4_5789791987192300318.mp3
7.17M
▶️یه خونه می سازم دوباره برا تو (روضه)
🎤 با نوای حاج مجید بنی فاطمه
✅شب چهارم #فاطمیه دوم
یه خونه میسازم دوباره برا تو
که شاید ببینم بازم خنده هات و
یه خونه میسازم که توش غم نباشه
یه خونه که قدت دیگه خم نباشه
یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست
یه خونه که روی درش جای پا نیست
یه خونه میسازم درش گُر نگیره
که آتیش هیزم به چادر نگیره
بخون از تو چشمام تو شرمندگیم و
بمون تا بسازم بازم زندگیم و
یه خونه میسازم برات ای بهارم
همون اول از در میخ و در میارم
یه خونه که دو رو برش خار نباشه
رد دست خونیت رو دیوار نباشه
میبینی به گریه دیگه کارم افتاد
درِ خونه من روی یارم افتاد
نرو یار حیدر
ببین زندگیم و سوزوندن یه روزِ
علی مُرده باشه که سینت بسوزِ
بسوزِ همونی که هیزم آورده
الهی بمیرم به پهلوت چی خورده
تو اون دود و شعله چه زجری کشیدی
از امروز تو دیگه یه مادر شهیدی
اگه محسنت رفت می مونی به یادش
سه ماه دیگه می خواست به دنیا بیادش
نرو یار حیدر
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
متن نوحه صبح روز سه شنبه مهدی رسولی
صبح روز سه شنبه من پا شدم من با دو چشم خیس
دیدم انگار توی این شهر هیشکی عین خیالش نیست
هیشکی عین خیالش نیست
انگار نه انگار دیروز همینجا یکی خورد به دیوار
انگار نه انگار دیروز یه زن رو زدن بین انظار
انگار نه انگار دیروز یه بچه شهید شد با مسمار
دیروز آتیش امروز غربت فردا اما میرسه منتقم زهرا
میرسه منتقم زهرا
این الطالب بدم الزهرا این الطالب بدم الزهرا
این الطالب بدم الزهرا این الطالب بدم الزهرا
دانلود مداحی صبح روز سه شنبه من مهدی رسولی
من امامی غریبم که فاطمه است تنها مامومم
راه خونه تا مسجد رو میدوید یار مظلومم
راه خونه تا مسجد رو میدوید یار مظلومم
انگار نه انگار ریختن سرش عده ای مردم آزار
انگار نه انگار انقد زدن دستش افتاده از کار
انگار نه انگار از ضربه چشمای یارم شده تار
بین غوغا خسته اما پای من وایساده بود زهرا
پای من وایساده بود زهرا
این الطالب بدم الزهرا این الطالب بدم الزهرا
این الطالب بدم الزهرا این الطالب بدم الزهرا
من امامی غریبم که فاطمه است تنها مامومم راه خونه تا مسجد رو میدوید یار مظلومم
.
#زمزمه
زبانحال امیرالمؤمنین با حضرت زهرا
یه خونه میسازم دوباره برا تو
که شاید ببینم بازم خنده هاتو
یه خونه میسازم که توش غم نباشه
یه خونه که قدت دیگه خم نباشه
یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست
یه خونه که روی درش جای پا نیست
یه خونه میسازم درش گُر نگیره
که آتیش هیزم به آتیش نگیره
عزیز دل من عزیز دل من 2
بخون از تو چشمام تو شرمندگی رو
بمون تا بسازم بازم زندگیمو
یه خونه میسازم برات ای بهارم
همون اول از در میخ و درمیارم
یه خونه که دوروبرش خار نباشه
رد دست خونی رو دیوار نباشه
سلمان کنارش ایستاده یه نگاه به سلمان کرد
میبینی به گریه دیگه کارم افتاد
در خونه من روی یارم افتاد
عزیز دل من عزیز دل من 2
#حضرت_زهرا
#شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه
.
4_5872830725979375845.mp3
4.04M
#مناجات با #امام_زمان عج الله فرجه
#مناجات«بکش به روی سرخسته ام»
با نوای : #حاج_محمود_کریمی
بکش به روی سرخسته ام پر خود را
به این دو چشم عبایِ معطّرِ خود را
میانِ گریه کُنانت رسیده ام شاید
به کربلا برسانی کبوترِ خـود را
به ما بهشت نوشتند ما نمی خواهیم
کنارِ خویش نگه دار نوکرِ خود را
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
.
#امام_زمان
بیا تا کی نهادی سر به صحرا یا ابا صالح
بتاب ای آفتاب عالم آرا یا ابا صالح
صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید
علی تنهاست ای تنهای تنها یا ابا صالح
بیا ای وارث حیدر که زخم سینۀ زهرا
به شمشیر تو می گردد مداوا یا ابا صالح
در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوسته
که اینجا مادرت افتاد از پا یا ابا صالح
بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان
که جایش مانده بر بازوی زهرا یا ابا صالح
دو قبر از شیعه گم گشته یکی زهرا یکی محسن
شود روز ظهورت هر دو پیدا یا ابا صالح
میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرا
بگو آندم چه حالی داشت مولا یا ابا صالح
چرا مخفیست قبر فاطمه در شهر پیغمبر
بیا و پرده از این راز بگشا یا ابا صالح
سر خونین جدّت در تنور و طشت و نوک نی
تو را خواند ز سوز سینۀ ما یا ابا صالح
هزاران درد از عترت بود در سینه ی «میثم»
قلم را بر نوشتن نیست یارا یا ابا صالح
#استاد_سازگار
.
هدایت شده از روضه دفتری
روضه
تشیع جنازه حضرت زهرا س
شده زخم دل هرشیعه تازه
بیا مهدے به تشیع جنازه
بیا حیدر تڪ و تنهاست امشب
امیر عشق ،بے زهراست امشب
شب است و دخترے مادر ندارد
غریبے در جهان یاور ندارد
آقا !ماراهم امشب ببر تشیع جنازه مادرت زهرا (س)،این جمع دلسوخته اند،این جمع آمده اند براے مادرت گریه کنند .اے آروزمندان شرکت در مراسم تشیع جنازه یاس شکسته مدینه !باپاے دل راه کوچه بنے هاشم را پیش گیرید.هرکس مے خواهد تشیع کنندگان کوچه دختر پیغمبر ص را دلدارے بدهد ،امشب صدایش را آزاد کند.به یاد آن شب سکوت و ماتم ،فریادش را برآورد و با صداے مادر!مادر!به یارے یتیمان دلخسته برود.
اخه تشیع مادرشان با تشیع جنازه مادران دیگر مدینه تفاوت داره ،بچه هاے مدینه جسد مادرشان را در روز تشیع مے کنند ،بچه هاے مدینه دنبال جنازه مادر با صداے بلند گریه مے کنند ،فریاد مے کشند
اما آے گریه کنان فاطمه س ! یتیمان علے ع باید آستین هاے لباسشونو در دهان بزارند و به آرامے گریه کنند تاصداے ناله ،به بیرون از خونه نرسه.
دنبالجنازه ات اگر مے نالم
آهسته تر از مرغ سحر مے نالم
دیشب سر بالین تو اشڪ مے ریختم
امشب به غریبے پدر مے نالم
حالا امشم شما هرجاے مجلس حضور دارید،این ناله هارا آزاد کنید،این دلهارو ببرید داخل آن خانه اے که مے خواهند جنازه مطهر و زخمے و شکسته اے را بردارند.آیا دلت را روانه مدینه کردے تا برایت بگویم ؟
آے کسانے که آماده شدید
چند تا یا زهرا بگوید تا به همراا عزیزان زهرا س زیر تابوت مادرشان را بگیریم و با انان زمزمه کنیم
خدا مادرم را کجا مے برند
گمانم براے شفا مے برند
چه سان زیر تابوت گیرد پدر
خدایا کمڪ کن نمیرد پدر
خدایا گل من که نیلے نبود
جواب پیمبر که سیلے نبود
خدایا توان مرا مے برند
کجا مے برندش کجا مے برند
علے هرچه شد اندر این کوچه شد
بپرس از حسن گوشواره چه شد
گل من صورت نیلے نبودش
گل من طاقت سیلے نبودش
گل من از چه شد زار و خسته
گل من از چه پهلویش شکسته
😭😭😭😭😭
تایپ:یوسف زهرا
@roze_daftari
کانال روضه دفتری👇
https://eitaa.com/joinchat/4261478436Ca6e7c68257
@roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به بهانه ی فرارسیدن
اولین سالگرد شهادت فخر ایران
🦋شهید محسن فخری
زاده
محسن فخری زاده مهابادی
(تولد : ۱ فروردین ۱۳۴۰
شهادت : ۷ آذر ۱۳۹۹)
معاون وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران
و سردار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
او در حالیکه ریاست سازمان پژوهشهای نوین دفاعی را برعهده داشت،
در ۷ آذر ۱۳۹۹ به ناجوانمردانه ترور شد
و در پی شدت جراحات در بیمارستان به درجه بالای شهادت نائل آمد .
فخری زاده یکی از پنج شخصیت ایرانی بود که یک بار
نامش در فهرست ۵۰۰ نفره قدرتمندترین افراد جهان که از سوی نشریه آمریکایی فارن پالیسی منتشر میشود،
قید شده بود.
در قطعنامه ۱۷۴۷ شورای امنیت که در ۲۴ مارس ۲۰۰۷، علیه فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران تصویب شد،
نام او جزو افراد تحریم شده قرار داده شد.
🙏برای شادی روح پاکش فاتحه و صلواتی هدیه کنید🙏
❣
روحش پاکش با امیرالمومنین ع محشورباد
❣
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
به مناسبت اولین سالگرد شهادت قهرمان ملی #شهید_محسن_فخری_زاده
خونی که شد از پیکر هر لاله جاری
سرتاسر این باغ را کرد آبیاری
با هر شهیدی قدرت ما بیشتر شد
این است در اسلام رمز پایداری
گیرم ترور کردند دانشمندها را
اما چه سود از جهل دشمن غیر خواری؟
داغ شهیدان مطلع صدها حماسهست
فتح بزرگی هست با هر سوگواری
کشتند فخریزاده را اما چه حاصل؟
ما جمله فخریزادهایم و شهریاری
از چشمهای احمدیروشن بپرسید
آیا کماکان زندهای؟ میگوید: آری
ای انقلاب سرخ! آخر پرچمت را
روزی به دست صاحب خود میسپاری
شاعر: #علی_سلیمیان
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها4
#فاطمیه
#متن_روضه
روز آخر زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شدند کمی کارهای خونه رو انجام دادند.. فرمودند اسماء ...من ساعتی استراحت می کنم .. منو صدا بزن اگه جواب ندادم اسماء ...بدون دیگه به بابام پیغمبر خدا ملحق شدم...
🌹
اسماء میگه... دل نگران بودم.. گفتم خدا چرا خانم اینطور فرمودند ..دیدم وارد حجره شدند خدا ...ساعتی بعد صدا زدم ..عرضه داشتم .. یا بنت رسول الله.. دیدم جواب نیومد...خدایا ...چه خبر شده... چرا خانم جواب نمیدن...دوباره صدا زدم:
(یا بنت رسول الله)
دیدم جواب نمیاد
🌹
وارد حجره شدم...دیدم خانم رو به قبله خوابیدند... یه پوشیه ی سفیدی روی صورت کشیدند...میگه اومدم کنار خانم.. ای پوشیه رو کنار زدم
دیدم ای وااای... خاک به سرم شده خانم جان دادند...ای وای ای وای...
خدایا ...حالا من جواب امیرالمومنین رو چی بدم .. جواب بچه ها رو چی بدم ... در همون حالت میگه دیدم صدای حسن و حسین میاد ..
وارد خانه شدند تا اومدند صدازدند اسما بگو مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند ...کنار بدن بی جان مادر نشستند.. حالا میخوای گریه کنی بسم الله ...
برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...این بچه ها خودشون رو انداختند روی بدن مادر...
( جملات زمینه ساز👈 نميدونم تا حالا بچه ی یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه)
امام حسن (علیه السلام) خودشو انداخت روی بدن مادر ...صدازد: (یَا أُمَّاهُ کَلَّمِینِی قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی)
...مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر.. الان روح از بدنم جدا میشه مادر ... مادر
ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها ..آقاتون اومد..این صورت رو گذاشت روی پاهای مادر..هی پاهای مادر رو میبوسه صدا میزنه (یَا أُمَّاهُْ کَلِّمِینِی) هی صدا میزنه وای مادر با من حرف بزن ...من حسینتم...😭
مااادر.. اگه بامن حرف نزنی میمیرم مادر...مادر...ای وای ای وای
🔹اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
🔹وقت اذان مغرب خوابیده مادر
فایل صوتی👇👇
4_5843849613810863520.mp3
2.86M
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•توفاطمیه زبون بگیرید..
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج امیر کرمانشاهیೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•
تو فاطمیه زبون بگیرید
مثل یه بچه که غم مادرُ دیده
میخوای یه کم از داغُ بفهمی
فکر کن که مادرِ خودت قدش خمیده
مادر یه جور دیگه برا همه عزیزه
مادر نباشه زندگی بهم میریزه
تاریکه خونه وقتی که مادر مریضه
سخته ببینی مادرت از خونه میره
سخته ببینی مادرت داره میمیره
سخته ببینی از بابات روشُ میگیره
میسوزه از پا تا سرم
آخه نمیشه باورم
سیلی زدن به مادرم
المَضروبةِ وَجهُها...
یک ضربه زد تمام رُخش را سیاه کرد
تو همه عالم همه میدونن
مادر برای هر کسی بود و نبوده
من روضه ام امشب همین یه خطه
یه لحظه فکر کن روی مادرت کبوده
*الهی اون روز هیچوقت نیاد،نبینی اصلا...*
دوباره سینه ام آتیش گرفته
هزار ساله دلای ما آروم نمیشه
بند نمیادش بارونِ اشکام
داغ یه مادره جَوُون تموم نمیشه
مخصوصاً اون مادری که قدش کمونه
مادری که میدونه دیگه نمیمونه
اون مادری که زدنش میون خونه
با هر نفس رو بسترش لاله شِکُفته
سه ماهه دردش و به شوهرش نگفته
این شبا حتی شونه از دستش میوفته
آخرِ اینکار رو ببین
خونِ رو دیوارُ ببین
ضربه ی مسمارُ ببین
*وَ لَستُ ادرِي خَبَرَ المِسماري
سَل صَدرَها خَزِينة الاَسراري*
خدایا گنج با گنجینه ام سوخت
میان شعله ها آیینه ام سوخت
چُنان مسمار در قلبم فرو رفت
که محسن گفت: مادر! سینه ام سوخت
4_5841221978588973796.mp3
1.33M
#قسمت_پایانی روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ با نوای حاج مجید بنی فاطمهೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
*ببین فاطمه کارش به کجا رسیده، میخواد خبر از حالش بده، ببین چه حالی شده علی...*
فردا غروب میروم آماده شو علی
کم کم برای سخت ترین روزهای سخت
دشواریِ تحملِ روزِ حسین را
آسان نمی کند مگر این روزهای سخت
*دیدی بچه میخواد بیاد بغل مادر چه جور هجوم میاره...*
دیگر حسین را نتوانم به بر گرفت
بلبل به ناتوانی من گریه میکند
*بچه هام رو تو بغل بگیر علی جان...بعد در و دیوار دیگه زهرا نتوانست بچه هاشو بغل بگیره، میدونی کِی آخرین بار بچه هارو بغل گرفت؟ اون وقتی که علی داشت بدن رو کفن میکرد، صدا زد: بچه ها بیاید با مادرتون وداع کنید، یکی میگه: مادر! من حسنم، یکی میگه: مادر! من حسینم، یه وقت دیدن بندهای کفن باز شد دستای زهرا بیرون اومد؛ بچه هاش رو بغل گرفت...*
.
#حضرت_زهرا
کسی که گردش چشمش تحرک بر زمان می داد
زمینی بود و اعمالش خبر از اسمان می داد
به یک کن فیکون او همه اسباب کامل شد
کنار حضرت حق بر گل اجسام جان می داد
مکان در شان او اصلا زمان در بعد او هرگز...
خودش را هر مکانی که زمانش شد نشان می داد
به زیر دست و پایش جمعی از خیل ملک می ریخت
اگر که گوشه ایی از چادرش را او تکان میداد
ز صلب مصطفی اما به عشق مرتضی آمد
وگرنه اصلا او باید چرا تن بر جهان می داد
شنیدم مرتضی باشد قسیم نار والجنه
علی حتما به اذن او تقاسم بر جنان می داد
خدا روزی عالم را به دستان لطیفش داد
که او قبل از غذا خوردن به مرغان آب و دان می داد
چه گویم از کراماتش ز لطف و جود و احسانش
گرسنه بود اولادش... به سائل آب و نان می داد
شبی در جمع عشاقش به حسرت این چنین گفتم
اگر بودم سگ کویش به من هم استخوان می داد...
محمد قانع ✍
#حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها
......___________________________/
.
❍نخ تسبیح زهرا عــروة الوثقے
✰حــیدر بود•••❀•••
علی دنیای زهرا بود و اودنیاے
✰حــیدر بود•••❀•••
گواهی میدهم زهرافقط همتاے
✰حــیدر بود•••❀•••
خداهم مثل زهراخیره برسیماے
✰حــیدر بود•••❀•••
خداازباقی خاک وگل اوساختــ
✰دنــــیا را••••❀•••
یقین دارم که زهرا روز محشر
✰میخردمارا•••❀••
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍•••
متن روضه مجمع الذاکرین(ع):
ذكر مصيبت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)
بعد از رحلت پيغمبر،فاطمه(سلام الله علیها)هميشه غمگين وناراحتبود.جسم مباركش ،ضعيف ونحيف شده ومرتبّ اشكشجاري بود.ساعت به ساعت،حالت بيهوشي بر او عارض ميشد وبه حسن (علیه السلام) وحسين (علیه السلام) مي فرمود:كجاست پدرشما كهمرتبّ شمارا در آغوش مي گرفت ونسبت بشما ازهمه،مهربانتربود؟ديگر هرگز نخواهيم ديد كه درِخانه را بازكند وبه خانة غم واندوه من بيايد!ديگر هرگز نخواهيم ديد كهشمارا بر دوش خود سوار كند،همانطور كه قبلاً اينكار را ميكرد!
فاطمه(سلام الله علیها)آنقدر بر وفات پدرش گريست كه اهل مدينه ازگريه او ناراحت شدندوبه اوگفتند:از بس گريه كردي ماراناراحت نمودي!
بعد از اين،فاطمه (سلام الله علیها)به بيت الاحزان ومقبره شهداي اُحد ميرفت وآنچه مي خواست گريه مي كرد وسپس بخانه بر ميگشت.
روزي فاطمه(سلام الله علیها)فرمود:دوست دارم اذان مؤذن پدرم رابشنوم.به بلال خبر دادند واو اين پيشنهاد را پذيرفت.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها)با شنيدن صداي اذان بلال،بياد ايام رسولخدا(صلی الله علیه و آله و سلم)افتاد ومتأثّر شد وبه گريه افتاد.همينكه بلالصداكرد:اشهد انّ محمداً رسول اللّه!فاطمه ناله اي كردوبيهوش بر زمين افتاد.
مردم گمان كردند كه فاطمه(سلام الله علیها)از دنيا رفته است.به بلالگفتند : اذان نگو كه دختر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)از دنيا رفت وبلالهم اذان را نيمه كاره رها كرد.
وقتي فاطمه(سلام الله علیها)بهوش آمد،به بلال فرمود:اذان را تمامنما!بلال قبول نكرد وگفت:اي بهترين زنان!مي ترسم بشماآسيبي برسد.حضرت هم اورا معاف نمود.[4]
پس از حادثه آتش زدن خانه فاطمه زهراء(سلام الله علیها)،آن بانويبزرگ اسلام،دچار مريضي شديدي شدندكه چهل روز ادامهداشت.او وقتيكه شهادت خودرا نزديك ديد،به شوهرشعلي (علیه السلام) فرمود:اي پسرعمو!از آسمان خبر رحلتم بمن رسيدهاست ومن در حال سفر آخرتم.بعد وصيتهايي كرد.ازجملهفرمود:نگذار يكي از كسانيكه برمن ستم كردند وحق مراگرفتند،درتشييع جنازه من شركت كنند!ونگذار كه هيچيك ازآنان برمن نماز بخواند!مرا در شب،وقتيكه مردم درخوابهستند،دفن نما!
روز آخر عمر حضرت فاطمه(سلام الله علیها)بود كه به اسماء فرمود:جبرئيلبراي رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)از بهشت،كافوري آورد.پدرمآنرا سه قسمت كرد.يك قسمت براي خودش ويك قسمت براي من ويك قسمت هم براي علي (علیه السلام) .
اكنون آنرا كه درفلان جا است برايم بياور!بعد فرمود:من اينپارچه رابرروي خود مي كشم.توساعتي صبر كن !بعد بيا ومراصدابزن!اگر ديدي جوابت را نگفتم،بدان كه من از دنيا رفته اموبه پدر ومادرم ملحق گشته ام.
اسماء ساعتي صبر كردوسپس بر بالين فاطمه(سلام الله علیها)رفت وصدازد:اي دخترمصطفي'!اي دختر آن كسيكه زنان بهتر از اوراحمل نكردند!اي دختر آنكسيكه بهتر از او قدم بر روي خاكنگذاشت!اي دختر آنكسيكه مقام قاب قوسين او ادني' راداشت!
ولي جواب نشنيد.دست دراز كرد وپارچه را از روي صورتفاطمه(سلام الله علیها)برداشتومشاهده كرد كه حضرت از دنيا رفتهاست.خودرا روي بدن حضرت انداخت ومشغول سوگواريشد كه ناگاه درخانه باز شد وحسن وحسين واردشدند.وقتي ديدند مادرشان خوابيده است از روي تعجب گفتند: اي اسماء!چرا مادرمان در اين وقت خوابيده است؟
جواب داد:اي فرزندان رسول خدا!مادرتان نخوابيده بلكه ازدنيا مفارقت كرده است!
حسن (علیه السلام) كه اين جمله را شنيد،خودرا بر روي بدن مادرانداخت وصورتش را مي بوسيد ومي گفت:اي مادر!قبل ازاينكه جان از بدنم بيرون رود بامن سخن بگو!حسين (علیه السلام) همپاهاي مادر را مي بوسيد وگفت:اي مادر!من فرزندت حسينهستم.قبل از اينكه قلبم شكافته شود ومرگم فرارسد،بامنحرف بزن!
اسماء به آن دوبزرگوار عرض كرد:اي فرزندان رسولخدا!بنزد پدرتان برويد واورا ازمرگ مادرتان خبردار كنيد!
آندو به مسجد رفتند وصدا بگريه بلند نمودند.
اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)باستقبال آندو رفتند وگفتند:ايفرزندان رسول خدا!چرا گريه مي كنيد؟خدا هرگز چشمانشمارا گريان نگرداند!
گفتند:مادرمان فاطمه(سلام الله علیها)از دنيا رفته است!
وقتي علي (علیه السلام) اين خبر وحشت آور را شنيد،برزمين افتاد وغشكرد.آب آوردند وبر حضرت ريختند.وقتي به هوشآمدفرمود:اي فاطمه!بعد از تو خود را به چه شخصي تسلي دهم؟
بعد از انتشار خبر شهادت حضرت فاطمه(سلام الله علیها)در مدينه،مردان وزنان همه گريان
شدند ودرمصيبت آن حضرت،شيونكنان بسوي خانه آن بانو،دويدند.زنان بني هاشم در خانة آنحضرت جمع شدند واز صداي شيون آنها مدينه به لرزه درآمد.
امّ كلثوم نزد قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)رفت وگفت: پدرجان!ايرسول خدا!امروز مصيبت تو بر ما تازه شد وامروز تو از دنيارفتي!ودختر خودرا با خود بردي.
مردم درمقابل خانة حضرت جمع شده وگريه مي كردند ومنتظر تشييع جنازه بودند.دراين موقع ابوذر بيرون آمدوگفت:تشييع جنازه امروز به تأخير افتاده است.[5]
غسل دادن بدن مطهر فاطمه زهراء(سلام الله علیها)
نقل شده است كه در هنگام غسل دادن بدن مقدّسفاطمه(سلام الله علیها)اسماء آب مي ريخت وعلي (علیه السلام) از زير لباس،غسل مي داد.ناگاه علي (علیه السلام) دست از غسل كشيد وسر به ديوارگذاشت وهاي هاي شروع به گريه كردن نمود.
اسماء گفت:شما خود به بچه ها سفارش نموديد كه درحضورديگران،خوددار باشند وبي تابي نكنند.چرا خودتان بي تابشده ايد؟
فرمود:درحين غسل،دستم به محل شكستگي پهلوي فاطمه(سلام الله علیها)رسيد ونتوانستم خودداري بكنم.
وقتيكه شب شد،علي (علیه السلام) ،حسنين (علیهما السلام) ،عمار ،ابوذر، سلمانوگروهي از بني هاشم،بر بدن فاطمه(سلام الله علیها)نماز خواندند وغريبانه اورا تشييع وسپس دفن كردند.دراطراف قبر او هفتقبر ديگر ساختند تامحل قبرش مخفي باشد واز طرف دشمنان مورد هتك حرمت قرار نگيرد!
آمده است وقتي علي (علیه السلام) از كفن كردن فاطمه(سلام الله علیها)فارغشد،فرزندان زهراء وهمچنين فضّه،خادمه آن بانو را صدازد تابراي آخرين بار فاطمه(سلام الله علیها)را ببينند وبا او وداع نمايند.فرمود:
اي زينب!اي سكينه!اي فضّه!اي حسن!اي حسين!بيائيدوبراي آخرين بار از مادرتان فاطمه(سلام الله علیها)توشه بر گيريدكهديدار بعدي در بهشت است.
دراين موقع حسن (علیه السلام) وحسين (علیه السلام) آمدند وصدازدند:آه وافسوس!كه آتش دل در مصيبت جدّمان رسول خدا ومادر مافاطمه،خاموش نخواهد شد.مادرجان!وقتي رسول خدا راديدار كردي،سلام مارا به او برسان وحال غربت وبي مادريمارا برايش تعريف كن!
علي (علیه السلام) مي گويد:من خدارا شاهد مي گيرم كه در اين موقع ،ناگاه ناله اي از بدن فاطمه(سلام الله علیها)بلند شد ودستهايش از كفنبيرون آمد وحسنين را بر سينه چسباند.
در اين وقت،هاتفي از آسمان ندا كرد:اي ابوالحسن!اين دو رااز روي سينه فاطمه(سلام الله علیها)بردار كه بخدا سوگند!فرشتگانآسمانها رابه گريه آوردند.
من نيز آندو را از روي بدن فاطمه(سسلام الله علیها)برداشتم وبندهاي كفنرا بستم.[6]
از امام سجاد (علیه السلام) روايت شده كه چون فاطمه(سلام الله علیها)را بخاك سپردند،علي (علیه السلام) به گريه افتاد ورو به قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)نمودوفرمود:اي رسول خدا!بعد از رحلت تو،صبرم كم شد وبارحلت فاطمه(سلام الله علیها)قوّتم كاسته گرديد.ولي همانطور كه برمصيبت شما صبر نمودم،وبر اندوه جدايي شما تاب آوردم،
بر اين مصيبت جديد نيز صبر خواهم نمود.
اي پيامبر!امانتي را كه بمن سپرده بودي بخود برگردانديوگروگان خودرا از من پس گرفتي وحضرت زهراء(سلام الله علیها)را پيشخود بردي.اي رسول خدا!اندوه من هميشه خواهد بود وشبهاي من پيوسته به بيداري خواهد گذشت.[7]
روضه_حضرت_زهرا_س
دفتری_زهرا_س 5
❣فریاد كه یار ضعفا یار ندارد
❣ مولود حرم محرم اسرار ندارد
❣ شد خانه نشین شیر خدا فاتح خیبر
❣ بی فاطمه او قدرت پیكار ندارد
❣ سوگند به مظلومی تاریخ كه تاریخ
❣ مظلوم تر از حیدر كرار ندارد
❣ بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
❣ گل تاب فشار در و دیوار ندارد
❣ ای سینه سپر كاش به جای تو علی بود
❣ چون سینۀ تو طاقت مسمار ندارد
⬅️سلمان میگه بعد از شهادت حضرت زهرا رفتیم علی را به مسجد بیاریم..
اومدیم در خانه مولا علی..
درق البال کردیم اجازه گرفتیم..
وارد خانه علی شدیم همین که وارد خونه شدیم...
همینکه وارد خونه شدیم ، دیدیم علی گوشه خانه نشسته داره گریه میکنه...
پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟..
فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره ....
خونه ای که فاطمه نداره برای ورود اجازه گرفتن نمیخواد...
اونایی که باید اجازه میگرفتند نگرفتن...
آقا امیرالمومنین حاضر شد که با هم به مسجد ببریم اما همین که به در خانه رسید از حال رفت بیهوش روی زمین افتاد ...
آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند
فرمود :اینجا زهرای منو زدن اینجا پهلوشو شکستن...
(( مخزن المصائب صفحه ۳۲))
⏪⏪ بگم .. آقاجان یا امیرالمومنین ...
شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتا
دید ..
اما دلابسوزه برا اون خواهری که بعد از شهادت برادر چهل منزل با سر بریده همسفر بود
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم یرای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جُرم اینکه بودم خواهر تو
صل الله علیک یا مظلوم
یا حسیـــــن
❣هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)❣
هدایت شده از کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5922693694263133698.mp3
4.97M
﷽
🔊 #گزارش_صوتی
🏴 روز سوم مراسم عزاداری فاطمیه اول
♻️ #مراسم_عزاداری_فاطمیه_اول
🎙 #حجةالاسلام_استادمیرزامحمدی
🔹 #روضه
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین