هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
روضه و توسل جانسوز _ شب ششم محرم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام 🎤_حجت الاسلام استاد میرباقری
یابن شبیب! إِنْ بَکَیْتَ عَلَی الْحُسَیْنِ حَتَّی تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَی خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ اَذنَبتَه،صَغیرا کانَ اَوْ کَبیراً قَلیلا کانَ اَوْ کثیراً ...
السَّلَامُ عَلَى قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ و اَسیرَ الکُرُبات،السَّلَامُ عَلَى ساکِن کَربلا،السَّلَامُ عَلَى مَن بَکَته ملائکةُ السماء، السَّلَامُ عَلَى المرمَّلِ بالدماء،السَّلَامُ عَلَى المغسل بِدَمِ الجِراح، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَرَّعِ بِكَأْساتِ الرِّماح ،ِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباح، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّيْبِ الْخَضيبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّريبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّليبِ..."
شنیده اید هر شهیدی رو زمین می آمد،خودش رو میرساند بالای سرش دشمن رو دورمی کرد بعد که دشمن از این معرکه دور می کرد ، بدن رو به خیمه می آورد .
نوشتند بالا سر بسیاری از شهدا شاید تک تک شهدا آمد ، هیچ بدنی تو میدان باقی نماند . حتی بدن علی اکبر با اینکه ارباً ارباً شده بود ، قطعه قطعه شده بود ... خودش شاید نمی توانست فرمود : جوانان بنی هاشم شما منو کمک کنید بدن رو بیاورید ...
از جمله شنیده اید وقتی قاسم از اسب رو زمین آمد این آقازادۀ بزرگوارِ امام حسن مجتبی اون کسی که به امام حسین ، وقتی شب عاشورا بهشون فرمود : مرگ در ذائقه تو چطوره ؟ عرض کرد "اَحلی مِنَ العَسل ..."
وقتی از اسب به زمین آمد امام حسین رو صدا زد حضرت به سرعت خودش رو رسانید ، می خواست دشمن رو از معرکه دور کند جنگ بالا گرفت صدایِ آقای زاده امام مجتبی از زیر سم اسب ها به گوش می رسید ، حضرت دشمنُ دور کرد وقتی غبار جنگ فرونشست ، نشست بالین آقازاده ... دید کار از کار گذشته فرمود :
چقد برا عموت سخته اورو صدا بزنی وقتی بالین تو بیاد که کار ازکارگذشته باشد ... به هر کیفیتی بود این بدن روبه خیمه برگردانید ، فقط دو تابدن تو کربلا تو میدان مانده یکی بدن قمربنی هاشمِ تو علقمه باقی ماند ، من نمیدونم دشمن با این بدن چه کرد ، یکی هم بدن مطهر خودشِ کسی نبود ازحضرت دفاع کنه ...
بالین همه می آمد ، دشمنُ دور می کرد ، بدن رو به خیمه می آورد،کسی نبود دشمنُ از او دور کنه ، هرچه توانستن درحق او ظلم کردن ، کوتاهی نکردن ، هنوز زنده بود آقایِ شما ، نفس می کشید ... ای کاش به همینجا اکتفا می کردن ...
دستورداد «من یَنطَلِبُ الحسین؟!» ای کاش به همین قدر اکتفا می کردن ، بدن روغارت کردن ... کاری کردن که وقتی خواهرش آمد تو گودیِ قتلگاه ، با تعجب صدازد : «أأنت أخی ؟! أ أنتَ ابنُ والِدَتی؟!» ...
صلی اللهُ علیکَ یااباعبدالله و رَحمَةُ الله و برکاته ...
