eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
609 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️ساعدالله قلبک یا صاحب الزمان▪️ دلواپسی دختر زهرا ز حد گذشت خیلی به عمه ام سر بازار سخت گذشت... ▪️شب و خرابه ی شام▪️ آفتاب غروب کرده، شامیان از صبح تاکنون دست افشان و پای کوبان به شادی بوده اند و حال، خسته و وامانده از نکبتشان، دست اهل و عیالشان گرفته به خانه هایشان باز میگردند سکوت و تاریکی بر شهر حاکم میشود، سرباز به کاخ یزید میرود، - امیر را بگویید با این زن و بچه چه کنیم؟ - در خرابه پشت قصر، جایشان دهید - سر پناهی ندارد تا از سرما حفظشان کند - سر پناه نمیخواهد، خدایشان حفظشان کند - زیر اندازی نیست تا بدان بیارامند - زیرانداز نمیخواهد، اولاد ابوترابند، بگو صورت بر خاک گذارند و بخوابند شب است و شامیان به خواب نحسشان فرو رفته اند، اهل و عیال سیدالشهداء را وارد خرابه میکنند این کودکان از طلوع آفتاب به دو پا ایستاده و اجازت نشستن نداشته اند ، و حال دنبال جایی برای آرمیدن، دور خرابه میگردند و باز هم زینب کبری سلام الله علیها است که مینشیند، آغوش میگشاید: بیایید عزیزان برادرم بیایید روی پای عمه خواب ناز کنید بیایید که دختر علی به یتیم نوازی عادتی دیرینه دارد... سلامتی و تسلی قلب داغدار مولا صاحب الزمان صلوات الله و سلامه علیه ۵ صلوات ▪️ اللهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ الْفَرَج ▪️ 🔻اللهُمَ العَنِ الجِبْتَ وَالطاغوت🔻 😭😭😭😭😭😭😭 یا صاحب الزمان، که خاک را بنظر کیمیا کنی🥺 آیا شود، بحق مادرت زهرا🙏که گوشه چشمی بما کنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه جانسوز شهر شام وحضرتِ رقیه سلام الله علیها _😭😭😭😭 _حاج آرمین غلامی 🔴➖⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️➖🔴 تمام سنگ ها بر صورتم خورد چرا که دخترت کوتاه قد بود ... مرا پایِ سر عباس می زد کسی که زجر دادن را بلد بود ... در این یک هفته مشکل در نمازم ادایِ صادِ اللهُ الصمد بود *یعنی بابا دندونام شکسته* مرا در بزم نامحرم بردند گمانم فقط یک خواب بد بود در آن مجلس که ما اصلاً نرفتیم هر آنکس که مرا آن روز زَد بود شمردم زخم هایت را به خوابم حدود یک هزار و هشتصد بود همان خشتی که هر شب بالشم شد که می دانست که سنگ لحد بود *یه اشاره کنم زود برگردم ، وَ اِلا روضه نمیخواد ، فقط همین که یه دختر بچه از ناقه اُفتاد ... بعد از ناقه هی می گفت: عمه دستم ... می گفت:رقیه مادرمم می گفت دستم ... هی می گفت عمه بازوم ، می گفت : مادرم هم می گفت بازوم ... برا همین بود وقتی از دنیا رفت، زینب یاد مادرش افتاد ، آخه رقیه هم نیمه شب از دنیا رفت،برا مادرش تشییع جنازه نگرفتن ، برا این دختر هم نگرفتن، بی بی خودشون طاقت نیاوردن ، زن غساله ای آوردن، تا این بچه رو دید گفت:من دست نمیزنم، تا علتش رو نگید چرا بدن این بچه اینقدر کبوده؟ ناله ی زینب بلند شد ، فرمود : از کربلا تا شام هر جا می گفت : بابا ! تازیانه می خورد ....* حسین .... کرمانشاهی
۲روضه شام.mp3
8.55M
صوت روضه /ورودکاروان اسرا به شام/ ماه صفر مداح..حاج آرمین غلامی حجت الاسلام میرمعینی ماه۱۴۰۲