مناجات با امام زمان با صدای حاج حسن خلج:
ز هر کسی که گرفتم سراغ خانه ي تو
زمن گرفت نشان از تو و نشانه ي تو
نگار من، بت من ،خوب من، امام زمان
بگو که از که بگیرم سراغ خانه ي تو
آقام آقام آقام بيا
تو مدینه کنار فاطمه ای
یا که الان کنار علقمه ای
یا نشستی کنار قبر حسین
اونجا گرم نوحه و زمزمه ایی
آقام آقام آقام بيا
دلم به حال دلم سوخت
بس که هر شب و روز
گرفت این دل غرق به خون بهانه ي تو
*
الهی دور کن از تن این سرش را
به خاکستر بدل کن پیکرش را
به عاشق هر چه خواهی کن ولیکن
جدا از او مگردان دلبرش را
*
یا رب برسان تو مهدی غائب را
فرزند علی بن ابی طالب را
گز دوري ِ او مدام در افغانم
مانند كسي كه گم كند صاحب را
***
*فرمايش ِ خود ِ امام زمان ِ،فرمود:هركسي زير اين آسمان براي جد غريب من حسين گريه كنه،بعد از گريه دستش رو بلند كنه،براي فرج من دعا كنه، من ِ امام زمان دستم رو بلند ميكنم،دعاش ميكنم.
حالا برا امام حسين گريه كنيم بعد برا فرج امام زمان دعا كنيم:
السلام عليك يا اباعبدالله،حسين...... آي جماعت آقامون رو بين دو نهر آب با لب ِ تشنه،هي مي گفت:مردم جيگرم داره مي سوزه،اما اين جماعت از قفا..حسين... *
یا رب برسان تو مهدی غائب را
فرزند علی بن ابی طالب را
*حالا امام زمان بايد براي ما دعا كنه،آقاجان از خدا بخواه،قلب هاي ما در تصرف كامل حسين باشه،آقا از خدا بخواه چشمامون غير از حسين گريون نشه،آقا از خدا بخواه زن و بچه هامون فداي حسين باشن،آقا از خدا بخواه هر نفسي مي كشيم برا حسين باشه،آقا از خدا بخواه كه از حسين بخواد كه مارو در هم بخره،آقا از خدا بخواه هر شب جمعه خيابون بين الحرمين ، مقابل حرم عباس باشيم،كنار ضريح حسين باشيم*
4_6008237090473509979.mp3
16.98M
🍁زمزمه_واحد سنگین فراق آقا امام زمان (عج)
#واحد_امام_زمان_عج
#نجوای_رو_لبم_تویی
@majmaozakerine
بند🍁
نجوای رو لبم تویی
مقصد و مطلبم تویی
رویایی که هنوز میاد
تو خواب هر شبم تویی
بیا فدای تو بشم
منم برای تو بشم
مثه حبیب و حر منم
قربونی پای تو بشم
این جمعه های،بدون تو کی
تموم میشه عزیزم
بگو که تا کی،از دوریه تو
بیام و اشک بریزم
مولا اباصالح بیا...
بند🍁🍁
ماه شب تارم تویی
عشق دل زارم تویی
من از خدای مهربون
حاجتی که دارم تویی
بیا نگار من بیا
داروندار من بیا
بیا زمستون ببر
بیا بهار من بیا
نشستم آقا،بر سر راهت
تا که یه روزی برسی
میخوام ببینم،ماهِ جمالت
میگن تو ماهه مجلسی
مولا اباصالح بیا...
بند🍁🍁🍁
هستم گدای کوی تو
پر میزنه دل سوی تو
خوندم نماز عاشقی
محراب من ابروی تو
یوسف زیبارو بیا
به درد من دارو بیا
سر راهت رو با مژه
من میزنم جارو بیا
تا که نمردم،میخوام ببینم
که میرسی با ذوالفقار
نگو نمیشه،میخوام که باشم
تو سیصد و سیزده تا یار
مولا اباصالح بیا...
@majmaozakerine
🎤با نوای زیبا و دلنشین کربلایی جواد مقدم
4_5769306771306840407.mp3
5.86M
🎵نماهنگ_امام رضا
#محمد_حسین_پویانفر
@majmaozakerine
1_824846525.mp3
9.58M
🎵نماهنگ_امام حسن
#محمد_حسین_پویانفر
@majmaozakerine
متن روضه مجمع الذاکرین(ع):
*گریزهای جانسوز روضه امام حسن به روضه امام حسین علیهما السلام*
____________________
روضه خوانی برای امام حسین (علیه السّلام) با لبهای خونی
تا حالا کی دیده یه روضه خونی با لب خونی روضه ی حسین (علیه السّلام) بخونه، اول روضه خونی که لباش خونی بود، امام حسن (علیه السّلام) بود.پ
لایوم کیومک یا ابا عبدالله هی برمی گشته ابی عبدالله نگاه می کرد، گریه می کرد و می فرمود: حسین جان ! اینجوری گریه نکن، داداش ! الان تو بالا سرمی، خواهرم هست، پسرام هستند، همه دور بستر من گریه می کنند … .
یه روز می آد سی هزار نفر تو را با اولاد و زن و بچه ات محاصره می کنند، تو را بین دو نهر آب با لب تشنه می کشند …
******************
*امام غریب*
وصال شیرازی شعرهای زیادی دارند، در باب آقا اباعبدالله در عالم رویا صدیقه طاهره را دید، بی بی فرمود: همش برا حسین (علیه السّلام) شعر گفتی چرا برای حسنِ غریب من شعر نمی گی، وصال این چند خط را گفت:
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت را ز خون جگر پر ز لاله کرد
خونی که خورد در همه عمر از گلو بریخت
دل را تهی ز خون دل چند ساله کرد
********************
*مقایسه همسر امام حسین (ع) با همسر امام حسن (ع)*
رباب همسر امام حسین (ع) بعد از جریان کربلا می رفت زیر آفتاب مینشست و گریه میکرد . می گفتند : خانم حداقل بیایید زیر سایه بنشینید . میفرمود : چطور من زیر سایه بنشینم ؛ در حالی که آقا و مولایم سه روز بدون کفن زیر آفتاب سوزان به سر برد . این است وفای همسر امام حسین اما همسر امام حسن (ع)چی ؟ همسر امام حسن (ع) قاتل اوست . هر مردی وقتی از کار بیرون خسته می شود دلش خوش است که شب به خانه برمیگردد و همسرش مایه ارامش اوست ؛ اما جانها به قربان مظلومیت امام حسن (ع) . مسجد میرفت ، می دید بالای منبر رسول خدا پدر او را لعن میکنند بیرون می آمد حتی دوستان به او میگفتند ” یا مذل المومنین “کار به جایی رسید که وقتی حضرت بیرون می رفتند زیر لباسشان زره به تن میکردند . وقتی هم به خانه برمیگشتند تازه باید با قاتل خود سر بر یک بالش بگذارند .
سینه میسوزد زآه سرد من
درد گوید ماجرای درد من
آتش دل از رخم پیدا نبود
غصه های من یکی دوتا نبود
آن یکی میگفت با من این چنین
السلام یا مذل المومنین
آن که دائم سنگ دین بر سینه زد
نیزه بر پایم زفرط کینه زد
روی منبر دور دور خصم بود
ناسزا گفتن به حیدر رسم بود
قصه ام سوزانتر از این حرفهاست
غصه ی اصلی زبعد مصطفی است
خانه ی ما خالی از جانانه بود
در عزای مصطفی غم خانه بود
ناگهان باب عداوت باز شد
کینه توزی با علی آغاز شد
وه چه این بی حرمتی ها زود بود
مادرم در هاله ای از دود بود
باغبان بود و خزان ،باغ شد
میخ کم کم از آتش داغ شد
گفت مهدی مادرت را مرگ بود
محسنم بین درو دیوار مرد بود
قاتل من کی شرار زهر بود ؟
مقتل من کوچه های شهر بود
حبل بر حبل المتین انداختند
مادرم را برزمین انداختند
خواستم تا یاورمادر شوم
با برادر حامی حیدرشوم
گر نبود این صحنه عاشورانبود
زیر دست و پاکسی پیدانبود
مست مست از باده ی رحمت شدم
زهر کین نوشیدم و راحت شدم
*********************
*تیرباران تابوت و حضرت ابوالفضل (ع)*
_____________________
تشییع جنازه تیرباران تابوت امام حسن (ع) خیلی برای حضرت ابوالفضل (ع) سخت گذشت . تیرها به تابوت اصابت نمیکرد ؛ بر قلب حضرت ابوالفضل مینشست و جگر او را میخراشید . تحمل نکرد و دست به شمشیر برد ؛ اما امام حسین (ع) مانع شد . فرمود : برادر صبر کن . وصیت امام حسن (ع) این است که هیچ خونی در تشییع جنازه ایشان ریخته نشود . عرض میکنیم : یا ابوالفضل تیرباران تابوت امام حسن (ع) را تحمل نکردی پس چه میکردی اگر با زینب روی تل زینبیه می بودی ؟ آن هنگامی که حضرت زینب (س) نگاه کرد دید شمشیر ها بالا میروند نیزه ها بالا میروند و همه در یک نقطه فرود می آیند .
