هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
karimi-sh-5-93-alhadi-01.mp3
14.55M
روضه شب پنجم محرم الحرام
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5832723406541293020.mp3
6.82M
🎧 شب پنجم محرم | روضه
🎤 #حاج_محمود_کریمی
📍هیئت رایة العباس(ع)
#️⃣ #محرم
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
10.mp3
5.48M
روضه شب پنجم
🔘 عموجونم توی گودال دیدم افتادی جون دادم...
🔈 #سیدمجید_بنی_فاطمه
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5915875794457987309.mp3
16.73M
یازهرا🌺:
#واحد
🎤حاج سید مجید بنی فاطمه
[سلام الله علی زینب...]
.
📁شب چهارم محرم ۱۳۹۹
.
🗓یکشنبه ۲ شهریور ماه ۱۳۹۹
.
📌حسینیه ی ریحانه الحسین (س)
واقع در پارک ارم
مرجع نشر آثار سیدمجیدبنی فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5945006573351862948.mp3
8.35M
#زمینه
🎵 بازم از غم تو قلبم روضه خونه
🎤 #کربلایی_جواد_مقدم
📀 شهادت حضرت زینب (س)
#️⃣ #حضرت_زینب (س)
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_6008021968446555418.mp3
8.18M
🌍سبک : #شور
🌙عنوان : #رمضان_۱۴۴۰
🎤مداح : #حاج_سید_مجید_بنیفاطمه
..............................
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
حرف عمو نشد نداره وقتی میگه که آب میاره
اگه نشد دعا میخونه خدا برات بارون بباره
ببار بارون که قلبم خونِ خونه ، ببار بارون گلم زنده بمونه
ببار بارون ببار اینجا کویره ، ببار بچه ام جلو چشمام نمیره
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
ای گل چه زود دستِ خزان کرد پرپرت ..
رفتیُ رفت خنده زِ لب های مادرت ..
هر کس که دید رأس تو بر روی نیزه هاست ..
آهی کشید و گفت که بیچاره مادرت ....
که بیچاره مادرت ... که بیچاره مادرت ...
لالا لالا گل پونه لالا لالا علی اصغر
لالا لالا گل گندم بخواب مادر
سید_مجید بنی_فاطمه
@majmaozakerine
#شب_هفتم
4_5981117593224741078.mp3
6.79M
متن نوحه چرامادر نمیخوابی تقدیم به ذاکران
-----------------------------------
چرا مادر نمی خوابی
گمانم تشنه ی آبی
لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2)
بخواب ای غنچه ی پرپر
بخواب ای کودک مادر
بخواب ای شیرخوار اصغر
لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2)
مزن آتش به جان من
مبر تاب و توان من
ببین اشک روان من
لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2)
عزیز من مکن غوغا
بخواب ای کودک زیبا
مسوزان قلب مادر را
لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا (2)
چه شور است این به سرداری
مگر میل سفر داری
چنین مادر مکن زاری
لالایی مادرم لالا علی اصغرم لالا(2)
@majmaozakerine
#شب_هفتم
#زنجیرزنی
لالایی بخون
مادر صداتو دوست دارم
لالایی بخون
لالایی تا دوست دارم
لالایی بخون
تشنگی از یادم بره
لالایی بخون
دیگه علیت مسافره
با غ و غنچه ات شده پرپر
اگه نخوردم شیر
فدا سرت مادر
فدا سرت دست و پا زدنم
خشک شده دهنم
تشنه جون میکنم
وای مادر
فدا سرت قحط آب حرم
میسوزه جیگرم
جون نداره پرم
وای مادر
اگه میگن حرمله گرگه مادر
قصه نخور خدا بزرگه مادر
لالایی بخون حالا که بارون نمیاد
لالایی بخون حتی عمو جون نمیاد
لالایی بخون یه ذره آروم بگیرم
لالایی بخون که آروم آروم بمیرم
گرمه هوا نفس گیره
همین الان هم آب به من بدن دیره
رقیه کو وقتشه که برم راهیه سفرم
دست بکش به سرم
وای مادر
رو این گلو بوسه ای بزنو
دیگه دل بکن و پاک کن اشک منو
وای مادر
اگه میگن حرمله گرگه مادر
غصه نخور خدا بزرگه مادر
لالایی بخون لالایی های آخره
لالایی بخون شاید که خوابم ببره
لالایی بخون زیر گلوم و بپوشون
از اینجا بهم قاتلمو بده نشون
تیر سه شعبه آماده
حرمله تو میدون
منتظر ایستاده
فدا سرت آب نخورده علی
دیگه مرده علی
جون سپرده علی
وای مادر
فدا سرت خونیه سر من
زخمیه پر من
زیر حنجر من
رقیه کو وقتشه که برم راهیه سفرم
دست بکش به سرم
وای مادر
رو این گلو بوسه ای بزنو
دیگه دل بکن و پاک کن اشک منو
وای مادر
فدا سرت دست و پا زدنم
خشک شده دهنم
تشنه جون میکنم
وای مادر
فدا سرت قحط آب حرم
میسوزه جیگرم
جون نداره پرم
وای مادر
اگه میگن حرمله گرگه مادر
غصه نخور خدا بزرگه مادر
#روضه علی اصغر ع
بچه رو روی دست گرفته ابی عبدالله، ان لم ترحمونی، به من رحم نمی كنید، فارحموا هذا الطفل، به این بچه رحم كنید، إما تَروُنَهُ کیفَ یَتَلَظّی عَطَشاً، باید معنی كنم، معنی كنم بعد دادت در بیاد، گفت: ماهی رو از آب بیرون می ندازید،تا اون موقعی كه جون داره، خودش رو هی از رو زمین بلند می كنه، بالا و پایین خودش رو می ندازه، دیگه جونی براش نمی مونه، این لب هاش رو بهم می زنه، عرب این لحظه رو می گه تلضی.
ابی عبدالله نشون داد بچه رو، سر رو شونه می افتاد، فرمود: ببینید داره تلظی می كنه، یعنی اگه آبم بهش برسونید شاید جون بده، بعضی از پیرمردهای سپاه، گفتند:حسین راست می گه،ما كه با بچه جنگ نداریم.
ابی عبدالله، علی اصغر رو آورد تو دل میدون، لباس پیغمبر رو پوشید، برا چی آقا اومد، اولاً منت نون كشیدن بده، منت آب كشیدن بد نیست، دوماً ابی عبدالله تا لحظه آخر، داره اینها رو هدایت می كنه، منت هدایت داره می كشه، نكنه اینها بیچاره برن تو جهنم، امامه دلش می سوزه، لذا بین لشكر، خیلی ها از پیرمردها بلند شدن گفتند: راست می گه حسین، بچه رو بگیرید سیراب كنید، ابن سعد ملعون، دید وضع سپاه داره به هم می ریزه، یه نگاه به حرمله نانجیب كرد، امتحانش رو پس داده، او چشم اباالفضلم هدف گرفته، گفت: چرا جوابش رو نمی دی؟ نانجیب گفت: بابارو نشونه بگیرم یا بچه رو؟ گفت: مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمی بینی؟ هنوز حرف های حسین تموم نشده، یه وقت دید علی داره بال بال می زنه، حالا دیگه حرف آقا عوض شد، تا حالا داشت با علی حرف می زد، حرف عوض شد، گفت:
برایم مرثیه می خواندی ای تیر
به دستم كودكم خواباندی ای تیر
تمام تارهای صوتی اش را
به هم پیچاندی و سوزاندی ای تیر
گفت:
گلویت سرخ و زیر و بم ندارد
چنان زخمی زده مرهم ندارد
بمیری حرمله با چشم دیدم
كه تیر تو ز نیزه كم ندارد
*
ز داغت تیر هم گریان شده ای وای
نفس در سینه ات سوزان شده ای وای
خدا را شكر دستم زیر سر بود
سرت از پوست آویزان شد ای وای
*
ز چشمت رفت كم كم سو بمیرم
چكد خون از سر گیسو بمیرم
خدا رحمی كند مادر نبیند
سرت یك سو، تنت یك سو بمیرم
***
امشب كسی نباشه چشمش گریان نباشه برا علی. گفت: سنگ دل ترین رو آورد بیرون مختار، گفت: جایی شد دل تو هم بسوزه به حال حسین؟ گفت: یك جا، همه جا هلهله می كردم، كف می زدم، خوشحال بودم. یه جا دل من سوخت، دیدم حسین بچه رو زیر عبا گرفت، بین میدون متحیر بود، نمی دونست كجا بره، یه قدم می رفت سمت خیمه ها باز برمی گشت، گفت: خلاصه چیكار كرد ابی عبدالله رفت سمت خیمه ها؟ گفت: نه امیر، دیدم اومد پشت خیمه ها نشست روی خاك ها، با غلاف شمشیر یه قبر كوچولویی كند.
پدر با كودكی پرپر نشسته
به روی خاك ها مادر نشسته
رباب این را فقط تكرار می كرد
سه شعبه دارد و تا پر نشسته
یه منظره ای مادر دیده، می گفت:
عطش گرد پر و بال تو می گشت
غریبی پای اقبال تو می گشت
به پشت خیمه ها ای وای دیدم
كسی با نیزه دنبال تو می گشت
لالایی اصغرم، لایی لالایی
امشب خانم ها بیشتر باید گریه كنند، ای كاش بچه ها رو امشب بغل مادرها ندن، باباها بیرون نگه دارن، آخه شب ربابه، هی میومد كنار گهواره خالی، گفت:
چگونه خاك بریزم به روی زیبایت
كه تو بخندی و من هم كنم تماشایت
مزار كوچك تو پر شده است از خونت
بخواب ماهی من در میان دریایت
مرا ببخش عزیزم كه جای قطره آب
به یك سه شعبه برآورده ام تقاضایت
چگونه جسم تو پنهان كنم كه می دانم
به وقت غارتمان می كنند پیدایت
كمی بخواب در این خاك تا كمی وقت است
كه بعد از این شود آغوش نیزه ها جایت
بیا رباب كه این شاید آخرین باری است
كه خواب می رود او با نوای لالایت
اگر نشد كه شود سایه سرت امروز
به روی نیزه شود سایه سار فردایت
حسین...
حضرت علی اکبر علیه السلام
حاج عزیز شیری قوشچی سرابی
سبک :: آخشام اولدی ننه ...
اکبریم یاوریم آغلیار گوزلریم
قالدی بو قلبیده نیلیوم سوزلریم
آغلارام بالا من یانا یانا
سن دی آی ننه من دیوم جانا
جانیم قربان سنه رح ایله سن منه
سالدون بو آنووی درد و غمه گئنه
سن دئنن آی ننه من دیوم جان سنه
یاندیم آلیشدیم اوتلارا بالا
گَرَک بو دردیم ئورکده قالا
آنووین غملری ناله عرشه سالوب
حسرتیم قلبیده نیلیوم چون قالوب
دوره می ابر تک هالۀ غم آلوب
طاقت قالمیوب ایندی آنوندا
گوزلریم قربان سنون یولوندا
سن منی آتموسان عباده یاتموسان
منی تک قویموسان مقصوده چاتموسان
گوز یاشیمی علی القانه قاتموسان
یاندیم آلیشدیم اوتلارا اکبر
گَل منه ایله بیر چاره اکبر
غم لباسین علی هئچ زمان سویمارام
آغلاماقدان اوغول نیلیوم دویمارام
باشیمه من بالا دای حنا قویمارام
جانیم اولیدی قربان گوزووه
حسرت قالدیم من شیرین سوزووه
دردیم گلمز سانا قلبیم دوندی قانا
سسون گلمور دییم هر سوز باشی جانا
ئورگیم سنلندی گئتسم گر هر یانا
هردا قالوبسان قربان گوزووه
دانیش جان دیوم شیرین سوزووه
قلبیمی غم آلوب غم حصاره سالوب
شام و کوفه اهلی اختیاریم آلوب
شیشۀ عمریمی دشمن داشه چالوب
آغلارام اوغول من یانا یانه
غصّه دن قلبیم دونوبدی قانه
قلبیمده وار سوزوم دای منده یوخ دؤزوم
من نجه سن کیمی بالادان اَل اوزوم
هر نقدر عمروم وار آغلیار قان گوزوم
قلبیده واردی بیر عالم سوزوم
غمونده آغلار هر ایکی گوزوم
رقیّون سسلیور آدووی هر زمان
آز قالور غصّه دن دای اولسون باغری قان
آغلیور سوز و سازیله هی اوجادان
دیور گوزوندن سالما منی سن
صبر و قراریم گئدوبدی الدن
« شیری » نوحه یازار آغلار هر سوز باشی
قلبینی غصه دن داغلار هر سوز باشی
آدوین حرمتین ساخلار هر سوز باشی
آغلار غمونده بو زار و خسته
نه اولار گَله قبرووین اوسته
سبک شعر با صدای علی نصیری
یه سالو منتظر موندم تو روضه هات گریه کنم
با بیت بیت محتشم کتیبه هات گریه کنم🖤🖤🖤
بهترین مداحی های جدیدمحرم رسید👌
برای محرم هرچی نیازداری بیاتواین کانال✅
✔️اولین و فعال ترین کانال درایتا
.
#روضه،همراه بامتن 👌
#سخنرانی
#مداحی
#استوری_و_پروفایل
🔹درکانال نوحه و روضه مجمع الذاکرین
بزن رو لینک واردشو👇
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
درخواستی هم داری داخل گروهمون عضوبشو✅
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
نوبت جانبازی طفلان زینب آمده
وقت آری گفتن فرمان زینب آمده
🔻غرق خون گشتند،فرزندان اودرکربلا
وقت یاری دادن ودرمان زینب آمده
#ابر_گروه_مجمع_الذاکرین_ع
بــرای تــرک ســر، آمــاده بودم
از اوّل دل بــه مهــرت، داده بودم
عمو جـان بـــر سرم، منّت نهادی
من از قــاسم، عقـب افتاده بودم
ز خــون، گلــرنگ شــد آیینۀ تو
فــروشد نیــزه، بــر گنجینـۀ تـو
الهــی کــور گـــردم تــا نبینـم
زنـد قــاتل، لگـد بـر سینــۀ تـو
#شب_پنجم
#ابر_گروه_مجمع_الذاکرین_ع
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
روضه های شب پنجم چقدر جانکاه است
سینه زن ها، حسنی ها شب عبدالله است
بیشتر از همه شب روضه شکسته بال است
لاجرم روضه ی امشب طرف گودال است
روضه امشب سخن از دست شکسته دارد
غصه ی کوچه و یک مادر خسته دارد
روضه در سینه ی خود داغ عزیزی دارد
تا به پهلوی شکسته چه گریزی دارد
روضه امشب همه جا می رود از لطف کریم
از مدینه، کربلا می رود از لطف کریم
صاحب روضه کریم و کرمش قیمتی است
یازده ساله شبیه پدرش غیرتی است
یازده ساله ولی خیر کثیری دارد
پسر شیر جمل خود دل شیری دارد
بی خیال تبر و نیزه و شمشیر آمد
آی ای لشکر کفتار صفت، شیر آمد
آمد و دید که از زخم عمو افتاده
راه یک نیزه ی وحشی به گلو افتاده
لشکری تیغ کشان سمت عمو می آید
شمر همراه سنان سمت عمو می آید
تیرها حلقه به دور بدنش می بستند
نیزه ها را همه محکم به تنش می بستند
گفت باید که در این مرحله بی سر باشم
می روم تا سپر لحظه ی آخر باشم
گفت ای وای عمو صبر نما در راهم
عاشق سوخته ی راه تو عبدللهم
پسر روضه رسانیده خودش را به عمو
دست خود را سپر انداخته در راه گلو
ناگهان دست شکست و نفسش بند آمد
باز بر روی لب حرمله لبخند آمد
در همه دشت صدایی ز شکستن پیچید
بر لب خشک عمو خون گلویش پاشید
شاعر: #حسن_کردی
ــــــــــــــــــ
«کانالِ سبک و شعرِ بابُ الحَرَم»
@babollharam
شب پنجم ماه محرم میان چند شهید کربلا مشترک است. این شب به حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی (ع) و حبیب بنمظاهر منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و درخیمه گاه با زنان به سر می برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، ازخیمه گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت ودر کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به اورسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد.
امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می ورزید. او به عمه اش گفت:سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی شوم. در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید.
#متن_روضه_های_شب_پنجم_محرم_عبدالله_بن_حسن_علیه_السلام🔰
متن روضه شب پنجم محرم عبدالله بن حسن (ع) - عهد ما از روز اول با حسین و با حسن - سید مهدی میرداماد

اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ
عهد ما از روز اول با حسین و با حسن
چه شبیِ این دو شب پنجم و ششم ؛ خیلی سفره گسترده ست تصور کن یک طرف کریم اهل بیت باشه ، یک طرف رحمت واسعۀ خدا .باور کن این دو شب گدایی هم بلد نباشی این دوتا برادر اصلاً نمیذارن دست خالی بری
عهد ما از روز اول با حسینُ با حسن
ذکر ما تا روز آخر یا حسینُ یا حسن
با محرم کربلایی شد دل ما شب به شب
روضه خواندیم از حسین اما حسن اما حسن
آقا جان می ارزه تو دهۀ محرم یک شب ناله بزنی بگی حسن .. می ارزه مادرش یه لبخند بزنه .. می ارزه مادرش بگه غریب نوازی کردی منم تلافی میکنم ..
روضه خوانِ غربتش شب هایِ خاموش بقیع
بی کس و تنها حسینُ بی کس و تنها حسن
این عبارتی که اول جلسه گفتم همینجوری رد نشیم ، حسینم غریبُ مظلومِ .. (مصیبتی که حسین کشید تو این عالم بالاتر از او کسی ندید) مُصِیبَه مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِیَّتَهَا اما برای ابی عبدالله این عبارت نیامده . أشْهدُ أنّک قُتِلْتَ مَظْلُوماً شهادت مظلومانه بود ، اما این عبارت فقط برای امام مجتبی است شهادت میدم تو مظلومانه زندگی کردی به خدا آدم دنیایی دشمن بیرون داشته باشه بیاد خونه شریک زندگیش آرامشش باشه تمومه بمیرم برات اقاجان اصلا همۀ اینا کنار همین یدونه بسه
اومد مدینه امام مجتبی رو دید گفت اقا منو شناختید؟ گفت نه گفت آقا من فلانی ام گفت بله شناختم اینجا چه میکنی گفت آدرس گرفتم اومدم شمارو پیدا کنم بعد یک نگاه کرد به حضرت گفت آقا منو شما بچگی باهم بودیم همسن و سالیم اما من یدونه محاسنم سفید نشده ، آقا جان زود پیر شدی ؟ حضرت دوتا جواب داد یک جوابُ رو در رو به اون مرد عرب فرمود این ارثیه ما بنی هاشم زود پیر میشیم پدرم امیرالمومنین هم همینطور بود ، مرد عرب رفت غلام امام میگه دیدم حضرت ساکت دستاشُ فشار میده هی زیر لب گفت ما پیر مادرمون شدیم .. اونی که من تو کوچه ها دیدم هرکی ببینه میمیره پیر چیه؟"
بیقرارِ قصه های کوچه و دیوار و در
رازدارِ غصه های مادرش زهرا حسن
غریبِ کوچه ها شدن با من
غریب کوچه ها شدن با من
غریب کربلا شدن با تو
دیدن مادر روی خاک با من
شهید سر جدا شدن با تو
غریب کوچه ها شدن با من
غریب کربلا شدن با تو
وای وای چجوری تقسیم کردن
دیدن مادر روی خاک با من
ان شاءالله هیچوقت مادرتو روی خاک نبینی
شهید سر جدا شدن با تو
تو نبودی و دیدم روی خاکِ یه مادر
اما نیستم و تو میبینی روی خاکِ یه خواهر
من میبینم مادرمو یه بار سیلی میزنن تو هم آماده باش داداش کربلا
غریب در وطن شدن با من
شهید بی کفن شدن با تو
تو خونه دست و پا زدن با من
قتلگاه دست و پا زدن با تو
من با خاطره های غم فاطمه مردم
غریبونه به دستت پسرامو سپردم
از همون روز که بدن برادرُ تیر بارون کردن از همون روز که با دست خودش بدن برادرُ گذاشت تو قبر از همون روز این دوتا آقازاده رو یه جور دیگه نگاه کرد از کنار خودش لحظه ای جداشون نکرد قاسم رو خودش نگه داشت عبدالله رو سپرد به عمه ش زینب ، بارها میفرمود خواهرم این عبدالله امانت حسنِ مواظبش باش این بچه ها وقتی پدر از دست دادن همۀ توجه و نگاهشون شد عمو از وقتی چشمش رو باز کرد و همه چیز رو شناخت فقط عمو رو دیده فقط گفتِ عمو .. لذا کربلا اوج عشق بازی این نوجوان یازده ساله ست
از روزی که رسیدن کربلا همش دستش تو دست عمه نگاهش به عموِ بارها اباعبدالله فرمود خواهرم محکم دستشو بگیر به اصطلاح عامیانه نگهش دار تو خیمه ، اصلاً نذار این بچه بیاد بیرون .. چون ابی عبدالله میدونست این بیاد بیرون وسط میدونه .. میدونست این نوۀ علیِ .. این خونِ باباش تویِ رگاشه .. شب عاشورا داشت داداششُ نگاه میکرد وقتی اون صحبت و اون جملۀ معروفُ شنید عمو به برادرش گفت شهادت نزد تو چگونه است گفت احلی من العسل دیگه قرار نگرفت .. از شب عاشورا دیگه روی پاهاش بند نبود .. خصوصا وقتی خبر شهادت قاسمُ آوردن دیگه نتونست آروم و قرار بگیره .. ای جانم فدات ..
کانال متن روضه و گریزهای ناب مداحی ((ضامن آهو)):
متن روضه و گریز در زیارت عاشورا ( سید مهدی میرداماد)
دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۵ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل الساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا تمتعه فیها طویلا
دوست دارم تا جون دارم،اسم تو رو صدا کنم
درد عمری دوری رو ،با دیدنت دوا کنم
اگه ساکت باشی منو از حال می بری،بگو زمزمه و
عمریه
می گه پدرو مادرم عازم کربلان،حسین جان چرا منو اینقدر داری می سوزونی،دیگه بسه،دیگه بسه،آقا عاشقی که گناه نیست،
عمریه
می بینم گوشه کنار،کوچولوهاو نوجوونها دارن زار زار گریه می کنند،اخه شما چی می دونید کربلا کجاست،حسین کیه.
دوست دارم تا جون دارم،اسم تو رو صدا کنم
درد عمری دوری رو ،با دیدنت دوا کنم
قربونت برم ارباب بی کفن
عمریه
این و از زبون شماها می گم
عمریه منتظرم یه روزی کربلا باشم
با سراپای وجودم قبرتو نگاه کنم
آقاجانم،قربون حرم قشنگت،بگم؟وصف العیشه دیگه،قربون بین الحرمینت،شما که ندیدید هی گریه کنید،شاید امروز کربلایی بشید ،قربون پرچم سرخ حرمت،آخ بگم؟ قربون گودال قتلگاه،بگم؟قربون تل زینبیت،قربون کف العباست،قربون نهر علقمه ات، می ری کربلا،تو این کوچه پس کوچه های کربلا،توی بازار،از این کوچه به اون کوچه،می بینیم، گوشه ی یه کوچه یه پنجره ی کوچلو گذاشتن،با عربی یه چیزهایی نوشتن،یه مهتابی سبز روشنه،می پرسیم این چیه؟می گن اینجا همون جایی است که علی اصغر رو تیر زدن،آخ ارباب ارباب،آقام آقام، حسین جان ببین هی داریم میگیم،قربون حرم قشنگت.
دوست دارم تلافیه یه عمر محبت تو رو
برا تعجیل فرج تو حرمت دعا کنم
یه بیت رو بگم،یاد پدر مادرا،اونهایی که زیر خاک رفتن.
من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی
یاد بچه گی بخیر،هیئت کوچلو هامون،لخت میشدیم میرفتیم وسط کوچه دعوا می کردیم،سینه میزدیم،میگفتیم، سینه من قرمز شده،اون میگفت:سینه ی من،میگفتم من بیشتر سینه زدم اون میگفت من،دعوا میکردیم با گریه میرفتیم خونه،به مادرمون میگفتیم مادر،این جوری شده،می گفت:چرا گریه می کنید،مارو بغل میکرد،میگفت:قربونت برم،همه تون برا حسین سینه زدید،می گفت:شما حسین رو میشناسید،می گفتیم نه،می گفت:این آقا خیلی مهربونه،این آقا هرکی هرجوری سینه بزنه قبول میکنه،میگفتیم:اگه اینجوریه ما دیگه دعوا نمی کنیم،جاشه این بیت رو بخونم:
اولین خیمه ای که برات زدم
با چادر نماز مادرم بوده
چادرهای مادرامون رو از تو خونه می آوردیم،به هم وصل میکردیم،یه حسینیه ی کوچیک درست می کردیم.
من سر سفره ی تو بزرگ شدم خوب میدونی
تا دم مرگ محاله دامنت رو رها کنم
آخ من بدون حسین میمیرم،من اگه یه روز نگم حسین دیوونه میشم.
بریم رفقا توی صحرای کربلا،ببینیم چی برامون نوشتن.
بسم الله الرحمن الرحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ به خدا اسمی قشنگ تر از اسمت ندیدم،گفت:بغل امیرالمؤمنین علیه السلام نشسته بود،اهلبیت با هم مفاخره می کردند،امام حسین علیه السلام بچه است،عشق باباست،تو بغل بابا نشست گفت:بابا. جون بابا،بابا من از تو برترام،گفت:چه طور بابا؟ گفت(امام حسین): بابای تو کیه؟ امیرالمونین گفت:بابای من ابی طالب،امام حسین گفت: ولی بابای من تویی،امیرالمؤمنین گریه کرد،گفت:مادر تو کیه؟گفت:خوب فاطمه بنت اسد،گفت:بابا مادر من زهراست،گفت:بابا داداش تو کیه؟ گفت:خوب عقیل ،جعفر،.. گفت:بابا من یه داداش حسن دارم،دنیا دیگه مثل اون نداره،تو خواهرت کیه؟ من یه خواهر دارم اسمش زینب ِ بابا،امیرالمؤمنین گفت:آره بابا بخدا تو ازمن برتری،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ و َابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ.امام کاظم فرمود:به شیعیان ما بگید،هر وقت می خواستن مارو صدا بزنن،از همه ی القاب و کُنیه ها ،از همه ی چیزها بهتر،اونی که دل مارو شاد میکنه،فقط به ما بگن،یابن فاطمه. چقدر مادرشون رو دوست داشتن. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ،سلام به حبیبت،سلام به زهیرت،سلام به عون و جعفر و عبدالله و قاسمت،سلام به علی اکبر و عباست،سلام به علی اصغرت،سلام به رقیه ات،سلام به زینبت،سلام به ربابت،حسین جان عَلَیْکُمْ مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ با همه ی وجودت،می خوای آروم بگی بلند بگی،هرجوری میگی،ولی با یه دل لرزون بگو، یا اَباعَبْدِاللَّهِ
این دل تنگم عقده ها دارد
گوئیا میل کربلا دارد
ای خدا مارا کربلایی کن
بعد از آن مارا هرچه خواهی کن
میرو