eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴😭 🎤مداح :حاج میثم مطیعی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سِنی نداره امام حسن عسكری،۲۸ سال داره، اینقدر آزار و اذیت دیده،اینقدر تحت نظارت و كنترل بوده،تاریخ هم خیلی كم به ما رسونده از این امام مظلوم،اینقدر جو  اختناق و تقیه بوده،چیز ِ زیادی از زندگی ِ آقا به ما نرسیده،امشب به امام زمان تسلیت بگیم.* باز هم می شود حسینیه وسعت قلب درد پرورتان سامرایی شدیم و می گوییم تسلیت، تسلیت امام زمان *شیعه ها مثل امشب وارد حرم میشن صدا می زنند،آجرك الله،یا صاحب الزمان.آقا جان ما در روایت داریم كه فرزند باید احترام دوست پدرش رو نگه بداره، وقتی یه بابایی از دنیا میره،دوستان اون آقا باید مورد احترام فرزندش باشند،آقاجان ما پدرشما رو دوست داریم،ما وقتی سامرا می ریم دلمون میشكنه* تسلیت ای به درد ها مأنوس تسلیت ای بَقیَّتُ الزَّهرا بیت الاحزان سینه ات این بار پُر شده از مصیبت بابا این حسن ها چقدر مظلومند این غریبی ز قبرشان حاکیست این حسن ها عجیب مادری اند از همین رو قبورشان خاکی است دشمنان ِ خبیث این دو حسن قلب شان را به زهر آغشتند آتش افکنده اند در دلشان هر دو را آه، خون جگر کشتند یابن زهرا ببین ز سوزش زهر پدرت مثل بید می لرزد دم آخر درون کاسه ی آب جان مولا! چه دید می لرزد *آخه شیخ طوسی در كتاب ِ الغیبه نقل كرده، امام عسكری كاسه ی آب رو به دست گرفت،اینقدر زهر به بدن مباركش اثر كرده بود،وقتی كاسه رو بالا آورد،این كاسه به دندان های مباركش خورد،اگه اجازه بدید یه گریزی به كربلا بزنم،امام زمان آمد كاسه رو بدست گرفت به بابا با احترام آب داد لحظه های آخر، اما دلها بسوزه برای اون آقایی كه ، اون نامرد چوب خیزران برداشت،اینقدر بر لب و دندان ِ ….* دم آخر درون کاسه ی آب جان مولا! چه دید می لرزد دید دور از حضور یک سقّا در حرم حرف قحطی آب است دید در قتلگاه، بین دو نهر لب جدش حسین بی تاب است پدرت، لحظه های آخر عمر آب از دست پاکتان نوشید دم آخر پسر نداشت حسین تشنگی از گلوش می جوشید *سر بابا رو به دامن گرفتی،دلها بسوزه برا زین العابدین،پرده ها رو كنار زد.* روی جسمش نشست آن ناپاک خنجرش را به گردنش که نشاند… با یکی نه، دوازده ضربه ناله ی مادری به گوش رسید خواهری از فراز تل نالان سمت گودی ِ قتلگاه دوید *ای حسین……* شاعر :امیر عظیمی @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ❇️ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌 اولین وفعال ترین گروه درایتا😍 🔹هرگونه درخواستی :مطالب مذهبی.حدیث اشعار.روضه.نوحه......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 ▪️پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش ▪️پسری اشک فشان است به حال پدرش ▪️پدری جام شهادت به لبش بوسه زده ▪️پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش ▪️ (ع) و نشستن گرد یتیمی بر چهره امام زمان(عج) تسلیت باد🥀
( علیه السلام ) 🎤استاد_حیدرزاده ای قبله ی مُراد که در برکةُ السَباع شیران به پیشِ پای تو آرند سر فرود ... ✍شاعر_استاد_موید سالها زندان بود ، امام عسکری علیه السلام ، یکی از زندانبانها خیلی انسان شقی و پستی بود ، به دستور خلیفه تصمیم گرفت ، حضرت عسکری علیه السلام را ببرد مقابل شیران درنده ، به خیال اینکه شیران درنده حمله میکنند ، حضرت رو از بین می برند ، در تاریخ آمده ، هرچی همسرش بهش اصرار کرد ، این کار رو نکن ، ایشون فرزند پیغمبر خداست ، اما گوش نداد ، امام عسکری علیه السلام را آورد ، وارد قفس شیران درنده کرد ، نگاه میکرد ، دقت میکرد ، فکر میکرد الان شیران درنده ، حضرت را میدرند ... اما دید حضرت با آرامش تمام آمدند میان شیران ، ایستادند به نماز ، شیران درنده دورِ حضرت حلقه زدند ، ملتمسانه نگاه به قد و بالای حضرت میکنند ... همینجا یک جمله عرض کنم ، بگم یا امام عسکری ، شیران درنده ، شمارا احترام کردند ، دورِ شمارا گرفتند آقاجان ، اما چه گرگ های درنده ای بودند کربلا ؟ یکی نیزه میزد ، یکی شمشیر میزد ، یه عده سنگ میزدند ، یه عده پیرمردها با عصا میزدند ... فِرقَةٌ بِالسُّیُوف ، فِرقَةٌ بِالرِّماح ، ، فِرقَةٌ بِالْحَجَر ، فِرقَةٌ بِالْعَصَا ...
3.کرامت.mp3
3.22M
( علیه السلام ) 🎤استاد_حیدرزاده ای قبله ی مُراد که در برکةُ السَباع شیران به پیشِ پای تو آرند سر فرود ... 🏴@manbarmajma
جگر با زهر شد درگیر و آه از سینه ات برخواست از این غم باز هم در سینه ام بزم عزا برپاست نفس میسوزد و دارد دو چشمت تار می بیند دوباره روی خاکِ سردِ حجره یک حسن(ع) تنهاست خودت را رو به قبله کرده ای با زحمت بسیار اجل نزدیک شد! از سردی دستان تو پیداست شدی دوم-حسن(ع) که باز خرجِ کینه ات کردند به دستِ زهرِ مسمومی که قصدِ کشتنش بالاست رسید آخر به لب جانت؛ امام ِ عسکری(ع)جانم ملائک آمدند آقا به دورِ پیکرت غوغاست سپس مهدی‌(عج) رسید و جعفر کذاب ها دیدند که این صاحب-عزا با سنّ کم هم سرور و آقاست یتیمانه پدر را دفن کرد و تازه شد داغش به یادِ پیکری زخمی، دلش آوارهٔ صحراست لبش آهسته با خود گفت غرقِ آه یا جداه لبانت از عطش خشک و کنارت پهنهٔ دریاست بمیرد کاش آن خنجر که دارد چشم بر حنجر إلهی بشکند دستی که بر قتل تو بی پرواست پریشان آمد و حالِ تو را دید و «بنیّ» گفت پریشان-حالی اش از پیکرِ عریانِ تو پیداست میانِ ازدحامی سخت شد پیراهنت پاره عزادارِ شبانه روزِ این غم مادرم زهراست(س)! شاعر:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا