❃﷽❃
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#اشعار_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
چهـــارشنبه هـوای سـرم خراسانیست
نگــاه ملتمـسم پر خروش و بارانیست
ســلام می دهـــم از دور بر امیــن الله
که زیر سایهٔ امنش جهان چراغانیست
پر از تلاطم موج است اشک چشمانم
دلم به وسعت دریا دوباره توفانیست
به پای پنــجره فولاد می رسم با اشک
برای شستن قلبی که تار و ظلمانیست
برای عــرض نیـــازم دخیـل می بنـدم
به آن دریچه که در آن امید پنهانیست
مگر به روی سیــاهم نظر کند سلطان
که زائـرش به هوای گنـاه ، زندانیست
دلم شکــسته ، امام الرئوف ! دریــابم
کرم نمـا به دلی که پر از پریشانیست
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۲/۲۰
86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #گزارش_ویدئویی
🔹 #مناجات_شعبانیه / اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُک
🔹 حاج سید رضا نریمانی
____
🔸 مراسم مناجات شعبانیه - شب پنجم
📆 دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۴۰۲
🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام
___
🔊 #گزارش_صوتی
🔸مناجات شعبانیه l شب پنجم
📆 زمان:
👈 دوشنبه ۱۴ اسفند ماه ۱۴۰۲
🔷 با نوای :
👈 حاج سید رضا نریمانی
🔊 #مناجات | کجاست اهل دلی که نگاه ما بکند
🔊 #مناجات_شعبانیه / اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُک
🔊 #روضه / حرف ناگفته چشمان ترش بسیار است
——-
کجاست اهل دلی که نگاه به ما بکند
برای حال خراب دلم دعا بکند
کجاست خبره طبیبی که کیمیا داند
مس وجود مرا بهتر از طلا بکند
به ذره گر نظر لطف بوتراب بکند
به یک نگاه مرا بندهی خدا بکند
همین که داد وفغانم بلند شدم دیدم
جناب خواجه شیرازی این ندا بکند
طبیب عشق مسیحا دم است و مشفقی
شد درد تو را نبیند که را دوا بکند
عاشق منم که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد هست ولیکن طبیب نیست
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست ولیکن طبیب هست
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
مرا بگیر و در خانهات مقیمم کن
چقدر ابر فراری برو بیا بکند
کار من گره خورده است اما گشایش از گرهام اما ذکر یا رضا بکند
چه میشود شب جمعه یکی ز کرب و بلا
هوالهای بفرستد مرا صدا بکند حسین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
حرف ناگفته چشمان ترش بسیار است
اشک او راوی یک عمر غم و آزار است
روز و شب گریه کن روضه یک مسمار است
قلب او زخمی از ضرب در و دیوار است
داغهایی که کشیده است همه معروف است
پس ببخشید اگر روضه من مکشوف است
در نماز شب و هنگام دعا می گرید
صبح با گریه او باد صبا می گرید
یاد آن کوچه و بی چون و چرا می گرید
بعد چل سال بیادش همه جا می گرید
قصد این بار من از شعر که آقا بوده
قسمت انگار کمی روضه زهرا بوده
زهر در تن نه که از غم جگرش می سوزد
یاد مادر که بیفتد به سرش می سوزد
غرق آتش در و پروانه پرش می سوزد
از همان روز حسن با پدرش می سوزد
کودکی بود ولی رنج پدر پیرش کرد
غم مادر دگر از زندگی اش سیرش کرد
نه فقط زخم زبان از همه مردم بوده
ابتدا چادر مشکی حرم سوخته بود
بعد هم تیر کفن را به بدن دوخته بود
داشت آن روز به لب روضه ای از سر می خواند
قصه درد وغم وغربت حیدر می خواند
داشت از سوز جگر روضه مادر می خواند
بعد هم روضه جانسوز برادر می خواند
چشمش افتاد به چشمان برادر, با آه
گفت لا یوم کیومک به ابا عبدالله
((دل من دست خودش نیست اگر می شکند))
قصه کرببلای تو کمر می شکند
دل زینب هم از آن رنج سفر می شکند
بر سر دیدن تو شام چه سر می شکند
صوت قرآن تو در شام شنیدن دارد
چوب دست از لب ودندانت اگر بردارد
مهدی چراغ زاده
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️