ همه آهی سرد
اینجا کربلاست
که مهد بلاست
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
➖➖➖➖➖
چون پای عمّه ات زینب کبری'
رسیده بر روی خاک کربلا
گردیده مضطر
نزد برادر
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
➖➖➖➖➖
دریای خون شده چشمان زینب
در راه خیمه اش گشته جان بر لب
لبریز غم شد
غرق ماتم شد
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
➖➖➖➖➖
از مرکب تا خیمه ، رفته با عزّت
دورش صف کشیدند چندین با غیرت
خواهر امام
دیده احترام
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
➖➖➖➖➖
وقتی رفته زینب سمت خیمه ها
حتّی کسی ندید سایه ی او را
وای از شهر شام
بین ازدحام
یا صاحب الزمان آجرک الله
➖➖➖➖➖
اینجا اگر بارید اشک از دو عینش
دلداری داده است او را حسینش
وای از عاشورا
حمله ی اعدا
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
➖➖➖➖➖
وای از عصر دهم،غارت خیام
تنها بین اعداست،خواهر امام
وای از جسارت
بند اسارت
یا صاحب الزّمان آجرک الله....
➖➖➖➖➖➖
همسفر می شود زینب با اعدا
می رود چل منزل تا شام بلا
پای هجده سر
او گردد مضطر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#زنجیر_زنی
#هادی_همتی
#ورود_کاروان_به_کربلا
«««نوحه سبک بوشهری»»«
اندر این دشت بلا زخم جگر می بیند
یک سه ساله ز جفا داغ پدر می بیند
این همان خاک مصیبت طلب کرب و بلاست
اندر این دشت حسین داغ پسر می بیند
این همان جاست که از جور و ستم های یزید
حلق شش ماهه به خود تیر سه سر می بیند
«««واویلا آه و واویلا ز دشت کربلا»»»
«««واویلا آه و واویلا ز دشت کربلا»»»
این همان شهر غریب است که سوغاتی آن
دست هر کس برسد دیده ی تر می بیند
اندر این دشت لب خشک ابوالفضل جوان
لب دریا ز عطش سوز و شرر می بیند
این همان جاست که زینب به دو چشمان خودش
داغ می بیند و هی داغ دگر می بیند
«««واویلا آه و واویلا ز دشت کربلا»»»
«««واویلا آه و واویلا ز دشت کربلا»»»
پسر فاطمه این جاست که دور از وطن است
سر بریده ز قفا پیکر او بی کفن است
این همان جاست که عمامه و انگشتر او
می شود غارت و عریان تن و بی پیرهن است
این زمین کرب و بلا وادی ماتم باشد
بوی غم می دهد و معدن درد و محن است
«««واویلا آه و واویلا ز دشت کربلا»»»
«««واویلا آه و واویلا ز دشت کربلا»»»
#زنجیر_زنی
#هادی_همتی
#ورود_کاروان_به_کربلا
✨✨✨✨✨✨✨✨
واحد؛ شب غربت.mp3
1.47M
#ورود_کاروان_به_کربلا
#واحد
🔹دشت پر غصه🔹
داره میرسه کاروونی
کاروونی همه آسمونی
داره عطر عشق و محبت
داره عطر خوش مهربونی
یه مادر لالایی میخونه، واسه طفلش
برا یه سهساله شده وقت شیرینزبونی
دارن به همراه، سردار و لشکر
دارن علمدار و سپاه
دارن عمویی مرد و دلاور
دارن پناه و تکیهگاه
الحمدلله
«شده کاروان، کربلایی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رسیدن به دشت عجیبی
دشتی لبریز بوی غریبی
تو این دشت پرغصه داره
هر دل از حزن و ماتم نصیبی
خدا میدونه که چی دیده، زینب اینجا
همهش زیر لب داره میخونه أمَّن یُجیبی
شاید میبینه، ده روز دیگه
مونده غریب و بیپناه
شاید میبینه که یاس و لالهش
پرپر میشن تو قتلگاه
أعُوذُ بِالله
«امان از فراق و جدایی»
شاعر: #جمعی_از_شاعران
#ورود_کاروان_به_کربلا
#واحد
🔹دشت پر غصه🔹
داره میرسه کاروونی
کاروونی همه آسمونی
داره عطر عشق و محبت
داره عطر خوش مهربونی
یه مادر لالایی میخونه، واسه طفلش
برا یه سهساله شده وقت شیرینزبونی
دارن به همراه، سردار و لشکر
دارن علمدار و سپاه
دارن عمویی مرد و دلاور
دارن پناه و تکیهگاه
الحمدلله
«شده کاروان، کربلایی»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رسیدن به دشت عجیبی
دشتی لبریز بوی غریبی
تو این دشت پرغصه داره
هر دل از حزن و ماتم نصیبی
خدا میدونه که چی دیده، زینب اینجا
همهش زیر لب داره میخونه أمَّن یُجیبی
شاید میبینه، ده روز دیگه
مونده غریب و بیپناه
شاید میبینه که یاس و لالهش
پرپر میشن تو قتلگاه
أعُوذُ بِالله
«امان از فراق و جدایی»
شاعر: #جمعی_از_شاعران
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
〰〰〰〰〰〰〰〰
Shab02Moharram1401[01](1).mp3
15.8M
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#روضه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#روضه
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شاید امسال به این بادیه باران برود
شاید امسال به این دشت، بهاران برود
شاید امسال خدا را تو چه دیدی، شاید
یوسف گمشده ای نبار به کنعان برود
مسلم ای کاش قیامش به ثمر بنشیند
کوفه ای کاش دلش بر سر پیمان برود
شاید امسال حسین از سفر کربوبلا
منصرف گردد و شاید به خراسان برود
*ابی عبدالله گفت:شما نامه نوشتید!سردار توبه کار گفت:من نامه ای ننوشتم. گفت اگر من رو خوش ندارید من بر می گردم گفت:اجازه نمیدم.ابی عبدالله فرمود:میرم جاهای دیگه...حر گفت اجازه نمیدم..یه وقت نگاه کرد فرمود:"ثَکَلَتکَ اُمُّک؛ما تُرید مِنّی..."مادرت به عزات بنشینه.از من چی میخوای؟! یه لحظه صبر کرد گفت یا ابا عبدالله اگه از عرب کسی اسم مادر من رو می برد همون جور جوابش رو میدادم...چه کنم مادرت،زهراست...یعنی من هنوز اینقدر بی ادب نشدم...
حر جنگ نمایانی کردبه زمین افتادروش نشد آقا رو صدا بزنه...من کجا پسر فاطمه کجا؟ابی عبدالله سر رو بلند کرد روی دامن گذاشت."فَجَعَلَ یَمْسَحُ التُّرَابَ عَنْ وَجْهِهِ"خاکا رو کنار زد...صدا زد :"أَنْتَ الْحُرُّ کَمَا سَمَّتْکَ أُمُّکَ.."عجب مادر خوبی داشتی...
عجب اسم قشنگی برات انتخاب کرد...
امام زمان (عج) تو زیارت ناحیه فرمود :اگه اشک چشمم خشک بشه،من برات "بَدَلَ الدُّموعِ دَما..."خون گریه می کنم.همه ش صدا می زنم:حسین....*
شاید امسال کسی آب نبندد به کسی
یا اگر بست، از این کرده پشیمان برود
*آخه اینا پشیمون نبودند...هلهله می کردند
شاید امسال علی اصغرِ آغوشِ حسین
سوی گهوارهی خود با لبِ خندان برود
*علی لای لای آب آزاد شده..مادرت شیر داره بچه نداره...*
شاید امسال حبیب و وَهب و جُون و زُهیر
نگُذارند که آتش سوی طفلان برود
*عمه! دامنم آتش گرفته بگو چه کنم؟من فقط به ذهنم رسیده بدوم اما آتش شعله می کشید...مثل مادرت زهرا که فرمود:"والنّارُ تَسعُر وَ تَسفَعُ وجهی..."آتش زبانه می کشید صورتم می سوخت...*
شاید امسال نه از گوش کسی خون آید
و نه در پایِ کسی خارِ مغیلان برود
خیزران شرم کند از همه شاید امسال
چه رسد اینکه به سوی لب و دندان برود
باید امسال به خون خواهی او برخیزم
چون بنا نیست که این قصّه به پایان برود
#شاعر: مهدی جهاندار
*یه وقت زینب صدا زد:دست نگه دار!
"مهلاً یا یزیدمُنتَحیاََ عَن ثَنایا ابی عبدالله" دختراش دارند نگاه می کننداینقدر به این سر و دهان نزن...
رسید کربلا"مَااسْمُ هذِه الاَرض ؟"اسم این سرزمین چیه؟آقا اینجا غاضریه است اسم دیگه رو بگید...اینجا نینواست...اسم دیگه چیه؟به اینجا کربلا میگن..."فَبَکَت حسین"شروع کرد گریه کردن"اللّهُمَّ إنِّی اأَعوذُ بِک مِنَ الْکَربِ وَ البَلاء"پیاده بشید...هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَكُ دِمَائِنَا وَ مُذْبَحُ أَطْفالِنا" اینجا بچه هامو سر می برند...
ابی عبدالله گریه کردیه جای دیگه هم تو این سرزمین آقای ما گریه کرد.از کنار خیمه ها آرام آرام بیرون اومد دختراش نبیننش رفت سمت علقمه "فَلَمُا رَآهُ الحُسين علیهالسلام مَصْروعا عَلى شَطِّ الفُرات، فَبَکی"دید برادر افتاده بلند بلند گریه می کرد...چهارهزار نفر"کانوا مُوَکَّلینَ بِالفُرات "
چهارهزار نفر موکل فرات ایستادند،به اشکش خندیدند...*
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سینه_زنی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
رسیده کاروان امشب به دشت کربلا۲
به لبهای حسین باشد پناه برخدا۲
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین ۲
______________________
خدایا پس چرا زینب شده دل ناگران
چرا در صورتش باشد ز رنج وغم نشان
______________________
ازاین خاک بلا زینب بسی دارد هراس
برای رفتن از آنجا کند او التماس
_____________________
مزن خیمه برادرجان بیا زینجا رویم
دوباره راهی شهر پیمبر ما شویم
____________________
بگوید زینبش را آن، به زهرا نور عین
مده صبرت زکف خواهر، تو را جان حسین
دگر این منزل آخر برای ما بود
شهادت سهم من جانا در این صحرا بود
____________________
سر من می شود خواهر در این وادی جدا
شود از خون ما رنگین زمین کربلا
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سینه_زنی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
این زمین کربلایی... می دهد بوی جدایی٢
ای برادر.. نظر نما به حال حیران من٢
ای برادر.. مرا از اینجا تو ببر جان من٢
واغریبا... واغریبا٢
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زینب ای جان برادر.... باشد این منزل آخر٢
اعوذباا... زکربلا ورنج آن، خواهرم٢
اعوذباا..، شوی غمین وقد کمان، خواهرم٢
واغریبا.. واغریبا٢
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کن قبولِ این حقیقت... می شوی ام مصیبت٢
ببینی تو... سر عزیزان خود از تن جدا٢
برای تو... صبر طلب، می کنم، از خدا٢
واغریبا.... واغریبا٢
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سینه_زنی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای زینب من، این کرببلاست
این جای گه مردان خداست
بگذشته زجان، دور از وطنم
باید که درش، خیمه بزنم
مظلومم حسین، مظلوم حسین، مظلوم حسین، مظلوم حسین ٢
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
افتاده کنون، بر جانم حسین
دلشوره چرا، بر جانم حسین
آیا بشود، مولا برویم
جای دگری، زینجا برویم
مظلومم حسین....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
منزلگه ما، این خاک بلاست
مقصود منو، تقدیر خداست
در راه خدا، من جان بدهم
جان را بره، جانان بدهم
مظلومیم حسین...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
صبرت طلبم، ای خواهر من
آندم که جدا، گردد سر من
بینی تو بسی، داغ شهدا
ای صابره ام، ای ام بلا
مظلومیم حسین...
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سینه_زنی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آمده قافله ی آل خدا، کرببلا۲
بر لب پاک حسین فاطمه، گشته نوا۲
اعوذ بالله من الکرببلا۴
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گفت زینب به حسینش، که این خاک کجاست
شور وغوغای بدی در دل زینب بر پاست
اعوذ با....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زینب تو نگران است، بیا برگردیم
بین که اشکم روانست، بیا برگردیم
روبرو دشمن غدار، فراوان باشد
اکبره تازه جوانست، بیا برگردیم
اعوذبا...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
زینبم کرببلا، منزل آخر باشد
جنگ در راه خدا، سهم برادر باشد
خواهرم صبر نما پیشه در این خاک بلا
که برایم شهادت، مقدر باشد
اعوذ با...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ارباًاربا بشود اکبر من، تازه جوان
شود عباس فدا در ره دین وقرآن
حلق اصغر بشود پاره به تیر دشمن
قتلگاه آید وناله بزند مادرمان
اعوذ با...
شعر:اسماعیل تقوایی
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سینه_زنی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کجا باشد اینجا، حسین ای برادر
که دلشوره دارم، بسی جان خواهر
حسین جان حسین جان، حسین جان حسین جان ۴
___________________
چرا خاک اینجا، دهد بوی هجران
ببر ای برادر، مرا جای دیگر
رسیدیم زینب، به کرببلایم
همانجا که روزی، مراگفته حیدر
از اینجا گریزی برایم نباشد
در این دشت ما را، سفر آید آخر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
صبوری نماتو، بباید تحمل
شود بر تو جانا، مصایب مقدر
به جنگم بیاید، سپاه یزیدی
زخون شهیدان، شود این زمین تر
__________________
به یک روز گردی، تو ام المصایب
زداغ عزیزان، شوی زار ومضطر
چه گلها که گردد،زگلزار پرپر
علی اکبر ازمن،زتوعون وجعفر
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گلوی صغیرم،شود غرق درخون
علمدار خوبم، شود پاره پیکر
ببینی تنم را، که افتاده عریان
شوی بی معین ای، معین برادر
______________________
امان از غریبی،امان از اسیری
اسیری کجاو، عیالات حیدر
صبوری نما ای،عزیز دل من
که صبرت نماید جهانی مسخر
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سینه_زنی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
رسیده کاروان امشب به دشت کربلا۲
به لبهای حسین باشد پناه برخدا۲
حسین جانم حسین جانم حسین جانم حسین ۲
____________________
خدایا پس چرا زینب شده دل ناگران
چرا در صورتش باشد ز رنج وغم نشان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ازاین خاک بلا زینب بسی دارد هراس
برای رفتن از آنجا کند او التماس
_____________________
مزن خیمه برادرجان بیا زینجا رویم
دوباره راهی شهر پیمبر ما شویم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بگوید زینبش را آن، به زهرا نور عین
مده صبرت زکف خواهر، تو را جان حسین
دگر این منزل آخر برای ما بود
شهادت سهم من جانا در این صحرا بود
____________________
سر من می شود خواهر در این وادی جدا
شود از خون ما رنگین زمین کربلا
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سینه_زنی
✍شاعر:اسماعیل تقوایی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خدا رو شکر یه بار دیگه محرمت رو دیدم
خدا رو شکر یه بار دیگه پیرن سیاه پوشیدم
کل کل کل یوم عاشورا..کل کل کل ارض کرببلا۲
___________________
خدا رو شکر یه بار دیگه نوکر هیئت میشم
دلم میشه جای غمت صاحب نعمت میشم
کل کل...
