eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
41.1هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
3.4هزار ویدیو
379 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
علی اصغر ع بچه رو روی دست گرفته ابی عبدالله، ان لم ترحمونی، به من رحم نمی كنید، فارحموا هذا الطفل، به این بچه رحم كنید، إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً، باید معنی كنم، معنی كنم بعد دادت در بیاد، گفت: ماهی رو از آب بیرون می ندازید،تا اون موقعی كه جون داره، خودش رو هی از رو زمین بلند می كنه، بالا و پایین خودش رو می ندازه، دیگه جونی براش نمی مونه، این لب هاش رو بهم می زنه، عرب این لحظه رو می گه تلضی. ابی عبدالله نشون داد بچه رو، سر رو شونه می افتاد، فرمود: ببینید داره تلظی می كنه، یعنی اگه آبم بهش برسونید شاید جون بده، بعضی از پیرمردهای سپاه، گفتند:حسین راست می گه،ما كه با بچه جنگ نداریم.  ابی عبدالله، علی اصغر رو آورد تو دل میدون، لباس پیغمبر رو پوشید، برا چی آقا اومد، اولاً منت نون كشیدن بده، منت آب كشیدن بد نیست، دوماً ابی عبدالله تا لحظه آخر، داره اینها رو هدایت می كنه، منت هدایت داره می كشه، نكنه اینها بیچاره برن تو جهنم، امامه دلش می سوزه، لذا بین لشكر، خیلی ها از پیرمردها بلند شدن گفتند: راست می گه حسین، بچه رو بگیرید سیراب كنید، ابن سعد ملعون، دید وضع سپاه داره به هم می ریزه، یه نگاه به حرمله نانجیب كرد، امتحانش رو پس داده، او چشم اباالفضلم هدف گرفته، گفت: چرا جوابش رو نمی دی؟ نانجیب گفت: بابارو نشونه بگیرم یا بچه رو؟ گفت: مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمی بینی؟ هنوز حرف های حسین تموم نشده، یه وقت دید علی داره بال بال می زنه، حالا دیگه حرف آقا عوض شد، تا حالا داشت با علی حرف می زد، حرف عوض شد، گفت: برایم مرثیه می خواندی ای تیر به دستم كودكم خواباندی ای تیر تمام تارهای صوتی اش را به هم پیچاندی و سوزاندی ای تیر گفت: گلویت سرخ و زیر و بم ندارد چنان زخمی زده مرهم ندارد بمیری حرمله با چشم دیدم كه تیر تو ز نیزه كم ندارد * ز داغت تیر هم گریان شده ای وای نفس در سینه ات سوزان شده ای وای خدا را شكر دستم زیر سر بود سرت از پوست آویزان شد ای وای * ز چشمت رفت كم كم سو بمیرم چكد خون از سر گیسو بمیرم خدا رحمی كند مادر نبیند سرت یك سو، تنت یك سو بمیرم *** امشب كسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی. گفت: سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار، گفت: جایی شد دل تو هم بسوزه به حال حسین؟ گفت: یك جا، همه جا هلهله می كردم، كف می زدم، خوشحال بودم. یه جا دل من سوخت، دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت، بین میدون متحیر بود، نمی دونست كجا بره، یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت، گفت: خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها؟ گفت: نه امیر، دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها، با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند. پدر با كودكی پرپر نشسته به روی خاك ها مادر نشسته رباب این را فقط تكرار می كرد سه شعبه دارد و تا پر نشسته یه منظره ای مادر دیده، می گفت: عطش گرد پر و بال تو می گشت غریبی پای اقبال تو می گشت به پشت خیمه ها ای وای دیدم كسی با نیزه دنبال تو می گشت لالایی اصغرم، لایی لالایی امشب خانم ها بیشتر باید گریه كنند، ای كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن، باباها بیرون نگه دارن، آخه شب ربابه، هی میومد كنار گهواره خالی، گفت: چگونه خاك بریزم به روی زیبایت كه تو بخندی و من هم كنم تماشایت مزار كوچك تو پر شده است از خونت بخواب ماهی من در میان دریایت مرا ببخش عزیزم كه جای قطره آب به یك سه شعبه برآورده ام تقاضایت چگونه جسم تو پنهان كنم كه می دانم به وقت غارتمان می كنند پیدایت كمی بخواب در این خاك تا كمی وقت است كه بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت بیا رباب كه این شاید آخرین باری است كه خواب می رود او با نوای لالایت اگر نشد كه شود سایه سرت امروز به روی نیزه شود سایه سار فردایت حسین...
