eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
614 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
🖕🖕بسم الله الرحمن الرحیم ایم # آرمین غلامی 🔸امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگی‌اش خلاصه کرده‌ایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم.! ✅ امام حسین در جنگ‌های جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که می‌توانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند. ✅ امام حسین عاشقانه خانواده‌اش را دوست داشت و به آنها محبت می‌کرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه می‌سرود. ✅ در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند. ✅ هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار می‌کرد. ✅ در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند. ✅ هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمی‌گشت و نه تنها به فقرا کمک می‌کرد بلکه آن‌ها را از گدایی بی نیاز می‌کرد. ✅ در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسول‌الله رضایت داد. ✅ کنیز خود را به خاطر اینکه یک دسته‌گل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد. ✅ وقتی برده‌ای را دید که به یک سگ غذا می‌دهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همان‌جا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همان‌جا مسلمان شدند. ✅ در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که می‌توانست مثل عبدالله‌بن‌زبیر در مکه پناهنده شود، این‌کار را نکرد تا حرمت کعبه خدشه‌دار نشود. ✅ وقتی به سپاه هزار نفری حربن‌یزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوء‌استفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امام‌حسین دستور داد که اسب‌های دشمن را هم سیراب کنند. ✅ وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشته‌اند، برای جلوگیری از جنگ و خون‌ریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده‌ و بر‌می‌گردد ولی ابن‌زیاد مخالفت کرد. ✅ وقتی حربن‌یزید ریاحی به دستور ابن‌زیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود: من شروع کننده جنگ نیستم. ✅ در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمی‌تواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند. ✅ زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همان‌ها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود. ✅ مردم در هنگام دفن امام‌حسین، آثار زخم‌هایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخم‌ها اثر کیسه‌هایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان می‌بُرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲اربعین ونوحه.mp3
18.69M
✌️✌️صوت روضه ونوحه اربعین مداح..حاج آرمین غلامی آل آقا کرمانشاه شنبه،۹ شهریور 🔴 حداکثری ☝️ 👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سردربدن نداری وبرپیکرت چه شد آن مصحف ورق ورق و پرپرت چه شد از بهرشستشوی گل زخم های تو آب گلاب و زمزم و  هم کوثرت چه شد سررانهاده ای به سر خاک کربلا آن دست مهربان و نوازش گرت چه شد آزاد شد شریعه زبعد قتل حسین زینب بگو که ساقی آب آورت چه شد غارت نموده اجنبی سوغا ت خواهرت یارابگو که پیروهن مادرت چه شد مجنون مگو ز محفل تشت طلاو سر یارابگو شکستگی آن سرت چه شد @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم بسویم آمده آن مرد جانی مرامیزد به ضرب تازیانی به زیر آفتاب گرم وسوزان ندارد پیکرتو  سایبانی صدای شیون زهرا بلند است کنار تو نشسته قد کمانی رسیده برسرگودال پرخون کنارت آمده با ناتوانی دوباره ماجرای کوچه برگشت اسیری می روم با ریسمانی برادررفته غارت آن  نگینت شدم من همسفر  با ساربانی شب تاریک و طفلی دربیابان ندارد دخترت از مانشانی دوباره گم شده طفلت به صحرا ندارد دخترنازت بیانی ندارد گوش ما یک گوشواره نماند از تن مانیمه  جانی الا مجنون برای دخترک ها نباشد زین بیابان پاسبانی @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم درشهرکوفه آل حسین در اسارت است ناموس حق .عیال حسین در اسارت است خولی به مطبخش سر سلطان نهاده است درشهر.نونهال حسین دراسارت است گفتند در قشنگی صورت نمونه است برنیزه ها جمال حسین دراسارت است شالی که بود دور تنش بردقاتلی انگشتری وشال حسین دراسارت است اینجاچرا بپای سرش دست میزدند آن روی بی مثال حسین دراسارت است عاشق هماره در پی معشوق میرود درشهرغم عیال حسین در اسارت است (مجنون) بدان مدال شجاعت ازآن اوست گویاکه این مدال حسین در اسارت است @majnon1396 ______________________________
بسم الله الرحمن الرحیم ازبام خانه برسر ما سنگ خورده است. اینجا به زخم این پر ماسنگ خورده است دشمن سر تورا به سر نیزه ها زده بنگر اخا به باور ماسنگ خورده است گویا که سنگشان به سره نی نمیرسید اینجاسکینه خواهرماسنگ خورده است درپای نیزه مادر توناله میکند ای کوفیان به مادر ماسنگ خورده است درسینه ی تمامی تان بغض برعلیست ای وای راس اصغرما سنگ خورده است برناقه هاعیال شه کربلا بود (مجنون)به شام باورماسنگ خورده است @majnon1396 ______________________________
بسم الله الرحمن الرحیم پرده بردار ازنقاب ای آفتاب از روی نی تاکه گرددجلوه گرخورشیدناب از روی نی تانظاره کرده ام خورشیده خون آلوده را گفتمت خورشیدزخمی.رخ متاب از روی نی کهکشانی شدبیابان چونکه امشب میدمد ماه من ازخیمه هاو آفتاب از روی نی روز محشر ریگ ریگ این بیابان ها گواست دشت وصحرا خورده زخم بی حساب از روی نی دیده یال سرخ رنگ وپیکری درخاک وخون وای دیدی اسبهای بی رکاب از روی نی گرعطش نوشیدن اینجا آرزوی آب بود میرسد اینجا عطش ها راجواب از روی نی رودها ازسینه ها جاری شده ای وای من چونکه می آیدصدای آب آب از روی نی گرچه اینجا حرف (مجنون)تشنگی وبی کسی است چشمه چشمه می تراود شعرناب از روی نی @majnon1396 ______________________________
# بسم الله الرحمن الرحیم لکه ی خون به روی پیرهنت جاخوش کرد تازیانه به تمام بدنت جاخوش کرد خون رگ های حسین بند نیامد دیدی گل خونابه روی پیرهنت جاخوش کرد زخمهای لب تو وای چقدر وا شده بود گل خونابه به روی دهنت جاخوش کرد گره ی موی سرت وانشودباشانه طعنه شام براین سوختنت جاخوش کرد همسفربامن وبا آن سر توقاتل بود بوسه ی من به عقیق یمنت جاخوش کرد تو اسیر ی به سر ه. حلقه ی زنجیر بلا غل و زنجیر تو بر زخم تنت جاخوش کرد وای (مجنون ) زن غساله به آوا می گفت که کبودی تنت در کفنت جاخوش کرد. @majnon1396 ______________________________
شب هفت _اباعبدالله الحسین_سلام_الله_علیه   در شام ودرکوفه تن یارم کشیدند باکعب نیزه، سمتِ بازارم کشیدند این معجری را كه سرم دارم کشیدند این جا چه شأنی دارد این معجر، کجایی!   ای مرغ عشق من تورا بی پَر نمودند جسمِ توراباخنجری بی سر نمودند خنده به اشک دیده ی خواهر نمودند افتاده روی تلِّ خاكستر کجایی   دست پلیدی کرده بر رویم جسارت باشمروخولی وسنان رفتم اسارت دیدم تن وامامه ات رفته به غارت ای سربریده، هستی خواهر-کجایی  درزیرچکمه پیکرت از حال افتاد خولی پی دزدیدن اموال افتاد دیدم تنت درگوشه ی گودال افتاد تسبیح عبا عمامه انگشتر ، کجایی بر روی نیزه چشم تر داری ،برایم آیا زدخترها خبر داری،برایم اصلاً دلی خونین جگر داری، برایم دیدم نگاه آخرت را در کجایی این پیچش بادصبا ازجانب توست بروی نیزه این دعاازجانب توست دارالشِفای این دواازجانب توست افتاده ام در گوشه ی بستر، کجایی!   اینجا مسیرِ كوفه تا شام بلابود یامقصداینِ مردهاشام بلابود ازبعداین کرب وبلاشام بلابود از بس فنا گردیده ام من در کجایی   (مجنون کرمانشاهی)