محل بده به منِ بینوا، فدات شوم
دلم شکست ز دوری، بیا... فدات شوم
اگر چه دامن تو بارها رها کردم
رها نمی کنی آقا مرا، فدات شوم
میان نافله ی نیمه ی شبت آقا
برای نوکر خود کن دعا، فدات شوم
چه حرف ها! سر من فرش راه تو بشود؟!
سرم کجا، کف پایت کجا؟! فدات شوم
خوش است کشته شوم در رهت هزاران بار
دوباره زنده شوم بارها فدات شوم
تو هم شبیه حسینی، سجیّتت کرم است
ببر مرا سحری کربلا، فدات شوم
میان سلسله فرمود حضرت سجاد
امامِ مانده روی بوریا، فدات شوم
چکید خون حسین از بلندی نیزه
عقیله با دل خون زد صدا: فدات شوم
عزیزِ بی کفنِ مادرم جُعِلتُ فِداک
غریبِ تشنه لبِ سرجدا فدات شوم
محمد جواد شیرازی
#امام_سجاد
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
عزیز کردهی ارباب ماست حضرتِ سجّاد
حُسینسیرت و حیدرنِماست حضرتِ سجّاد
قسم به یکصد و بیست وچهار هزار پیمبر
که یکتنه همهی انبیاست حضرتِ سجّاد
همانقَدَر که علیاکبر است مثل پیمبر
همانقَدَر علیِمُرتضاست حضرتِ سجّاد
به ایندلیل که میراثدارِ حضرتِ مولاست
فضائلش یَمِ بیاِنتهاست حضرتِ سجّاد
زبانزد است در آقایی و کرامت و احسان
اِدامهی حُسن مُجتباست حضرتِ سجّاد
حدیث لوح* بخوان تا بفهمی ای دل غافل
حسابش از همهعالم جُداست حضرت سجاد
امام: حاکم دین؛ اصل دین؛تمامی دین است
نماز و روزه وحجّ ودُعاست حضرِت سجّاد
به اقتضای مَشیّت به تب نشسته وگرنه
بهدردِ خَلقِ دوعالم دواست حضرتِ سجاد
به روز حشر که جمعند خلق اول و آخر
شنیدنیست ندایِ(کجاست حضرتِ سجّاد؟)
یزید را به حقارت کشید خُطبهی تُندش
بهطرز جنگ اگر برنخاست حضرتِ سجّاد
پساز گذشت سیوچندسال هر نفسش را
بهیاد تشنهلب کربلاست حضرتِ سجّاد
پساز حسین واباالفضل وعون وقاسم واکبر
پناه بی کسی عمّههاست حضرتِ سجّاد
هزار و یک غمِ سنگین نشسته بر دلش امّا
شکسته از غم شامِ بلاست حضرتِ سجّاد
✍ #محمد_قاسمی
*فرازی از حدیث شریف لوح
((أَوَّلُهُمْ عَلِی سَیدُ الْعَابِدِینَ وَ زَینُ أَوْلِیائِی الْمَاضِینَ
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مناجات
...ای مناجات ای نسیم دعا
راه نزدیک ما به سمت خدا
ای که دریا کنار تو قطره
قطره با التفات تو دریا
نذر سجادۀ شبانۀ توست
چارمین رکعت نوافل ما
ای امام علیّ دوم من
ای امام چهارم دنیا
مرد شب زندهدار سجاده
مرد محراب، التماس دعا
از تو بوی نماز میآید
بوی راز و نیاز میآید
مادر تو نگین حجب و حیاست
شرف الشمس سیدالشهداست
مایۀ آبروی ایران است
افتخار همیشهام به شماست
از تو و مادر تو این دل ما
عاشق خانوادۀ زهراست
یک سفر پیش ما نمیآیی؟
وطن مادری تو این جاست
تو عجم زادهای، تو فامیلی
پس حرمسازیات به گردن ماست
تو در این سرزمین گل کاری
به خدا حق آب و گل داری
آفتابی که حق کشیده تویی
جلوهای که کسی ندیده تویی
با ظرافت، خدای عزّوجل
بی نظیری که آفریده تویی
آنکه با کفّۀ تولایش
پای میزانمان کشیده تویی
شب اسیر هزار رکعت تو
به خدایم قسم پدیده تویی
نخلهای بلند نخلستان
بارش رحمتی که دیده تویی
با دعای غلام تو دارد
آسمان مدینه میبارد
بی تو سجادهای اگر هم بود
فرش رسوایی دو عالم بود
بی تو یا حرفی از بهشت نبود
یا اگر بود هم جهنم بود
خطبههای گلوی زخمی تو
انعکاس غروب ماتم بود
تو اگر خطبهای نمیخواندی
خانههامان بدون پرچم بود
تو اگر روضه ای نمیخواندی
سال ما سال بی محرّم بود
از تو داریم فصل ماتم را
ده شب گریۀ محرم را
احترام تو را سلام نبود
حق تو کوچههای شام نبود
حق آیینهها شکستن نیست
گیرم این آینه امام نبود
هیچ جایی برای حال شما
بدتر از مجلس حرام نبود
گریه کردی، صدا زدی «ای کاش
هیچ سنگی به روی بام نبود
کاش مادر مرا نمیزایید
من امامم، خرابه جام نبود»
حرف ویرانه در میان آمد
دختر شاه، یادمان آمد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
#امام_سجاد_ع_مدح_و_مصائب
ز بعد کربوبلا کارِ تو اگر زاریست
قیام گریۀ تو خود حدیث بیداریست
خدا نخواست که خالی شود زمین از تو
اگرکه مصلحت تو تب است و بیماریست
که گفته اشک ندارد صدا؟! که تا محشر
صدای اشک تو در غربت زمان جاریست
بهشتِ سرخِ ولایت هنوز هم سبز است
که باغبانیِ این باغ با گهرباریست
اگر که پایۀ ظلم از کلام تو لرزید
پیام خطبۀ روشنگر تو هشیاریست
تو را به زهر چه حاجت که روی سینۀ تو
زدشت کربوبلا زخم غربتی کاریست
به عزّت و به مقام و وجاهتت سوگند
نصیب دشمن ظالم هنوز هم خواریست
به نالههای دل زائر شما مهدی
بقیع، شب همه شب شاهدِ عزاداریست
ز هجر کوی تو دلتنگ شد «وفایی» و گفت
زشوق جان من آگاه حضرت باریست
✍ #سیدهاشم_وفایی
#امام_سجاد_ع_مصائب
بگو چرا چنین پر التهاب گریه میکنی
چه دیدهای؟ چقدر بی حساب گریه میکنی
شبیه مادران بچهمرده آه میکشی
شدیدتر ز گریهی رباب گریه میکنی
سه شعبه شیرخواره را به خواب برد و سالهاست
عبا به سر همیشه قبل خواب گریه میکنی
از آن زمان که دست ساقی حرم بریده شد
همینکه دست میزنی به آب گریه میکنی
به یاد پیکری که روی خاکها سه روز ماند
نظر که میکنی به آفتاب گریه میکنی
ز مجلس یزید هر زمان سؤال میکنند
چرا به جای دادن جواب گریه میکنی؟!
میان خلوتت به کوفیان که فکر میکنی
برای غربت ابوتراب گریه میکنی...
✍ #علی_ذوالقدر
۲۱
(امام سجاد ع)
تویی امام چارمین حضرت زین العابدین
هستی یا مولی در عالم زینت جمع ساجدین
در حال بیماری دیدی رنج و غم کرب و بلا
واویلتا واویلتا۲
تو دیده ای در کربلا خون شد دل آل عبا
بشنیده ای العطش طفلان شاه کربلا
در روز عاشورای خون خون شد دلت زین ماجرا
واویلتا واویلتا۲
در روز عاشورا دیدی اکبر شده اربا اربا
در کنار پیکر او تو دیده ای اشک بابا
پرپر شد از تیغ ستم تنها گل ام لیلا
واویلتا واویلتا۲
در روز عاشورا دیدی تشنگی علی اصغر
بر روی دست پدرت دیدی چون گل شده پرپر
حرمله زد بر گلوی علی اصغر تیر جفا
واویلتا واویلتا۲
در روز عاشورای خون دیده ای تو ای گل یاس
اندر کنار علقمه افتاده دستان عباس
دستانش از بدن جدا فرقش شده از کین دو تا
واویلتا واویلتا۲
در روز عاشورا دیدی وداع آخر حسین
موقع رفتن به میدان گریه ی خواهر حسین
شنیده ای از عمه ات تو ناله ی واویلتا
واویلتا واویلتا۲
در روز عاشورای خون دیدی که شمر خنجر کشید
بنشسته روی سینه اش رأس گل زهرا برید
دیدی که از ظلم و کینه سرش بریده از قفا
واویلتا واویلتا۲
دیدی که عمه ات زینب زین مصیبت خون شد دلش
داغ حسین و اکبرش زده شرر بر حاصلش
دیدی که می سوزد زینب زین همه رنج و ابتلا
واویلتا واویلتا۲
دیدی تو که بعد از پدر آتش زدند بر خیمه ها
رأس شهیدان خدا دیدی بر روی نیزه ها
در کنار اهل حرم به پا کردی بزم عزا
واویلتا واویلتا۲
دیدی که یتیمانش را با تازیانه می زدند
عمه و اهل حرم را چه ظالمانه می زدند
ذکر همه گشته حسین با گریه های بی صدا
واویلتا واویلتا۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_سرلشکرو_آب_آورم
#امام_سجاد_ع
۱۸
(امام سجاد ع)
شب سوز غم،حضرت ساجدین
دل پر از ماتم و،شیعیان دلغمین
شهر یثرب ماتمسرا گشته
از غم داغش کربلا گشته
آه و واویلا۴
زهر کین عدو،زد شرر بر دلش
سوزد از سوز زهر،همه ی حاصلش
بر دلش امشب شور و شین دارد
شرری از داغ حسین دارد
آه و واویلا۴
دیده در کربلا،او غم و ابتلا
پیکر غرق خون،سر از تن جدا
دیده گل های پرپر چیده
بر روی نیزه سر ببریده
آه و واویلا۴
دیده اکبر ز کین،اربا اربا شده
پرپر از جور خصم،گل لیلا شده
دیده بابا را قامتش خم شد
از غم اکبر صبر او کم شد
آه و واویلا۴
دیده عطشان لب،علی اصغر است
روی دست پدر،همچو گل پرپر است
تیر عدو زد بر گلوی اصغر
پر ز خون شد ماه روی اصغر
آه و واویلا۴
دیده دست عمو،از بدن شد جدا
بهر یاری دین،جان او شد فدا
غربت بابا را نمود احساس
تا که دید افتاد بر زمین عباس
آه و واویلا۴
دیده آتش زدند،بر همه خیمه ها
سر پاک حسین،بر روی نیزه ها
از غم بابا جگرش خون شد
یوسف زهرا زار و محزون شد
آه و واویلا۴
دیده بر تشنگان،بی بهانه زدند
دیده بر کودکان،تازیانه زدند
دشمنش زخم او نمک می زد
عمه و طفلان را کتک می زد
آه و واویلا۴
دیده چارم امام،ظلم و کینه به شام
اهل بیت را زدند،سنگ ز بالای بام
زین مصیبت خون جگر خوردند
اهل بیت را در بزم می بردند
آه و واویلا۴
دیده رأس پدر،بوده در تشت زر
گل باغ حسین،شد ز غم خونجگر
دیده بابا را دم زد از محبوب
بر لبان او زد عدو با چوب
آه و واویلا۴
دیده با چشم خود،ظلم امیه را
همچو زهرا به شب،دفن رقیه را
بلبل بابا از نفس افتاد
با نوای یا ابتا جان داد
آه و واویلا۴
دیده پرپر ز کین،گل آلاله را
در خرابه ی شام،دفن سه ساله را
در کنار رأس پدر جان داد
جان خود را در راه قرآن داد
آه و واویلا۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_همه_جا_بروم
#امام_سجاد_ع
۱۳
(امام سجاد ع)
گل گلزار دین تویی امام مبین
از کرامات حق به شیعه یار و معین
تویی حبل المتین
تویی حصن حصین
یابن زهرا۲
دیده ای کربلا ظلم و ستم ها فزون
زین همه داغ و غم دل تو گردیده خون
زین همه ظلم و کین
تو شدی دلغمین
یابن زهرا۲
دیده ای غرق خون پیکر اکبر شده
پاره با تیر کین حنجر اصغر شده
شد بهارت خزان
اشک چشمت روان
یابن زهرا۲
دیده ای پرپر از کینه گل باغ دین
عموی مهربانت شده نقش زمین
جان او شد فدا
دست او شد جدا
یابن زهرا۲
دیده ای شمر دون به روی سینه نشست
استخوان های سینه ی پدر را شکست
خنجر از کین کشید
سر او را برید
یابن زهرا۲
دیده ای عمه را که صبر او کم شده
به کنار حسین قامت او خم شده
کوه صبر و وقار
ایستاد استوار
یابن زهرا۲
دیده ای آتش کینه به خیمه زدند
سر پاک حسین را روی نیزه زدند
تا که کردی نظر
زد به جانت شرر
یابن زهرا۲
دیده ای سکینه کنار بابا نشست
به تن چاک او دخیل گریه ببست
شدی گریان او
دل پریشان او
یابن زهرا۲
#رضا_یعقوبیان
#سبک_به_تماشا_بیا_ای_پسرفاطمه
#امام_سجاد_ع
#زنجیرزنی #زنجیر_زنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🔲شهادت حضرت علی بن حسین امام زین العابدین علیهالسلام تسلیت باد
قطره قطره اشکام یار لحظههامه همدم چشامه
دونه دونه زخمام یادگاره شامه عمریه باهامه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
السلام علی الحسین وعلی اولاد الحسین وعلی اصحاب الحسین
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
ما خورده ایم نمک ز نمکدان تو یا حسین
ما خورده ایم کتک ز دشمنان تو یا حسین
آنوقت که زد عدو کتک بر کودکان تو
انگار که ما کتک خورده ایم یا حسین
وقتی که بسته شد دو دست زین العباد
انگار که دستان همه بسته شد یا حسین
وقتی کنار علقمه ، عباس داد دو دست
دستان ما گردد فدا برای تو یا حسین
آنوقت که شد اسیر اهلبیت تو در کربلا
ماهم اسیر تو گشتیم تا ابد یا حسین
وقتی برید شمر سرت را به قتلگاه
انگار که سر ز جسم همه بریده یا حسین
اصلا من و تویی نیست بین ما
من از توام و تو ز ما یا حسین
چون گفت جد تو انا و علی ابواه
تو از منی و من از شما یا حسین
وقتی که گفت پیمبر انا من حسین
تو از منی و من از تو یا حسین
آدم که شد توبه اش قبول ز لطف تو
پس من چگونه باشم از تو جدا یا حسین
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
خدایا مارا حسینی زنده بدار وحسینی بمیران
شاعر و مداح اهلبیت کربلایی ابوالقاسم غفاری
#امام_سجادعلیه_السلام
روضه در یک کلام وای از شام
دردِ بی التیام وای از شام
کاش مادر مرا نمی زائید
ناله های مدام وای از شام
ناسزاهای بد به ما گفتند
همه جایِ سلام وای از شام
آن دیاریِ که کرده بازی با
آبروی امام وای از شام
قافله تا غروب گیر افتاد
کوچه ها ناتمام وای از شام
دخترِ فاطمه اذیت شد
از نگاهِ حرام وای از شام
گذر از کوچه هایِ تنگِ یهود
آتشِ رویِ بام وای از شام
جایِ حیدر زگیسویِ دختر
می گرفت انتقام وای از شام
در میان ِ چهار هزار رقاص
گریه در ازدحام وای از شام
سر و تشت و پیاله های شراب
چوبِ بی احترام وای از شام
لعنتی در کنارِ سر میریخت
میِ باقیِ جام وای از شام
سرخ موئی اشاره کرد و یزید
گفت : گفتی کدام؟؟وای از شام
من چهل سال گریه میکردم
با همین یک کلام وای از شام
قاسم نعمتی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
پیرمرد بلا کشیده منم
پسرِ شاه سربریده منم
روضه خوانی که هرچه می گوید
با دوچشم کبود دیده منم
*چه کردن با این آقا .. فرمود: «یَا لَیْتَنِی لَمْ تَلِدْنِی أُمِّی» .. کاش مادر منو به دنیا نمی آورد .. قربونه قبرِ بی چراغت ..*
سر سفره به غذا تا نظرش میافتاد
فکر اطفال گرسنه به سرش میافتاد
*حال و هوات اربعینیِ .. ان شالله دیگه راهِ حرم باز بشه .. بریم تو موکبا اونجا روضه بخونیم و ناله بزنیم ..*
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ ربابُ پسرش می افتاد
گله می کرد زِ چشم بدِ بازاریها
سر بازار همین که گذرش می افتاد
*محملِ عمۀ ما را چقدر هول دادن
به خدا از سر بازار بدم می آید ..*
گوسفندی جلویش ذبح شد و رفت زِحال
به دلش روضۀ ذبحِ پدرش می افتاد
این چهل سال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ گودال فقط سینه زد و گفت حسین
یادِ روزی که زِخیمه نگران زد بیرون
با عصا گریه کنان سینه زنان زد بیرون
بی رمق جانب گودال نظر می انداخت
دید با یک سر آشفته سنان زد بیرون
از تنِ شاه لباسِ عربی را بردن
نیزه از هر طرف پیکرِ او زد بیرون
چادرِ فاطمه را هم به خدا خونی کرد
خونِ آن حنجرِ خشکیده چنان زد بیرون
دورِ ناموسِ خدا حلقۀ نامحرم بود
خواست کاری بکند حیف که فرصت کم بود
آنطرف چشم نوامیس بدستانش بود
اینطرف برروی دستش گره ای محکم بود
هرکه پرسید ز بازار فقط گفت الشام..
گفت آنقدر بدانید که خولی هم بود
وسط مجلس می تکیه به زینب دادم
چون که بر عرش خدا تکیه زدن حقم بود
گذر از شام به جز طعنه و آزار چه داشت
سهل ای کاش که همراه خودش پارچه داشت
شاعر: #سید_پوریا_هاشمی
دستِ تو رو بستن بینِ بیابونا
چقدر کتک خوردی از نامسلمونا
بعدِ چهل سالم هنوز زمین گیری
از خنجرِ کهنه، چقدر تو دلگیری
آخه تو دیدی گوشواره ها رو
چه جوری غارت بردن ..
یادت می افته که خواهراتُ
چه جور اسارت بردن ..
از آهِ تو اینها، اصلاً نترسیدن
جلو چشم مردم آتیش سرت ریختن
چقدر تو رو آزرد بند و طناب آقا
کشوندنت بینِ بزم شراب آقا
چه ناسزاها شنیدی آخه
میدنِ بازار ای وای ..
سختِ ببینی تو عمه هاتُ
میون انظار ای وای ..
مگه یادم میره کعب نی و حمله و غارت
مگه یادم میزه ناموسِ حیدر و جسارت
مگه یادم میره دروازۀ شام و اسارت
ای حسین .....
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5855186884363293778.mp3
979.3K
#امام_سجاد_زمینه
چهل ساله که دلخونم
چهل ساله پریشونم
نگام به آب که می افته
برا تو روضه میخونم
گریه میکنم ... که لب تشنه بریدن سرِ تو
گریه میکنم ... آب ندادن به علی اصغر تو
وای حسین
......
مثه عموم حسن دشمن
من و یه روزه پیرم کرد
اون از مغیره می نالید
من از حرملهی نامرد
کی یادم میره ... با شعبه نخل آرزومو زد
کی یادم میره ... پدر و برادر و عمومو زد
وای حسین
......
چهل ساله سیاپوشم
نرفت بار غم از دوشم
مصیبتای شهر شام
مگه میشه فراموشم
گریه میکنم ... دور محمل ما ازدحام شد
گریه میکنم ... عمه ام با شمر همکلام شد
وای حسین
#امام_سجاد_زمینه
امام حسین هنگام وداع با امام سجاد فرمودند:
«يا وَلَدي بَلِّغْ شيعَتي عَنِّيَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ»
سی ساله گریه میکنم برای بابا
إِنَّ أَبي بِکربلا ماتَ غَريبا
قَتَلوهُ عطشانا ؛ طَرَحوهُ عریانا
در پیش چشمانم ؛ سَحَقوهُ عُدوانا
مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
.......
سی ساله سقا ببینم گریم میگیره
آب خوش از گلوی من پایین نمیره
کی میره از یادم ؛ بین دو نهر آب
بابای عطشانم ؛ با نیزه شد سیراب
مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
....
سی ساله ناله میزنم هر روز و هر شب
یادِ اسیری و گرفتاری زینب
این روضه آتش بر ؛ جان و دلم میزد
نامحرمی سیلی ؛ بر مَحرمم میزد
مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
........
سی ساله بازاره مدینه رو میبینم
بازارِ شام یادم میاد میسوزه سینهم
خیلی اذیت شد ؛ عمه سرِ بازار
دورش میرقصیدند ؛ تا آخر بازار
مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
4_5855214140225755860.mp3
649.6K
#امام_سجاد_زمزمه
به کی بگم من
دیدم که عمه بیقراره
چشم از بابام بر نمیداره
داره بابام و می شماره
به کی بگم من
من گل پرپر گشته دیدم
من عمه سرگشته دیدم
من پیکر برگشته دیدم
به کی بگم من
دیدم که سقای دلاور
شده به اندازه اصغر
ندیدم از او من کوچکتر
به کی بگم من
دلاور و از پا فکندند
سرش رو رو نیزه میبندن
دارن میبندن و میخندن
شب شده بود و
بابای من پیدا نمی شد
گره ز کارش وا نمی شد
شمر از رو سینه پا نمی شد
پیش از سه ساعت
تنهایی بابام و دیدن
خنجر به حنجرش کشیدن
سر بابام و بد بریدن
بر سر بازار
روز من و سیاه کردن
سینه غرق آه کردن
ناموسم و نگاه کردن
وای از رقیه
تو ازدهام میزدن او رو
تو شهر شام میزدن او رو
به وقت شام میزدن او رو
#سیدمحسن_حسینی