eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ـ┇ ـ┇••••••••••••••••••••••••••••••••••• ـ┇ فوق العاده ـ┇••••••••••••••••••••••••••••••••••• ـ┇ حسین( علیه السلام) ـ┇ •••••••••••••••••••••••••••••••••• ـ┇ برای کرب وبلا ـ┇ •••••••••••••••••••••••••••••••••• ـ┇کرمانشاه ـ┇••••••••••••••••••••••••••••••••••• ـ┇ حاج آرمین غلامی    کانال نوای حاج آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 علامه حسن زاده آملی: باید قنبر حضرت خامنه‌ای کبیر بود. ✅ به هر جای آسمان رفتم این سید را دیدم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۰۰_۰۵_۲۴_اذان،غلامی.mp3
6.34M
صوت اذان عاشقان وقت نماز است اذان میگویند🌺 🕌 اذان با صوت زیبا و دلنشین حاج آرمین غلامی🤗
به لحظات ملکوتی ونورانی اذان صبح نزدیک می شویم التماس دعای ظهور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📚 | اعتراف «ابن عبد ربه اندلسی» به هتک حرمت خانه فاطمه زهرا(س) ▫️«ابن عبد ربه» اندلسی در کتاب «العقد الفرید» می نویسد: «علی، عباس و زبیر در خانه فاطمه(س) نشسته بودند؛ ابوبکر به عمر بن خطاب مأموریت داد که برود و آنان را از خانه بیرون بیاورد و به وى گفت: چنان‌چه مقاومت کردند و بیرون آمدن نیامدند، با آنان جنگ کن. عمر با شعله آتشى که همراه داشت و آن را به قصد آتش زدن خانه فاطمه(س) برداشته بود، به سوى آن‌ها حرکت کرد. فاطمه(س) فرمود: اى پسرخطاب! آتش آورده اى که خانه مرا بسوزانى؟ عمر گفت: بله.»[1] ▫️«سیوطی» از عالمان اهل سنت نقل می‌کند که پیامبر اکرم(ص) این آیه را قرائت کرد: « فِى بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ [نور/36] در خانه‏‌هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‏] آن‌ها رفعت يابد» شخصى پرسيد: اين كدام خانه‌ است؟ فرمود: خانه‌هاى پيامبران. ابوبكر پرسيد: آيا خانه علی و فاطمه هم از همان خانه‌هاست؟ فرمود: بلی، از بر‌ترين آن است.[2] اگر خانه علی و فاطمه(علیهما‌السلام) از برترین خانه‌های انبیاست، تهدید به آتش چرا؟ آتش زدن خانه با اهلش چرا؟ 📌 پی‌نوشت: [1]. ابن عبد ربه اندلسی، العقد الفرید، ج 5، ص 13. [2]. جلال الدين السيوطی، الدر المنثور، ج 6، ص 203. 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
30.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای کاش امام حسین✨رو ندیده بودم ...😔😭 🦋 🌱 ✨ ╼═┈┈┈┈┈•✹•┈┈┈┈═╾ ✅ روے لینڪ زیر ڪلیڪ ڪنید. ╭〰⊰🍁〰☀️🍂⊱〰╮
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان انار روزى حضرت زهرا عليها السلام بيمار و بسترى شد. على عليه السلام به بالين او آمد فرمود: زهراء جان! چه ميل دارى تا برايت فراهم كنم گفت: من از شما چيزى نمى خواهم. حضرت على عليه السلام اصرار كرد. فاطمه عليها السلام گفت: اى پسر عمو، پدرم به من سفارش كرده كه هرگز چيزى از شوهرت در خواست نكن، مبادا تهيه آن برايش مشكل باشد و در برابر در خواست تو شرمنده شود. على عليه السلام فرمود: اى فاطمه عليه السلام، به حق من، هر جه ميل دارى بگو تا برايت آماده كنم. فاطمه عليها السلام گفت: اكنون كه ما را سوگند دادى مىگويم. اگر انارى برايم فراهم كنى خوب است. حضرت على عليه السلام برخاست و براى فراهم نمودن انار از منزل بيرون رفت. در راه با چند نفر از مسلمانان روبرو شد و از آنها پرسيد: انار در كجا پيدا مىشود؟ آنها گفتند: يا على! فصل انار گذشته، ولى چند روز قبل شمهون يهودى چند انار از طائف آورده بود. حضرت به در خانه شمعون رفت. شمعون وقتى كه چشمش به على عليه السلام افتاد علت آمدن آن حضرت را پرسيد؟ على عليه السلام ماجرا را گفت و افزود كه براى خريدارى انار آمده ام. شمعون گفت: چيزى از انارها باقى نمانده است همه را فروخته ام. همسر شمعون پشت در بود و سخن آنها را مىشنيد، به شوهرش گفت: من يك انار براى خودم برداشته بودم و در زير برگها پنهان كردم. آنگاه رفت و انار را آورد و به حضرت على عليه السلام داد. آن حضرت چهار در هم به شمعون داد. او گفت: قيمتش، نيم درهم است. امام فرمود: همسرت اين انار را براى خود ذخيره كرده بود تا روزى از آن نفع بيشترى ببرد. نيم در هم مال خودت و سه درهم و نيم هم مال همسرت. آن حضرت در برگشت به طرف منزل، صداى ناله درمانده اى را شنيد، به دنبال صدا رفت، ديد مردى غريب و بيمار و نابينايى در خرابه اى بدون سرپرست و غذا روى زمين خوابيده است، حضرت جلو رفت و سرش را به دامن گرفت و از او پرسيد: تو كيستى از كدام قبيله اى چند روز است كه در اينجا افتاده اى گفت: اى جوان صالح! من از اهالى مدائن (ايران) مىباشم، در آنجا قرض زيادى داشتم. ناگزير سوار بر كشتى شدم و با خود گفتم خود را به مولايم اميرمؤمنان مىرسانم شايد آن حضرت كمكى به من كند و قرضهايم را ادا نمايد - جوان نمى دانست كه سرش بر دامن على عليه السلام است - امام فرمود: من يك انار براى بيمار عزيزم مىبرم، ولى تو را محروم نمى كنم و نصفش را به تو مىدهم. حضرت انار را دو نصف كرده و نصف آن را كم كم در دهان آن جوان مىگذاشت تا تمام شد. جوان گفت: اگر مرحمت فرمايى نصف ديگرش را نيز به من بخورانى، چه بسا حال من خوب شود! على عليه السلام نيم ديگر انار را نيز كم كم به او خوراند تا تمام شد. آنگاه حضرت بعد از خداحافظى با آن جوان بيمار به سوى خانه حركت كرد. در حالى كه از شدت حيا غرق در فكر بود به در خانه رسيد، ولى حيا كرد وارد خانه شود. از شكاف در به درون خانه نگاهى كرد تا ببيند فاطمه عليها السلام خواب است يا بيدار. مشاهده كرد فاطمه عليه السلام تكيه كرده و طبقى از انار پيش روى اوست و ميل مىفرمايد، حضرت بسيار خوشحال وارد خانه شد، متوجه شد كه اين انار مربوط به اين دنيا نيست. پرسيد: فاطمه جان! اين انار را چه كسى براى شما آورده است فاطمه عليها السلام گفت: اى پسر عمو! وقتى كه از پيش من رفتى، چندان طولى نكشيد كه نشانه سلامتى را در خود يافتم. ناگاه صداى در به گوشم رسيد فضه خادمه در را گشود، مردى را ديد كه طبق انار دارد. آن مرد گفت: اين طبق انار را اميرمؤمنان على عليه السلام براى فاطمه فرستاده است. (162) @majnon1396
روزی حضرت زهرا(س) در بستر بیماری بود، امام علی(ع) به بالین ایشان آمد و فرمود: چه چیزی میل دارید تا فراهم نمایم؟ زهرا(س) گفت: اگر اناری برایم فراهم کنی، خوب است. علی(ع) مقداری مکث نمود؛ زیرا چیزی برای خرید انار نداشت. سپس برخاست و برای فراهم نمودن انار به سمت بازار رفت و مقداری پول قرض کرد و با آن اناری خرید و به سمت منزل حرکت کرد، اما در راه برگشت صدای شخص بیماری را شنید. حضرت به او گفت چه چیزی نیاز داری؟ آن مرد گفت که چند روز است در این‌جا هستم و مردم از کنارم عبور می‌کنند، اما کسی به من توجهی نمی‌کند. دلم انار می‌خواهد! امام(ع) لحظه‌‌ای فکر کرد و در دل خود گفت من یک انار دارم که برای فاطمه(س) می‌برم و اگر انار را به این سائل بدهم، فاطمه(س) را محروم می‌کنم و اگر انار را به فقیر ندهم، با آیه «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»[1] و حدیث پیامبر(ص) که فرمود: «فقیر را رد نکنید، حتی اگر بر روی اسب باشید» مخالفت کردم؛ لذا انار را به دو قسمت تقسیم نمود و به فقیر داد. آن مرد بیمار و حضرت فاطمه(س) در همان لحظه شفا یافتند، اما امام(ع) در حالی‌که از زهرا(س) شرمنده بود به در خانه رسید. زمانی‌که فاطمه(س) امام(ع) را دید، بلند شد و به سمت ایشان رفت و گفت شما را نگران می‌بینم. به خدا قسم وقتی شما انار را به آن پیرمرد دادید، اشتهای به انار از دل من بیرون رفت! امام(ع) از شنیدن این سخن خوشحال شد و در همین هنگام بود که سلمان با سبدی که 9 انار در آن بود به کنار درب منزل آمده و آن‌را به امام(ع) داد. امام(ع) پرسید: این انارها از کجا آمده است؟ سلمان گفت: هدیه خدا برای پیامبر(ص) بود که ایشان برای شما فرستاده است. در این لحظه امام(ع) فرمود: اگر این انارها از جانب خدا است، طبق آیه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»؛[2] باید 10 عدد باشد. سلمان فارسی خندید و اناری را از کیسه درآورد و بر روی طبق گذاشت و گفت من قصد داشتم شما را مورد آزمایش قرار دهم! [3] @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۱۰_۳۴_۴۹_روضه زهرا.س.نظام العلما.mp3
13.66M
صوت مراسم عزاداری ایام فاطمیه۱۴۰۱/ روضه ونوحه حضرت زهرا(س) /آذرماه/کرمانشاه العلما @majnon1396
۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۱۰_۱۰_۳۴_روضه و نوحه.بیگلربیگی.mp3
3.21M
صوت مراسم عزاداری ایام فاطمیه۱۴۰۱/ حضرت زهرا(س) /آذرماه/کرمانشاه بیگلربیگی @majnon1396
۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۰۸_۰۱_۵۹_روضه زهرا.س.معتمد.mp3
4.97M
صوت مراسم عزاداری ایام فاطمیه۱۴۰۱/ روضه حضرت زهرا(س) /آذرماه/کرمانشاه @majnon1396
۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۱۰_۳۳_۳۴_روضه ابالفضل.ع.بیگلربیگی.mp3
9.81M
صوت مراسم روضه ۱۴۰۱/ روضه حضرت عباس(ع) /آذرماه/کرمانشاه بیگلربیگی @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰۲۲_۱۲_۱۶_۱۸_۵۰_۵۳_روضه زهرا.س‌. معتمد.mp3
8.6M
صوت مراسم عزاداری ایام فاطمیه۱۴۰۱/ روضه حضرت زهرا(س) جمعه۲۵/آذرماه/کرمانشاه @majnon1396
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا