eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
سبک:لطمه‌زنی سوزناک آقا اباعبدالله الحسین(علیه السلام) متن:غروب تلخی داری... مداح:کربلایی 🔴 با حال مناسب گوش کنید. غروبِ تلخی داری، رو خاکا سر میذاری به جونت افتاده شمر، میگه، سنان چرا بیکاری با نیزه اومد سمتت، خون از، لب و دهانت جاری نفس بریده نیزه، امون نمیده نیزه چقدر تو مقتل این سو، اون سو، تورو کشیده نیزه صورت و درهم کرده، تا به، گلو رسیده نیزه سلامٌ اللّه عَلَی الْعَطْشان سلامٌ اللّه عَلَی الْعُرْیان حسین جانم حسین جانم شلوغه دورِ گودال، دیدم که رفتی از حال چادر من هم مثلِ، پیراهنِ، تو میشه پامال عقیقتو که بُردن، حالا، میرن سراغ خلخال کمین نشسته نیزه، راهتو بسته نیزه توی ضریح سینه‌ت، دیدم سنان شکسته نیزه پیرهنی رو که مادر، داده، می‌افته دست نیزه سلامٌ اللّه عَلَی الْعَطْشان سلامٌ اللّه عَلَی الْعُرْیان حسین جانم حسین جانم تو های و هوی نیزه، نگام به سوی نیزه دیدم که خون از چشمات، میریزه، بر گلوی نیزه دیدم سرت رو پیشِ، چشمام، زدن به روی نیزه قدم قدم با نیزه، یا سنگ زدن یا نیزه خودم درآوردم از، پهلوی، زخمی چندتا نیزه داره برای زخمات، گریه میباره حتی نیزه سلامٌ اللّه عَلَی الْعَطْشان سلامٌ اللّه عَلَی الْعُرْیان حسین جانم حسین جانم
1_1655766101.mp3
6.41M
سبک:لطمه‌زنی سوزناک زبانحال بی‌بی رقیه خاتون(سلام الله علیها) متن:قلب تو از سنگه... مداح:کربلایی 🔴 با حال مناسب گوش کنید. قلب تو از سنگه، دست از سرم بردار کُشتی منو پاتو، از معجرم بردار دستات چه سنگینه، تا میزنی هربار این غل و زنجیر و، از گردنم بردار من مو سپیدم نزن، نزن، نزن بچه شهیدم، نزن، نزن، ترن اصلا میفهمی سه‌سالمه بابا ندارم نزن، نزن، نزن موهامو سوزوندی، بسِت نبود انگار دنبالم افتادی، دست از سرم بردار چشمام نمیبینه، بس که هلم دادی گوشواره‌مو دیدم، اون روز توی بازار عمه میبینه نزن، نزن گریه‌ش میگیره نزن، نزن هرکی رد شد بهت میگفت بچه میمیره نزن، نزن اون شب که خوابم برد، مُردم من از دوری بابامو میخواستم، اما نه اینجوری سر غرق خون بود و، دندونشم خونی موهاشم انگار که، سوزونده بود خولی تورو تو بازار زدن، زدن من رو تو انظار زدن، زدن چشمات به من بود رو نیزه‌ها من رو که هربار زدن، زدن چ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطمه_زنی_ پا تا سرم میسوزه بابا... .mp3
7.84M
سبک:لطمه‌زنی سوزناک بی‌بی رقیه خاتون(سلام الله علیها) متن:پا تا سرم میسوزه... مداح:کربلایی 🔴 با حال مناسب گوش کنید. پا تا سرم میسوزه بابا حق داری بابا منو نشناسی اصلا خودت چی، چشم من تاره بابایی‌می یا عمو عباسی تو روی نیزه و من قد کمونم راستی بابایی از بالا ندیدی یکیشو از گوشم کشید، یکیش گم شد اون گوشواره که واسم خریدی معجرم سوخت و، بال و پرم سوخت و چادرم سوخت و، گلِ سرم سوخت و حرمله میزد، تا کمرم سوخت و ناسزا میگفت، تا جگرم سوخت و دست به موهام زد، «موی سرم سوخت و» میای و میکنی نازم میسوزم ولی میسازم خار مغیلان میده آزارم رفته زیر ناخون پاهامو هِی میخورم روی زمین بابا سویی نداره دیگه چشمامو گرفت آتیش بهم چسبید لباسام یواشم راه میرم، تنم میسوزه شبا بدتر میشه واسم بابایی چرا نمیمیرم تنم میسوزه دامنم سوخت و، پیروهنم سوخته گوشهٔ چشمام، و دهنم سوخته توی این صحرا، کل تنم سوخته میپرم از خواب، چون بدنم سوخته میای و میکنی نازم میسوزم ولی میسازم راستی عموجون از روی نیزه چشماتو بستی، چشماتو وا کن یادت میاد تو بغلت بودم حالا لباسامو تماشا کن عمو بدم میاد از زجر و خولی حرمله سمت من چش غره میره ادامو در میاره وقتی مسته با سنگ به سمت من نشونه میره مثل باباجونم، روی تو زخمه چشم تو زخمه، ابروی تو زخمه عموی خوبم، گیسوی تو زخمه منو میبینی، پهلوی من زخمه @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20220726-WA0021.
6.63M
سبک:لطمه‌زنی سوزناک... متن:خیلی دلم تنگ شده... مداح:کربلایی 🔴 با حال مناسب گوش کنید. خیلی دلم تنگ شده واست بابا دلتنگتم با همهٔ وجودم چه‌جور دلت میاد پیشم نمیای من که برات دختر خوبی بودم دلم گرفته بابا از زمونه دلم گرفته بابا از روزگار دل ربابم مثه من گرفته داری میای داداش علیرم بیار اگه بیای، حال منم خوب میشه اگه بیای، پائیزمون بهاره قول بده اومدی برام بخندی قول میدم اینجا کسی چوب نداره بابامی، با این سر بریده منم هنوز، دخترتم مگه نه یادته دوس داشتی زود بزرگ شم ببین مثه مادرتم مگه نه عروسکم گم شده توی صحرا هیشکی دیگه ازش خبر نداره معجرم را بردند رفتی و چادر من روی سرم را بردند مثل گودالی که آمدند و همه چیز پدرم را بردند گریه کردم بابا بس که فریاد کشیدن سرم را بردند پیش چشم عباس سر بازار همه اهل حرم را بردند رسید باباجان همان که موی تو را میکشید باباجان چقدر محکم زد بگو به عمه که خوابم پرید باباجان برید امانم را همان که راس تو را میبرید باباجان یا ابتا، یا ابتا... تو توی گودالی به سوی خیمه چرا میدوید باباجان کنیز یعنی چه چه بود اینکه رقیه‌ت شنید باباجان تمام شد عمه همین که وارد بزم حرام شد عمه یزید میخندید ببین که با چه کسی هم کلام شد عمه کمکم کن میخوام پاشم از جا توی بغل من، حالا سر بابا قلوبنا محزونً عمتیَ المظلومً # چ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمینه_ پدرجان_ دل شب تو با سر... .mp3
2.73M
سبک:زمینه سوزناک زبانحال بی‌بی رقیه خاتون(سلام الله علیها) متن: پدرجان... مداح:کربلایی پدرجان دل شب تو با سر کنار رقیه‌ت رسیدی بگو روی نیزه تو آیا عمومو ندیدی پدرجان پدرجان شبیه موهای تو سوخته موهای رقیه شبیه لبای تو خشکه لبای رقیه پدرجان پدرجان مثه مادرت فاطمه دست به دیوار میگیرم شبا قبل خوابیدن از بین مو خار میگیرم پدرجان پدرجان من از زجر نامرد و از حرمله شاکی هستم یه‌جوری زدن تازیونه که از پا نشستم پدرجان سلام ای بی سرم بابا ببین زخمه سرم بابا، ببین معجر ندارم کجاست عباس نام‌آور بمونی بی‌کس و یاور، پدر باور ندارم یه روزی یادته بابا منم مو تا کمر داشتم، ولی حالا ندارم یه جفت گوشواره داشتم من کنار خود قمر داشتم، ولی حالا ندارم حسین جانم حسین جانم @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متن اشعار یادته توی مدینه روی زانوت مینشستم دورگردن تو بابا حلقه میشدش دو دستم یادته گفتی رقیه تو عزیز همه هستی دختر خوب و شنگم شبیه فاطمه هستی یادته جشن تولد برام گوشواره خریدی بابا یادته بابا یادته میگفتی چند قدم جلو چشمام راه برو یاد مادرم می افتم یادته جشن تولد برام گوشواره خریدی دست پر مهر تو بابا به روی سرم کشیدی صدا زد بابا چرا چشماتو بستی بابا حالا جون عمه زنینب چشمای خونیتو باز کن یه حرفی زد حرف آخرم باشه بابا هر موقع میخوابیدم یادته میخواستی منو بیدار کنی هر روز با نوازشای تو بیدار میشدم همین قدر بهت بگم هر موقع خواستم بخوابم با سیلی منو زدن هر موقع خواستم بلند شم منو زدن دست عدو بزرگ تر از صورت من است یک ضربه زد دو گونه ی سرخم کبود شد حسین حسین حسین معمولا روضه خونای قدیمی وقتی به روضه ی بی بی رقیه می رسیدن اینجوری تموم میکردن ولله قسم جگر سوز دل سوز اونایی که مثل من مادر از دست دادن میفهمن اونایی که پدر از دست دادن میفهمن دیدی وقتی از همه جا خسته میشی میگی پدرم هنوز هست مادرم هنوز هست اما بچه های علی این روزا بی مادر شدن آخر روضه ی بی بی رقیه رو اینجور تموم کنم به یاد همه مادر پدرا به یاد همه قدیمی ها یتیمی درد بی درمان یتیمی هر کی پدر از دست میده نوازشش میکنن مخصوصا اگر سه سال داشته باشه مخصوصا اگر دختر باشه بمیرم برای رقیه خانم سه سال داشت دختر بود سینه زنا دخترا بابایی هستن یتیمی درد بی درمان یتیمی یتیمی خواری دوران یتیمی الهی طفل بی بابا نباشد اگر باشه در این دنیا نباشه بمیرم برات خانوم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشامو میذارم رو هم بابا فقط به این امید یکی بهم بگه پاشو که بابات از سفر رسید نیمه شبه و دخترت دوباره از تو خواب پرید آهـــ پریدم از تو خواب با تنی پُر درد کابوس من شده این زجر نامرد عقب قافله بس که منو زد واسم نمونده هیچ راه نجاتی دیگه ندارم امید حیاتی دعام شده فقط عجل وفاتی آهـ جانم بابا ، جانم بابا بند دوم خورشید روی نیزه ها خوش اومدی به جمعمون سری به دخترت زدی امشبه رو پیشم بمون سرت چی اومده بابا با تو چه کرده خیزرون آهـــ تو هم به درد من دچاری بابا یه جای سالم هم نداری بابا اسیر زخم روزگاری بابا بمیره دخترت شکسته ابروت خاکی شده چرا بابا سر و روت رفتی کجا که بوی نون میده موت آهـ جانم بابا ، جانم بابا بند سوم آخر شب نفهمیدم بابا گناه من چی بود که شده صورتم مثه صورت مادرت کبود منم شبیه تو بابا موهام گرفته بوی دود آهـــ مارو تو کوچه و بازار کشوندن اهل و عیالتو خارجی خوندن همونجا بود که موهامو سوزوندن جوری زدن منو شکسته پهلوم شبیه مادرت کبوده بازوم ببین مثه خودت زخیمه ابروم آهـ جانم بابا ، جانم بابا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میگرده دنیا روی انگشت رقیه روزیِ دیوونه ها تو مشت رقیه از بس که دلبری کرده این شیرین زبون عموش اباالفضلو دیگه کشته رقیه چه جبروتی ، نفس عموتی دم ملکوتی ، شهزاده چه سکناتی ، عالی درجاتی دنیای باباتی ، شهزاده نوه ی زهرا ، صاحب دنیا هستیِ مولا ، شهزاده دنیامه رقیه ، عقبامه رقیه شیرین ترین اسم جهونه هستیمه رقیه ، مستیمه رقیه میسازه از گدا دیوونه عشقش توی دلم میمونه مولاتی رقیه ، مولاتی رقیه سیدة السادات یا رقیه ستاره های سیارتیم و تو زحل شیوه ی فرمانروایی تو بی بدل برای عالم و آدم سفرتون بازه کرامت تو رفته به سلطان جمل کوه سجایا ، ثانی زهرا اُنظر اِلینا ، شهبانو عجب حیایی ، عشق خدایی ملیکه ی مایی ، شهبانو جلد هواتم ، خاک پاهاتم از نوکراتم ، شهبانو دلداره رقیه ، سالاره رقیه هوای نوکراشو داره بی همتا رقیه ، عشق ما رقیه برای ما کم نمیذاره مولاتی رقیه ، مولاتی رقیه سیدة السادات یا رقیه از وقتی که شدی تموم کس و کارم برا تو یک تنه سنگ تموم میذارم از بچگی پاتوقمه کنج روضه ها صدقه سرتون چه رفیقایی دارم چه رفقایی ، چه سینه زنایی چه میوندارایی داری تو چه نفسایی ، چه چایی ریزایی چه نوحه خونایی داری تو چه عَلمایی ، چه کتیبه هایی چه دیوونه هایی داری تو اعجوبه رقیه ، محجوبه رقیه معنی مطلق عفافه سایش باشه رو سر تا روز قیامت نیمه نگاش برام کفافه مولاتی رقیه ، مولاتی رقیه سیدة السادات یا رقیه شاعر : محمدرضا محمدزاده ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا نیاره تو بیابون بچه بمونه بین گرگا مونده رو صورت کوچیکم جای دست، آدم بزرگا جوری زدن تو صورتم، زیر چشام ورم کنه حالا که نیستی بابایی، کی روسری سرم کنه مادر بزرگم فاطمه، دیشب بهم سر زد و رفت خسته شدم از دست زجر، اون منو بیشتر زد و رفت بابا، بغلتو میخوام بابا، بارونیه چشمام بابا، بابا حسین خدا نیاره تو شلوغی بچه بیفته زیر پاها بهت بگم سرم چی اومد بهت بگم رفتیم کجاها تو از گودال برام بگو، از سنگ و بام برات بگم خوردی عصا برام بگو، از شهر شام برات بگم پیرمردا تورو زدن، منو زدن پیرزنا هیچ دختری گیر نکنه، وسط این بد دهنا بابا، بغلتو میخوام بابا، بارونیه چشمام بابا، بابا حسین خدا نیاره توی غربت یه عده راهتو ببندن یهودیِ اومد جلو تا هولم بده همه بخندن از مجلس حرام نگم، واللهِ بی حرمتیِه از عمه زینبم بگم، این زن چقدر غیرتیِه دختراتو بغل میکرد، گوش منو گرفته بود آخه هنوز اون دلقکِ، از توی جمع نرفته بود بابا، بغلتو میخوام بابا، بارونیه چشمام بابا، بابا حسین خدا نیاره وسط شب همه بخوان بِدن نشونت دورتو نامحرم بگیره یه دفعه بند میاد زبونت مشت و لگد تموم که شد، با تازیونه میزدن جا نبود اما همشون، شونه به شونه میزدن چه بازاره شلوغی بود، چه بی‌بهونه میزدن آخر نفهمیدم اونا، سرِ چی چونه میزدن بابا، بغلتو میخوام بابا، بارونیه چشمام بابا، بابا حسین ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تصور کن تو همین لحظه که زیر این علم هستی ببینی مهمون شاه با کرم هستی تو حرم هستی ، تو حرم هستی تصور کن یه شب جمعه تو جمع زائرا باشی تو شلوغیا و تو برو بیا باشی کربلا باشی ، کربلا باشی خوبه فکرش هم خوبه گنبد و یه پرچم و هوای بارونی خوبه فکرش هم خوبه ببینی تو حرمش دوباره مهمونی روایت میگه کَمَن زارالله ان شاءالله صحن اباعبدالله چشم ببند و حرم شاهو ببین اُدخلوها بسلامٍ آمنین دوسِت دارم واسه ی اینه همش دور و برت هستم خیلی وقته که گدای مادرت هستم نوکرت هستم ، نوکرت هستم دوسِت دارم از کجا آوردی تو این همه زیبایی آخه تو قشنگترین تصویر دنیایی خیلی آقایی ، خیلی آقایی دارم عشقتو دارم چی از این بهتر آقا که عاشقت هستم دارم عشقتو دارم جون مادرت بگو که لایقت هستم به تو دل دادم چی از این بهتر فقط کربلا پناه نوکر چشم ببند و حرم شاهو ببین اُدخلوها بسلامٍ آمنین چقدر خوبه همه جا منو به روضه ی تو میشناسن اونایی که نوکر حضرت عباسن به تو حساسن ، به تو حساسن چقدر خوبه بین روضه مست بوی نرگسم آقا اینجا که میام کنار عابسم آقا مخلصم آقا ، مخلصم آقا عشقه ماتمت عشقه جون بدم تو کربلات من از غمت عشقه عشقه پرچمت عشقه توی کل سال فقط محرمت عشقه نم چشمای ترم کربلا من از تو میخوام حرم کربلا چشم ببند و حرم شاهو ببین اُدخلوها بسلامٍ آمنین ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوب نگاه کن که داره بارون می باره آقای من مهدی دیگه خواب نداره آسمون و زمین و غصه می گیره مادرشم پیرهن خونی میاره دنیا پر از غم شد پشت فلک خم شد ماه محرم شد همه امیدم همین چشای ترمه سایه ی این نور یه عمره رو سرمه لباس مشکی هدیه ی مادرمه رفقا اومد فصل عاشقی، روزها و شب هایی که منتظرش بودید رسید، آخ دیگه ان شاءالله تو این دهه براش بمیریم.... همین که روضه عطش رسید به سر انگار که یه خانوم ایستاده پهلوی در تا بوده رسم روضه ها این بوده که مادر بیاد برای مجلس پسر روضه بخون مادر از بوسه حنجر از پیکر بی سر راسته میگن تو قتلگاه رسیدی و با قامت خمت همش دویدی و جسارته شمر و سنان و دیدی و یه عده بی حیا با هیزم اومدن نامردما خونمون و آتیش زدن مثل در خونه دلم شعله وره تموم زندگی من پشت دره سوخته همه خونه م ابریه بارونم مات و پریشونم آتیش گرفتم از سوز آهت فاطمه داری میسوزی تو قتلگاهت فاطمه خانوم خونه ام، چی بود گناهت فاطمه تو ازدحام جلو چشام تو رو زدن پیش نگاه بچه هام تو رو زدن از همه معذرت میخوام، ولی باید بگم، خیلی سال پیش آقا انسانی روضه میخوند، میگفت یه همکاری داشتیم تو بازار، یه روزی اومد دیدم خیلی پکر و رفت تو حجره اش نشست، سرش انداخته پایین و احساس کردم مشکلی براش پیش اومده، رفتم جلو احوالش پرسیدم و گفتم: چیه؟ گفت: هیچی سر به سرم نزار گفتم: بابا بالاخره رفیقیم کار از من بر میاد؟ گفت: صبح که میخواستم بیام حرفم شد با خانمم، غفلت کردم از دستم در رفت یه سیلی زدم به خانمم، گفت خانمم یه کاری با من کرده همه تار پودم ریخته به هم، گفتم: چی شد؟ چی گفت؟ گفت: دستم برد تو اتاق دیگه گفت اینجا منو تو تنهاییم هرچی بزنی حقته ولی جلو بچه ها منو نزن.... جلو بچه ها چیه؟ جلو ی عالمه آدم.... تو ازدحام جلو چشام تو رو زدن پیش نگاه بچه هام تو رو زدن میریزه لاله از کنار معجرت رد غلاف خنجرِ روی پرت بازوت و شکستن اما برای تو فاطمه این غم نیست، دومیش کشنده اس برات بازوت و شکستن جلو چشای تو دست من و بستن میلرزه دستات تو موج سرد دلهوره خاکای کوچه نقش غریبه چادره انگار مجبورم یه کم بازش کنم، ریسمان بستن دارن علی میکشن میبرن، فاطمه بین در و دیوار پشت در افتاده، به قول بعضی ا نه بین در در کنده شده، در نیم سوخته رو پا بند نبوده، اون ملعون چنان لگد به در کوبیده در کنده شده رو بی بی افتاده؛ علی دارن میبرن، صحنه ای بود علی رسید عبا از دوش برداشت وای مادرم، وای مادرم.... الان نگم کی یگم دهه محرمه؛ خوش به حالت علی یه عبایی داشتی رو ناموست انداختی، زینب اومد تو گودال گفت: حسین جانم ندارم معجر... حسین.... هرجا هستی بلند بگو حسین.... حسین جانم، حسین جانم حسین جانم جانم جانم