«بسم رب الشهداءوالصدیقین»
#غزل_مثنوی
#شهدا
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
هدیه به ارواح طیبهٔ شهدای هشت سال دفاع مقدس وسید شهیدان مقاومت حاج قاسم سلیمانی
"""""""""""""""""""""""""""""""
بِســمِ رَبِّ الشّــهـید ، بِســمِ النّــور
بِســمِ خـاک شلــمچه بســم الــهور
بِســمِ ســر بنــدهـای "یا زهــــــرا"
روی پیــــشانیِ ســراســر ، نــور
بِســمِ غــــوّاص هـــای پـر بســــته
بیـــنِ امــــواج وحشـــیِ پر شـــور
بِســمِ مـــردان عرصـه های جنون
یـــاد آن فاتــــحان قلّــــهٔ نـــور
یــاد خــاک طــلائیــــه ، مجـنــون
یــاد لیـــــلای ســرزمــین صـــبور
آه ، یــادش بــخــیر خــرمشـــهر
یـادِ آن مـــردمـان پـاک و غـــیور
یــاد آنـــان که مــــثل پــروانــه
پــر گشـــودند تا کــــرانــهٔ دور
زنـــدگــی را در آســــمان دیـدنــد
دل بریــدنــد از ، زَر و از زور
جــانشـان شــد فدای این مـــیهن
تا بــرانـنـد دشـــمــــنِ مــــــزدور
نامـــشان زیـــنت خیــابانــهاست
یادشـــان مـانده در زمان ، مهجور
عاشــقانـی که گـرچــه در خــاکــند
شهــــسواران رویِ افـــلاکنــــد
با شـجاعت به روی مـــین رفـتند
عاشـــقانه از این زمــــین رفتند
دل بریــدنــد و جـــاودانـــه شدند
قد کشیــدند و بیـــکرانه شــــدند
خنـــده بر دِشـــنـهٔ اجــــل کردند
مــــــرگ را این چنین بغـل کردند
روی لب شـــعر عشق سـر دادند
پس حسینی شدند و سـر دادند
مــثل آلالــه ، داغ دل دیـــدنــد
مــثل باران شــدند و باریـدنــد
خــاک جـــبهه ، هــنوز ، غـم دارد
از دلـــش ، داغ لالـــه می بارد
خاکش از خون عشق ، رنگین است
داغ آلالــه ها ، چه ســنگــین است
چند یوســف بدون نـام و پـلاک ؟
چند پیــــــراهن آرمیـده به خاک؟
چند یعـــقوب چشــم بر راه است؟
چند مــادر دلـش پـــر از آه است ؟
آیــد از خـــاک ، بــوی پیـــــراهــن
باز گشــته ست یوســـفی به وطـن
باز ، عـــــطر شهـــــید پیـــچــیده
نور دیگـــــر به شــــهر تابیــــده
بــاز ســـوغــاتِ خــاک آوردنـــد
بــاز چنــــدین پـــلاک آوردنـــد
مُشــــتی از خــاک آنکــه پرپر شــد
تــربـــتِ جـانــــماز مـــادر شـــد
السّـــــلام ای شهـــید پرپر عـــشق
السّـــــلام ای امـــیر سنــگر عــشق
ای مــَــرامِ تــو عاشـــــقانه تــریــن
ای شکـــوه تو جــاودانــه تــریــن
یــاد دادی تو عشــــقـــبازی را
غــــیرت و راهِ ســـرفـــــرازی را
گفتــــی و عـــدّه ای نفــهمــیدنــد
پشــت ســر بی دلــیل خنــدیــدنــد
خــون تـو پلّــــه شــد برای صـــعود
یادشــان رفــت هــرچـه بـود ونبـود
با همـــین استــخوانهای تکــه شده
کار یـک عــدّه خــوب ســـکّه شـــده
بگــذرم گر چه حـرف بســـیار است
باز وقـــت جـــهاد و پیـــکار است
جنـــگ هــــرگـز نمــی رســــد پایان
خـــار چشــمان دشــمن است ،ایران
نـور و ظـلمـت همـیشه در جنگــند
حـق و باطــل دو نا هــماهنـــگــند
در رگِ هــرکــه خـــون ایرانیـــست
پیــــروِ مکـــتب سلـــیمانیــــست
رفتــه قاســـم ، ولی کلامش هست
رفتـــه گرچــه ، ولی مرامش هست
رفتـــه او تا ظـــــهور ، برگـــردد
با شکـــوه و غــــــرور ، برگـــردد
حاج قاســـم هــنوز هم زنده سـت
راه او تا هـمیــــشه پاینـــده سـت
عـطــــر نــاب ظـــهـور ، می آیـد
مــردی از جنــس نــور می آیــد
"""""""""""""""""""""""""""""""""
رقیه سعیدی(کیمیا)
🌷بِسمِ رَبّ الشُّهداءوَالصّدیقین🌷
#شهدا
#دفاع_مقدس
#منظومهٔ_آه
#درد_دل_جامانده_از_قافلهٔ_شهدا
#شعراز_رقیه_سعیدی_کیمیا
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
به نام نامیِ رَبّ شهیدان
به نام خالقِ مردانِ میدان
به نام سرزمین نور و ایمان
تجلی گاه عشق و مهد عرفان
به یاد جبهه های هشت ساله
به یاد دشت های پُر زِ لاله
به یاد آن شهیدان خدایی
همان دلدادگان کربلایی
دلم تنگ است و باران می نگارم
ز دلتنگی ِ یاران می نگارم
قلم می لرزد از نام شهیدان
دلم خون می شود از داغ ایران
دلم خون از گل سرخ شقایق
حکایت دارد از گلهای عاشق
کنون منظومه ای از اشک و آهم
غم حسرت ، نشسته در نگاهم
دلی دارم رفیقان ! نینوایی
چو نِی می نالد از داغ جدایی
دلم ، یاران ! هوای جبهه دارد
بگو ، باران دلتنگی ببارد
به دل ، خون و به چشمم گریه دارم
به یاد همرهانم بی قرارم
به هر باغی ، ببینم لاله ی سرخ
ز سوز دل بر آرم ناله ی سرخ
نشد تکلیف من روشن ، چه سازم؟
که یک جامانده در سوز و گدازم
خوشا بر حال آن جاماندگانی
که آخر ، پر زدند از دارِ فانی
مثالِ حاج قاسم ، مرد میدان
نصیبش عاقبت شد وصل جانان
سلیمانی رها شد از دل خاک
شده مأوای او دامان افلاک
سعادت یار او شد در دل شب
فدا شد در رکاب عمه زینب
سپاه حاج قاسم ، نسل جنگند
همه ، یادآورانِ فصل جنگند
شهادت را دگرگونه سرودند
مدافع از حریم عشق بودند
از این دنیای خاکی پر کشیدند
به عرش و عالمِ بالا رسیدند
شهیدان نقطه ی پرگار عشقند
شهیدان مطلع الانوار عشقند
شهیدان اقتدا بر عشق کردند
شهیدان عشقبازان ، در نبردند
شهیدان جلوه ی نور خدا یند
شهیدان با غم عشق آشنایند
همانهایی که مظلومانه رفتند
به سوی جنّت از این خانه رفتند
میانِ سجده ها ، ذکرِ شبانه
شهادتنامه خواندند عاشقانه
زِ بحر عشق ، تا معراج رفتند
سوارِ زورقِ امواج رفتند
نماز عشق را در سنگر خون
اَدا کردند روی خاک مجنون
پرستوهای عاشق پر کشیدند
مِیِ وارستگی را سر کشیدند
دلم شد راهیِ کوی ِ شلمچه
به عشق کربلا ، سوی شلمچه
شلمچه مرز صحرای جنون است
شلمچه مظهر دریای خون است
شلمچه عطر ناب یاس دارد
خبر از مادر احساس دارد
قدمگاه خود زهراست آنجا
شکوه فاطمه پیداست آنجا
به قول راویان فتح و سنگر
چه یارانی که مثل شاه بی سر
دل یک دشت را در خون کشیدند
به سمت کربلا ، بی سر دویدند
به آن جان بر کفان خفته در خون
به حق لاله های دشت مجنون
الهی ! جامه ی ســرخ شــهادت
نصیـــبم کن زِ دریای شفــاعت
من آن جامانده از این کاروانم
حدیث جبهه ، دائم بر زبانم
همه رفتند و حسرت بر دلم ماند
چه داغــی بر دل ناقــابلم ماند!
نصیب من نشـــد کام شهـــادت
ننوشیــدم مِی از جام شهـــادت
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۰/۷/۱
هیئت قائمیه سقیدشهر (6).mp3
4.18M
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#امام_زمان_عج
🏴#سبک_واحد_سنگین
🎤مداح :کربلایی جواد مقدم
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#امام_زمان_عج
🏴#سبک_واحد_سنگین
🎤مداح :کربلایی جواد مقدم
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
گرفته آتیش،همه وجودم
زده شرر زهر،به تار و پودم
روی لب من،رسیده جونم
این دم آخر،روضه میخونم
روضه ی تلخ کوچه و
مادر و دست بی حیا
من ندیدم ولی سوزوند
قلب منو اون کوچه ها
لبریز درد و،لبریز آهم
غریبم و شد،سامرا قتلگاهم
مسموم وا اماما
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
رفته قرارم،چشم انتظارم
مهدی بیا که،تمومه کارم
شبیه پاییز،زرد و خزونم
با لب تشنه،روضه میخونم
روضه ی شمرو خنجرو
حنجر سید الغریب
من نبودم اونجا ولی
برده ازم صبر و شکیب
لبریز درد و،لبریز آهم
به یاد جد،غریب و قتلگاهم
مظلوم واحسینا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
الا امید،شیعه کجایی
واویلتا از،غم جدایی
ماه مدینه،یوسف زهرا
به حق مادر،العجل آقا
صاحب شمشیر علی
منتقم خون خدا
دل خوشیِ مستضعفین
مهدی فاطمه بیا
منتظر تو،دیده به راهیم
اگر چه غرق،معصیت و گناهیم
عجل بقیت الله
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد_زمزمه
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بیا مهدی عزیز جون بابا
ببین که رو لب من خون نشسته
زده زهر جفا آتیش به جونم
میرم از دنیا با قلب شکسته
بیا صبر و قرارم
مراد قلب زارم
بیا سر روی پاهات
دم آخر بذارم
خدانگهدار پسرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
منم خورشید شهر سامرا که
غروب عمرم حالا سر رسیده
درون حجره تا از پا نشستم
دیدم بالا سرم مادر رسیده
دیدم با حال خسته
به بالینم نشسته
به روی صورتش من
دیدم رد یه دسته
مادرم ای وای مادرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
رسیده جون به این لبهای خشکم
میسوزم یاد جدم با چش تر
نبودم کربلا اما شنیدم
لبه تشنه جدا شد از تنش سر
منو زهر برده از حال
رو خاکم یاد گودال
رو خاکم یاد جسمی
که شد با نعلا پامال
آه و واویلتا حسین
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین