eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفیکُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً، بِرَحْمَتِکَ‏ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ. دلتنگیِ غروبِ همه جمعه هایِ من کی میرسد به صحنِ حضورت،صدایِ من دیگر دلم برایِ شما پر نمی زند برگردُ و بالِ تازه بیاور برایِ من عمری اگر که می گذرد دلخوشم به این نزدیک تر شدست به تو لحظه هایِ من *عزیزِ فاطمه ...* غیر از ضرر برایِ تو چیزی نداشتم حتی نیامدست به کارت دعایِ من اشکت اگر به نامۀ اعمالِ من نبود بخشش نبود شاملِ یا یک روز محضِ خاطرِ این چند قطره اشک وا می شود به خیمۀ سبزِ تو پایِ من امروز بینِ گریه به جد غریب خود (حرفِ دلِ شما رو دارم میزنم ...خیلی ها مریض هایِ بد حالشون رو التماس دعا گفتن ... اما خیلی هام فقط و فقط اومدن امروز ، میگن آقاجان خیلی حاجت داریم اما امروز اومدیم فقط برا فرجِ تو دعا کنیم ...) امروز بینِ گریه به جد غریب خود مُهری بزن به تذکرۀ کربلایِ من حسین ..... جان ..... *وقت گذشته ، بگو آقاجان کی صدایِ نازنینت به گوشِ عالم میرسه ... وقتی تکیه به خانۀ خدا میدی صدا میزنی« أَلا يَا أَهلَ الْعالَم أَنَاْ بَقِیَّهُ اللَّهِ ...» اما گریه کن ها ، عاشقا ، حضرت یه جورِ دیگه هم خودشو معرفی می کنه ، این معرفی خاصِّ ... برا کساییِ که یه عمر تو مجلس جّد غریبش ناله زدن ... صدا میزنه «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم اِنَّ جَدِي الحُسَين قَتَلُوهُ عَطشاناً ...» من پسرِ اون آقایی ام که با لبِ تشنه به شهادت رسوندنش ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز سلام مڹ چہ سلامِ مبارڪے ست "جانم حُسیڹ"، تڪه ڪلام مبارڪے ست اسمــے بہ نازنینے نامش ندیده ام انصافا ایڹ چہ نام مبارڪے ست 🍃 سلام ✋ صبحتون معطر به ذکر یا حسین ❤️
✨💫 تسبیح روز شنبه 💫✨ ❣️بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ❣️ سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْحَقِّ سُبْحَانَ الْقَابِضِ الْبَاسِطِ سُبْحَانَ الضَّارِّ النَّافِعِ سُبْحَانَ الْقَاضِي بِالْحَقِّ سُبْحَانَهُ وَ بِحَمْدِهِ سُبْحَانَ الْعَلِيِّ الْأَعْلَى سُبْحَانَ مَنْ عَلَا فِي الْهَوَاءِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى سُبْحَانَ الْحَسَنِ الْجَمِيلِ سُبْحَانَ الرَّءُوفِ الرَّحِيمِ سُبْحَانَ الْغَنِيِّ الْحَمِيدِ سُبْحَانَ الْخَالِقِ الْبَارِئِ سُبْحَانَ الرَّفِيعِ الْأَعْلَى سُبْحَانَ الْعَظِيمِ الْأَعْظَمِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ هَكَذَا وَ لَا يَكُونُ هَكَذَا غَيْرُهُ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ لِرَبِّيَ الْحَقِّ الْحَلِيمِ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ سُبْحَانَ مَنْ هُوَ دَائِمٌ لَا يَسْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ قَائِمٌ لَا يَلْهُو سُبْحَانَ مَنْ هُوَ غَنِيٌّ لَا يَفْتَقِرُ سُبْحَانَ مَنْ تَوَاضَعَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِعَظَمَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ ذَلَّ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِعِزَّتِهِ سُبْحَانَ مَنِ اسْتَسْلَمَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِقُدْرَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ خَضَعَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لِمُلْكِهِ سُبْحَانَ مَنِ انْقَادَتْ لَهُ الْأُمُورُ بِأَزِمَّتِها.   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