🌴🌴🌴
#روضه و توسل به ابنُ الکریم حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ حاج میثم مطیعی

ای چهره ات تبسم صبح ازل ، حسن
ای مهر تو اقامه ی خیرالعمل ، حسن
در مدح تو بس است همین یک کلام هم
نام علی زحُسنِ تو گشته ابالحسن
ای شاهِ دل ، شکوه تو صفین و نهروان
ای فاتحِ دلاورِ جنگ جمل حسن
حسن جان ، حسن جان…
لبریزِ رازهای جگرسوز بود ، آه
*چه رازهایی در سینه داشتی که در کودکی پیر شدی آقایِ من؟
چقدر خدا به ما شیعه ها لطف کرده ! محرم داریم و فاطمیه .. محرم برا مادر سادات گریه میکنیم ؛ میگیم شاید فاطمیه زنده نباشم ؛ فاطمیه وقتی روضه ی درو دیوار میخونن دلمون کربلا میره ، میگیم شاید دیگه محرم تو ندیدیم آقا! ..*
لبریزِ رازهایِ جگرسوز بود ، آه
تشتی که داشتی تو شبی در بغل حسن
*جُناده میگه رفتم خدمت آقا دیدم تشت مقابلِ شه ، صورتِ مبارکش کبود شده ، لخته هایِ خون از گوشه ی دهان مبارکش داخل تشت میریزه! گفتم آقا معالجه نمیکنی؟ فرمودند: مرگ رو با چی میشه درمان کرد؟*
آه! زهرِ هَلاهل است؟ نه! شهد شهادت است
*حسینش کنارش گریه میکرد، فرمود قربانت بروم چرا گریه میکنی؟ عرضه داشت: از آنچه به سرِ تو آمده گریه میکنم . فرمود: گریه نکن ، یک روزی می رسد سی هزار نفر دورِ تو میگیرند .. لَا یَوْمَ كَیَوْمِكَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّه!*
زهرِ هَلاهل است؟ نه! شهد شهادت است
شیرین تر است بهتر تو زهر از عسل حسن
حسن جان .. حسن جان ..
|⇦• #روضه و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده شبِ ششم ماهِ محرم سال 1397 به نفسِ کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
•┄┅═══••↭••═══┅┄•
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ...
چطور باورم شه، چه قَدِّ رشیدی
زیر نعل اسبا، چه قَدّی کشیدی
حسن شد کفن، تن قطعه قطعت، توی خاک و خون
رو سرت، پیکرت، با هرچی که داشتند زدند بی امون
پا نکش، رو زمین، تنت رویِ دستم شده نیمه جون
وای..، غَمِ مادرم، شده پهلویِ تو برام روضه خون
چکمه اش را که از گلو برداشت
دشت را ناله ی عمو برداشت
نیزه را قاتل از تنش بعد از
سیزده ضرب،زیر و رو برداشت
پنجه ای آمده گلو بکشد
بعد هم جنگ شد، که سو برداشت
تا می آید حسین، وَ گریه کند
زدنش ناله ی عمو بکشد
او یتیم است مبهم اش نکنید
زیر این نعل ها کَمَش نکنید
آه ای نیزه ها میان حرم
مادرش هست دَرهَمش نکنید
نه به لبخند و گریه، لب وا کرد
جای دو نعل روی لبها بود
جای دو نعل، نعل بعدی خورد
حفره هایی به سینه پیدا بود
روی دوش عمو که جاشده بود
قسمتی بر زمین رها شده بود
تیغ از لابلای او می ریخت
چون حصیری که نخ نما شده بود
نیمه جان بود و اندکی حس داشت
کاکُلَش را گرفت،ناکِس داشت
می کشید و به پشت می چرخاند
ناله دیگر نبود، خِس خِس داشت
نفسش بین دنده ها مانده
سیزده جای رد پا مانده
سر و کِتفش بروی کِتف حسین
وای پایش به خاک جا مانده
*ریختن سرش،یکی موهاش رو گرفت،یکی نیزه میزد به گلوش...*
چگونه جسم تو را تا به خیمه ها ببرم
تو تکه تکه ای باید جدا جدا ببرم
نشسته ام به کنارِ تن تو گریه کنم
به فکرِ رفتنم، آخر چه سان تو را ببرم؟
مرا که داغ علی اکبرم زمین زده است
نمی شود که تنت را بروی پا ببرم
برای این که دگر خُردتر از این نشوی
تن شکسته ات از زیر دست وپا ببرم
یتیم بودی این ها زودتر نوازشت کردند
بزودی این خبرت را به مجتبی ببرم
چکار می کنی اینجا به زیر پای نعل
عمو رسیده کنارم بیا بیا ببرم
*اگر میخوای امشب تذکره ی کربلا رو برات امضا کنن...یا امام حسن! ای سفره دارِ عالم،ببین نوکرات نشستن برا پسرت امشب اومدن گریه کنند...این دستات رو بیار بالا...زن و مرد صدا بزنند:حسین...*
4_5942745161401369636.mp3
5.74M
🎤🎤 سید رضا نریمانی
💠 شب ۶ محرم سال ۱۳۹۶
✍ نوحه زمینه حضرت قاسم
👌 وای گلم ای یادگار
@majmaozakerine
🏴شب ششم محرم الحرام سال ۱۴۴۱ ه.ق🏴
📚روضۂ جانسوز حضرت قاسم ابن الحسن(علیہ السلام)
🍁حاج میثم مطیعے🍁
باز شب قاسم و باز شمیم حسن
صاحب این سفره است دست کریم حسن
*آقا دلم مدینه میخواد ... خدایا به اون نالۀ مظلومیت زهرای اطهر بین در و دیوار الساعه خبر نابودی آل سعود رو برسون ...*
باز شب قاسم و باز شمیم حسن
صاحب این سفره است دست کریم حسن
سبط نخست نبی، نور دل فاطمه
مشرق و مغرب همه، غرق نعیم حسن
*حسن جان ...*
از صف صفین بپرس، وز جمل و نهروان
تا نگری دشمنان، کشته ز بیم حسن
همدم او بی وفا
*جگرش میسوخت...جناده میگه وقتی رفتم خدمت آقا دیدم تشت مقابلشِ ... لخته های خون از گوشه هایِ لبش داخل تشت میریزه ...*
همدم او بی وفا،هجمه و تیر جفا
نیست یکی و دو تا، هتک حریم حسن
*حسن جان ...*
حرمت او را شکست، راه به تابوت بست
*جنازه مطهرش رو بلند کردند؛حسین فاطمه هم پشت سر جنازه ی برادر؛ببرند حجره ی پیغمبر...یه عده نگذاشتند...چی کار کردند؟*
تیر به تابوت زد، خصم لئیم حسن
*زیارت جامعه ائمه المومنین یه جمله داره ... و شهیدِِ فوقَ الجِنازَه قَد شُکَّت بِالسهام اَکفانُه ... اینقدر کفنش رو تیربارون کردند بدن نازنینش سوراخ سوراخ شد ...
حسن جان ...
شاید مادرش دم در ایستاده باشه ... شاید امشب مادرش داره نگات میکنه ... بگو:یازهرا حسنت رو دوست دارم...*
حرمت او را شکست، راه به تابوت بست
تیر به تابوت زد، خصم لئیم حسن
*حسن جان...حسن جان...*
ما که تباهیم و بس، نامه سیاهیم و بس
کاش شفاعت کند لطف قدیم حسن
*ای کریم اهلبیت ازت اجازه میخوام...شما باید اذن بدی...*
آه از آن ساعتی، که آمد و از حسین
بی زره اذن قتال، خواست یتیم حسن
زینب اگر دیده ای، تو جگرش را به تشت
*زینبم تو دیدی جلوی برادرت تشت گذاشتن؛لخته های خون بالا بیاره ...*
در نگر اینک به دشت، فرق دو نیم حسن
*ببین با قاسمش چه کردند ... میخوام روضه قاسم بخونم ... شب ششم همیشه یه معنایی داره ... یه خبراییِ ... چندبار اسم نازنین بابای این بچه رو بگو ...
حسن جان ...*
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5918059527629965345.mp3
834.1K
❣﷽❣
🔘 #دودمه_حضرت_قاسم_ع
🔘 #آقای_میرداماد
تو میان خیمه هستی من به زیر دست و پا
🔲ای عمو جانم بیا
تیرباران شد تنم همچون امام مجتبی
🔲ای عمو جانم بیا
⬛️◼️◾️▪️◾️◼️⬛️
🔳یتیمی درد بی درمان یتیمی
🔳یتیمی خاری دوران یتیمی
🔳الهی طفل بی بابا نباشه
🔳اگر باشه در این مجلس نباشه
♨️وای گل یاسمنم
♨️ وای یتیم حسنم
☑️عمو حسین ..
🥀وای حسین وای حسین
🥀حسن غریب مادر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#سبک_194_محرم #سبک_شور_حضرت_قاسم_علیه السلام
#مجموعه_اشعار_محرم_الحرام_۱۴۴۱🏴
#شب_ششم
#بسیار_زیبا😍
#اجرانشده
بند اول:
ای قمره مجتبی، قاسم جان
دلاوره مجتبی، قاسم جان
جلالِ آلِ علی، عشق الله
گل پسره مجتبی، قاسم جان
به سمتِ میدون رفتی، همه ترسیدن
هَل مِن مبارز گفتی، به خود لرزیدن
عشقِ شهادت از تو، چه قدر می بارید
با جمله ی اَحلا مِنْ عسل، جنگیدن
ای دلبره نجمه خاتون
صاحبِ لوح و قانون
آیه ی بی نشون، قاسم قاسم قاسم
آوازه ی قلبِ مجنون
دستته چرخِ گَردون
جاودان، بی کرون، قاسم قاسم قاسم
سر چشمه و اصل و کانون
عالَمی از تو حیرون
معنیِ پهلوون، قاسم قاسم قاسم
یا قاسم یا مولا
🌸🌸🌸🌸🌸
بند دوم:
ای نوه ی مرتضی، قاسم جان
حامی خونِ خدا، قاسم جان
شبیهِ شیرِ جمل، قهّاری
ای حسن کربلا، قاسم جان
از اون نگاهِ زیبات، کرم می باره
بَه که چقدر رخسارت، صلابت داره
حسن شمایل هستی، تو از بس آقا
نگاهِ ارباب خیره ست به تو همواره
ای ساکن عرشِ اعلا
گوهرِ آلِ طاها
یوسفِ کربلا، قاسم قاسم قاسم
ابن الکریم، ماه رحمت
فضل تو، بی نهایت
معدنِ منقبت، قاسم قاسم قاسم
جنگاورِ با رشادت
کوهِ مِهر و شجاعت
دنیا تو سیطرَت، قاسم قاسم قاسم
یا قاسم یا مولا
🌸🌸🌸🌸🌸
بند سوم:
ای اسدِ صف شکن، قاسم جان
بی بدل و بی قَرَن، قاسم جان
شاگرد رزم قمر، هستی و
وارثِ مولا حسن، قاسم جان
گرفتی تیغو دستت، چه قدر برّانی
میونِ میدون شیر و یلِ غرّانی
با ضربه ی تو ازرَق هلاک شد آقا
توأم شبیه حیدر، خوده طوفانی
ای شمس و ای نجمِ تابان
حضرتِ شاه و سلطان
بی نظیر، قهرمان، قاسم قاسم قاسم
معشوقه ی حق تعالی
قامتت سروِ رعنا
دلبری، دلربا، قاسم قاسم قاسم
ای آرومِ قلبِ ارباب
یاورِ کل اصحاب
محشر و دُرِّ ناب، قاسم قاسم قاسم
یا قاسم یا مولا
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#علی_مهدوی_نسب(عبدالمحسن)
#محمد_جواد_رودی
#حسن_کربلا
السلام علیک یا قاسم بن الحسن علیهماالسلام
سردار بی زره، حسن کربلا برو
آهسته از کنار من و عمّه ها برو
خالی نبود جای حسن وقت بودنت
حالا دوباره بی حسنم کرده رفتنت
قاسم اگر که پشت سرت گریه می کنم
بر غربت تو و پدرت گریه می کنم
تو یک تنه به سمت سپاهی روان شدی
مثل پدر اسیر جفا، بی امان شدی
بابای تو امام بدون سپاه بود
مسموم زهر کینه بدون گناه بود
ظلم و جفای همسر او داغ من شده
باران تیر و پیکر او داغ من شده
حالا تو می روی وسط بغض لشکری
ای یاس من چگونه ببینم که پرپری
ای قدکشیده زیر سُم مرکب عدو
کم دست و پا بزن جلوی دیده ی عمو
زخم هلالی تن تو می کشد مرا
در خون تپیده، دیدن تو می کشد مرا
فهمیدم از جراحت لب های خونی ات
شد سنگ، پاسخ دم ِ (اِن تَنکُرونی )ات
از نعل تازه پیکر تو چنگ خورده است
در جوی خون تمام تنت رنگ خورده است
اعضای پیکرت شده قاسم چه زیر و رو
در پهلوی تو مانده چرا نیزه ی عدو
در هرکجا نشان ز تن بی گناه توست
گویا تمام کرب و بلا قتلگاه توست
هم قدّ تو کشیده شده زیر دست و پا
هم قدّ من خمیده از این محنت و بلا
ای تو ورق ورق شده قرآن مجتبی'
حالا چگونه من ببرم تا حرم تو را
قبل از رسیدن لب ِخنجر به حنجرم
کشته شدم ز داغ تو و داغ اکبرم