خودم دیدم ز بالای بلندی
که محبوب خدارا سربریدند
خودم دیدم کبوترهای معصوم
همه سرزیر پرها کرده بودند
خودم دیدم که صحرا لاله گون بود
خودم دیدم زمین دریای خون بود
خودم دیدم فضای آسمانها
پراز انا الیه راجعون بود
خودم دیدم گلوی اصغرم را
خودم دربر کشیدم اکبرم را
خودم دیدم که زهرا گریه میکرد
خودم دیدم سرشک مادرم را
*طشتی در مدینه و طشتی در شام!*
یک طشت در مدینه بود و یک طشت در شام بلا . یک جگر پاره در مدینه بود و یک جگر پاره در کربلا . اهل دل میگفت : اگر پاره های جگر درون طشت را نگاه کنید میبینید روی تکه تکه ی جگرها تصویر یک دست نقش بسته است ؛ چون امام حسن (ع) روزی با مادرش از کوچه های مدینه عبور میکرد . آن نامرد راه را بر آنان بست و با آن دستهای سنگین چنان سیلی به صورت ….
سیلی و چادر خاکی شده و ضرب غلاف
با که گویم که من اینهمه قاتل دارم
پاره های دل من شاهد این است که من
آنقدر
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
زخم و جراحات به این دل دارم
طعنه و زخم زبانها همگی از طرفی
دشمنی هم زیر یک سقف به منزل دارم
*زینب (س) و دو طشت*
زینب (س) فکر میکرد برادرش مثل دفعه های قبل میخواهد زهر راپس بیاورد . بایک امیدی طشت آورد ، ولی ناگهان متوجه شد پاره های جگر آقا درون طشت است ..ای وای برادم ….ای وای حسنم …..اینجا حضرت زینب (س) خودش طشت آورد ؛ ولی یک جا برایش طشت آوردند . طشت طلا سر بریده ی برادر ….مجلس یزید …مجلس نامحرمان …چوب خیزران ….
از دو طشت آمد صدای شورو شین
گاهی از طشت حسن ؛ گاه از حسین
برسر آن طشت قاسم سینه چاک
عابدین در شام بود از غم هلاک
گرزلبهای حسن خون میچکید
خورده لبهای حسین چوب یزید
تکیه بردوش حسین زد مجتبی
بود بالین حسین خاک کربلا
@majmaozakerine
*********************
حسین+طاهری-+از+در+این+خونه+بوده-+شهادت+امام+رضا+98.mp3
6.54M
شهادت امام رضا علیه السلام
کربلایی حسین طاهری
@majmaozakerine
زمینه
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
وقتی گرفتار میشم به قرآن
میرم دوباره پا بوس سلطان
مشهد سرزمین عشقه
مشهد بهترین پناه
مشهد فرصت دوباره
واسه توبه از گناه
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
حرمش همیشه غرق گریه و راز و نیاز
به روی زائر خسته آغوشش همیشه بازه
یادم نمیره حاجتمو داد
آقا کنار پنجره فولاد
سلطان آخرین امید
سلطان بین قلب خسته است
سلطان مهربون ترینه
یار این دل شکسته است
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
اومد و گرفت جوادش سر بابارو به دامن
کربلا این رسم عوض شد پیش چشم خیل دشمن
حسین رسید و دید که چه غوغاست
تن عزیزش پخش تو صحرا
جسم اکبرش تو صحرا ارباب
تک تک روی یک عبا چید اومد
لبهاشو ببوسه اما صورتی نمیدید
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
@majmaozakerine
#زمینه
أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من
من پی ترویج قرآن آمدم این جا که گشت
چوب خزران تو مزد خواندن قرآن من
ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان
بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من
در احد جد تو دندان پیمبر را شکست
باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من
بارها و بارها پیوسته دید آزارها
هم سر خونین من، هم پیکر عریان من
سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من
خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران
با خدا این بوده از روز ازل پیمان من
من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو
مادرم در پای طشت زر بود مهمان من
دست"میثم"را از آن گیرم که پیش از بودنش
همچنان دست توسل داشت بر دامان من
✍استاد سازگار👆👆👆
بانوای استاد میرزا محمدی
⇦🕊ذکر توسل جانسوز _ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه
┄┅═══••↭••═══┅┄
(داری میری از کنارم
ای پدر دلگیر و خسته
فاطمه برات بمیره
کی پیشونیتو شکسته)۲
یه عمریِ بارِ....محنت میبردی
برای دینتِ...هی سنگ میخوردی۲
هر شب اشکاتو میدیدم
از اون چشمای ترِت ریخت
(دیدم تو کوچه خاکستر
نامرد روی سرت ریخت)۲
(من میترسم این جماعت
حرمتی نگه ندارند
برای بردنِ حیدر
تو خونه م طناب بیارن)۲
اگه حریفِ...چهل نفر شم
باید براش من...سینه سپر شم۲
بابا...بابا....من طاقت ندارم...
حیدر رو من اسیر ببینم
حتی اگه من تو آتیش
رویِ خاک من از پا بشینم
این دم آخر حسینم ۲
به روی سینه ت نشسته
یادته که روضه خوندی
برام از نیزه شکسته
یادته گفتی از اون جنایت؟
هزارو نهصد زخم و جراحت
از موقعی که روضه شو برام خوندی
هر شب خوابشو میبینم
رو خاک....داره میره از حال
نامرد پیکرِ حسینو
پشت و رو کرده تو گودال...
شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه
*اونام که تازه برگشتن باز دلشون تنگ حرمه....اصلا خاصیت حرم ابیعبدالله همینه...*
شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه
دوباره کنار گودال فاطمه روضه میخونه
با لب عطشان رو خاک رها شد
پیکر عریان رو خاک رها شد
ای وااای پیرهنش رو بردن
ای وااای ای خدا سرش کو
*هی به سینه میزنه زهرا میخونه:*
امون ای دل....ای دل....امون ای دل...ای دل....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
🍃🍂روضه شهادت پیامبر و امام حسن مجتبی صلوات الله علیهم اجمعین_حاج حسین سیب سرخی_
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه،غریبانه،غریبانه گذشت
چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم
ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو
او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد
روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد
اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد
شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد
یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت
آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد
بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد
در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد
تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند
دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در
┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━┓
@majmaozakerine
┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛
ای عزیزِ تا سحر بیدار بس کن
کشتی مرا از گریه ی بسیار بس کن
رویت ندارد طاقت این اشک ها را
طاقت ندارد این همه آزار بس کن
باید ببینی روزهای بعد از این را
باید بمانی با غمی دشوار بس کن
باید بگویم روضه های بعد خود را
باید بسوزی بعد از این دیدار بس کن
ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید
با آتش و با هیزم و دیوار بس کن
ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد
ای کاش میگفتند با مسمار بس کن
در کوچه می افتی کسی غیر از حسن نیست
باگریه میگوید در انظار بس کن
در کوچه می افتی و میگویم به قنفذ
افتاد دست مادرم از کار بس کن
دست مغیره بشکند حالا که افتاد
از چادر او پای خود بردار بس کن
بگذار یک جمله هم از گودال گویم
خون گریه ات را کربلا بگذار بس کن
وقت هزارونهصدوپنجاه زخم است
ای نیزه ی خونبار این اصرار بس کن
این ناله های دشمنت پیش حرامی
با شمر میگوید نزن، نشمار بس کن
مقتل نوشت روی تنش پا گذاشتند...
*منم اینطور رهات نمیکنم...میخوام روضه ی امام حسن بخونم...*
┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━┓
@majmaozakerine
┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکست
تنهاترین سردار بی لشگر شکسته
سجاده اش بر غربتِ او گریه کرده
پایِ غریبی اش دلِ منبر شکسته
بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش
او دستگیری می کند از هر شکسته
تا زهر را نوشید فرمود:آه مادر
راحت شد این آئینه یِ یکسر شکسته
بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست
اما غرورم را کسی دیگر شکسته
یک کوچه ی باریك و دو دیوارِ سنگی
یک راه بُن بست و دو برگ و بر شکسته
فهمید فرزند بزرگم، ناسزا گفت
می خواست من باشم ولیکن سر شکسته
گفتم که با رویم بگیرم ضربه اش را
رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته
اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را
من میزدم بال و پَر و او پر شکسته
از رویِ چادر پایِ خود را برنمیداشت
پایی که قبل از این جسارت،در شکسته
در زیر پاها گوشواره خوردتر شد
خندید وقتی دید نیلوفر شکسته
خون لخته از تیزیِ سنگی بر زمین ریخت
فهمیدم از دیوارِ کوچه،سر شکسته
لایوم کَ یومَک حسینم گریه کم کن
تنها نه من،از گریه ات خواهر شکسته
می بینمت با مادرم بر شیبِ گودال
در لا به لایِ نیزه و خنجر شکسته
ای کاش می شد تا نبینم ساربان هم
انگشت را دنبال انگشتر شکسته
"شاعر هر سه شعر:حسن لطفی"
*گفت:بدجور زد تو گوش مادرم؛خوردیم رو زمین؛تا چشامو باز کردم دیدم مادرم خورده رو زمین،رو خاکا دنبال یه چیزی میگرده؛حسنم...حسنم...چشاش نمیبینه...عجب دستی داشت نامرد...چی شده مادر؟حسنم! ببینم گوشواره هامو ندیدی؟آی مادرم...آی مادرم...
