#_حضرت_خدیجه_س
#یا_ام_المومنین
بین این شهرفقط بال و پر م خدیجه بود
همه آرامش جان و جگرم خدیجه بود
معصیت ریشه ی ایمان بشرراسوزاند
به درخت آرزوها ثمر م خدیجه بود
یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟!
جزعلی مرتضی دور و برم خدیجه بود
دیر شد، آخرِ عمری به خودم میگفتم
وسط معرکه دیدم سپر م خدیجه بود
همه ی دار و ندار دل شیدای من است
همچو قطره به سره چشم ترم خدیجه بود
من که عمری به تومانوس شدم ای بانو
مرو ای عشق نبی چون ثمر م خدیجه بود
دلخوشت بوده ام و حال مکن تنهایم
به جهان مونس چشمان تر م خدیجه بود
بی سبب نیست به لب نام تورا می خوانم
به سرم شور وهوای دلبرم خدیجه بود
هر شب ای بانودلم سوخت از آن روزی که
بی کس وتنها همه بال وپرم خدیجه بود
دوری ورفتن تو با دل من کاری کرد
که شدم بی کس وتنهاثمرم خدیجه بود
روزی خانه من بود ولی شکرِ خدا
باوفاترزهمه در نظرم خدیجه بود
دختری موی پریشان شده از رفتن تو
مادری خوب برای دخترم خدیجه بود
نیستی تاکه کنی دخترخود راتوعرروسِ
ناله ای در دلِ خون غوطه ورم خدیجه بود
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی)
#زمینه_حضرت_خدیجه_س
#یا_ام_المومنین
پرستوی شکسته پر سفرمیری منم ببر
تمام دلخوشی من مرومادر مرو مادر
مرو مادر -2
زداغت بیقرارم من به جزتوکس ندارم من
مرو ای مادر زهرا زدیده اشگبارم من
مرو مادر -2
بسوزد شمع جان من که خون از دیده میریزد
زداغ رفتنت مادر که فریاد از دلم خیزد
مرو مادر -2
شکسته قلب بابایم نظر کن بر دل زارش
دل زارش شده خسته بیا ای نازنین یارش
مرو مادر -2
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#زمینه_حضرت_خدیجه_س
#یا_ام_المومنین
به اشگ دیدگان آنشب دل تنگی روایت کرد
خدیجه باتو ای اسما درآنشب یک وصیت کرد
ببر اسماپیامم را برای احمدمختار
بگوقران بخواند در کنارتربتم دلدار
بهارعمر من اسما به پایان میرسد امشب
خوشم زیرا که روح من به جانان میرسدامشب
به ناموس خدا اسما زبعده من تویاور باش
برای دخترم زهرا زبعده من تومادر باش
عروسی شب زهرابه جای من ببوس اورا
سلامم را رسان بر او تومادر باش بر زهرا
-آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
#وفات_ام_المؤمنین_حضرت_خدیجه
داروندارحضرت طاها سفرکرد
بانوی دین تاج سر دنیاسفرکرد
روح خدیجه تابه اَوْاَدْنا سفرکرد
آن دائم الْاِنفاق تاعقبی سفرکرد
ای مادربا غیرت زهرا خدیجه
اندوه وغم از دوش پیغمبرخریدی
مال ومنالت دادی و دلبر خریدی
ازلطف پیغمبرچنین کوثر خریدی
همراه زهرارتبه ی مادر خریدی
تنها مقام تو بوَد والا خدیجه
امشب دگراین رشته را ازهم گسستی
تا لحظه ی آخرسره عهدت نشستی
بت های یثرب را تو ای بانوشکستی
در عهد بتهای زمان حق می پرستی
کردی به راه حق فدا جان را خدیجه
بانو تو افغان در رهِ اسلام دیدی
از مردمان این دیاردشنام دیدی
غیبت تو از زن های نافَرجام دیدی
زشتی هر حرف بد از اقوام دیدی
آخربریدی دل تو از دنیا خدیجه
او تا سحر مشغول تسبیح و دعابود
تنهاطرفدارِ زنِ دین خدابود
اوحامی دین نبی مصطفابود
مادر بزرگِ خاندان هَلْ اَتابود
شیدای دین احمدی هر جا خدیجه
در پای آیینت توماندی ایستاده
باشدمقامات تو مِعْراجُ السَّعاده
عشق تودرجان نبی باشدچو باده
زهرابه بالین سرت ،سر رانهاده
جاری شده اشگ دوچشمش با خدیجه
گرکه توباشی، شان دختر پایدار است
گرکه توباشی خانه دل استوار است
گرتونباشی، روز روشن شام تار است
بانو دوچشم دختر تو بی قرار است
زهرا زبعدت می شود تنها خدیجه
ازاین جدایی میرسد سوزصدایی
ازتو نمی آید صدای ربنایی
بانو نمی آید زتو دیگرنوایی
زهراشده گریان زهجرانت کجایی
چشم نبی گردیده چون دریا خدیجه
براز داغ تو برجان عالم غم نشسته
زهرا زهجران تودر ماتم نشسته
هجران به قلب وسینه خاتم نشسته
گرده توای بانوچنین مَحرَم نشسته
اما فغان از روز عاشورا، خدیجه
🔸شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
هدایت شده از کلبه استیکرومتن مذهبی
animation.gif
3.11M
_____________________
میلاد امام حسن ع.
حسن ای میوه جان پیمبر
حسن ای لاله گلزار حیدر
نمودی جلوه تا در کوی جانان
شگفت از خنده ات یک باغ ریحان
حسن ای غنچه بستان زهرا
خریدار لبت گردیده مولا
شده مست نگاهت جمله عالم
خریدار دو چشمت گشته خاتم
نبی گردیده مشتاق نگاهت
بگیرد بوسه ها از روی ماهت
لب ناز محمد باده نوشت
اذان می خواند او در بین گوشت
خدا فرموده با آن یار دیرین
حسن نام ترا بنموده تعیین
بود در تو تمام حسن رخسار
علی بر روی تو گشته گرفتار
بر آن سرو قدت خم گشته املاک
به حسن روی تو تحسین افلاک
جهان را بهر رویت آفریدند
به شوق تار مویت آفریدند
به محراب دو ابروی تو سوگند
به آن زلف و به گیسوی تو سوگند
خدا احسن به خود گوید به هر جا
فتاده روی پایت عرش اعلا
سخاوت عبد تو مات تو احسان
کریم آل زهرایی حسن جان
دهد خال لبت جان دوباره
درون سینه ام هستی ستاره
ز نورت می رسد انوار خورشید
نگاهت چشمه پر نور امید
گدای نور تو انوار مهتاب
شده دنیا ز هجران تو بی تاب
حسن هستی تو پور مرتضایی
کریم اهل بیت تو مجتبایی
***
📕📕شعر.آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
اشعار میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام...
من ز می جام تو مستم حسن
خوشم که نوکر تو هستم حسن
گرچه شدم رانده ز هر کس ولی
بر در این خانه نشستم حسن
کریم اهل بیتی و امامی
من به درت ذلیل و پستم حسن
دست مرا تو از عنایت بگیر
غلام قاسم تو هستم حسن
نوکرم و خادم درگاه تو
دل به سر زلف تو بستم حسن
در دل مجنون تو فقط نشستی
دگر از این زمانه خسته ام حسن
شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
_____________________