نوحه موسی ابن جعفر.ع....mp3
2.44M
شور لطمه زنی بسیار زیبا..3
شهادت .آقاموسی ابن جعفر..
مداح..حاج آرمین غلامی
___________
فرش عزای مجلست.بال ملائک خداست
موسی ابن جعفرعشق تو.تو دل بچه شیعه هاست
هرکی یه پرچم میکوبه.میگه عزای دلبره
این همه آه وناله ها.برا موسی ابن جعفره
غریب آقا..2..
====================
دل پره نواشده.خادم این عزاشده
ماذنه های شهرمون.حی علی العزاشده
بساط روضه خونی .موسی ابن جعفرشدبپا
توخونه هاوهییتا.واسه آقاشده عزا
غریب آقا..2..
====================
میگن که بازهرجفا.میون زندون بل
توبیگناه شدی اسیر.به دستای یه بی حیا
شبا توروکتک میزد.روزا تورولگدمیزد
سیلی توصورتت میزد.اون بی حیاچه بدمیزد
غریب آقا..2..
شعروسبک..📕
آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
====================
بروزترین کانال شعر و سبک📢 مداحی🎤 در تلگرام:
👆👆👆👆👆👆👆
کانال اشعار حاج آرمین غلامی (مجنون..ازکرمانشاه)
⛔⛔کانال شعروسبک...باحضور
مداحان معروف کشور..
⛔انتشاربدون لینک کانال مشکل شرعی دارد⛔
روضه رباب.......mp3
4.37M
#روضه_خانم_رباب_مادر_علی_اصغر🤞
مداح..حاج آرمین غلامی
#روضه_خانم_رباب_مادر_علی_اصغر🤞
مداح..حاج آرمین غلامی
رباب که میدونید، هم مادر علی اصغر هم مادرِ سکینه اون دختر شیرین زبانی که لحظۀ آخر گفت بابا بیا ... نشست تو بغل بابا ... جانِ بابا رو گرفت حال برو بابا ...
دیگه حسین اومد تو لشکر جانشو داده بود پا اون دختر شیرین زبانش ... اباعبدالله الحسین درعشق رباب شعر میگفت،میفرمود: که خونه ای که توش رباب و سکینه هست رو دوست دارم و کسی به من مزمت نکنه که چرا این حرفهارو میزنه شما نمیدونید رباب کیه .. رباب اینجوریه
رباب همون کسی که یک سال زیر آفتاب زیر سایه نیومد آقای من بدنش زیر آفتاب میگن در اثر اینکه زیر آفتاب نشست از دنیا رفت یک سال بیشتر گریه نکرد خودش یه شعری داره یه سال گریه میکنن بعدش خداحافظ ...
مضمونش شبیه به اینه خیلی رباب عجیبه .. در زنهای صدر اسلام اصلا نام رباب به عنوان یک زن فاقله وجود داره حالا داستان علی اصغر چجوری باید تحلیل کرد رباب داره تو خیمه بال و پرمیزنه حسین کمک میخواد یه مرد نیست اینجا رباب میخواد بیاد خودش رو بندازه جلو حسین تیرها به او بخوره اما مولا دستور داده خانم ها بیرون نیان نقشی که فاطمه زهرا برای علی ایفا کرد رباب نمیتونه یه مانع دیگه هم داره اونم اینکه این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است ...
تازینب هست رباب تو کنیز این خانه ای با دلش چیکار کنه رباب هی میخواد بگه ای تیرها به جای اینکه به حسین بخورید به من بخورید اینجوری شد که نمیدونم چی شد که امام حسین فرمود علی اصغرم و بدید باهاش خداحافظی بکنم من چند تا داستان و که میزارم کنار همدیگه ی همچین تحلیلی رو بهش میرسم احتمال داره این تحلیل درست باشه .
همه رو امام حسین خداحافظی کرده لحظه هایِ آخر خداحافظی عمرسعد ملعون خاک برسرش بکنن گفت تا وقتی حسین تو خیمه است بین زن و بچه داره خداحافظی میکنه اگه تیراندازی کردید اونو کشتید ... خلاص شدید ازدستش بیاد با شمشیر شمارو امان نمیده نصفتون رو تار و مار میکنه تیرانداز ها اومدن دیگه ...
عباسم که نیست میدون بهم خورده آقا ، آقا رو شروع کردن تیر باران کردن تو یه لحظه حضرت مثل خار پشت شدن از بس تیر نشاندن اونوقت حضرت درحال خداحافظی دیگه همچین که لباشُ و گذاشت رو لبهای علی اصغر آرزویِ رباب برآورده شد یکی از تیرها که به گلوی علی اصغر نشست بگو به قلب رباب نشست
هر که باشد در دلش حال و هوایت بیشتر
گریه خواهد کرد بین روضههایت بیشتر
آرزوی مکه رفتن هم به جای خود ولی
آرزو دارم بـیـایم کـربـلایت بیشتر
حسرت کرب و بلایت میکشد آخر مرا
حسرت شش گوشه و صحن و سرایت بیشتر
کاش باشی وقت جان دادن تو بر بالین من
میشوم آن روز محتاج دعایت بیشتر…
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🤞🤞
#روضه امام موسی بن جعفر(ع)(2)
#روضه شهادت
#مداح..حاج آرمین غلامی
🔸دردی به جان نشسته دگر پا نمی شود
🔸جز با دوای زهر مداوا نمی شود
🔸یک جای پرت مانده ام و بغض کرده ام
🔸در این سیاه چال دلم وانمی شود
🔸کافیست داغ دوری معصومه و رضا
🔸دیگر غمی به سینه من جا نمی شود
🔸معصومه کاش بود کمی درد دل کنم
🔸کس مثل دختر همدم بابا نمی شود
🔸می خواستم دوباره ببوسم رضام را
🔸هنگام رفتنم شده گویا نمی شود
🔸اصلاَ نخواستم کسی آید به دیدنم!!
🔸سیلی که مونس دل تنها نمی شود
🔸از بس زدند خورد شده استخوان من
🔸این پا برای من که دگر پا نمی شود
🔸زنجیرها رسانده به زانو سر مرا
🔸کاغذ هم اینچنین که منم تا نمی شود
🔸گاهی هوای تازه و آزاد می روم
🔸بی تازیانه و لگد اما نمی شود
🔸ضجر من از جسارت سِندی شاهک است
🔸بی ناسزا شکنجه اش اجرا نمی شود
🔸گفتم سر مرا ببر اما تو را خدا
🔸اسمی نبر ز مادرم،آیا نمی شود
🔸تشییع من اگرچه روی تخته در است
🔸تشییع هیچکس روی نی ها نمی شود
⬅️آی حاجت دارا، مریض دارا، گرفتارا، آقامون موسی بن جعفر باب الحوائجه بخدا خوب جایی اومدی، آقا برس به دادم، از غم بده نجاتم ، آقا ببین غریبم ، آقا ببین اسیرم.
حالا مرغ دلتو پَر بده بریم کاظمین، حرم باصفای آقا موسی بن جعفر چه صفایی داره تو کاظمین، وقتی نگاه میکنی به دو گنبد طلای آقا موسی بن جعفر و آقا جواد الائمه دلت جلا میگیره، چقد امشب جای همه مون خالیه کاظمین، خوشا بحال اونایی که الان پروانه وار کنار حرمش اند، ان شاءالله به زودی از نزدیک عرض ارادت کنیم، بریم زیارت و برا غربت آقامون اشک بریزیم، ان شاءالله هیچ کس از در خونش نا امید بر نگرده، آی حاجت دارا ، مریض دارا، گرفتارا ،جوون دارا، امشب ،شب شهادته بگیر دامن آقا موسی بن جعفر رو زندانی غریب بغداد، دو نفر مرگ خودشونواز خدا طلب کردن ، آقا یا صاحب الزمان منو ببخش😭😭😭 یکی مادرتون زهرای مرضیه حسنین و زینبین رو صدا زد فرمود: میخوام دعا کنم دستتونو بیارین بالا یازهرا... بچه ها خوشحال شدن گفتن مادر میخوای برای شفات دعا کنی؟ آره مادر😭😭😭
اینجا بود که بی بی فرمود: اللهم عجل وفاتی سریعا، خدایا دیگه مرگ فاطمه رو برسون.
یکی هم میوه دلش امام کاظم بود فرمود: خدا دیگه مرگ موسی بن جعفر رو برسون😭😭😭چقد زود دعای آقامون مستجاب شد، آی آبرو دارا، گرفتارا، یه وقت دیدن درِ زندان باز شد چهار نفر دارن بدنی رو غریبانه از زندان بیرون میارن یه مرتبه دیدن خدایا چقد بدن آقا سنگینه😭😭😭خدایا بدنی که سالهای سال گوشه ی زندان بوده نباید اینقدر سنگین باشه، تا عبا رو کنار زدن دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پای مبارک آقا موسی بن جعفره(آی غریب آقاااااااا)
شیعیان اومدن بدن امام رو با احترام کفن کردن ، تشییع جنازه ی با شکوهی برگزار کردن اما آی کربلائیا، آی حسینیا دلها بسوزه برا جده غریبش حسین😭😭😭
وقتی امام سجاد میخواست بدن بابا رو دفن کنه صدا زد بنی اسد یه قطعه حصیر بیارید میخوام بدن بابای غریبمو کفن کنم
آخ مگر به کربلا کفن، به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب، عزیز مصطفی نبود
حسین آرام جانم حسین روح وروانم
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀
🤞🤞
بسم الله الرحمن الرحیم
#روضه_موسی_بن_جعفر_ع
مداح..حاج آرمین غلامی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*تا خبر پیچید که فردا امامتون رو آزاد میکنن، همۀ مَردم جمع شدن جلویِ زندانِ بغداد، یکی گفت: اگه آقارو ببینم دستش رو میبوسم، یکی گفت: اگه آقارو ببینم، میگم: آقا! هم من چشم انتظارت بودم و هم پدر و مادرم...اما عُمرِ پدر و مادرم کفاف نداد، به من گفتن: هر وقت آقارو دیدی سلامِ مارو به موسی بن جعفر برسون...
مَردم دیدن خیلی طول کشیده، یه عده ای نشستن، یه مرتبه دیدن در زندان باز شد، جمعیت بلند شدن، گفتن:الان امام بیرون میاد، اما دیدن چهارتا حمّال، لنگۀ یه دری رو گرفتن، از اون لنگۀ در یه سری آویزانِ،هی صدا میزنن:« هذا امامُ الرَّفَضَه »...همۀ مردم اومدن زیر لنگۀ در رو گرفتن، یه مرتبه دیدن این در خیلی سنگینی میکنه...خدایا!به ما گفتن، موسی بن جعفر این همه سال تویِ زندان بوده، حضرت ضعیف و لاغر شده، پس چرا این قدر سنگینی میکنه؟ همچین که عبا رو کنار زدن، دیدن هنوز غُل و زنجیر به دست و پایِ موسی بن جعفر...
آقا! غریب بودی،می دونم...چهارده سال زندان بودی،میدونم، دلت برا بچه هات پرپر میزد میدونم، تازیانه ات زدن میدونم، سیاه چال انداختنت، میدونم، ناسزا بهت گفتن، میدونم،عاقبت شهیدت کردن، بدنِ مطهرت رو روی لنگۀ در انداختن میدونم، بدنت رو آوردن رو پل بغداد گذاشتن اونم زیر آفتاب،میدونم...اما خبر دارم بهترین کفن هارو برات آوُردن، یعنی بدنت با همۀ صدماتی که داشت،اما بدنت رو میشد کفن کنند،من بمیرم برا اون بدنی که، هر طرفش رو که بلند میکرد، یه طرف رو زمین می موند، بمیرم برا اون بدنی که خواهر بدنِ پاره پاره رو دید نشناخت، اومد بِره سمت خیمه، شنید از حلقوم بریده یکی میگه: اُخَیَّ! خواهرم!....حسین....*
ای وای بر اسیری که از یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد
به شب نشینیِ زندانیان می خورم حسرت
که نُقلِ محفلشان دانه هایِ زنجیر است
.