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
4_5812031946326280501.mp3
18.14M
#زمینه
#شب_جمعه_شب_زیارتی
بانوای کربلایی
حسین_طاهری
-
@majmaozakerine
مادرم بگو، از شلوغی شب جمعه های حرم بگو
مادرم بگو، به حسینت این شبا از چشای ترم بگو
مادرم بگو واسه یک دفعم که شده بهم پسرم بگو
نشون نداره مادرم، منم نشون نمیخوام
از خدا خواستم همیشه، بشم شهید گمنام
از زخمای تو، عالم شاکیه
مثل چادرت، قبرت خاکیه
آه مادر آه مادر
کممو ببین، جون من یه خورده دعای مادرمو ببین
کممو ببین، نوکری که این اربعین ندید حرمو ببین
کممو ببین، اشکای چشم پای شعر محتشمو ببین
یه محتشم کمه برا، ی مثنوی زخمات
خودت بگو بهم چرا، توون نداره دستات
واست آسمون، زار زار گریه کرد
وقتی در شکست، دیوار گریه کرد
آه مادر آه مادر
@majmaozakerine
🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊
روضه شهادت امام حسن ع
حاج محمود کریمی
⚫️➖➖➖➖➖⚫️➖➖⚫️⚫️➖➖⚫️⚫️➖➖
شرحه شرحه میخوانم، شرح دوریت یارا
پای دل به گل مانده، چشم من شده دریا
ای غریب دور از من، عشق آشنای دل
مینشینم امشب هم، پای های های دل
یا صاحب الزمان(عج)
آنقدر خودم بودم، غافل از عطای تو
فرمود:ما لحظه ای از شما غافل نمیشویم.آقا جان من به یومن وجود تو زنده ام، من برای تو زنده ام، اقا جان، تو هم یه بار ضرر كن من رو بخر، آقا جان، بالاخره یه جایی به دردت میخورم، آقاجان، امشب كار من رو درست كن، اینقدر گرفتار خودم بودم، یادم رفت تو همه كارمی، آقاجان، متی ترنی و نرك، كی میشه ما تو رو ببینیم، تو هم مارو ببینی ای آقاجان، امشب روضه ی امام حسن بخونیم، بگو فاطمه جان امشب در خونه آقا زاده بزرگه ات اومدیم.
آنقدر خودم بودم، غافل از عطای تو
تا که بردم از یادم، روی دلربای تو
روی سینه دیدم من، نور رد پایت را
کاش بشنوم امشب، گرمی صدایت را
العجل که دریابی، ناله های حیدررا
تا بگیری از نامرد، انتقام مادر را
دارم میبرمت تو روضه
انتقام آتش را، انتقام آن در را
انتقام گیسو را، انتقام معجر را
یا صاحب الزمان، به ظهورت شتاب كن، آقاجان، یا صاحب الزمان...یا صاحب الزمان
انتقام آتش را، انتقام آن در را
انتقام گیسو را، انتقام معجر را
انتقام آن دم که، بحر غم تلاطم کرد
مادری که درکوچه، راه خانه راگم کرد
کودکی که با مادر، بین کوچه تنها بود
روی چادر مادر، خاک کوچه پیدا بود
کودکی که ماتم در، خواب هر شبش می دید
نیمه شب ز خواب خود، می پرید و می لرزید
از خواب می پرید، می لرزید بدنش، چی شده؟حسن جان این بچه ها هم مثل تو مادر ازدست دادن تو باید اینهارو آروم كنی، گفت:اینها كه ندیدند تو كوچه چی شد، مادرم رو زمین افتاد...
خواب کوچه و دشمن، خواب آن درو دیوار
خواب شعله و آتش، خواب سینه و مسمار
كشتی گرفتن حسین و حسن سید جوانان اهل بهشت، اقوال مختلف داره، یكیش اینه: بی بی از مدبخ وارد حجره شد، دید پیغمبر اكرم جان عالم فداش، كنار حجره نشسته ، دو تا اقا زاده، دست گردن هم انداختن دارن زور آزمایی میكنند، هر دو تلاش میكنند پشت دیگری رو به زمین برسونند، بی بی نگاه كرد دید رسول خدا زیر لب صدا میزنه، هی جانم حسن، حسن، حسن پشت حسین رو به زمین بچسبون، بابا بزرگ دو بچه است، فاطمه شروع به گریه كرد، بابا جان، همه جای دنیا بچه ی كوچكتر رو تشویق میكنند، چرا نمیگی جانم حسین ؟حسینم كوچیكتره، فرمود:نگاه كردم به ساق عرش، زمین و آسمانها و دریاها، ملائك،
ساكنان زمین و آسمان، علی، همه میگن:هی جانم حسین، دیدم حسنم كسی رو نداره.ای غریب آقام ای غریب آقام، سوا كرده های فاطمه امشب گریه میكنند، ای غریب آقام، كاشكی یكی از این چراغ ها امشب بقیع روشن بود، هی غریب آقام، فاطمه فرمود : وصال، هی میگی حسین، مگه حسن پسر من نیست؟ .هی غریب مادر حسن، كریم اون كسی نیست كه گره ی تو رو وا كنه، كریم اون كسی نیست كه بیچاره بره در خونه اش، كریم اون كسی است كه دنبال بیچاره ها میگرده، من و شما رو امام مجتبی علیه السلام سوا كرده آورده، این دو ماه برا امام حسین گریه كردیم، ابی عبدالله اجازه داده، فرموده:این روزایی كه برا من گریه كردی، حالا بهت اجازه میدم برا حسنم گریه كنی، مگه هر چشمی میتونه برا حسن گریه كنه، امشب بریم كربلا و بقع، هی بریم مدینه، هی بیاییم كربلا امشب، ابی عبدالله هفتاد و دونفر یار، دورش رو گرفته اند، كسی از گل نازك تر تا اینها بودند نتونست بگه، ابی عبدالله همسری داشت مثل رباب، تا زنده بود، زیر سایه نرفت، گفت:آقام تو آفتاب جان داد، یه جوری صورتش تو آفتاب سوخته بود، بعضی ها با كنیز اشتباه میگرفتند، رباب فقط همین بود، خانم شهربانو بماند، خانم اُم لیلا بماند، اما امام مجتبی به همسر ملعونه اش فرمود كار خودت رو كردی، فرمود:آقا غلط كردم، فرمود:بلند شو برو، الان اگه حسینم بیاد میكشه تورو. آی قربون دل مهربونت برم، دور بر حسین یه طرف جوانهای بنی هاشم، یه طرف یاران ابی عبدالله به سر كردگی حبیب ایستاده اند، چنان استوار محرم اسرار حسین، این شهدا، كه شب عاشورا بهشون اسرار فرمود.اما امام مجتبی طرف میومد، چشم تو چشم امام مجتبی، میدوخت، شروع میكرد ناسزا میگفت، بی ادبی میكرد، عرب بادیه نشین اومد، گفت: ابامحمد تویی؟آری منم. از اسب پایین پرید، گریبان امام حسن رو گرفت، به قصد خفه كردن، چسباند به دیوار، فشار میداد، چشم تو چشم امام حسن شروع كرد ناسزا گفتن، نفسش كه برید، ایقدر گفت، خسته شد، همینطوری نگاش كرد، همچین كه خسته شد، امام حسن مجتبی فرمود:غریبی؟ خونه نداری؟ بریم خونه ی من، غذا نخوردی؟ سفره ی من پهنه، پول نداری؟ پول بهت بدم سفر بری. اینها
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5936025753786253642.mp3
11.46M
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🍃
🍃🌾🌷🍃
🌾🌷🍃
🌷🍃
🍀
#زمینه
#امام_حسن
🌹
دوست دارمت ازعمق وجود
بی حدوحدود
گشتم عالمو
مثل تو نبود
تویی که هستی عشقه سینه زن
دلیل شور و شادی و محن
مینازم اقا هرلحظه به تو
امیر قلبم یامولا حسن
حسن؛ کریم ال حیدره
امید قلب مادره
پناه کل عالمه
به همه شاهان سروره
(حسن .اقام اقام اقام اقام)
🌹🌹
دوست دارمت ای شیرجمل
شاه بی بدل
ذکر نام تو
احلی من عسل
تویی که هستی اقای کرم
سایت یه عمره برروی سرم
اگرچه اقا هستی بی حریم
تو قلب نوکر داری یک حرم
حرم؛ براتو میسازیم اقا
گنبد وایوونه طلا
یه صحن خوشگل به اسمه
رواقه باب المجتبی
( حسن اقام اقام اقام اقام)
شعر به قلم
#عباس_قلعه
به نفس
#امیربرومند
☘
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🌷🍃
🍀
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_پیامبر_صلیاللهعلیه
دخترم گریهی تو پشتِ مرا میشکند
بیش از این گریه مکن قلبِ خدا میشکند
چه کُنی بر دل خود آب شدی از گریه
بغضِ سر بسته از این حال و هوا میشکند
تا که نشکستهای از غصه کمی راه برو
که قد و قامتِ تو زیرِ بلا میشکند
باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا
حیف یک روز کسی دستِ تو را میشکند
تو سیه پوشِ من و شهر به همدردی تو
حرمتِ شیر خدا را همه جا میشکند
کودکانت همه در پشتِ سرت میلرزند
که درِ خانه به یک ضربهی پا میشکند
میدوی پشتِ علی تا که رهایش نکنی
ضربهای میرسد و آینه را میشکند
بس که دنبال علی رویِ زمین میاُفتی
دل جدا ، سینه جدا ، دست جدا میشکند
(حسن لطفی)
#یاشبیر
☘
🌷🍃
@majmaozakerine🌾🌷🍂
🍃🌾🌷🍃
🌹🍃🌾🌷🍃🍀🔴
🌷🍃
🍀
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_پیامبر_صلیاللهعلیه
مرثیه حضرت ختمی مرتبت صلواتالله
در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را
خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را
فردا همینکه جمع کردی بسترم را
آماده کن کمکم عزیزم بسترت را
آماده کن از آن کفنها دومین را
بیرون بیاور یادگار مادرت را
بگذار روی سینهام باشد حسینت
بگذار بر قلبم حسن را دخترت را
بگذار با طفلان تو قدری بسوزم
حالا بگویم حرفهای آخرت را
زاری مکن بر حال من با حال و روزت
خاکی مکن دنبال بابا معجرت را
تو بار شیشه داری و میترسم از تو
خیلی مواظب باش طفل دیگرت را
وقتی که میریزند هیزم روی هیزم
وقتی که میسوزاند آتش سنگرت را
بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را
بابا مواظب باش پشتِ در سرت را
ای کاش میشد روضه بازو نمیشد
وقتی علی میشوید آهسته پَرَت را
این جملهی آخر عزیزم با حسین است:
"با خود مبر در قتلگه انگشترت را"
(حسن لطفی
@majmaozakerine☘
4_582764905300492325.mp3
2.38M
روضه وداع با ماه صفر_امام رضا_
میرزامحمدی
🏴سلام، و وداع با ماه صفرحضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام گریز حضرت اباعبدالله علیه السلام🏴
◀مجمع مداحان اهلبیت علیهم السلام قم▶
وداع ما با ماه صفر هست،منم وداع امام رضا رو بخونم و از همه التماس دعا "
السَّلَامُ عَلَى مَنْ أَمَرَ أَهله وَ عِيَالَهُ بِالبکاء عَلَيْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ" زن و بچش رو جمع کرد،تو همون مدینه پشت سر من گریه کنید" آقا گریه پشت سر مسافر شگون نداره،فرمود دیگه از این سفر برنمیگردم مدینه" 🔸وقت رفتن زشهر پیغمبر
گفت باید به غربتم گریید🔸دیگر این شهر را نمی بینم🔸بر غم بی نهایتم گریید
خواهرا،امشب جای حضرت معصومه گریه کنید*
گریه بر من رواست معصومه
این مسافر که بر نمی گردد
دیدن قبرمادرم زهرا🔸روزی من دگر نمی گردد🔸رفت و قسمت نشد که این خواهر
ما میگیم خوب شد قسمت نشد،یه خواهر بابرادر همسفر شد،دیگه بسه
رفت و قسمت نشد که این خواهر
همسفر با برادرش باشد
رفت و قسمت نشد که برگردد
زائر قبر مادرش باشد
*کجا بردنش؟!*
رفت و دور از مزار پیغمبر
در غریبی ز زهر کین جان داد
کنج حجره به خود می پیچید
همچو مادر به روی خاک افتاد
میگم و رد میشم
اثر زهر کینه کاری بود
صورتش شد کبود واویلا
ذکر پایانیش در این عالم
لب خشکیده بود یا زهرا ...مادر .. مادر ..
فیض آمادست،بگم شام غریبانیه محدث قمی هم فیض ببره،دل شب زنای نوقان تازه عروساشونو داشتن میبردن خونه ی شوهر،دیدن یه بدنی رو غریبانه دارن تشیع میکنن،پرسیدن،گفتن این بدن امام رضاست(غربت و ببین)این تازه عروسا به شوهراشون گفتن مهریه هامون حلالتون،اجازه بدید بریم بدن جگرگوشه ی فاطمه رو دفن کنیم
چی جوری دفن کنن؟!! برگشتن،هر چی هر کی براشون گل آورده بود،پس گرفتن،گفتن باید این بدن رو گل بارون کنیم،آوردن گلها رو ریختن،بدن زیر این گلها دفن شد،قربونت برم که زنها واسطه ی دفنت شدن"(فهمیدی چی میخوام بگم؟!!)یه همچین اتفاقی تو تاریخ یه بار دیگه هم افتاده،اونم مال کربلاست .... زنای بنی اسد اومدن به نامرداشون گفتن،مهریه هامون حلال،اجازه بدید این بدن ها رو بریم دفن کنیم .... لذا تو زیارت ناحیه به ابی عبدالله می گی:
*أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى*
قربونت برم که روستایی ها دفنت کردن" اما من میخوام بگم یا امام رضا(خود حضرت رضا فرمودا):إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ " اگه میخوای برا کسی گریه کنی،بر حسین ما گریه کن "یا امام رضا بدنتو وقتی میخواستن دفن کنن،تلی از گل و کنار زدن ...."
اما لایوم کیومک یا اباعبدالله ....."
به به ، رحمت خدا بر این ناله ها،60 شبه داری میگی حسین،دیگه بستونه،بازم دلت کربلا میخواد؟!!نشست کنار گودال،چه کنه زینب؟!!
نیزه شکسته ها رو کنار بزن ....
نه نه .... دونه دونه اینا رو بیرون آورد، شمشیرا رو از بدن بیرون آورد،تازه بدنی که زیر سم اسب رفته ....اما ادب اقتضا میکنه روضه ی خود امام رضا رو بگم،برا ابی عبدالله اینجوری روضه خواند"
به خدا ما که هنوز یه دل سیر براش گریه نکردیم" چقد زود داره این سفره جمع میشه،چه شبای خوبی بود چه روزای خوبی بود،صبح و شاممون با تو شروع میشد ...." ان شاالله عمرمونم با تو تموم بشه آقا؛ ان شاالله تو بیای بالا سرمون" امام رضا فرمود: یابن شبیب إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ" چرا؟ علتشم فرمود،اگه نمی گفت جرات نمیکردیم اینجوری بگیم:*فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ* اخه مثل یه مذبوح سر از بدنش جدا کردن" یدونه شباهتشو بگم،میخوام بگم شباهتش اینه،تو ماها اگه بخوان یه گوسفندی رو سر ببرن،یه مذبوحی رو ذبح کنن،همه دورش جمع میشن،همه خوشحالن، هر کی میگه من از این مذبوح سهمی دارم ...... ( فهمیدی چی گفتم؟!!) همه دورش حلقه زدن ... اخنس گفت عمامه ش رو من میبرم .... بجدل گفت انگشترشو من میبرم ..... خولی گفت سرشو من میبرم ..... همه دارن شادی می کنن
▫حجت_الاسلام_میرزامحمدی
▪روضه_امام_رضا_علیه_السلام
▪روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
همش دلم میگیره برا حرم شب جمعه بیشتر
دلم میخواد یه بار به کربلا برم شب جمعه بیشتر
میگن که زائرا میان به کربلا شب جمعه بیشتر
میگن که مادرت میریزه اشک برات شب جمعه بیشتر
اصلا شبای تحت قبه حالیه
اونجا باشم نرم چیز محالیه
اصلا همین ضریح قشنگه عالیه
جای من و شما پائین پا خالیه
اللهم الرزقنا زیارت الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام آقا 💚
دوباره جمعه است و 🍀
ذکر یا مهدی به لب هامان نشسته 💚
بیا آقا که بغض انتظار
راه گلوی شیعه بسته😔
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🤲