هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
بسم الله الرحمن الرحیم
‼️کانال رسانه اشعار مجنون کرمانشاهی‼️
✅✅ افتتاح شد ✅✅
🎞اشعار ناب و بروز شهادت
و ولادت اهل بیت(س)
📻🎙 مداحی صوتی
📺🎞 فیلم جلسات
📜🗓 پوستر جلسات
🎉🎉 حمایت کنید 🎉🎉
🔴🔴 لینک کانال 👇👇👇
@majnon1396
34.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
#تصویری
🎤حاج آرمین غلامی#مجنون_کرمانشاهی
🔊 #شور
#احساسی😔
🎙#یاحسین
❤️➖❤️➖❤️➖❤️
➡️ ⬅️
❤️➖❤️➖❤️➖❤️
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
🔱 ✾✾═══════════✾✾🔱 🔵🔵🔵🔵🔵🔵🔵 📛رجز زیبای فاطمی.. فاطمه . ای سبب عزت موجودمدد فاطمه. ای زینت درگه معب
اشعار فاطمیه
ازسمت چپ ازبالا ضربه بزنید
هدایت شده از چند متری خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چنین نمازی مرا آرزوست..
شما جایِ خدا بودید، بهشت نمیبُردیش؟
اين همون نمازی هست كه اكثر علما حاضرن با هفتاد سال عبادت عوض كنن♥️🌱
هدایت شده از چند متری خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینقدر میگی یاحسین، بنظرت ارباب شبِ اولِ قبر بهت سَر میزنه؟
لُطفی که تو به من کردی، مادرم نکرد
اِی مهربانتر از پدر و مادرم، حسین✨
هدایت شده از چند متری خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا، یه دونه باشی به مولا :))
هدایت شده از ، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
اشعار فاطمیه
ازسمت چپ ازبالا ضربه بزنید
۲۰۲۲_۱۲_۱۷_۱۸_۴۹_۲۷_روضه فاطمیه.معتمد.mp3
7.08M
صوت مراسم عزاداری ایام فاطمیه۱۴۰۱/
روضه حضرت زهرا(س)
#شنبه۲۶/آذرماه/کرمانشاه
#مسجدمعتمدالدوله
@majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم
‼️کانال رسانه اشعار مجنون کرمانشاهی‼️
✅✅ افتتاح شد ✅✅
🎞اشعار ناب و بروز ترین
# سبکهای شهادت
و ولادت اهل بیت(س)
📻🎙 مداحی صوتی
📺🎞 فیلم جلسات
📜🗓 پوستر جلسات
🎉🎉 حمایت کنید 🎉🎉
🔴🔴 لینک کانال 👇👇👇
@majnon1396
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها #فاطمیه #مصیبت_درودیوار #مصیبت_بستر_پردرد #غزل ازچه بین در و دی
جدیدترین اشعار فاطمیه
ازسمت چپ بالا ضربه بزنید👈👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت مراسم عزاداری ایام فاطمیه۱۴۰۱/
روضه حضرت زهرا(س)
#پنجشنبه۲۴/آذرماه/کرمانشاه
#مسجدرشیدی
@majnon1396
#متن وصیت
#حضرت زهرا سلام الله علیهابه آقا امیرالمومنین علیه السلام
روزی زهرا(ع) فرا رسیدن مرگ خود را به علی(ع) اعلام کرد و در این بین سخنانی از روی صدافت با یکدیگر گفتند، و مهرو علاقه بی پایان خویش را نسبت به هم ابراز داشتند. در این جا بود که احساسات و عواطف آن دو یار مهربان و دو همسر نمونة اسلام چنان تحریک شد که نتوانستند از گریه خودداری کنند. ساعتی را با هم گریستند و به یاد دوران کوتاه زندگی زناشویی که جهانی از صفا و مهر و علاقه و صداقت و درستی و پاکدامنی و فداکاری بود اشک ریختند و به یاد زحمات طاقت فرسا و فداکاری ها و گرفتاری های همدیگر ناله کردند، تا شاید به وسیله اشک های چشم، آتش درونی خود را که نزدیم بود کالبدشان را محترق سازد خاموش کنند.
بعد از ان که گریه شان آرام تر شد، علی بن ابی طالب سر همسرش را در دامن گرفت، فرمود: ای دختر پیغمبر! هر چه میل داری وصیت کن و مطمئن باش که از وصایای تو تخلف نخواهم کرد. فاطمه(ع) به موضوعاتی وصیت نمود که در این جا به سه مورد آن اشاره می کنیم:
1- ای پسر عمو! فرزندانم یتیم می شوند، با انان مدارا کن.
2- برای من تابوتی تهیه کن که در موقع حمل جنازه، بدنم پیدا نباشد، و طرز ساختمانش چنین و چنان نباشد.
3- مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار و اجازه نده اشخاصی که حقم را غضب کردند و اذیت و آزارم نمودند بر من نماز بخوانند یا به تشییع جنازه ام حاضر شوند.»<1>
و نیز آمده که عرض کرد: برایم سورة یس بخوان! پس از ان که تمام شد، بدان که از این دنیا رفته ام!<2>
آه! علی(ع) روی به سوی دیگر می گرداند تا فاطمه قطرات اشک چشمش را نبیند. این اندوه ودردی که آمیخته با مهر و محبت فاطمه بود، به صورت اشک از چشم علی جاری می شد.
گریزی به کربلا
آری، زهرا(ع) وصیت می کند همسر مهربانش علی(ع) در کنار بسترش قران بخواند. تا صدای قرائت قران به او آرامش دهد.
چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدنچ
به رخت نظاره کردن، سخن خود شنیدن
این جا صوت علی به زهرا آرامش می دهد، یک جایی هم سر بریدة حسین (ع) فراز نیزه ها برای آرامش و تسکین زینب(ع) قرآن می خواند.
با زبان حال، زینب گفت با راس حسین
خصم خواند خارجی ما را، اخاه قرآن بخوان
<1> - بانوی نمونه ی اسلام، ابراهیم امینی، ص 190. <2> - بحارالانوار، ج 43، ص 178. منبع: كتاب آتش در حرم
هزاران سال نوری قبلِ خلقت خلق شد زهرا
هزاران سال قبل از مریم و آسیه و حوّا
نفهمیدیم انسان است یا انسیة الحورا
علی شد "باءِ" بسم اللهُ و زهرا "نونِ" اعطینا
خدا روز ازل دار و ندارش را به زهرا داد
جهان را خلق کرد و اختیارش را به زهرا داد
به تعداد ملائک سینه چاک و سینه زن دارد
چه غم دارد که فرزند دلیری چون حسن دارد
علی دار و ندار اوست تا جان در بدن دارد
کنارش قطره هم انگیزه ی دریا شدن دارد
ندارم غیرِ عشق فاطمه سرمایهای دیگر
ندارم بر سرم جز سایه ی او سایه ای دیگر
امامت می کند بر سیزده نور خدا زهرا
شده در اربعین ذکر نجف تا کربلا زهرا
علی می بست بر پیشانی اش سربند یا زهرا
چه می شد داشت صحن و مرقد و گنبد طلا زهرا
فقط با یاد زهرا قلب ها آرام می گیرند
ملائک از نماز فاطمه الهام می گیرند
برایم مادری کرده ست حتی بهتر از مادر
هزاران بوسه از دستان او چیده ست پیغمبر
نمی دانم بگویم فاطمه یا هستی حیدر
علی یا فاطمه گفت و پس از آن فتح شد خیبر
فقط حیدر فقط حیدر فقط او لایق زهراست
علی جای خودش دارد خدا هم عاشق زهراست
⬅️سلمان میگه بعد از شهادت حضرت زهرا رفتیم علی را به مسجد بیاریم..
اومدیم در خانه مولا علی..
درق البال کردیم اجازه گرفتیم..
وارد خانه علی شدیم همین که وارد خونه شدیم...
همینکه وارد خونه شدیم ، دیدیم علی گوشه خانه نشسته داره گریه میکنه...
پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟..
فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره ....
خونه ای که فاطمه نداره برای ورود اجازه گرفتن نمیخواد...
اونایی که باید اجازه میگرفتند نگرفتن...
آقا امیرالمومنین حاضر شد که با هم به مسجد ببریم اما همین که به در خانه رسید از حال رفت بیهوش روی زمین افتاد ...
آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند
فرمود :اینجا زهرای منو زدن اینجا پهلوشو شکستن...
(( مخزن المصائب صفحه ۳۲))
⏪⏪ بگم .. آقاجان یا امیرالمومنین ...
شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتادید ..
اما دلابسوزه برا اون خواهری که بعد از شهادت برادر چهل منزل با سر بریده همسفر بود
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم یرای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جُرم اینکه بودم خواهر تو
حالا که دلت آماده شد. بذار امروز روضه را از زبان امام حسن علیه السلام بخونم. میگه تو کوچه های مدینه، دستم به دست مادرم زهرا سلام الله علیها بود. داریم برمی گردیم به سمت خانه... دیدم ....نانجیب دومی آمد جلو .....صدا زد زهرا(سلام الله علیها) بده بمن قباله فدک را.... میگه مادرم امتناع کرد ..... قباله فدک را نداد.... یا صاحب الزمان!...... ای کاش مادرم از آن اول قباله را می داد......دیدم دستهای نامردش رفت بالا .....ای خدا .....این نامرد می خواد چه کارکنه؟!!.... دیدم آنچان سیلی به صورت مادرم زهرا(سلام الله علیها) زد ....مادرم نقش زمین شد...... ای وای ای وای... الهی کسی نبینه ..... به مادرش جسارت می کنند.....میگه فقط همینو بگم مردم...... مادرم راه خانه را گم کرده بود..
گریز به کربلا
عرضه بداریم ...... یا صاحب الزمان (علیه السلام)..... اگر اینجا به مادر شما جسارت نمی کردند ..... کربلا کسی جرأت نداشت ...... به بچهای حسین تازیانه بزنه..... امان امان.!! ...... لحظه ای که آمد کنار بابا نشست .... دختر حسینه..... طاقت نداره ببینه .... بدن بابا غرقه به خونه... .. بابا سر در بدن نداره .... شروع کرد به درد دل کردن با پدر...... یک دفعه دیدند چند نفر مرد عرب .... با تازیانه.... دارند میان.... آمدند کنار بدن بابا.... آنقدر دختر رو کنار بدن بابا زدند!!!! ....ای شمر بد منش..... تو مزن تازیانه ام .... من از کنار پیکر بابا. ... نمی روم.
روضه غسل و کفن حضرت زهرا :
ریحانه ی من چه بر سرت آوردند
صد بغض به آه همسرت آوردند
غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
یعنی چه به روز پیكرت آوردند
بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از کار کشید آی مادر....
غسل تنت از من چقدر وقت گرفت
یعنی چه به روز پیكرت آوردند
با دیدن جسمت بدنم می لرزد
با شستن پهلوت تنم می لرزد
با شستن زخم كوچه های نیلی
ای فاطمه دارد حسنم می لرزد
چشمم به غمه هماره ات افتاده
بر چشم پر از ستاره ات افتاده
وقتي كه رسيد دست من فهميدم
در كوچه دو گوشواره ات افتاده
زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببندم، زینبین صدا کرد، حسنین صدا کرد بیاید از مادر توشه برگیرید، امروز روز جدایست، حسن و حسین خودشون را به رو جسد مادر انداختن، دارن ناله می کنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین خدا رو قسم خورد، صدای ناله ی زهرا بلند شد، امام حسن و حسین به سینه چسبانید، امیرالمومنین فرمود یه وقت منادی صدا زد علی بچه ها رو بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، اینجا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد، گذشت...
نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم
کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم
یه وقت علقمه بوی یاس گرفت...
مادر برات بمیره اباالفظل اباالفظل
نمی دونم وقتی ابی عبدالله اومد کنار نحر علقمه چی پشت حسین خم کرد، پهلوی شکسته مادر دید یا فرق شکافته ی برادر حسین جان....
ای اهل حرم میر علمدار نیامد
سقای حسین سید سالار نیامد
امشب حرم آل علی آب ندارد
رقیه شده بی تاب، علی خواب ندارد