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خدا رو شکر یه بار دیگه چایی هیئت میخورم
همش میگم حسین حسین از همه غیرت می برم
کل کل...
_-__________________
خدا رو شکر بازم میرم تو دسته ی سینه زنی
به سینه میزنم میگم حسین حسین عشق منی
کل کل....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خدا رو شکر یه بار دیگه عاشورایی میشه دلم
صفای دل با کمکت دوباره میشه حاصلم
کل کل...
____________________
خدارو شکر یه بار دیگه میون جمع مومنین
راه نجف تاکربلا میرم پیاده اربعین
کل کل...
4_5809876697377409840.mp3
5.48M
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :حاج میثم مطیعی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سلام ای زیباترین صحرا
رسیده تنهاترین مولا
رسیده فرزند ابراهیم
رسد عطر کعبه و رکن و زمزم و بطحا
خوش آمد میگوید اینک هر بوتهی خاری هر سوی صحرا
خوش آمد میگوید امواج تیغ و تیر و شمشیر و خنجرها
خوش آمدی اکبر! خوش آمدی اصغر! خوش آمدی ای مهربان عباس!
بخاطر زینب، بخوان قل هوالله، بخوان قل أعوذ برب الناس
نگاه رباب است و آب فرات
چه خوانده مگر در کتاب فرات
چه رمزی و رازی چه سوز و گدازی نهفته در این پیچ و تاب فرات
«سلام ای تنهاترین مولا»
قرار این کاروان اینجاست
قدمگاه عاشقان اینجاست
شود کمکم خیمهها برپا
چه غوغاهایی به پا خواهد شد در این صحرا
بیا خواهر تا بگویم من خواب پیغمبر دیدهام اکنون
خدا میخواهد مرا بیند کشته در راهش غوطهور در خون
دمی که ببینی، برادر خود را، در این دل صحرا، فتاده به خاک
فقط به نگاهی، به نغمه آهی، بگو که الهی، رضاً برضاک
دمی که رود خون ز حنجر من
دمی که رود روی نی سر من
تویی و صبوری، در این غم و دوری، پیمبر صبری، تو خواهر من
امان ز دل زینب کبری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
4_5994407785406663647.mp3
5.62M
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمد رضا بذری
✍شاعر:عباس قانعی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_دوم_محرم
🏴#ورود_کاروان_به_کربلا
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمد رضا بذری
✍شاعر:عباس قانعی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اندک اندک جمع مستان میرسند
اندک اندک حق پرستان میرسند
روشنی راه می آید
قافله ی شاه می آید
این همه ستاره بنگر پشت سر ماه می آید
ماشاالله به قد و بالای برادر ثارالله
به اشبه الناس پیمبر ثارالله
به کل سربازان لشکر ثارالله
ماشاالله یا ثارالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
راه اولاد صراط المستقیم
میرسد بر آیه ذبح العظیم
کربلا به پا شد طوفان
کربلا به پا شد محشر
نوبت رجز خوانی شد
حق علی مع الحق حیدر
ماشاالله به کاروان کربلایی ثارالله
به جان نثاران فدایی ثارالله
به هدیه های مجتبایی ثارالله
ماشاالله به قد و بالای برادر ثارالله
به اشبه الناس پیمبر ثارالله
به کل سربازان لشکر ثارالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دارد از ناقه پیاده میشود
آنکه حیدر در اراده میشود
آمده ندا از بالا
آمده ندا سر پایین
روی زانوی عباسه
پای اولیاعلیین
سبحان الله به ماده شیر در قبیله ثارالله
به تالی زهرا عقیله ی ثارالله
به زینب کبری جلیله ی ثارالله
ماشاالله یا ثارالله
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine