▄▅▆▇█▓▒░فاطمیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂
اشعارحضرت زهرا(س)-مناجات فاطمیه
سینه ومسمار در اصلا نمی آید به تو
آتش ودود وخطر اصلا نمی آید به تو
درکه میسوزد ولی مسمار هم آمد کمک
سوختن دربین در اصلا نمی آید به تو
فاطمه بین در و دیوار افتادی چرا
اين چنین بی بال وپراصلا نمی آید به تو
یادزخم سینه ات آتش زده برجان من
بی کسی در پشت در اصلا نمی آید به تو
من دراین شهرمدینه بی کس وتنها شدم
دل شکستن بی ثمر اصلا نمی آید به تو
جای پنجه بر رخت افتاده، ای بانوی من
ناله های پشت سراصلا نمی آید به تو...
دست سنگینی اگر چرخید روی صورتت
کارهای پرخطراصلا نمی آید به تو
ای ستون لشکر مرد غریب کوچه ها
رفتن ازپیچ گذراصلا نمی آید به تو
دید، حیدر همسرش را مو پریشان، ناله زد:
ای بهار من، خطر اصلا نمی آید به تو
رفتی وبا رفتنت زانوبغل کرده علی
ماندن ازتوبی خبر اصلا نمی آید به تو"
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)........
#بسم الله الرحمن الرحیم
@majnon1396
#فاطمیه /حضرت زهرا(س)
زهرامیان کوچه پرت را شکسته اند
دربین در چراکمرت را شکسته اند
بودی مدافع همه ی غربت علی
دیدم به کوچه هاسپرت را شکسته اند
آن بوسه گاه حضرت خاتم به خون نشست
درکوچه حرمت پدرت را شکسته اند
محسن مدافع تو شده بین شعله ها
درپشت در دل پسرت را شکسته اند
افتاده روی تو دره این خانه فاطمه
دیدم غرور مختصرت را شکسته اند
فضه برس که مادر وبچه زبار رفت
دربین درفتاده و با چشم تار رفت
عالم به زیر سایه ی بی منت شماست
شیعه تمام برکتش از برکت شماست
بانو مدافع علی مرتضی شدی
این قطره ای فقط ز یم قدرت شماست
آوای ناله های توهمسایه می شنید
بانوتمام شهر نبی هیئت شماست
بانوکسی جواب علی تورانداد
گویاهمه نشانه ای ازغربت شماست
بانو پس از شهادت بابا چه دیده ای
درکوچه ها غلاف و لگد قسمت شماست
حق شمامیان مدینه ادا نشد
غیراز تو کس شریک غم مرتضی نشد
روزیکه حق زمین و زمان را بیافرید
دنیا برای حضرت زهرا بیافرید
یکباره انس وجن وتمام حور وپری
از خاک پای ام ابیها بیافرید
شدآفریده آب جهانی به گریه اش
با اشگ های فاطمه دریا بیافرید
از چادر ش گرفته نخی تاکند درست
حبل المتین برای دل ما بیافرید
معجزنموده بانفس پاک فاطمه
او دم گرفت تا که مسیحا بیافرید
گویادلیل خلقت دنیا فاطمه است
تنهاشفیعه ی غم فردافاطمه است
-آرمین غلامی (محنون کرمانشاهی)
#احراق_بیت
#بای_ذنب_قتلت
▄▅▆▇█▓▒░فاطمیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂
آتش ودود فراگیر به معجر افتاد
دیده ام آتش دلگیر به معجر افتاد
بعد از آنکه پدر فاطمه از دنیا رفت
باز هم غصه و تقدیر به معجرافتاد
چکنم ضرب لگدهاش به در محکم بود
میخ در مثل نوک تیر به معجر افتاد
ناله زدفاطمه یافضه خذینی بین در
چشمهای تو کمی دیر به معجر افتاد
از میان درودیوار سخن می آمد
دیدگان مردکی پیر به معجر افتاد
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
❁﷽❁ ▄▅▆▇█▓▒░فاطمیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂
ازهمان ضربت پابود تنم درد گرفت
ازهمان مشت ولگدها بدنم درد گرفت
وسط بسترم وازنفسم خون آید
بدن زخم زیر پيرهنم درد گرفت
دست بیمارمن ازکار دگر افتاده
دست بشکسته ی من مطمئنم درد گرفت
سر زده آمده ای دیدن زهرای جوان
وقت برخواستنم این بدنم درد گرفت
ناتوان گشته ام ودست به ديوار شدم
کمرم موقع برخواستنم درد گرفت
من محال است سرسفره خجالت نكشم
بانگاهم دیده گان حسنم درد گرفت
گره ی موي مرا کاش نبینی هرگز
دل توبود که با سوختنم درد گرفت
روز آخر شده و باتو وصیت دارم
دل زهرا زغم بیكفني درد گرفت
#آرمین_غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
▄▅▆▇█▓▒░فاطمیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂
وسط کوچه علی جان سپرت افتاده
همسرشکسته پهلوبه برت افتاده
همه آرامش تو رفت زدستت حیدر
بین دیوار دری بال وپرت افتاده
بوتراب است که زانو به بغل بگرفته
بت شکن خیز زجا چون تبرت افتاده
بین آن کوچه فقط فاطمه شدیاور تو
در دفاع از توعلی بود برت افتاده
کوچه واین همه نامرد خدا رحم کند
حضرت شاه نجف تاج سرت افتاده
میکشیدند درآن کوچه تنت راحیدر
پیش چشمان همه اشک ترت افتاده
✋
✍آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#احراق_بیت
#بای_ذنب_قتلت
#مصیبت_درودیوار
#بسم الله الرحمن الرحیم
@majnon1396
#فاطمیه /حضرت زهرا(س)
نسل سادات به یک ضربه ی پا.رفت ز دست
بین شعله خانه ی شیرخدا .رفت ز دست
میخ در بودکه ازتیزی او سینه درید
مادری مابینِ در.درشعله ها.رفت ز دست
ای دره خانه بیا کمتر تو آزارش بده
وسط,آتش ودود عشق خدا.رفت زدست
دست گلچین بنشسته به روی لاله ی گل
دهنش غرق به خون شدبی هوا.رفت ز دست
سره زهراچقدَر دردگرفت زآن ضربه
رخ آشفته ی ام النجبا.رفت ز دست
شدت ضربه چنان بود سرش خورد به در
بر زمین خورد وبدیده همه جا.رفت زدست
📕شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
#بسم الله الرحمن الرحیم
@majnon1396
#فاطمیه /حضرت زهرا(س)
میخ در مادر مرایادتو می اندازد
درداین پیکر مرایادتو می اندازد
باغمان پرپر شدو گل ها همه پژمرده اند
یاس ونیلوفر مرایادتو می اندازد
دیدم آیات ، عزادار غم قرآنند
سوره ی کوثر مرایادتو می اندازد
دیدم این خانه که جبریل به وحی آمد و رفت
جان پیغمبر مرایادتو می اندازد
لطف ومهری که خدا داشت به تو بود عیان
مهربان این در مرایادتو می اندازد
ماه شب های علی رفته ای در لیله ی تار
نور چشم تر مرایادتو می اندازد
طاقتی نیست بنالیم و بگوییم سخن
نوحه خوان مادر مرایادتو می اندازد
تاقیامت بخدا ازغم زهرا نالم
تا ابد داغ به دل گشته دل واحوالم
#آرمین غلامی (مجنون)_
#احراق_بیت
#بای_ذنب_قتلت
#مصیبت_درودیوار
▄▅▆▇█▓▒░فاطمیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂
#حضرت_زهرا
مزن مغیره که زهرابرابرم غش کرد
مزن مغیره که یاس پیمبرم غش کرد
خوشی ندیده دراین روزگار زهرایم
به پشت در ،چه غریبانه همسرم غش کرد
گره فتاده به کاره گره گشای ما
میان شعلهٔ آتش کبوترم غش کرد
مزن مغیره نداردکبوترم بالی
میان شعله ی آتش مه حرم غش کرد
مزن مغیره که افتاده از نفس زهرا
نداشت راه فراری و دربرم غش کرد
دودستهای مرا بین کوچه هابستند
چو دید بین طنابم برابرم غش کرد
فضای دور و بر ما چهل نفربودند
کنارمن وسط کوچه دلبرم غش کرد
زضرب تیزی مسمار بی حیا ،افتاد
کناره خانه ی آتش زده برم غش کرد
آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
▄▅▆▇█▓▒░فاطمیه░▒▓█▇▆▅▄▃▂
آتش ودود فراگیر به معجر افتاد
دیده ام آتش دلگیر به معجر افتاد
بعد از آنکه پدر فاطمه از دنیا رفت
باز هم غصه و تقدیر به معجرافتاد
چکنم ضرب لگدهاش به در محکم بود
میخ در مثل نوک تیر به معجر افتاد
ناله زدفاطمه یافضه خذینی بین در
چشمهای تو کمی دیر به معجر افتاد
از میان درودیوار سخن می آمد
دیدگان مردکی پیر به معجر افتاد
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
▄▅▆▇█▓▒░فاطمیه░▒▓█▇▆▅▄▃
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
افتاده درکوچه سرش بس کن مغیره
دیگرنزن بال وپرش بس کن مغیره
نامرد دست مرتضی رابسته بودی
دیگرمزن برهمسرش بس کن مغیره
مُهرکبودتازیان بر روی زهراست
دیگرمزن بر پیکرش بس کن مغیره
خون گشته جاری دیگراز پهلوی زهرا
کردی چرا یاد آورش بس کن مغیره
روزی صدوده بار جان دادم به کوچه
شد مشق بین دفترش بس کن مغیره
یاسم میان کوچه ها شدِ ارغوانی
دیگرمبر ملعون پرش بس کن مغیره
پیش دوچشمم همسرم رامیزدی تو
شداین کلام آخرش بس کن مغیره
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#احراق_بیت
#بای_ذنب_قتلت
#مصیبت_درودیوار
#غزل
#بسم الله الرحمن الرحیم
@majnon1396
#فاطمیه /حضرت زهرا(س)
بین دیوار ودری مثل حصیر افتادی
یاکه مابین چهل مرد توگیر افتادی
چکنم فاطمه تا اشک ترت بند شود
چکنم مغنعه بر روی سرت بند شود
وسط کوچه دگر همسرمارا نزنید
پر شلاق ولگدبر سر زهرا نزنید
چکنم فاطمه تا دست زتو بر دارند
کاش شمشیربه دستان علی بگذارند
این مغیره وسط گریه ی تو می خندد
وسط کوچه ره آمدنت می بندد
چادرت دروسط,خانه رهاافتاده
گوشوارت وسط کوچه چرا افتاده
وسط قائله شدچادر بانو خاكي
برزمین است تنت فاطمه افلاکی
ریسمانی به دو دستان من این قوم زدند
مردم شهرمدینه چقدر نامردند
پیش چشمان علی تنت زمین افتاده
وسط قائله گویا که علی جان داده
/حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)/
#بسم الله الرحمن الرحیم
@majnon1396
#فاطمیه /حضرت زهرا(س)
شیر درقفس بودوهمسرش افتاد
پیش دیدگان علی پیکرش افتاد
دوره اش کرده اندیک عده گرگ
که ناگه فاطمه، برابرش افتاد
همین که شیرخدا رابه ریسمان بستند
رسید بر دراین خانه دخترش افتاد
برای خاطرحیدرچه درهمت کردند
بدانکه شرح تن توبه آخرش افتاد
همانکه آتش در زد بدان مقصر بود
که همسر توعلی پشت درسرش افتاد
خبر رسیده که دست علی شده بسته
میان راه،النگوی همسرش افتاد
برای کشتن زهرا مغیره آمده بود
گمان کنم که تمام بال وپرش افتاد
📕📕شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)