🤞🤞بسم الله الرحمن الرحیم
متن روضه خوانی حضرت زهرا(س)(در میان كوچه و گرد و غبار)
#شاعر..حاج آرمین غلامی
در میان كوچه و گرد و غبار
مادری بود و دل او غصه دار
دشمنی پاشید بر زخمش نمك
خواست تا گیرد از او برگ فدك
اینهارو امام حسن میگه ،سیدا،بچه یتیمای فاطمه
دست من در دست مادر بود و بس
مرغ جانم بود آزاد از قفس
كنایه فهم ها
ناگهان بر مادرم سیلی زدند
امشب هركی یتیم فاطمه است،داد بزنه،كسی نمی خواد،آستینش و تو دهنش كنه،نالش و خفه كنه،
ناگهان بر مادرم سیلی زدند
یاس را رنگی چنان نیلی زدند
مادرو خشمش خدا داند چه شد
گوشه ی چشمش خدا داند چه شد
فقط همینقدر بگم،اینقدر محكم زد،كه بی بی تا آخر عمر،روشو از علی می گرفت
آری آن دم در میان كوچه ها
دست من از دست مادر شد جدا
شد میان كوچه روی او كبود
چشم های او سیاهی رفته بود
دیدید تا حالا،این نابیناها وقتی می خوان، چیزی رو پیدا كنند،دست می كشن دنبالش
چشم او از ضربه ی دشمن ندید
بهر پیدا كردنم دست می كشید
حسن مادر جان،تو رو كه نزد پسرم،مادر نكنه بلایی به سرت اُمده باشه
آمد آنجا در تلاطم خشم من
سیل اشكی جمع شد در چشم من
می كشیدم دامن آن اهرمن
چی می خواد بگه امام حسن علیه السلام
می كشیدم دامن آن اهرمن
جان پیغمبر دگر بر او مزن
امام حسن علیه السلام می گه،دستم تو دست مادرم بود،قباله ی فدك رو گرفته بودیم،راهی خونه بودیم،تو كوچه ها راه می رفتم و خوش بودم،مادرم حق شو گرفته،یهو دیدم یه سایه ی سیاهی روبروی مادرم ایستاد،فاطمه قباله فدك و بده به من،مادرم گفت :نمی دم،حق منه،یه قدم جلو اُمد،مادرم عقب عقب می رفت،تا اینكه پشت مادرم به دیوار خورد،دیگه نمی گم چی شد، فقط همین قدر بگم یه وقت حسن نگاه كرد، دید مادر رو زمین اُفتاده،شاید اونجا نشست بالا سر مادر،گوشه ی نقاب مادر و كنار زد،صدا زد وای مادر چرا صورتت این رنگی شده،نشست آروم با دستای كوچیكش،خاكای چادر مادر رو پاك كرد،هی می گه مادر حسن قربونت بشه،پاشو بریم مادر،اُمدن سمت خونه،حسن عصای دست زهراست،همچین كه دم در خونه رسیدن،شاید بی بی گفت:حسن جان صبر كن مادر جان كارِت دارم ،با چشمای گریون یه نگاه به مادر كرد،بله مادر،مادر با گوشه ی چادر اشكای حسن و پاك كرد،حسن جان نكنه ماجرا رو برا بابات علی تعریف كنی،بابات به اندازه كافی غصه تو دلش داره.شاید امشب زینب سلام الله علیها،معجرش و كوشه ی حیات به دهنش گرفته بود،آروم آروم گریه می كنه، ناله هاشو خفه می كنه،حسن یه گوشه زانوی غم بغل گرفته،حیسن یه گوشه،علی تك و تنها ایستاده،یه بدن لاغرو نحیف و كفن كرده،بندای كفن و بست،گفت بچه ها هر كی می خواد آخرین خداحافظی رو با مادر كنه،بیاد،زینب خودشو به كفن مادر آویزان كرده،حسن صورت رو سینه مادر گذاشته،حسین صورت كف پای مادر،یه وقت امیر المومنین علیه السلام می گه دیدم بندای كفن باز شد،دستای زهرام بیرون اُمد ،بچه هارو به بغل گرفت،از آسمون ندا رسید، یا علی بچه هارو از كنار جنازه مادر جدا كن ،عرشیان طاقت ندارن این صحنه رو ببینند،ناله بزن یا زهرا..........
#فاطمیه دوم
#مسجدنظام العلما کرمانشاه
#حتما_گوش_کنید_و_نشر_دهید
#صبح جمعه۲۴/آذرماه
مداح،،
#حاج_آرمین_غلامی
#مجنون_ڪرمانشاهی
#برای_دیگران_بفرستید
1_8409386912.mp3
2.21M
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_مهدی_س_مدح
✍#آرمین غلامی(مجنون)
#امام_زمان_عج_مناجات
#افاطمیه_شهادت
ای داغدارِ کوچه ودر، یابن العسکری
ازآه مادرت چه خبر یابن العسکری؟!
عمری برای مادرتوگریه کرده ایم
تنها طلوع وقت سحر یابن العسکری
گریه کنیم در غمِ دنیای بی امام
آیدمرا بلا و ضرر، یابن العسکری
اندر عزای مادره تو شب سحر کنم
شایدرسد زمان سحر یابن العسکری
عمری ندیده در به در مادرت شدیم
باشددودیده، خیره به در، یابن العسکری
سرداب سامرای توکرده هوایی ام
ای شاهددو دیدهی تر، یابن العسکری
امشب بیابه روضه مادر،ببینمت
ماراتوتا مدینه ببر یابن العسکری
شدمادرت شکسته کمر،بین کوچه ها
ای داغدارِ کوچه ودر یابن العسکری
✍#آرمین غلامی(مجنون)
🎙 #حاج _آرمین_غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#️⃣ #نوحه
#️⃣ #متن _نوحه_ شهادت_حضرت_زهرا
#️⃣ #فاطمیه_۱۴۰۲/پنجشنبه/۲۴اذر
#️⃣ #حسینیه شاملو/کرمانشاه
نوحه فاطمیه،،،،،،،،،.mp3
8.95M
🎙 #حاج _آرمین_غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#️⃣ #روضه
#️⃣ #صوت _نوحه_ شهادت_حضرت_زهرا
#️⃣ #فاطمیه_۱۴۰۲/ظهرجمعه۲۴/آذر
#️⃣ #حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
/کرمانشاه
نوحه فاطمیه،،،،،،،.mp3
1.54M
❣﷽❣
🕊 #زمزمه_حضرت_زهرا_س
🕊 #سبک ،یاران چه غریبانه
#شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
در بین درو آتش، افتاده زپازهرا
دستان علی بسته، درکوچه شده تنها
ضرب لگدی آمد، ناگه به پهلویی
زهرای علی افتاد،شدکشته گل طاها
واویلتا واویلا
🕊واویلتا واویلا (۲)
با ناله وغم میگفت در خانه ی خودزینب
ازغصه دگرجانم، آمدبخدابر لب
شدذکر لب طفلان،همراه توای بابا
ازدرد،به خودپیچد، مادربخدا امشب
واویلتا واویلا
🕊واویلتا واویلا(۲)
ازشعله ی این آتش ،سوزدهمه ی معجر
از نالهی تومادر، شرمنده بود حیدر
افتاده زمین یاسم، در خاک چو بنشسته
فضه چورسد از راه، بهر کمک مادر
واویلتا واویلا
🕊واویلتا واویلا (۲)
#شاعر..آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🎙 #حاج _آرمین_غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#️⃣ #نوحه
#️⃣ #صوت _نوحه_ شهادت_حضرت_زهرا
#️⃣ #فاطمیه_۱۴۰۲/ظهرجمعه۲۴/آذر
#️⃣ #حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
/کرمانشاه
نوحه فاطمیه،،،،،،،،،.mp3
8.95M
🎙 #حاج _آرمین_غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
#️⃣ #روضه
#️⃣ #صوت _نوحه_ شهادت_حضرت_زهرا
#️⃣ #فاطمیه_۱۴۰۲/ظهرجمعه۲۴/آذر
#️⃣ #حسینیه حجت الاسلام میرمعینی
/کرمانشاه👇👇
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞
#متن روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مداح..حاج آرمین_غلامی
#فاطمیه
🔥 لعن الله ظالمیک
🔥 لعن الله قاتلیک
🔥 لعن الله ضاربیک
🔥 لعن الله قنفذ و مغیره
بین دیوار ودری مثل حصیر افتادی
یاکه مابین چهل مرد توگیر افتادی
چکنم فاطمه تا اشک ترت بند شود
چکنم مغنعه بر روی سرت بند شود
وسط کوچه دگر همسرمارا نزنید
پر شلاق ولگدبر سر زهرا نزنید
چکنم فاطمه تا دست زتو بر دارند
کاش شمشیربه دستان علی بگذارند
این مغیره وسط گریه ی تو می خندد
وسط کوچه ره آمدنت می بندد
چادرت دروسط,خانه رهاافتاده
گوشوارت وسط کوچه چرا افتاده
وسط قائله شدچادر بانو خاكي
برزمین است تنت فاطمه افلاکی
ریسمانی به دو دستان من این قوم زدند
مردم شهرمدینه چقدر نامردند
پیش چشمان علی تنت زمین افتاده
وسط قائله گویا که علی جان داده
/حاج آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)/
گرفت راهِ زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد
بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد
کشید و برد...زد و رفت
من نمیدانم ..
حسن دقیق تر از این ماجرا خبردارد
شبا سر به سجده میذارم فقط
تا این سِر بمونه بازم سَر به مُهر
غرورِ من و حرمتِ تو شکست
از اون کوچه اون ضربه اون وقتِ ظهر
به ما کاش اون روز نمی رسید
نامرد اصلاً انگار من و ندید
چون ترسیده بود از قیامِ تو
جوری سیلی زد که قدت خمید
اگر چه داغِ این جسارت
می مونه تو دلِ من همیشه
نمیدونست با این کبودی
نور خدا خاموش نمیشه
«آی مادر...مادر....»
دلیل دارد اگر ضربه سخت و سنگین بود
عفیفه بود و سرش بین کوچه پایین بود
*مادر ما رو بی هوا زدند.. یه آقایی صدا می زد:...*
تمام غصه ام این است پشت پا بخوری
تو هم شبیه خودم نیزه بی هوا بخوری
*بریم علقمه...یه پهلوونی زمین خورده....
بریم علقمه....یه آقایی صورت به خاک گذاشته...هی صدا می زد: آقا !بی هوا زدنم
آقا! من فکرم پیش خیمه هات بود...
گفت: اباالفضل....!*
خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیلهٔ ما یک عمو گرفت
از آن به بعد بود صداها ضعیف شد
از آن به بعد بود که راه گلو گرفت
صدا بزن:حسین....*
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
#
امان از دستِ سنگین
( آنچنان زد که گوشواره رو زمین افتاد ، آنچنان زد که گوشواره شکست ، ... اینو تاریخ نوشته ، گوشواره شکست ، اینجا جان روضه است ، آنچنان دست سنگین بود که گوشواره شکست ، حالا ببین این دست باصورت چه کرد ؟ ... آخ آخ نوشته اند چشم زهرا کبود شد ، آی مادر مادر مادر ... دیگه دستمال به سرش می بست ، « مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ... » ای کاش درداشو به کسی میگفت ، ای کاش میگفت ، علی سرم دردم میکنه ... ای کاش میگفت ، علی بازوم وَرم داره ... درداشو به هیچ کسی نگفت ، میدونی کجا امیرالمومنین متوجه شد ؟ وقتی داشت بدن رو غسل میداد ، وقتی دستش رسید به وَرمِ بازو ، سرشو روی دیوار گذاشت ، هی صدا میزد فاطمه ، فاطمه ، فاطمه ... )
در و دیوارِ خونین
تو و این رویِ رنگین
امان از تازیانه
امان از دستِ سنگین