‍ حضرت علی اکبر علیه السلام حاج عزیز شیری قوشچی سرابی سبک :: آخشام اولدی ننه ... اکبریم یاوریم آغلیار گوزلریم قالدی بو قلبیده نیلیوم سوزلریم آغلارام بالا من یانا یانا سن دی آی ننه من دیوم جانا جانیم قربان سنه رح ایله سن منه سالدون بو آنووی درد و غمه گئنه سن دئنن آی ننه من دیوم جان سنه یاندیم آلیشدیم اوتلارا بالا گَرَک بو دردیم ئورکده قالا آنووین غملری ناله عرشه سالوب حسرتیم قلبیده نیلیوم چون قالوب دوره می ابر تک هالۀ غم آلوب طاقت قالمیوب ایندی آنوندا گوزلریم قربان سنون یولوندا سن منی آتموسان عباده یاتموسان منی تک قویموسان مقصوده چاتموسان گوز یاشیمی علی القانه قاتموسان یاندیم آلیشدیم اوتلارا اکبر گَل منه ایله بیر چاره اکبر غم لباسین علی هئچ زمان سویمارام آغلاماقدان اوغول نیلیوم دویمارام باشیمه من بالا دای حنا قویمارام جانیم اولیدی قربان گوزووه حسرت قالدیم من شیرین سوزووه دردیم گلمز سانا قلبیم دوندی قانا سسون گلمور دییم هر سوز باشی جانا ئورگیم سنلندی گئتسم گر هر یانا هردا قالوبسان قربان گوزووه دانیش جان دیوم شیرین سوزووه قلبیمی غم آلوب غم حصاره سالوب شام و کوفه اهلی اختیاریم آلوب شیشۀ عمریمی دشمن داشه چالوب آغلارام اوغول من یانا یانه غصّه دن قلبیم دونوبدی قانه قلبیمده وار سوزوم دای منده یوخ دؤزوم من نجه سن کیمی بالادان اَل اوزوم هر نقدر عمروم وار آغلیار قان گوزوم قلبیده واردی بیر عالم سوزوم غمونده آغلار هر ایکی گوزوم رقیّون سسلیور آدووی هر زمان آز قالور غصّه دن دای اولسون باغری قان آغلیور سوز و سازیله هی اوجادان دیور گوزوندن سالما منی سن صبر و قراریم گئدوبدی الدن « شیری » نوحه یازار آغلار هر سوز باشی قلبینی غصه دن داغلار هر سوز باشی آدوین حرمتین ساخلار هر سوز باشی آغلار غمونده بو زار و خسته نه اولار گَله قبرووین اوسته سبک شعر با صدای علی نصیری
یه سالو منتظر موندم تو روضه هات گریه کنم با بیت بیت محتشم کتیبه هات گریه کنم🖤🖤🖤 بهترین مداحی های جدیدمحرم رسید👌 برای محرم هرچی نیازداری بیاتواین کانال✅ ✔️اولین و فعال ترین کانال درایتا . ،همراه بامتن 👌 🔹درکانال نوحه و روضه مجمع الذاکرین بزن رو لینک واردشو👇 https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93 درخواستی هم داری داخل گروهمون عضوبشو✅ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤السلام علیک 💚یا اباصالح المهـدے 🖤سلام ما به محرم 💚به غصه و غم مهدی 🖤به چشم کاسه خون و 💚به شال ماتم مهدی 🖤سلام ما به محرم 💚به شور وحال عیانش 🖤سلام ما به حسین و 💚به اشک سینه زنانش 💚أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج .
نوبت جانبازی طفلان زینب آمده وقت آری گفتن فرمان زینب آمده 🔻غرق خون گشتند،فرزندان اودرکربلا وقت یاری دادن ودرمان زینب آمده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بــرای تــرک ســر، آمــاده بودم از اوّل دل بــه مهــرت، داده بودم عمو جـان بـــر سرم، منّت نهادی من از قــاسم، عقـب افتاده بودم ز خــون، گلــرنگ شــد آیینۀ تو فــروشد نیــزه، بــر گنجینـۀ تـو الهــی کــور گـــردم تــا نبینـم زنـد قــاتل، لگـد بـر سینــۀ تـو  
روضه های شب پنجم چقدر جانکاه است سینه زن ها، حسنی ها شب عبدالله است بیشتر از همه شب روضه شکسته بال است لاجرم روضه ی امشب طرف گودال است روضه امشب سخن از دست شکسته دارد غصه ی کوچه و یک مادر خسته دارد روضه در سینه ی خود داغ عزیزی دارد تا به پهلوی شکسته چه گریزی دارد روضه امشب همه جا می رود از لطف کریم از مدینه، کربلا می رود از لطف کریم صاحب روضه کریم و کرمش قیمتی است یازده ساله شبیه پدرش غیرتی است یازده ساله ولی خیر کثیری دارد پسر شیر جمل خود دل شیری دارد بی خیال تبر و نیزه و شمشیر آمد آی ای لشکر کفتار صفت، شیر آمد آمد و دید که از زخم عمو افتاده راه یک نیزه ی وحشی به گلو افتاده لشکری تیغ کشان سمت عمو می آید شمر همراه سنان سمت عمو می آید تیرها حلقه به دور بدنش می بستند نیزه ها را همه محکم به تنش می بستند گفت باید که در این مرحله بی سر باشم می روم تا سپر لحظه ی آخر باشم گفت ای وای عمو صبر نما در راهم عاشق سوخته ی راه تو عبدللهم پسر روضه رسانیده خودش را به عمو دست خود را سپر انداخته در راه گلو ناگهان دست شکست و نفسش بند آمد باز بر روی لب حرمله لبخند آمد در همه دشت صدایی ز شکستن پیچید بر لب خشک عمو خون گلویش پاشید شاعر: ــــــــــــــــــ «کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم» @babollharam
شب پنجم ماه محرم میان چند شهید کربلا مشترک است. این شب به حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی (ع) و حبیب بن‌مظاهر منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید. عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و درخیمه گاه با زنان به سر می برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، ازخیمه گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت ودر کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به اورسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می ورزید. او به عمه اش گفت:سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی شوم. در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید.