هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
زخم و جراحات به این دل دارم
طعنه و زخم زبانها همگی از طرفی
دشمنی هم زیر یک سقف به منزل دارم
*زینب (س) و دو طشت*
زینب (س) فکر میکرد برادرش مثل دفعه های قبل میخواهد زهر راپس بیاورد . بایک امیدی طشت آورد ، ولی ناگهان متوجه شد پاره های جگر آقا درون طشت است ..ای وای برادم ….ای وای حسنم …..اینجا حضرت زینب (س) خودش طشت آورد ؛ ولی یک جا برایش طشت آوردند . طشت طلا سر بریده ی برادر ….مجلس یزید …مجلس نامحرمان …چوب خیزران ….
از دو طشت آمد صدای شورو شین
گاهی از طشت حسن ؛ گاه از حسین
برسر آن طشت قاسم سینه چاک
عابدین در شام بود از غم هلاک
گرزلبهای حسن خون میچکید
خورده لبهای حسین چوب یزید
تکیه بردوش حسین زد مجتبی
بود بالین حسین خاک کربلا
@majmaozakerine
*********************
حسین+طاهری-+از+در+این+خونه+بوده-+شهادت+امام+رضا+98.mp3
6.54M
شهادت امام رضا علیه السلام
کربلایی حسین طاهری
@majmaozakerine
زمینه
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
وقتی گرفتار میشم به قرآن
میرم دوباره پا بوس سلطان
مشهد سرزمین عشقه
مشهد بهترین پناه
مشهد فرصت دوباره
واسه توبه از گناه
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
حرمش همیشه غرق گریه و راز و نیاز
به روی زائر خسته آغوشش همیشه بازه
یادم نمیره حاجتمو داد
آقا کنار پنجره فولاد
سلطان آخرین امید
سلطان بین قلب خسته است
سلطان مهربون ترینه
یار این دل شکسته است
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
اومد و گرفت جوادش سر بابارو به دامن
کربلا این رسم عوض شد پیش چشم خیل دشمن
حسین رسید و دید که چه غوغاست
تن عزیزش پخش تو صحرا
جسم اکبرش تو صحرا ارباب
تک تک روی یک عبا چید اومد
لبهاشو ببوسه اما صورتی نمیدید
از در این خونه بوده اینهمه بها گرفتم
من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
@majmaozakerine
#زمینه
أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ
یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم
یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من
من پی ترویج قرآن آمدم این جا که گشت
چوب خزران تو مزد خواندن قرآن من
ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان
بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من
در احد جد تو دندان پیمبر را شکست
باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من
بارها و بارها پیوسته دید آزارها
هم سر خونین من، هم پیکر عریان من
سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است
چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من
خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران
با خدا این بوده از روز ازل پیمان من
من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو
مادرم در پای طشت زر بود مهمان من
دست"میثم"را از آن گیرم که پیش از بودنش
همچنان دست توسل داشت بر دامان من
✍استاد سازگار👆👆👆
بانوای استاد میرزا محمدی
⇦🕊ذکر توسل جانسوز _ویژۀ ایام شهادت رسول اکرم صلوات الله علیه
┄┅═══••↭••═══┅┄
(داری میری از کنارم
ای پدر دلگیر و خسته
فاطمه برات بمیره
کی پیشونیتو شکسته)۲
یه عمریِ بارِ....محنت میبردی
برای دینتِ...هی سنگ میخوردی۲
هر شب اشکاتو میدیدم
از اون چشمای ترِت ریخت
(دیدم تو کوچه خاکستر
نامرد روی سرت ریخت)۲
(من میترسم این جماعت
حرمتی نگه ندارند
برای بردنِ حیدر
تو خونه م طناب بیارن)۲
اگه حریفِ...چهل نفر شم
باید براش من...سینه سپر شم۲
بابا...بابا....من طاقت ندارم...
حیدر رو من اسیر ببینم
حتی اگه من تو آتیش
رویِ خاک من از پا بشینم
این دم آخر حسینم ۲
به روی سینه ت نشسته
یادته که روضه خوندی
برام از نیزه شکسته
یادته گفتی از اون جنایت؟
هزارو نهصد زخم و جراحت
از موقعی که روضه شو برام خوندی
هر شب خوابشو میبینم
رو خاک....داره میره از حال
نامرد پیکرِ حسینو
پشت و رو کرده تو گودال...
شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه
*اونام که تازه برگشتن باز دلشون تنگ حرمه....اصلا خاصیت حرم ابیعبدالله همینه...*
شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه
دوباره کنار گودال فاطمه روضه میخونه
با لب عطشان رو خاک رها شد
پیکر عریان رو خاک رها شد
ای وااای پیرهنش رو بردن
ای وااای ای خدا سرش کو
*هی به سینه میزنه زهرا میخونه:*
امون ای دل....ای دل....امون ای دل...ای دل....
﴿بابُ الْحَرَم اولین پایگاهِ متنِ روضه﴾
____________
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
#ویژه_ایام_صفر
🍃🍂روضه شهادت پیامبر و امام حسن مجتبی صلوات الله علیهم اجمعین_حاج حسین سیب سرخی_
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه،غریبانه،غریبانه گذشت
چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم
ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظه ی تشییع بگو
او غریبانه ترین لحظه ی رفتن دارد
روضه ی رفتن او گفتن و گفتن دارد
اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد
شهر در مکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد
یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت
آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد
بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد
در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد
تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند
دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در
┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━┓
@majmaozakerine
┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛
ای عزیزِ تا سحر بیدار بس کن
کشتی مرا از گریه ی بسیار بس کن
رویت ندارد طاقت این اشک ها را
طاقت ندارد این همه آزار بس کن
باید ببینی روزهای بعد از این را
باید بمانی با غمی دشوار بس کن
باید بگویم روضه های بعد خود را
باید بسوزی بعد از این دیدار بس کن
ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید
با آتش و با هیزم و دیوار بس کن
ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد
ای کاش میگفتند با مسمار بس کن
در کوچه می افتی کسی غیر از حسن نیست
باگریه میگوید در انظار بس کن
در کوچه می افتی و میگویم به قنفذ
افتاد دست مادرم از کار بس کن
دست مغیره بشکند حالا که افتاد
از چادر او پای خود بردار بس کن
بگذار یک جمله هم از گودال گویم
خون گریه ات را کربلا بگذار بس کن
وقت هزارونهصدوپنجاه زخم است
ای نیزه ی خونبار این اصرار بس کن
این ناله های دشمنت پیش حرامی
با شمر میگوید نزن، نشمار بس کن
مقتل نوشت روی تنش پا گذاشتند...
*منم اینطور رهات نمیکنم...میخوام روضه ی امام حسن بخونم...*
┏━━━🍃🍂🍃🍂🍃━┓
@majmaozakerine
┗━━━ 🍃🍂🍃🍂🍃━┛
از بارِ داغش پشتِ پیغمبر شکست
تنهاترین سردار بی لشگر شکسته
سجاده اش بر غربتِ او گریه کرده
پایِ غریبی اش دلِ منبر شکسته
بخشید آنکَس را که زد نیزه به ساقَش
او دستگیری می کند از هر شکسته
تا زهر را نوشید فرمود:آه مادر
راحت شد این آئینه یِ یکسر شکسته
بُغضِ چهل سالِ مرا این زهر بشکست
اما غرورم را کسی دیگر شکسته
یک کوچه ی باریك و دو دیوارِ سنگی
یک راه بُن بست و دو برگ و بر شکسته
فهمید فرزند بزرگم، ناسزا گفت
می خواست من باشم ولیکن سر شکسته
گفتم که با رویم بگیرم ضربه اش را
رفتم نبینم حرمتِ مادر شکسته
اول مرا زد بعد از آن هم مادرم را
من میزدم بال و پَر و او پر شکسته
از رویِ چادر پایِ خود را برنمیداشت
پایی که قبل از این جسارت،در شکسته
در زیر پاها گوشواره خوردتر شد
خندید وقتی دید نیلوفر شکسته
خون لخته از تیزیِ سنگی بر زمین ریخت
فهمیدم از دیوارِ کوچه،سر شکسته
لایوم کَ یومَک حسینم گریه کم کن
تنها نه من،از گریه ات خواهر شکسته
می بینمت با مادرم بر شیبِ گودال
در لا به لایِ نیزه و خنجر شکسته
ای کاش می شد تا نبینم ساربان هم
انگشت را دنبال انگشتر شکسته
"شاعر هر سه شعر:حسن لطفی"
*گفت:بدجور زد تو گوش مادرم؛خوردیم رو زمین؛تا چشامو باز کردم دیدم مادرم خورده رو زمین،رو خاکا دنبال یه چیزی میگرده؛حسنم...حسنم...چشاش نمیبینه...عجب دستی داشت نامرد...چی شده مادر؟حسنم! ببینم گوشواره هامو ندیدی؟آی مادرم...آی مادرم...
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه
4_5812031946326280501.mp3
18.14M
#زمینه
#شب_جمعه_شب_زیارتی
بانوای کربلایی
حسین_طاهری
-
@majmaozakerine
مادرم بگو، از شلوغی شب جمعه های حرم بگو
مادرم بگو، به حسینت این شبا از چشای ترم بگو
مادرم بگو واسه یک دفعم که شده بهم پسرم بگو
نشون نداره مادرم، منم نشون نمیخوام
از خدا خواستم همیشه، بشم شهید گمنام
از زخمای تو، عالم شاکیه
مثل چادرت، قبرت خاکیه
آه مادر آه مادر
کممو ببین، جون من یه خورده دعای مادرمو ببین
کممو ببین، نوکری که این اربعین ندید حرمو ببین
کممو ببین، اشکای چشم پای شعر محتشمو ببین
یه محتشم کمه برا، ی مثنوی زخمات
خودت بگو بهم چرا، توون نداره دستات
واست آسمون، زار زار گریه کرد
وقتی در شکست، دیوار گریه کرد
آه مادر آه مادر
@majmaozakerine
🕊اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرَج🕊