بار بلا به شانه کشیدم به کودکی
از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی
از خیمهگاه تا ته گودال قتلگاه
دنبال عمههام دویدم به کودکی
آن شب که در مقابل من عمه را زدند
فریاد اَلفَرار شنیدم به کودکی
عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی
من ضربِ دست شمر چشیدم به کودکی
دست عدو بزرگتر از صورت من است
آن شب که درخرابه سر آمد میانمان
چون عمهام رقیه خمیدم به کودکی
با کعب نی لباس همه پاره پاره شد
بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی
یک سرخمو ز قافلهی ما کنیز خواست
این را به گوش خویش شنیدم به کودکی
در مجلس شراب که شخصیتم شکست
من آستین صبر جویدم به کودکی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
غروب و دلتنگی، چشم به خورشید میدوزه
تو این همه غربت، دلم براتون میسوزه
نبردی از حرم نصیبی
بالاسرِ تو نیست حبیبی
تو شهر جدتم غریبی
امام باقر ، امام باقر
غریبی و یه خادم و یه پرده داری نداری
این شبها حتی یه نفر زائری داری نداری
تو مدینه یه روضه و یه عزاداری نداری
حتی کنار خاکتم شمع مزاری نداری
یا مظلوم امام باقر، امام باقر ، امام باقر
میسوزه قلبم چون، دلم پر از رنج و درده
الهی اون روزها، بره دیگه بر نگرده
روزی که شمر دلهارو خون کرد
خون به دل پیر و جوون کرد
نیزهای شاهو سرنگون کرد
ایوای از این غم ، ایوای از این غم
مگه یادم میره عمو به علقمه رفت نیومد
علی اکبر زیر لب با زمزمه رفت نیومد
وقتی که شیرخوار وسطِ اون همهمه رفت نیومد
نفس ارباب جلو چشم فاطمه رفت نیومد
واویلا ،آه و واویلا ، آه واویلا ، آه و واویلا
چهجور بخونم باز، مصیبت کربلا رو
مهمونیِ کاخ و، سرِ تو تشت طلا رو
یکی یه چوب خیزرون داشت
حتی کنار خاکتم شمع مزاری نداری
رو لبشم زخم زبون داشت
چشمای ما با گریه خون داشت
ایوای از این غم ، ایوای از این غم
همه تماشا اومدن، دور ماها غلغله بود
نشد بایستم روی پام، چون کف پام آبله بود
عمه رو میزدن ولی بین ماها فاصله بود
نشد سپر شم من براش، به گردنم سلسله بود
حسین ، حسین ، حسین..
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
عمر این نوکر به پای روضه و غم رفته است
چشم خشکم را بخر، پابوس زمزم رفته است
گاهگاهی حال و احوال گدا را هم بپرس
گرچه من لطف تو را هر بار یادم رفته است
هرکسی دنبال عشقش بوده، من دنبال تو!
این دل دیوانه ام دنبال پرچم رفته است
در مقام روضه، گریه می کنی هر صبح و شام
مثل زهرا ناله ات تا عرش اعظم رفته است
زخم ها خوردم ولی شلاّق هجران بدتر است
من به خود تا آمدم، دیدم محرّم رفته است
آی مردم! حسرتش را می خورد روز جزا
آنکه در دنیا طواف کربلا کم رفته است
زود جانم را بگیر و اربعینم را بده
جان من بی اربعین، فوراً به یک دم رفته است
در پی آن نیزه داری که کمی سر به هواست
کربلا تا شام، زهرا با قد خم رفته است
پیش مادر، موی سر را بر درختی بسته اند
در تنور و دیر و خورجین آه، درهم رفته است
تا که بی معجر نبیند خواهرش را بین شام
آن سر صد پاره تا خطّ مقدم رفته است
رضا دین پرور
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️