✨🌸 شنبه ها🌸⚡️ ↩️ اذکار روز،،، 🔸 یا رب العالمین 👈100مرتبه 🔶 یا غنی 👈1060مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره مبارک معارج" خداوند در روز قیامت از گناه او سوال نمی کند و او را در بهشت با حضرت رسول سکونت می دهد. 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز شنبه 2/ حدیث کسا 3/ دعای نادعلی 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز شنبه ↩️ هر کس در این روز چهار رکعت نماز بجا آوردو در هر رکعتی حمد،و توحید و ایت الکرسی را بخواند ، خداوند نام او را در درجه پیغمبران ،شهدا و صالحین مینویسد.   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
21.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز شنبه روز زیارتی 🌸 حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم دعا 🤲
باشد ولی این جاده ها، این جاده های تشنه در رنج است این قریه های خسته دور از صحبت خوش بوی نارنج است حالا همین انسان که روزی تا صفای سیب ها می رفت در قبض و بسط لحظه ها درگیر خواهش های بغرنج است دیری است آن الهام های تازه هم بر در نمی کوبند در این هبوط بی غزل، عالم نفس گیر و دم آهنج است این زندگی های ملال انگیز از عرفان و گل خالی است دنیا مجال مصلحت اندیشی مردان شطرنج است گل بود، ایمان بود، دریا بود، طوفان و تماشا بود حالا ولی در ذهن ها رویای کمرنگی از آن پنج است آن دست هایی هم که در کار شهود آن گونه گل می کرد در غفلت مرداب های بی ترنم تا به آرنج است با این همه، انسان به سمت ارغوان ها باز خواهد گشت آن سوی این ویرانگی ها وسعتی لبریز از گنج است بادی می آید سبز، مردان قدیم قریه می گویند فردا تمام جاده ها در سایه ی سرشار نارنج است فردا کسی از فصل گل های سپید یاس می آید و می برد تا سبزها روح کبودی را که در رنج است شاعر! به سمت تپه ها برگرد و گل ها را مواظب باش حالا تمام حرف هایت خالی از الفاظ بغرنج است
داغ تو را بهانه گرفتم گریستم.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج حسن خلج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ داغ تو را بهانه گرفتم ، گریستم.. از قبرِ تو را نشانه گرفتم ، گریستم.. *الله اکبر از این همه غربت .. هزار و چهارصد ساله بچه سیدا دارن دنباله قبر مادر میگردن .. مادر :* یک گوشه از محلّۀ غم آشنایِ تو با یادت آشیانه گرفتم گریستم *یعنی چی ؟! یعنی همین کاری که شما ها میکنید .. میگردید ببینید روضه ی بی بی کجاست .. یعنی همین حسینیه ها و روضه ها .. هرجا میبینم روضه ست میرم یه گوشه میشینم آرام آرام زمزمه میکنم .. مادرِ جوان مرگم .. خوش به حاله اون کسی که گوشه نشینِ مصیبتِ زهراست .. خوش به حالِ اون کسی که افسردۀغم و غصۀ زهراست .. ان شالله یه روز همه مون برا فاطمه دق کنیم .. چه جور تحمل کنیم یه بی سرو پا سرِ مادرِ ما داد زده باشه ..* یک گوشه از محلّۀ غم آشنایِ تو با یادت آشیانه گرفتم گریستم *وای نَنَه .. وای نَنَه .. وای مادر .. مگه شما بچه یتیم هایِ زهرا نیستید؟! چرا یتیمانه گریه نمیکنید؟!.. بچه یتیم ندیدید چه طور گریه میکنه؟!.. یه گوشه کز میکنه آستین به دهان میگیره ، آرام میگه من مادرمُ میخوام ..* از کوچه هایِ شهر گذشتم یکی یکی وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم *راهم افتاد به کوچه بنی هاشم .. گفتم خونۀ مادرم؟! یه درِ سوخته نشونم دادن ..* با ماجرای هیزم و آتش دلم شکست یک روضه محرمانه گرفتم گریستم *گفت علی جان هبچ کسی رو خبر نکن .. شب غسلم بده .. شب کفنم کن .. مخفیانه و محرمانه گرفت روضه رو علی .. اسماء تو آب بریز من بدنشُ شستشو بدم .. وقتی یه کسی از دنیا بره و مجروح بوده اول باید جراحت ها رو بشورن .. گفت فاطمه جان : برایِ شستنِ تو از کجا شروع کنم؟! اسماء میگه من آب میریختم علی شستشو میداد .. دیدم از زیرِ بدنشِ بی بی خون آبه جاریِ ... * گوشم شنید آه تو را بین شعله ها تا ردّ تازیانه گرفتم گریستم مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود بر موی خود که شانه گرفتم گریستم مضمون تو عنایت محض است بی گمان تا حسّ شاعرانه گرفتم گریستم شاعر : محمدحسن بیات لو •┄┅══༻○༺══┅
بابُ الحَرَم _حاج حسن خلج.mp3
4.28M
|⇦•داغ تو را بهانه گرفتم گریستم.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•داغ تو را بهانه گرفتم گریستم.. تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها _ حاج حسن خلج •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ داغ تو را بهانه گرفتم ، گریستم.. از قبرِ تو را نشانه گرفتم ، گریستم.. *الله اکبر از این همه غربت .. هزار و چهارصد ساله بچه سیدا دارن دنباله قبر مادر میگردن .. مادر :* یک گوشه از محلّۀ غم آشنایِ تو با یادت آشیانه گرفتم گریستم *یعنی چی ؟! یعنی همین کاری که شما ها میکنید .. میگردید ببینید روضه ی بی بی کجاست .. یعنی همین حسینیه ها و روضه ها .. هرجا میبینم روضه ست میرم یه گوشه میشینم آرام آرام زمزمه میکنم .. مادرِ جوان مرگم .. خوش به حاله اون کسی که گوشه نشینِ مصیبتِ زهراست .. خوش به حالِ اون کسی که افسردۀغم و غصۀ زهراست .. ان شالله یه روز همه مون برا فاطمه دق کنیم .. چه جور تحمل کنیم یه بی سرو پا سرِ مادرِ ما داد زده باشه ..* یک گوشه از محلّۀ غم آشنایِ تو با یادت آشیانه گرفتم گریستم *وای نَنَه .. وای نَنَه .. وای مادر .. مگه شما بچه یتیم هایِ زهرا نیستید؟! چرا یتیمانه گریه نمیکنید؟!.. بچه یتیم ندیدید چه طور گریه میکنه؟!.. یه گوشه کز میکنه آستین به دهان میگیره ، آرام میگه من مادرمُ میخوام ..* از کوچه هایِ شهر گذشتم یکی یکی وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم *راهم افتاد به کوچه بنی هاشم .. گفتم خونۀ مادرم؟! یه درِ سوخته نشونم دادن ..* با ماجرای هیزم و آتش دلم شکست یک روضه محرمانه گرفتم گریستم *گفت علی جان هبچ کسی رو خبر نکن .. شب غسلم بده .. شب کفنم کن .. مخفیانه و محرمانه گرفت روضه رو علی .. اسماء تو آب بریز من بدنشُ شستشو بدم .. وقتی یه کسی از دنیا بره و مجروح بوده اول باید جراحت ها رو بشورن .. گفت فاطمه جان : برایِ شستنِ تو از کجا شروع کنم؟! اسماء میگه من آب میریختم علی شستشو میداد .. دیدم از زیرِ بدنشِ بی بی خون آبه جاریِ ... * گوشم شنید آه تو را بین شعله ها تا ردّ تازیانه گرفتم گریستم مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود بر موی خود که شانه گرفتم گریستم مضمون تو عنایت محض است بی گمان تا حسّ شاعرانه گرفتم گریستم شاعر : محمدحسن بیات لو •┄┅══༻○༺══┅┄•