eitaa logo
کانال متن و روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
38.9هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
359 فایل
﷽ جدیدترین اشعار،نوحه وروضه بامتن درکانال ما خوش آمدید مدیریت👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال مطالب کانال #صدقه_جاریه می‌باشد https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
14010306eheyat-taheri-zamine.mp3
1.2M
|⇦•بزرگ هر قبیله ای... و توسل شهادت علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس کربلایی حسین طاهری ●━━━━━━─────── بزرگ هر قبیله ای احترام واجبه آدم جلوی ریش سفید بیشتر مراقبه ولی امروز بشنوید با غصه راجبه دری که بی اجازه باز شد بی حُرمتی سر نماز شد از این جا قِصه جانگداز شد آه! بی عبا بی عمامه روی خاک ها می بردن آقا زمین می خوردن آه! نانجیبا تو کوچه چقدر هیزم آوردن آقا زمین می خوردن واویلا عَلَی امام المظلوم واویلا عَلَی امام المسموم ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹️شهادت امام جعفر صادق علیه السلام ، مرد آسمانی مدینه ،چشمه جود و سخاوت و دریای عمیق علوم لدنی بر پیروان آن حضرت تسلیت باد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 بر فراز خیمه گاهش پرچم ِ مشکی زده حضرت صاحب عزا، شالِ عزا انداخته مانده ردّی از غم و دلشوره رویِ صورتش باز هم بر گونه هایش اشک، جا انداخته 🍃
📋ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می‌کند / بخش اول صوت (س) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روزی‌ام را روزگارم تا که آجر می‌کند ظرف خالی مرا صاحب زمان پُر می‌کند من کمی سختی که می‌بینم شکایت می‌کنم آدم عاقل ولی اول تفکر می‌کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم... ...روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می‌کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیر می‌کند سنگ‌دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش... ... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می‌کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه‌ی مادر مرا حُر می‌کند نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند سینه‌ام می‌سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می‌کند مطمئنم زیر دست‌وپا که می‌افتد زنی بازویش را ضربه‌ها هم‌رنگ چادر می‌کند
📋حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست / بخش دوم صوت (ع) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *یکی از صحابه اومد خدمت امام صادق(ع) ؛ آقا دید داره گریه میکنه. فرمود چرا گریه می‌کنی؟ مگه چی شده؟ گفت آقاجان، تو راه که میومدم دیدم یه زنی زمین افتاد. وسط کوچه‌ها تا زمین خورد شروع کرد قاتلین مادر شما رو لعنت کنه. مأمورین نظام تا دیدنش با یه وضعی این خانم رو بردن. تا این حرف رو زد آقا هم گریه کردن. فرمودن سریع پاشو بریم مسجد دعا کنیم خدا کمک کنه این زن زودتر رها بشه... ماهم امشب اومدیم برا یه خانمی گریه کنیم که تو کوچه‌ها بدجور زمین خورد.* (در خونه‌ی امام صادق میخوایم بریم از در خونه‌ی مادرش بریم بهتره‌‌ها.) وقتی آن بی‌صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سَرِ دعوا انداخت دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست یکی عمامه‌ی آن مرد خدا را انداخت ذکر "یافاطمه" بر روی لبش داشت ولی ضربه‌ی سیلی آن مرد صدا را انداخت وسط کوچه که افتاد صدا زد مادر.... *شبونه ریختن تو خونه‌ی این آقا. اومدن وسط حیاط خونه. آقا لباس خونه به تن داشتن. روایت میگه یه شال هم دور کمر بسته بودن، مشغول نماز خوندن بودن. تا وارد شدن آقا رو با سروپای برهنه از خونه بیرون کشیدن. آقا فرمودن اجازه بدید عمامه رو سرم بذارم، نعلین بپوشم، عبا بپوشم. گفتن اجازه نمیدیم. با همون وضعی که بود آقا رو تو کوچه‌ها رو زمین میکشوندن. اما اونی که آدم رو میکشه اینه: همچین که اومد تو قصر منصور، صدا زد: منصور٬ هرکی رو میخوای دنبال من بفرستی بفرست؛ اما این نامرد رو دیگه دنبال من نفرست. - چرا؟ مگه چی‌کار کرده؟ -همش تو راه توهین می‌کرد. بد و بیراه به مادرم فاطمه می‌گفت.... همچین که آقا اومد. منصور اومد شمشیر رو از غلاف بیرون بِکشه، تا نیمه ها هم کشید اما دوباره جا زد. برای بار دوم بیشتر شمشیر رو بیرون آورد دوباره غلاف کرد. بار سوم شمشیر رو کلا از غلاف بیرون کشید تا آقای ما رو به شهادت برسونه. دوباره شمشیر رو تو غلاف قرار داد. همچین که رفتن، اون ملعون نامرد از منصور پرسید چرا پس نکُشتیش؟ گفت آخه لحظه‌ای که شمشیر رو از غلاف بیرون کشیدم دیدم رسول‌الله ظاهر شد به من غضب کرد، من جرأت نکردم این آقا رو بُکشم. بار دوم، بار سوم. بار سوم اینقدر رسول‌الله به من نزدیک شده بود که نتونستم آقا رو بُکشم... اینجا آقا رسول‌الله نذاشت این نامرد امام صادق رو به شهادت برسونه. من میخوام فقط یه چیز بگم: یارسول‌الله، کجا بودی اون لحظه و ساعتی که شمر وارد گودال شد؛ خنجر کشید، آقا رو برگردوند... حسین..... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 / بخش سوم صوت (ع) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه موسی‌ابن‌جعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن، عمامه‌ی امام سجاد رو هم آوردن، این آقا رو با این پارچه‌ها کفن کنن. چهارهزار شاگرد داشته این آقا. همه جمع شدن، احترام کردن. عجب تشییعی تو شهر مدینه به‌پا شد. شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن. این یه تشییع بود تو این شهر.... (دلت کجا رفت؟) همچین که صبح شد اومدن درِ خونه‌ی این آقا: کجاست فاطمه؟ ما می‌خوایم به این بدن نماز بخونیم. اومد بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدن رو برد شبانه دفن کرد. وصیت خود فاطمه(س) بود... تا این حرف رو زد، خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورت عمار زد، عمار زمین افتاد. شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستای محکمی داری. سیلی تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادر ما فاطمه چی کار کرد... اومدن قبرستان گفتن الان میریم قبرها رو نبش میکنیم، بدن فاطمه رو از خاک در میاریم. ما باید به این بدن نماز بخونیم... (این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی.) همچین که برا علی خبر آوردن: چه نشستی! این نانجیب‌ها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه می‌گردن. همچین که شنید، لباس رزم رو پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برای رزم می‌بست رو به سر بست. اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم. تا این رو شنیدن همه فرار کردن.... اما چی میخوام بگم؛ اینجا یه‌جا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشت. علی جان کجا بودی کربلا... اون لحظه‌ای که نیزه‌دارها پشت خیمه‌ها نیزه به زمین میزدن. همچین که نیزه رو بالا آورد، دیدن بدن علی‌اصغر حسینه... حسین.... چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم چنگ این حرمله‌ی پَست نیفتی پسرم یاحسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 غریب آقام امام صادق ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شده غم روی دل کاری کار من گریه و زاری شده توی مدینه باز قصه‌ی کوچه تکراری بازم آتیش بازم هیزم دوباره خنده‌ی مردم صدای بچه‌های من شده توی شلوغی گم تو این شهر پر از غربت و غم تنهای تنهام عدو کشیده جانمازمو از زیر پاهام دل منو شکسته بی‌حیا، خونه دو چشمام "غریب آقام آقام آقام آقام ، امام صادق" شبونه دل رو آزردن بچه‌هام غصه میخوردن بی‌عبا و بی‌عمامه منو تو کوچه می‌بردن پیِ ناقه دویدم من غم و مهنت کشیدم من امام و این جسارت‌ها خیلی حرف‌ها شنیدم من مثِ بابام علی تو کوچه‌ها بستن دو دستام از وقتی که درو آتیش زدن میلرزه پاهام کسی همسرمو نزد ولی به یاد زهرام "غریب آقام آقام آقام آقام ، امام صادق" توی خونه شده غوغا هجوم لشکر اعدا می‌کنم گریه من یادِ غروب و عصر عاشورا به یادِ آتیش و خیمه به یادِ سیلی و دشنه می‌کنم گریه و زاری برای غربت عمه جلوی جشم بچه‌ها میشد خیمه‌ها غارت به ناموس خدا نامحرما کردن جسارت با دست بسته عمه زینبو بردن اسارت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
📋با گریه‌هام چشامو دریا می‌کنم ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با گریه‌هام چشامو دریا می‌کنم با تلخی‌های روزگار تا می‌کنم تو دفترِ خاطره‌هام میگردم و خاطره‌های تو رو پیدا می‌کنم خونه‌مو مثل خونه‌تون سوزوندن لگد زدن درو بازم شکوندن نبودی و ندیدی که چه‌جوری دستامو بستن تو کوچه کشوندن چیزایی که شنیده بودم دیدم روی خاکا تو کوچه‌ها دویدم از این دلم خوشه که همسر من- -به پشت در نرفت، خودم رسیدم دستامو بستند شبیه حیدر به زیر لب گفتم کجایی مادر بازم خدارو شکر که طوری نشد به کسی آسیب نزده میخِ دَر "واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا" چند سالِ پیش که خونه‌تون دَرِش سوخت کی پشت در بود که میگن پَرِش سوخت؟ در اگه سوخت فدا سرت ولی آه، که در افتاد پشت سرش، سرش سوخت اون روز علی امید آخرش سوخت یعنی دیگه بچه با مادرش سوخت حیدر جلو چشا و دیدِ زهرا زهرا جلو چشای حیدرش سوخت ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
📋ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می‌کند / بخش اول صوت (س) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ روزی‌ام را روزگارم تا که آجر می‌کند ظرف خالی مرا صاحب زمان پُر می‌کند من کمی سختی که می‌بینم شکایت می‌کنم آدم عاقل ولی اول تفکر می‌کند مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم... ...روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می‌کند آبرو بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد آدم از این نوع برخوردش تحیر می‌کند سنگ‌دل هستم، ولی دارد نگاه رحمتش... ... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می‌کند یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد در میان روضه‌ی مادر مرا حُر می‌کند نوکری فاطمه محشر به دادم می‌رسد از غلام مادرش آقا تشکر می‌کند سینه‌ام می‌سوزد این ایام تا ذهنم کمی چادری را زیر دست و پا تصور می‌کند مطمئنم زیر دست‌وپا که می‌افتد زنی بازویش را ضربه‌ها هم‌رنگ چادر می‌کند👇
📋حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست / بخش دوم صوت (ع) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *یکی از صحابه اومد خدمت امام صادق(ع) ؛ آقا دید داره گریه میکنه. فرمود چرا گریه می‌کنی؟ مگه چی شده؟ گفت آقاجان، تو راه که میومدم دیدم یه زنی زمین افتاد. وسط کوچه‌ها تا زمین خورد شروع کرد قاتلین مادر شما رو لعنت کنه. مأمورین نظام تا دیدنش با یه وضعی این خانم رو بردن. تا این حرف رو زد آقا هم گریه کردن. فرمودن سریع پاشو بریم مسجد دعا کنیم خدا کمک کنه این زن زودتر رها بشه... ماهم امشب اومدیم برا یه خانمی گریه کنیم که تو کوچه‌ها بدجور زمین خورد.* (در خونه‌ی امام صادق میخوایم بریم از در خونه‌ی مادرش بریم بهتره‌‌ها.) وقتی آن بی‌صفت از چشم حیا را انداخت با عزیز دل زهرا سَرِ دعوا انداخت دید از پیش بنایش به زمین خوردن نیست تازیانه زد و از پشت عبا را انداخت حُرمَتِ شیخ حرم در وسط کوچه شکست یکی عمامه‌ی آن مرد خدا را انداخت ذکر "یافاطمه" بر روی لبش داشت ولی ضربه‌ی سیلی آن مرد صدا را انداخت وسط کوچه که افتاد صدا زد مادر.... *شبونه ریختن تو خونه‌ی این آقا. اومدن وسط حیاط خونه. آقا لباس خونه به تن داشتن. روایت میگه یه شال هم دور کمر بسته بودن، مشغول نماز خوندن بودن. تا وارد شدن آقا رو با سروپای برهنه از خونه بیرون کشیدن. آقا فرمودن اجازه بدید عمامه رو سرم بذارم، نعلین بپوشم، عبا بپوشم. گفتن اجازه نمیدیم. با همون وضعی که بود آقا رو تو کوچه‌ها رو زمین میکشوندن. اما اونی که آدم رو میکشه اینه: همچین که اومد تو قصر منصور، صدا زد: منصور٬ هرکی رو میخوای دنبال من بفرستی بفرست؛ اما این نامرد رو دیگه دنبال من نفرست. - چرا؟ مگه چی‌کار کرده؟ -همش تو راه توهین می‌کرد. بد و بیراه به مادرم فاطمه می‌گفت.... همچین که آقا اومد. منصور اومد شمشیر رو از غلاف بیرون بِکشه، تا نیمه ها هم کشید اما دوباره جا زد. برای بار دوم بیشتر شمشیر رو بیرون آورد دوباره غلاف کرد. بار سوم شمشیر رو کلا از غلاف بیرون کشید تا آقای ما رو به شهادت برسونه. دوباره شمشیر رو تو غلاف قرار داد. همچین که رفتن، اون ملعون نامرد از منصور پرسید چرا پس نکُشتیش؟ گفت آخه لحظه‌ای که شمشیر رو از غلاف بیرون کشیدم دیدم رسول‌الله ظاهر شد به من غضب کرد، من جرأت نکردم این آقا رو بُکشم. بار دوم، بار سوم. بار سوم اینقدر رسول‌الله به من نزدیک شده بود که نتونستم آقا رو بُکشم... اینجا آقا رسول‌الله نذاشت این نامرد امام صادق رو به شهادت برسونه. من میخوام فقط یه چیز بگم: یارسول‌الله، کجا بودی اون لحظه و ساعتی که شمر وارد گودال شد؛ خنجر کشید، آقا رو برگردوند... حسین..... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ👇
📋 / بخش سوم صوت (ع) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه موسی‌ابن‌جعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن، عمامه‌ی امام سجاد رو هم آوردن، این آقا رو با این پارچه‌ها کفن کنن. چهارهزار شاگرد داشته این آقا. همه جمع شدن، احترام کردن. عجب تشییعی تو شهر مدینه به‌پا شد. شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن. این یه تشییع بود تو این شهر.... (دلت کجا رفت؟) همچین که صبح شد اومدن درِ خونه‌ی این آقا: کجاست فاطمه؟ ما می‌خوایم به این بدن نماز بخونیم. اومد بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدن رو برد شبانه دفن کرد. وصیت خود فاطمه(س) بود... تا این حرف رو زد، خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورت عمار زد، عمار زمین افتاد. شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستای محکمی داری. سیلی تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادر ما فاطمه چی کار کرد... اومدن قبرستان گفتن الان میریم قبرها رو نبش میکنیم، بدن فاطمه رو از خاک در میاریم. ما باید به این بدن نماز بخونیم... (این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی.) همچین که برا علی خبر آوردن: چه نشستی! این نانجیب‌ها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه می‌گردن. همچین که شنید، لباس رزم رو پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برای رزم می‌بست رو به سر بست. اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم. تا این رو شنیدن همه فرار کردن.... اما چی میخوام بگم؛ اینجا یه‌جا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشت. علی جان کجا بودی کربلا... اون لحظه‌ای که نیزه‌دارها پشت خیمه‌ها نیزه به زمین میزدن. همچین که نیزه رو بالا آورد، دیدن بدن علی‌اصغر حسینه... حسین.... چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم چنگ این حرمله‌ی پَست نیفتی پسرم یاحسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
enc_16229854803825868065625.mp3
1.71M
کربلایی حسین ستوده رویاشم قشنگه ببینم گنبد داری صحنای قشنگی شبیه مشهد داری روی قبر خاکی یه دونه مرقد داری زائر بی حد داری بیقرارم تویی قرار قلب زارم من به جز تو آخه مگه کسی رو دارم آرزومه سر رو ضریح تو بذارم من با یاد روضه هات گریه میکنم برات امشب میزنم صدات یا مولا امام صادق یا مولا امام صادق .. @majmaozakerine
# بانوای دلنشین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آتیش دوباره کشیده زبونه اما پچیده بوی یاس تو خونه تکرار میشه غصه بازم غربت دوباره روضه خونه آقا رو با دستای بسته بیرون اوردن از تو خونه نکش نامرد چه بد رسمی شده توی مدینه نکش نامرد تو روی مرکب آقا رو زمینه میونه راه زمین میخوه روی خاک کوچه نکش نامرد داره چشای بچه هاش میبینه غریب آقام غریب آقام کوچه غریبی ازدهام دوره آقا یاده یه مادر چشای خیسه بابا میسوخت بین شعله زهرا اتیش رسیده تا به معجر زینب صدا میزد ک ای وای افتاد به روی مادرم در ببین بابا چه رد خونی افتاده رو دیوار ببین بابا که کشت داداشمو داغیه مسمار صدا زد اه بیا فضه دیگه برس به دادم ببین بابا جلو نیا دیگه زنونه شد کار غریب مادر غریب مادر روضه میخونه دوباره زیر لب از این که بی کس با دشمن مونده زینب تنها اسیر دست دشمن میدید حسین رو بین میدون داد میزد از بالای گودال با پا تنش رو بر نگردون نبر نامرد مگه نمیبینی که کند خنجر نبر نامرد سر از پسر جلوی مادر ببین داره چجوری دست و پا میزنه رو خاک نبر نامرد ببین ک اربا اربا شده پیکر حسین‌جانم ‌حسین‌جانم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 / بخش سوم صوت (ع) ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مثل امروزی عجب تشییعی تو شهر مدینه شد. روایت میگه موسی‌ابن‌جعفر به این بدن نماز خوند. بهترین کفن ها رو آوردن، عمامه‌ی امام سجاد رو هم آوردن، این آقا رو با این پارچه‌ها کفن کنن. چهارهزار شاگرد داشته این آقا. همه جمع شدن، احترام کردن. عجب تشییعی تو شهر مدینه به‌پا شد. شهر مدینه غوغایی شد از جمعیت. آقا رو با عزت و احترام تو قبرستان بقیع به خاک سپردن. این یه تشییع بود تو این شهر.... (دلت کجا رفت؟) همچین که صبح شد اومدن درِ خونه‌ی این آقا: کجاست فاطمه؟ ما می‌خوایم به این بدن نماز بخونیم. اومد بیرون؛ گفت چی میگی؟ دیشب امیرالمؤمنین این بدن رو برد شبانه دفن کرد. وصیت خود فاطمه(س) بود... تا این حرف رو زد، خیلی ناراحت شد؛ چنان سیلی به صورت عمار زد، عمار زمین افتاد. شاید تا زمین افتاد گفت ای نامرد عجب دستای محکمی داری. سیلی تو منِ مرد رو از پا در آورد؛ با مادر ما فاطمه چی کار کرد... اومدن قبرستان گفتن الان میریم قبرها رو نبش میکنیم، بدن فاطمه رو از خاک در میاریم. ما باید به این بدن نماز بخونیم... (این روضه غیرتیه باید غیرتی هم ناله بزنی.) همچین که برا علی خبر آوردن: چه نشستی! این نانجیب‌ها دارن تو قبرستان دنبال قبر فاطمه می‌گردن. همچین که شنید، لباس رزم رو پوشید. دستمال زرد رنگی که همیشه برای رزم می‌بست رو به سر بست. اومد تو قبرستان؛ صدا زد اگه سنگی از این قبرستان جابه جا بشه یک نفرتون هم زنده نمیذارم. تا این رو شنیدن همه فرار کردن.... اما چی میخوام بگم؛ اینجا یه‌جا بود اومدن نبش قبر کنن این آقا نذاشت. علی جان کجا بودی کربلا... اون لحظه‌ای که نیزه‌دارها پشت خیمه‌ها نیزه به زمین میزدن. همچین که نیزه رو بالا آورد، دیدن بدن علی‌اصغر حسینه... حسین.... چقدَر نیزه بلند است نیفتی پسرم چنگ این حرمله‌ی پَست نیفتی پسرم یاحسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 غریب آقام امام صادق ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شده غم روی دل کاری کار من گریه و زاری شده توی مدینه باز قصه‌ی کوچه تکراری بازم آتیش بازم هیزم دوباره خنده‌ی مردم صدای بچه‌های من شده توی شلوغی گم تو این شهر پر از غربت و غم تنهای تنهام عدو کشیده جانمازمو از زیر پاهام دل منو شکسته بی‌حیا، خونه دو چشمام "غریب آقام آقام آقام آقام ، امام صادق" شبونه دل رو آزردن بچه‌هام غصه میخوردن بی‌عبا و بی‌عمامه منو تو کوچه می‌بردن پیِ ناقه دویدم من غم و مهنت کشیدم من امام و این جسارت‌ها خیلی حرف‌ها شنیدم من مثِ بابام علی تو کوچه‌ها بستن دو دستام از وقتی که درو آتیش زدن میلرزه پاهام کسی همسرمو نزد ولی به یاد زهرام "غریب آقام آقام آقام آقام ، امام صادق" توی خونه شده غوغا هجوم لشکر اعدا می‌کنم گریه من یادِ غروب و عصر عاشورا به یادِ آتیش و خیمه به یادِ سیلی و دشنه می‌کنم گریه و زاری برای غربت عمه جلوی جشم بچه‌ها میشد خیمه‌ها غارت به ناموس خدا نامحرما کردن جسارت با دست بسته عمه زینبو بردن اسارت ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
📋با گریه‌هام چشامو دریا می‌کنم ویژه (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ با گریه‌هام چشامو دریا می‌کنم با تلخی‌های روزگار تا می‌کنم تو دفترِ خاطره‌هام میگردم و خاطره‌های تو رو پیدا می‌کنم خونه‌مو مثل خونه‌تون سوزوندن لگد زدن درو بازم شکوندن نبودی و ندیدی که چه‌جوری دستامو بستن تو کوچه کشوندن چیزایی که شنیده بودم دیدم روی خاکا تو کوچه‌ها دویدم از این دلم خوشه که همسر من- -به پشت در نرفت، خودم رسیدم دستامو بستند شبیه حیدر به زیر لب گفتم کجایی مادر بازم خدارو شکر که طوری نشد به کسی آسیب نزده میخِ دَر "واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا" چند سالِ پیش که خونه‌تون دَرِش سوخت کی پشت در بود که میگن پَرِش سوخت؟ در اگه سوخت فدا سرت ولی آه، که در افتاد پشت سرش، سرش سوخت اون روز علی امید آخرش سوخت یعنی دیگه بچه با مادرش سوخت حیدر جلو چشا و دیدِ زهرا زهرا جلو چشای حیدرش سوخت ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️