eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
625 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات زیبا ورود به ماه مبارک رمضان خدایامابندگان ضعیف هستیم....😭 حضرت امام‌خمینی (رحمة‌الله‌علیه)🌙 ✨❣️ الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج ❣️ 🌼🍃 👆👆👆👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴با آبروی کسی بازی نکنیم❌❌ کلیپی بسیار زیبا حتما دانلود کنید و به اشتراک بگذارید 🌺 کپی با ذکر بلامانع است. ╭─┅🌸🍃🌸┅─╮ ╰─┅🌸🍃🌸┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸️امام کاظم علیه السلام: هرکس هنگام ورود ماه رمضان، دو رکعت نماز مستحبی بخواند؛ در رکعت اول، بعد از حمد، سوره فتح، و در رکعت دوم، بعد ازحمد، هر سوره‌ای که دوست داشت، خدا شر آن سال را از او دفع می‌کند، و تا سال آینده در پناه الهی خواهد بود. مَنْ صَلَّى عِنْدَ دُخُولِ شَهْرِ رَمَضَانَ رَكْعَتَيْنِ تَطَوُّعاً قَرَأَ فِي إِحْدَاهُمَا [أُولَاهُمَا] أُمَّ الْكِتَابِ وَ إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً وَ الْأُخْرَى مَا أَحَبَّ دَفَعَ اللَّهُ تَعَالَى عَنْهُ سُوءَ سَنَتِهِ وَ لَمْ يَزَلْ فِي حِرْزِ اللَّهِ تَعَالَى إِلَى مِثْلِهَا مِنْ قَابِلٍ. 📚اقبال الاعمال ج۱ ص۸۷
جمعه قاتل بی حیامیخندد مردک بی وفا میخندد برسرت آمده آن ملعون برتن شاه مامیخندد بدنت زیرشمشیروسنان شمرملعون چرا میخندد خنده‌ی قاتلت را دیدی اوبراین ناله هامیخندد مثل زهرا به خاک افتادی بر دل غم به پامیخندد جای جای تن توزخمی است چه قدَر بی حیامیخندد فاطمه آمده بالینت دشمنت زین عزامیخندد لحظه ی آخرت را دیدی قاتل کربلامیخندد تشنه‌ی آبی و درگودال این اشاره به جامیخندد تشنه‌ای که جدا شده سر او برتو ملعون چرامیخندد روی خاک است تن تو عریان قاتل از بوریامیخندد بدنت زیر دست و پا بود سر براین نیزه‌ها میخندد گریه‌های حزین خواهر دشمن ازاین صدامیخندد نغمه‌ی یا بنی می‌آید مردک آشنامیخندد همه جا راحسین دیدی دود به تنت کهنه پیراهن بود غلامی(مجنون کرمانشاهی) کانال تخصصی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
حضرت قاسم بن الحسن ‏عليه السلام فرزند امام حسن مجتبى ‏عليه السلام است در مورد تاريخ ولادت ايشان اطلاع دقيقى در دست نيست ولى عموما در پنجم رمضان شهرت يافته است. مادر او بانويى بزرگوار به نام ام ولد است كه نام ايشان نجمه بوده است. حضرت قاسم‏ عليه السلام حدود 2-3 سال قبل از شهادت پدر بزرگوارش ديده به جهان گشود. از اين رو با عموى مهربان خويش حضرت اباعبدالله الحسين‏ عليه السلام خو گرفته بود. و در دامان امام حسين ‏عليه السلام پرورش يافت. ظاهراً شكل و شمايل ظاهرى و خصوصيات ديگر حضرت قاسم ‏عليه السلام شباهت بسيارى به پدر بزرگوارش امام حسن ‏عليه السلام داشته به گونه ‏اى كه امام حسين ‏عليه السلام با ديدار او از برادر محبوب خويش ياد مى ‏كرد و فرزند برادرش را در آغوش مى‏ گرفت و نوازش مى ‏كرد. چهره ‏ى آن حضرت چنان زيبا و دل ‏انگيز بود كه او را به پاره‏ ى ماه يا ستاره‏ ى زيبا تشبيه كردند .  در سال 50 ( ه.ق ) وقتی کار سمّ جعده ملعونه( همسر امام حسن (ع) ) به آنجا کشید که پاره های جگر امام در اثر آن، از دهان مبارکش، بیرون آمد، در لحظه های آخر، امام حسن ( ع ) همه اهل و عیال خود را به امام حسین (ع) واگذاشت. یکی از فرزندان امام حسن (ع) که در این لحظات، شاهد ماجرا بود و چشم از چشم عمو، بر نمی داشت، قاسم (ع) بود. کودکی که حدود سه بهار از عمر شریفش سپری نگردیده بود. با نقشه ای که معاویه بن ابوسفیان کشید تا یزید را به جای خود بنشاند، حضرت حسین (ع)، برای بیعت نکردن با یزید مجبور به ترک مدینه شد. در قافله ای که به سوی حجاز رهسپار بود، اهل و عیال امام مجتبی (ع) هم بودند. مکه، برای امام حسین (ع) امن نبود بنابراین بر اساس نامه دعوت کوفیان – که مسلم بن عقیل (ع) هم آن را تایید کرده بود روز هشتم ذیحجه که حجاج، در تدارک رفتن به عرفات بودند، از مکه بیرون آمد
لطمه بایدزدبرایت......یاحسین گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد آسیب دیده شانه ات ازنیزه شمر پژمرده شددردانه ات،ازنیزه شمر می سوخت جان خواهرت درکنج خیمه کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند قران زبالای نی ات را میشنیدند دنبال تو اهل و عیالت می دویدند باريسماني زينب را می کشیدند زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا آوای او می کرد همراهیت آنجا باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند در زیر دست و پای مرکبها دویدند همشیره ات را در اسارت میکشیدند دیدم شراب و وای از بزم‌ حرامی دیدم نگاه هیز نامردان شامی _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بلندمرتبه شاهی..‌‌حسین بلندمرتبه شاهی چنان زمین خورده که ازاصابت نیزه،سرش شد آزرده بلندمرتبه شاهی،اسیرگرگان شد میان لشگری ازنیزه ، نیزه باران شد بلند مرتبه شاهی،گلوبریده شده خبررسیده به زینب،که قدخمیده شده بلند مرتبه شاهی،میان گودال است زفرط تشنگی وخستگی،چه بی حال است بلند مرتبه شاهی،به زیرخنجربود تنی میانه ی گودال نیزه،بی سربود بلند مرتبه شاهی،فتاده براین خاک اگرغلط نکنم پیکرش شده صدچاک بلند مرتبه شاهی زاسب افتاده اگر غلط نکنم،زیرنیزه جان داده هوا ز باد مخالف،چنین شده تیره سری بریده به سوی خیام شدخیره فضای کربوبلاببین،که قیرگون گردید زاسب حضرت معشوقه، واژگون گردید تن عزیزخداگشته غرقه درنیزه سرش به شام وبه کوفه نشسته برنیزه تنش به خاک وبه خون، تاب استقامت داشت به زیرنیزه دگر،کی جدال طاقت داشت ادامه..... _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
گودال قتلگاه در زیر پای مرکب اعدا بهم مریز خورشید خانواده‏ ی زهرا، بهم مریز چشم‏ انتظاری من ه خواهر کفایت است تنهاترین مسافر دنیا بهم مریز شمروسنان سرازتن نازت ربوده اند ای سربریده ی دل صحرابهم مریز گویاکه چشم ودست وسرت جابجاشده من که نمرده ام زبلایا بهم مریز خاکی به سر کنم که تنت راکشیده اند جسمی نمانده برتنت آقا بهم مریز شال تورا ز گو دی گودال برده اند غارت نموده پیکرت اعدا بهم مریز حال وهوای خواهرتو دیدنی شده ازمردنم میانه ی صحرا بهم مریز آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعار جانسوز حضرت سیدالشهدا.(ع) لشکری آمدو زدچکمه به روی دهنت وای من مُثله شده باسره نیزه ها تنت ذره ذره بدنت بود که افتادبه خاک خون شده از اثر ضربه ی چکمه دهنت جای سنگ وورم چکمه به پیشانی توست دست وپایت بشکست و شده غارت بدنت وسط معرکه ای نیزه به قلبت زده اند سر فرصت شده مُثله همه اعضای تنت مردک پست به گودال تو راکردشکار چه بهم ریخته شد گوشه ی میدان بدنت چشم تو تار شده ونیزه تنت ریخت بهم چه بگویم بخدارفت به یغمابدنت یک عبا داشتی ورفت به غارت چکنم زینبت آمده از ره که ببیند بدنت تاب دیدارتن مُثله ی تو درمانیست بوریایی که رسیده گشته برادرکفنت حضرت شاه تنت راچه بهم ریخته اند وای من خورده بهم باسره نیزه بدنت _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) کانال اشعار ناب آیینی
بسم الله الرحمن الرحیم افتاده ام میانه ی صحراشتاب كن در زیرخنجرم به تماشا شتاب کن دلگيرم از تمامی کوفه،بیاکه من هستم بیاده اکبر ليلا شتاب كن وقتش رسيده عصرغروبم شده بیا پايان بده بر اين شب غمها شتاب كن در انتظار آمدنت ،زینبم بیا دیگرنمانده یوسف زهرا، شتاب كن ای وارث عدالت و صبر و غم علی ازخیمه هابیا گل طاها، شتاب كن جانم به لب رسيد از اين روزگار غم زینب به جان حضرت زهرا شتاب كن بر آن پدر كه با سر زانو رسيد و ديد نقش زمين جوان خودش راشتاب كن دیدی پدر كه پيكر فرزند خويش را بر خاك می سپرد به صحرا شتاب كن دیدی تنی كه زخمی تیر سه شعبه بود بر آن سری كه رفت به نی ها شتاب كن آن خواهری كه در دم گودال ميگرفت با ناله ذكر وای حسينا شتاب كن دیدی رقیه دختركی كه گرفته بود بر روی دامنش سر بابا شتاب كن زینب بیا كه من دگرازپا فتاده ام ازبهره دیدن رخ سقا شتاب كن 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) _______________________________
روضه ی گودال قتلگاه بنگریدازعرش پیغمبر به گودال آمده دخترش صدیقۀ اطهر به گودال آمده قدخمیده فاطمه باچشم گریان ناله زد باسر بشکسته اش حیدر به گودال آمده میزنددرگوشه ی مقتل حسینش دست وپا بهردیدارحسین مادر به گودال آمده زخم های پیکرش ازحد فزون تر گشته بود قدخمیده سوره ی کوثر به گودال آمده کیست اینجا زیرخنجرها بریده حنجرش شمرملعون بهرآن حنجر به گودال آمده تیرباران پیکر مجروح شاه عالم است بهردیدارسری خواهربه گودال آمده اینچنین خم گشته زینب در کنار علقمه خواهر عباس نام‌آور به گودال آمده بهرانگشتربریده ساربان انگشت او فاتل خون علی‌اکبر به گودال آمده شاه را دربین مقتل پاره پاره کرده اند قاتل خون علی‌اصغر به گودال آمده کاش(مجنون)درمیان روضه هایت جان دهد قدخمیده نوکری مضطر به گودال آمده ----------------------- _کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی
رجزبسیارقشنگ از امام حسین(ع) وسط عرش. خداگفت حسین راعشق است ملکی بین دعاگفت حسین راعشق است گرشدی طالب فیض قبله ی خود رابنگر درمناسعی وصفا گفت حسین راعشق است چه بگویم که سره شاه جهان بر نی رفت سرِ مصباحِ هدا . .گفت حسین راعشق است وارث خون خدا کیست حسین ابن علی به خدا صوت خدا .گفت حسین راعشق است صبح هم منتظر روضه واشک غم توست روز ما و شب ما . .گفت حسین راعشق است سر ه آن گنبد زرین بنگر بیرق عشق پرچم کرب و بلا . .گفت حسین راعشق است لب خشک از جگرسوختگان گفت سخن دستِ افتاده جدا . .گفت حسین راعشق است چوب محمل اگرازخون سر زینب بود دخترشیرخدا.گفت حسین راعشق است سر توبرسره نی سوی عقب برگشته طفل افتاده ز پا . .گفت حسین راعشق است سرت ای یارچرا برسره سرنیزه نشست در دل طشت طلا . .گفت حسین راعشق است سره سرنیزه پدر .بوسه گرفت از رگ تو ناله ی وا ابتا» . .گفت حسین راعشق است هوس کرببلا در دل (مجنون) تا کی؟ در دلم بزم دعا . .گفت حسین راعشق است _آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ------------------------- _کانال رسمی اشعاروسروده های آیینی آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
تشنه لی مانگه الهی چه مقامی دیره ودله هر روزه داری یه پیامی دیره لبمان تشنه‌ی آو و دلمان تشنه‌ی کی؟ خوش بو احوال کسی که دله، رامی‌ دیره نوکری که اگریش خود له مشقت دایده و تو مولای تو یه چن کلامی دیره گوش که حرف دل صاحب بی‌یار زمان صاحب و عاشق تو عرض سلامی دیره (م بنیسم له محبان وخدا بی‌یارم بی کسم بی کسیم دایه بسه آزارم دردیان درد من و اشک دو چاوم جاری بیه سه خصه ی ایوه خم قلب زارم م دعا کردم و دیربینه له م وا اسفا یوسف فاطمه‌ مو، له وسط بازارم احترام وقیمت و رتبه‌ی م چی یسه کو و خداوند که م یکه ترین سردارم و خدواند نیازم نیه وخلق جهان و گرفتاریِ بی‌حدّ بشر خمدارم حب دنیا و گناه، علت دوری منه مهدیم م وخدا بی کسم وبی یارم مهدیم، م صاحب عصر و زمانم مردم بی‌وفایی زمانه کردیه بیمارم گوش که روژه فرج تیدن ونزدیک بیه باز(مجنون)له محبان توبنویس بی‌ یارم /آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)‌
رمضان -مناجات بيائيد مدعوين جنت  حق  كه آمد  ماه وصل و رحمت حق  الهي گر  كه عبدي  بينوايم   گداي  اصغر كرببلايم   خداوندا  ببين حالم  خراب است  كه امشب  ساقيم طفل  رباب  است  چو مهماني  به كويت اشكبارم  كه از شش ماهه  دعوتنامه  دارم   شده درگاه  اصغر  تكيه گاهم   شده گهواره  اش تنها پناهم  به ياد آن لب خشكت  علي جان   عطش  مي بارد  از لبهاي  عطشان   سحرها  با دعايم  سوگوارم  غروب نينوا را  دوست دارم   اجابت كن  دعايم را تو يارب   مرا كن يك سحر در بند زينب    شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
مناجات زیبای شبهای رمضان .وصل به کربلا..   ببين اين سائل خسته ،  دوباره  پشت درآمد   به رويم  باز كن  در را، شكسته  بال و پر آمد  تمام عمر خود را من ،به ياد تو سپر  كردم  گمانم  امشب  اي يارا،  دگر عمرم  به سر آمد  اگر خورشيد من  باشي  نخواهم  مشتري را من   اگر ارباب  من باشي  نخواهم  ديگري را من  منم  تحت  عناياتت، شدم سرمست الطافت تمنا مي كنم  از تو ، مدال  نوكري را من  توئي  سرچشمه  هستي  توئي جام  مي و مستي  كه از  طفلي  بنوشيدم  صبوي  نوكري را من  پس از تو اي برادر جان  عدو  بنموده  غارتها   ببين  كرده  عدوي تو  به طفلانت  جسارتها  پس از  تو سهم  زينب شد،  در اين دشت  بلا ناله  شده  سهم  عزيزانت ، غريبي  و اسارتها   شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
رمضان -مناجات خوانی الهي بنده ات را ناز كردي  دوباره دربه رويم بازكردي  وزيده  بوي  غفران بوي رحمت  نشان دارد ز لطف  كوي رحمت  الهي بوي  مشك و عنبر آمد   الهي  ماه غفران  از درآمد   الهي  دل شده  تنگ مناجات   كنم كي  نيمه شب  با تو ملاقات  بيائيد ميزبانان الهي  اگر هستيد  طالب بر نگاهي  دوباره بندگان با شرافت   بيائيد سفره داران ضيافت  دوباره  دسته گلهاي  تبارك  بيائيد كه شده ماه مبارك  ابوحمزه بخوانيد زير لبها   بخوانيد افتتاح در نیمه شبها @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی
مناجات -ماه رمضان بار الها  كي دهي  ما را پناه   كن نگاهي  بر گداي رو سياه   بار الها  كي سبك  بالم كني   يك شبي  فارغ ز احوالم  كني   اي خدا  از نو  مسلمانم  نما   بر درت  مانند  سلمانم نما   كي  ز الطافت كمي بهتر شوم   خادمي  بر درگه  حيدر  شوم   كي ز  الطاف  تو قرآني شوم  مثل حمزه  پاك و نوراني  شوم   كي ز الطافت تو  امدادم كني   از كرم  مانند  مقدادم  كني  بار الها  لطف  خود  را كن  تمام   از دلم  بيرون نما  رجس و حرام  بار الها  كن نظر  بر اين گدا   روسپيدم  كن  به درگاهت  خدا    @majnon1396 کانال جدید اشعار ناب مجنون کرمانشاهی  
یارب ازعشق حسین توعز وجاهم داده ای دربهشتت منزلی وبارگاهم داده ای سرخوشم از روز اول من حسینی مذهبم فخرم این بس تا ابدآقاپناهم داده ای من گدایی را بلد هرگز نبودم آمدی کردی ام عبدحسین وتوسپاهم داده ای سرزمین کربلا را کرده ای قبله گهم درکنارش خانه ای درخیمه گاهم داده ای کرده ای مارا اسیر صحن شش گوش حسین همچو اربابم حسین توقبله گاهم داده ای همچو عباسی که شیر ازترس او درلرزه است سرخوشم بایاد او پشت وپناهم داده ای یارب این (مجنون) تورا حمد وثناخوانی کند درعزای شاه خوبان اشگ وآهم داده ای _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
خداوند تبارک و تعالی می فرماید: آنکس که مرا طلب کند، می‌یابد مرا آنکس که مرا یافت، می شناسد مرا آنکس که مرا شناخت، دوست می دارد مرا آنکس که مرا دوست می داشت، به من عشق می‌ورزد، آنکس که مرا عشق ورزید، من نیز به او عشق می‌ورزم، آنکس که به او عشق ورزیدم، می کشم او را، آنکس را که من بکشم، خونبهایش بر من واجب است، آنکس که خونبهایش بر من واجب است، پس من خونبهایش هستم. آنکس که تو را شناخت، جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی، هر دو جهانش بخشی دیوانه تو، هر دو جهان را چه کند
Voice 192.m4a
779.5K
بسم الله الرحمن الرحیم 🌙 ماه_رمضان 🍃 ♦️جریان شنیدنی وصیت علامه حلی که چه برقبرش بنویسند◾ یکشنبه۱۷_فروردین۹۹_کرمانشاه مداح،،
_شب اول رمضان_مدح علی(ع) منبرومسجدوسجاده علی میگوید.. ساقی وجام ومی وباده علی میگوید ..همه رندان جهان تابه ابدمست وخراب. .هرخراباتی جان داده علی میگوید.. * آنجاکه علی باشد براهل سماء سلطان. جبریل وملک باشدبر درگه او دربان. دامادپیمبر رابرتخت شرف دیدم .سیمای خدارامن درشاه نجف دیدم. * درمعرکه یک قوم پریشان میکرد ..باچرخش ذوالفقارطوفان میکرد. .بنگربه علی که لشکر دشمن را. .بادیدن هیبتش مسلمان میکرد.. **** این چرخ به انگشت علی می چرخد.. خاک قدمش به عالمی می ارزد.. ایدل بنگرخانه کعبه هرروز.. گردحرم شاه نجف می چرخد. * دل دست به گیسوى علی داردوبس.. مهتاب رخ از روی علی داردوبس.. ازبس زده ام دست توسل به علی.. سنگ لحدم بوی علی داردوبس.. * حیدرتوتمام هستی زهرایی ..شدریزه خوره سفره تو دنیایی. .نقش است برانگشتری جبراییل. .حیدرچو خدای خویش بی همتایی. ** آرمین غلامی.(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم جمعه شهادت_و_مصائب_اهل_بیت - -لطمه زنی..حق شعر اداشود کم دست وپادیگربزن ، تادق نکردم گودال دیدی دم مزن، تادق نکردم موهای نازتوبدست شمرافتاد چیزی بگو ای بی کفن تا دِق نکردم بارفتنت بیچاره کردی زینبت را بامن بگو از پیرُهَن تادِق نکردم دلداره من تنها شدن داغِ کمی نیست همدردِ من شو ، جان من تا دِق نکردم اَنداختی ازپا مرا؛ با این وداعت بامن بمان قرآنِ من تادِق نکردم بعداز توباخولی شودزینب گلاویز لَب واکُن اِی آرامِ تَن تادق نکردم گوال بود وشمربودو حنجر تو حالم بپرس ای بی کفن تادِق نکردم برسینه ات با،پانشسته شمرملعون حرفی بگو، ای پاره تن ،تادِق نکردم شاعر: غلامی _(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم جمعه -اشعار_گودال -اشعارلطمه زنی-حقش ادابشه برسینه ات شمرلعین با،پا چه بدزد آتش به قلب زینب تو،تا ابد زد باچکمه اش مردک ، نشسته روی سینه خنده به روی شاه ، از روی حسد زد گودال بودو حنجرو دستی به خنجر شمرلعین بادیدن تو،حرف بد زد پایی زدوجسم تورا او واژگون کرد با خنجرش بر سینه تو دست رد زد بغض علی را داشت در دل شمرملعون اوخنجرخودبرقفای توچه بد زد افتاده قلب توحسین ازکار گویا شدیکسره کارت، به جسمت با لگد زد هر کس که دستش میرسید باسنگ میزد خولی به جای هر که نیزه را نزد ، زد نامردتر از این سنان هرگز ندیدم سمت گلو،بانیزه اش نامرد بد زد آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم -قتلگاه جمعه اشعارلطمه زنی-حقش اداشود دیرآمدی که شمربسویم شتاب کرد باخنجرش سرورویم خراب كرد چشم انتظارِ یم همه پایان رسیده است شمرآمدودعایِ مرا مستجاب كرد ملعون به سینه خنجرخودراکشیده است باسربریدنم همه حقش حساب کرد از التماس کردن مادر، دلم گرفت باخنجرش صدای تورابی جواب كُرد پایی زدوبه قفاخنجرش کشید زینب رسید ودیده خود راسراب كرد سر را نمی شود كه گذاری به سینه ام جایی برای بوسه ی لب انتخاب كرد آمدسنان که کاره مرایکسره کند بانیزه اش به سمت گلویم حساب کرد خواهربیابریده شدانگشت دلبرت انگشترم برای خودش انتخاب کرد باضرب چکمه اش بخداسینه ام شكست خنجربه حنجرم بنشست وحساب کرد آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم -قتلگاه اشعارلطمه زنی-حقش اداشود آنقدرنیزه فروبرد گلویش ترکید خون حلقوم حسین، ازسره سرنیزه چکید بین گودال عجب معرکه‌ای برپا شد خولی پست چه بد می‌زد و بد می‌خندید ردِّ پای مرکبان است ، روی پیکره تو استخوانت بشکست ، خون به تنت میخشکید خواهری پشتِ سرِ رفتنت، افتاد زمین چادرِ خاکیِ او رقیه ات، می بوسید خواهرت گفت که حرفی نزنی گفت به چشم روضه شد دردِ سر و... خونِ جگر... بغضِ شدید همه‌یِ روضه همین است سرت گشت جدا همه‌یِ روضه همین است تنم می‌لرزید شده تدایی بخدا، کوچه وآن ضرب لگد دخترت زانویِ غم زد بغل و می‌بارید به سرازیری گودال، تنت شدپامال ازهمان نیزه ملعونه، گلویت ترکید آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)