eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
624 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5769210246211830969.m4a
1.15M
جشن ولادت حضرت قاسم ابن الحسن (ع) _مداح حاج آرمین غلامی -هییت انصارحیدری-ضرابی (ع)کرمانشاه @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب بلندمرتبه شاهی چنان زمین خورده که ازاصابت نیزه،سرش شد آزرده بلندمرتبه شاهی،اسیرگرگان شد میان لشگری ازنیزه ، نیزه باران شد بلند مرتبه شاهی،گلوبریده شده خبررسیده به زینب،که قدخمیده شده بلند مرتبه شاهی،میان گودال است زفرط تشنگی وخستگی،چه بی حال است بلند مرتبه شاهی،به زیرخنجربود تنی میانه ی گودال نیزه،بی سربود بلند مرتبه شاهی،فتاده براین خاک اگرغلط نکنم پیکرش شده صدچاک بلند مرتبه شاهی زاسب افتاده اگر غلط نکنم،زیرنیزه جان داده هوا ز باد مخالف،چنین شده تیره سری بریده به سوی خیام شدخیره فضای کربوبلاببین،که قیرگون گردید زاسب حضرت معشوقه، واژگون گردید تن عزیزخداگشته غرقه درنیزه سرش به شام وبه کوفه نشسته برنیزه تنش به خاک وبه خون، تاب استقامت داشت به زیرنیزه دگر،کی جدال طاقت داشت ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ درپیش چشم خواهرت درهم شدی تو با زخم‌های پیکرت درهم شدی تو وقتی که گیر افتاد بین تیر و نیزه افتاد تا بال و پرت درهم شدی تو خیلی دلت می‌خواست باشی درکنارم با حسرت چشم تر ت درهم شدی تو در قحطیِ آب اصغرت را دادی از دست پیش نگاه مادر ت درهم شدی تو آرامش اهل حرم رفتی توازدست با آهِ سرد آخر ت درهم شدی تو شمروسنان وخولی اینجا شیرگشتند بانیزه ها وخنجرت درهم شدی تو تو که تمام عمر اشکم را ندیدی اصلا نمی‌شد باورت درهم شدی تو از خیمه‌گه تا قتلگه خیلی دویدم وقتی رسیدم در بر ت درهم شدی تو زینب پس از تو پیش چشمان ونگاهت بوسدبرادرحنجر ت درهم شدی تو جسم شریفت را به تیرِ کینه بستند با حالت چون مضطر ت درهم شدی تو دیدم سرت رابین گودالی بریدند با آه آهِ خواهر ت درهم شدی تو ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب # ❤️ ♦ افتاده دست مردک پستی سرت حسین خس خس فتاده دروسط حنجرت حسین درزیرخنجرش بدنت فحش میخورد مشتی زدو همه دهنت مُش میخورد نامرده پست موی سرت راکشیده است ملعون مست بال وپرت رابریده است کشتار چلچله چقَدرباب شدحسین ازسوزتشنگی جگرت آب شدحسین اینگونه پیش دیده ی من دست و پا مزن اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن گریم برای وسعت دریای تشنه ات خواهر فدایی توو لب های تشنه ات آبی نبود درکف ودر نای تشنه ات عالم فدای آن لب عطشان و تشنه ات خونابه ی سر از دهنت ریخت یاحسین آلاله روی پیرهنت ریخت یاحسین دیدم که روی لعل لبت خیزران نشست دیدم حسین روی گلویت سنان نشست چکمه به روی پیکر تو بی امان زدند سر نیزه وحشیانه به روی دهان زدند جزخاک وخس دگر کفنت نیست تشنه لب بر جسم خویش پیرهنت نیست تشنه لب ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب ♦ وای قرص قمر م را سرگودال زدند بالگد ها دلبر م راسرگودال زدند سر زانو کمکم کرد که پیدات کنم با سره پا کمر م راسرگودال زدند چقدر یار بغل کردن تو مشکل شد بی تو ای یار سرم راسرگودال زدند آمدم با سرخون توخضابی بکنم بازهم بال وپرم راسرگودال زدند نیزه بیرون نرود از بدن بی سر تو چکنم چون جگر م راسرگودال زدند لخته ی خون به لبت کارمراساخت حسین این دم نوحه گرم راسرگودال زدند تکه های بدنت هر طرفی ریخته است همه ی دور و بر م راسرگودال زدند میروم از گردن من دفن تو برداشته اند دیده ام بال و پرم راسرگودال زدند ✅ @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم 😭 ♦ درپیش چشم خواهرت درهم شدی تو با زخم‌های پیکرت درهم شدی تو وقتی که گیر افتاد بین تیر و نیزه افتاد تا بال و پرت درهم شدی تو خیلی دلت می‌خواست باشی درکنارم با حسرت چشم تر ت درهم شدی تو در قحطیِ آب اصغرت را دادی از دست پیش نگاه مادر ت درهم شدی تو آرامش اهل حرم رفتی توازدست با آهِ سرد آخر ت درهم شدی تو شمروسنان وخولی اینجا شیرگشتند بانیزه ها وخنجرت درهم شدی تو تو که تمام عمر اشکم را ندیدی اصلا نمی‌شد باورت درهم شدی تو از خیمه‌گه تا قتلگه خیلی دویدم وقتی رسیدم در بر ت درهم شدی تو زینب پس از تو پیش چشمان ونگاهت بوسدبرادرحنجر ت درهم شدی تو جسم شریفت را به تیرِ کینه بستند با حالت چون مضطر ت درهم شدی تو دیدم سرت رابین گودالی بریدند با آه آهِ خواهر ت درهم شدی تو ✅ @majnon1396
هدایت شده از مهدےﷺیار
در قدیم یک فردی بود در همدان به نام ” اصغر آواره ” اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را میشناختند… و چون کسی را نداشت و بیکس بود بهش می گفتند اصغر آواره! انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید. تا اینجا داستان را داشته باشید! در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند. خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیبع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت…. حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج مولا علی همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم. وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند! کنجکاو شد و به سمت آنها رفت… پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید؟ یکی از کارگران گفت این اصغر آواره است! تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست…. مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید؟! حاجی گفت: مردم این فرد را میشناسید؟ همه گفتند: نه! مگه کیه این؟ حاجی گفت: این همون اصغر آواره است. مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش؟! و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی…. گفت: سالها قبل از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم…. وای اصغر آواره با وسیله موسیقیش وارد شد… ترسیدم و گفتم: یا امام حسین (ع) اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود، اگر هم اعتراض کنم مردم که تو اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیذارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخو اهم رسید… چه کنم؟! خلاصه از خجالت سرم را به پایین انداختم… اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد، زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری؟ چرا نمیزنی؟ گفت: من در زندگیم همه غلطی کردم اما جلوی اولاد حضرت زهرا (سلام الله علیها) موسیقی ننواختم… خلاصه حرمت نگه داشت و رفت… اونروز تو دلم گفتم: اربابم حسین (ع) برات جبران کنه، حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشییع جنازه اصغر آواره و خدا خواسته حاجی عنایتی بهانه ای بشود برای این امر؛ خلاصه با عزت و احترام مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند… این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد هر چقدر می شکنیم باز نمک میریزد 🌹کانال داستانهای جذاب و کوتاه سخنرانی🌹 https://eitaa.com/joinchat/3945857070C4755270547
✴️واحدسنگین جدید....لطمه زنی..۲ ✴️ وفات حضرت خدیجه.. ع. ✴️بسیار زیبا.... . ______________________________ بند اول.. همه آرامشِ دنیامی مادر توتنها ذكره رو لبهامي مادر دوسِت دارم هميشه وبه هرجا چون توهمه کس ِ بابامی مادر مادرم خديجه..مادرخديجه.... _____________________________ بند دوم مادرم كناره تومن آرومم الهي يه روزي بي تونمونم نروكه فقط تونوره چشامی مادرم بهترینه لحظه هامی مادرم خدیجه.مادرخدیجه..۲ __________________________ بندسوم.. مرو که بی توقلب من میگیره دخترت بعدتوبه غم اسیره فدای اون دلِ زارت بشم من كه ازغصه هاي زمونه سيره مادرم خديجه..مادرخديجه.٢ التماس دعا 📕📕سبک وشعر.. ____آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)... 🌸🍃 🌹
پرستوی شکسته پر سفرمیری منم ببر تمام دلخوشی من مرومادر مرو مادر مرو مادر -2 زداغت بیقرارم من به جزتوکس ندارم من مرو ای مادر زهرا زدیده اشگبارم من مرو مادر -2 بسوزد شمع جان من که خون از دیده میریزد زداغ رفتنت مادر که فریاد از دلم خیزد مرو مادر -2 شکسته قلب بابایم نظر کن بر دل زارش دل زارش شده خسته بیا ای نازنین یارش مرو مادر -2 -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
ماه خدا: ✴️واحدجدید....لطمه زنی..۴. ✴️ وفات حضرت خدیجه.. ع. ✴️بسیار زیبا.... . ______________________________ بنداول خدیجه..ای مه بدره خانه ام خدیجه..توشمع ومن پروانه ام خدیجه..مروتوازکاشانه ام خدیجه.مگرزتوبیگانه ام بانوی مصطفی .یا ام المومنین. گریان تو شده.امیرالمومنین یا ام المومنین.یاخدیجه مدد...۲ ____________________________ بند دوم خدیجه.گرده تومیگردد فلک خدیجه.حق خورده باعشقت محک خدیجه..مکن مراتنها ...مرو خدیجه...ای صاحب باغ فدک مظلومه بوده ای.شکوه بنموده ای دیگرازغصه ها.بانو آسوده ای یا ام المومنین.یاخدیجه مدد۴ ___________________________ بندسوم واویلا.فاطمه بی مادرشده واویلا.عمره خدیجه سرشده واویلا.شده محمدبی همسر واویلا.دیده ی حیدر ترشده دارد زهرانوا.باذکره ابتا برسینه میزند .دختره مصطفی یا ام المومنین.یاخدیجه مدد.۲ ______________________________ التماس دعا.. 📕📕سبک وشعر.. ____آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)... 🌸🍃 🌹
✴️شورجدید....لطمه زنی..1 ✴️ وفات حضرت ام المومنین خدیجه ی کبری.. س. _______________________________ بنده اول ام ُالمومنین.ذکره توعبادته. ام ُالمومنين.كاره توشفاعته ام ُالمومنين .ياخديجه مدد عشق تو چقدر.بی بی ..بی نهایته _ای بانو..مادره بی نظیره ما ای بانو.. ای سلطان وامیره ما ای مادره محزون و دلگیره ما خدیجه..۲.. ام المومنین......۳ ______________________________ بنده دوم.. امُ المومنین .دربسترنشست ام المومنين.درغمها گسست ام المومنین .دردش شد دوا ازاین عالمین.چشم ودیده بست یاره ختم المرسلین مادر مرو کعبه ی روح الامین مادرمرو ای ام المومنین مادر مرو.. خدیجه ام المومنین..س...۳ ___________________________ بندسوم... امُ المومنین. گفتا فاطمه باتو دخترم .دارم زمزمه بگوباپدر .من بی کفنم عمرمن شده .روبرخاتمه غصه نخور جونم فدات خودم میشم نذر چشات آخر اومد کفن برات خدیجه.۲..ام المومنین..س...۳ 📕📕سبک وشعر.. ____آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)🌸🍃 🌹
ماه خدا: ✴️واحدسنگین جدید....لطمه زنی.. ✴️ وفات حضرت خدیجه.. ع. ۶.. ✴️بسیار زیبا.... . ______________________________ بند اول... ملیکه ی هفت آسمون .دست قضا برتونوشت ای همسر ه پاک نبی.خداگلم ازتوسرشت ای هستی حیدر..مادره گلها ای اختره دریا ای کشتی احمد.دربین طوفانها شده ای تنها.. خدیجه ام اُلمومنین..۳ ____________________________ مادر ه زهراخدیجه.نام توذکره هرلب است بردن ِنام توبانو.اوج مناجات شب است اي مادره زهرا..اي ماه دلخون.اي بهتر ازجونم اي مادره زهرا..پیشم بمان.رحمی به دلِ خونم خديجه ام ُالمومنين..٣ ______________________________ التماس دعا 📕📕سبک وشعر.. ____آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)... 🌸🍃 🌹
داروندارحضرت طاها سفرکرد بانوی دین تاج سر دنیاسفرکرد روح خدیجه تابه اَوْاَدْنا سفرکرد آن دائم الْاِنفاق تاعقبی سفرکرد ای مادربا غیرت زهرا خدیجه اندوه وغم از دوش پیغمبرخریدی مال ومنالت دادی و دلبر خریدی ازلطف پیغمبرچنین کوثر خریدی همراه زهرارتبه ی مادر خریدی تنها مقام تو بوَد والا خدیجه امشب دگراین رشته را ازهم گسستی تا لحظه ی آخرسره عهدت نشستی بت های یثرب را تو ای بانوشکستی در عهد بتهای زمان حق می پرستی کردی به راه حق فدا جان را خدیجه بانو تو افغان در رهِ اسلام دیدی از مردمان این دیاردشنام دیدی غیبت تو از زن های نافَرجام دیدی زشتی هر حرف بد از اقوام دیدی آخربریدی دل تو از دنیا خدیجه او تا سحر مشغول تسبیح و دعابود تنهاطرفدارِ زنِ دین خدابود اوحامی دین نبی مصطفابود مادر بزرگِ خاندان هَلْ اَتابود شیدای دین احمدی هر جا خدیجه در پای آیینت توماندی ایستاده باشدمقامات تو مِعْراجُ السَّعاده عشق تودرجان نبی باشدچو باده زهرابه بالین سرت ،سر رانهاده جاری شده اشگ دوچشمش با خدیجه گرکه توباشی، شان دختر پایدار است گرکه توباشی خانه دل استوار است گرتونباشی، روز روشن شام تار است بانو دوچشم دختر تو بی قرار است زهرا زبعدت می شود تنها خدیجه ازاین جدایی میرسد سوزصدایی ازتو نمی آید صدای ربنایی بانو نمی آید زتو دیگرنوایی زهراشده گریان زهجرانت کجایی چشم نبی گردیده چون دریا خدیجه براز داغ تو برجان عالم غم نشسته زهرا زهجران تودر ماتم نشسته هجران به قلب وسینه خاتم نشسته گرده توای بانوچنین مَحرَم نشسته اما فغان از روز عاشورا، خدیجه 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)
✴️واحدسنگین جدید....لطمه زنی.. ✴️ وفات حضرت خدیجه.. ع.. ۳.. ✴️بسیار زیبا.... . ______________________________ بنداول مصطفی بارفتنت .زارومضطرشد رفتنِ توقاتل ِ جان ِدخترشد تنهاتوبودي..ياره تنهايي مادرتوبودي.شوره شيدايي. ياخديجه مادرم.مادرم مادر.. _______________________________ بند دوم مادره بشكسته دل.مادره خسته میروی ازپیش من .دلبره خسته ذکرتومادرشدجنون من نام تو ورده این زبون من یاخدیجه مادرم..مادرم مادر.. ___________________________ بندسوم.. ماهمه سینه زنیم .برتو ای بانو مست وخونین بدنیم.برتوای بانو ماه محمد برتوگریانم در روضه امشب برتومهمانم. خدیجه مادر..مادرم مادر..۲ 📕📕سبک وشعر.. ____آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)... 🌸🍃 🌹
به اشگ دیدگان آنشب دل تنگی روایت کرد خدیجه باتو ای اسما درآنشب یک وصیت کرد ببر اسماپیامم را برای احمدمختار بگوقران بخواند در کنارتربتم دلدار بهارعمر من اسما به پایان میرسد امشب خوشم زیرا که روح من به جانان میرسدامشب به ناموس خدا اسما زبعده من تویاور باش برای دخترم زهرا زبعده من تومادر باش عروسی شب زهرابه جای من ببوس اورا سلامم را رسان بر او تومادر باش بر زهرا -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
✴️واحدسنگین جدید....لطمه زنی.. ✴️ وفات حضرت خدیجه.. ع. ۵. ✴️بسیار زیبا.... . ______________________________ بانو..رنگ وبوی خانه ام بودی بانو..دلبره کاشانه ام بودی بانو..هستی وجان نبی بودی بانو.. رفتی وبی من تو آسودی اُمِ زهرايي.خديجه جان٣ _____________________________ بند دوم بانو .توفقط ماه نبي بودي بانو.محرم آه علي بودي بانو.تو دراين غربت وانفسا بانو.داغ جانكاه نبي بودي اُمِ زهرايي خديجه جا ن _______________________________ بندسوم بانو.اي بهاره مهربان من بانو.اي تو آرامش جان من بانو.توكه معني وجود هستي بانو.عصمت حي ودود هستي اُمِ زهرايي خديجه جان..٤ ____________________________ 📕📕سبک وشعر.. ____آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)... 🌸🍃 🌹
بین این شهرفقط بال و پر م خدیجه بود همه آرامش جان و جگرم خدیجه بود معصیت ریشه ی ایمان بشرراسوزاند به درخت آرزوها ثمر م خدیجه بود یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟! جزعلی مرتضی دور و برم خدیجه بود دیر شد، آخرِ عمری به خودم میگفتم وسط معرکه دیدم سپر م خدیجه بود همه ی دار و ندار دل شیدای من است همچو قطره به سره چشم ترم خدیجه بود من که عمری به تومانوس شدم ای بانو مرو ای عشق نبی چون ثمر م خدیجه بود دلخوشت بوده ام و حال مکن تنهایم به جهان مونس چشمان تر م خدیجه بود بی سبب نیست به لب نام تورا می خوانم به سرم شور وهوای دلبرم خدیجه بود هر شب ای بانودلم سوخت از آن روزی که بی کس وتنها همه بال وپرم خدیجه بود دوری ورفتن تو با دل من کاری کرد که شدم بی کس وتنهاثمرم خدیجه بود روزی خانه من بود ولی شکرِ خدا باوفاترزهمه در نظرم خدیجه بود دختری موی پریشان شده از رفتن تو مادری خوب برای دخترم خدیجه بود نیستی تاکه کنی دخترخود راتوعرروسِ ناله ای در دلِ خون غوطه ورم خدیجه بود -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) اشعار مجنون کرمانشاهی (آرمین غلامی)
4_606465024466092050.amr
109.2K
✴️واحدسنگین جدید....3 ✴️ وفات حضرت ام المومنین خدیجه ی کبری.. س.
4_606465024466092053.amr
119.6K
✴️واحدسنگین جدید....4 ✴️ وفات حضرت ام المومنین خدیجه ی کبری.. س.
4_606465024466092054.amr
90.3K
✴️واحدسنگین جدید....5 ✴️ وفات حضرت ام المومنین خدیجه ی کبری.. س.
4_606465024466092051.amr
70.7K
✴️واحدسنگین جدید....لطمه زنی..2 ✴️ وفات حضرت ام المومنین خدیجه ی کبری.. س.
4_606465024466092055.amr
93.2K
✴️واحدسنگین جدید....6 ✴️ وفات حضرت ام المومنین خدیجه ی کبری.. س.
4_606465024466092052.amr
97.1K
✴️شورجدید....لطمه زنی..1 ✴️ وفات حضرت ام المومنین خدیجه ی کبری.. س.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(فوق العاده تاثیر گذار) ══❇️◁ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽﺷﻮﯼ ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﻗﺒﺮ " ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ " ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﮐﻨﯽ . ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ ﮐﻴﺴﺖ؟ ══❇️◁ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺮ ﻭ ﻓﺮﺗﻮﺕ، ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﺷﺒﻬﺎﯼ ﺟﻤﻌﻪ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ (ﺑﻪ ﻧﻮﺑﺖ) ﺑﺮﺩﻭﺵ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ؛ ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺍﺫﯾﺖ ﻣﯽ ﺷﺪ . ══❇️◁ﯾﮏ ﺷﺐ ﺟﻤﻌﻪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺑﺮﺩ، ﺩﺭ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﭘﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺕ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﯿﺎ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﻫﻔﺘﻪ ﺑﻪ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻣﻮﻻ ﻭ ﺁﻗﺎﻳﻢ ﺍﻣﺎﻡﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﺒﺮ ══✴️◁ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﮐﻤﺮ ﺭﻧﺞ ﻣﯿﺒﺮﺩ ﺑﻪ ﺭﺳﻢ ﺍﺩﺏ ﻣﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺭﺍﻫﯽ ﺣﺮﻡ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺩﺭﺩ ﺑﻪ ﻧﺠﻮﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ : ﺁﻗﺎ ﺁﯾﺎ ﺍﯾﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻗﺒﻮﻝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟ ﺁﯾﺎ ﺍﻳﻦ ﺧﺪﻣﺖ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﺣﻤﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﯾﺎ ... ؟ ══✴️◁ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻧﯿﺰ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺦ ﮔﻮﺵ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﮔﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍﺯ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﮐﻪ : " ﺍﻟﻬﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﯾﻦ ﺯﺣﻤﺖ ﻭ ﺧﻮﺑﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﺪ ﻣﺎﺩﺭ" ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﻀﺠﻊ ﺷﺮﯾﻒ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻝ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺳﻼﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﻤﺎ ══✴️◁ﻣﯽﮔﻮید: " ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏ‌ﯾﺎ ﺍﺑﺎﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ " ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺷﻨﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺍﺧﻞ ﺿﺮﯾﺢ ﻣﻄﻬﺮ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺑﺲ ﺩﻝ ﻧﻮﺍﺯ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ: " ﻭ ﻋﻠﯿﮏ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﯾﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ " ══💟◁ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺮﺧﯽ ﻋﻠﻤﺎ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﯽ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺳﻼﻡ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﻧﺪ . ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺠﺎﺏ (ﯾﻌﻨﯽ ﺍﺟﺎﺑﺖﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ آﻗﺎ) ﻧﺎﻣﻴﺪﻧﺪ . ══💟◁ﺳﺎﻟﻬﺎ ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻓﺖ، ﺑﻪ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭ ﻣﺤﻞ ﻓﻌﻠﯽ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﻨﮏ ﻫﺮﮐﺲ ﺍﺯ ﺗﻞ ﺯﯾﻨﺒﯿﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺣﺮﻡ ﺷﻮﺩ، ﻻﺟﺮﻡ ۲ ﺑﺎﺭ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪﮐﺮﺩ ══💟◁ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﻮﺟﻪ ﺍﺋﻤﻪ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﻋﻠﯿﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﯾﺪ، ﺍﺩﺏ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ( ﺯﻧﺪﻩ ﯾﺎ ﻣﺘﻮﻓﯽ ) ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﮑﻨﻴﺪ. ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻭ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺑﺨﯿﺮﯼ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺍﻣﻮﻥ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﻗﯿﺪ ﺣﯿﺎﺕ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺎﺩﯼ ﺭﻭﺣﺸﻮﻥ ﺻﻠﻮﺍﺕ. 🌷
علامه مجلسی ره: عمویی به نام بن نوفل داشت که کتب آسمانی را خوانده بود و یک عالم مسیحی بود که صفات پیامبر آخر الزمان را می دانست او می دانست آخر الزمان با قریش ازدواج خواهد کرد که تمام اموالش را به شوهر انفاق می کند و در تمام امور او را یاری خواهد کرد. ورقه می دانست که در مکه بانویی به ثروت خدیجه وجود ندارد لذا امید داشت که آن بانو خدیجه باشد و همیشه به او می گفت ای به زودی متصل به مردی می شود که اشرف اهل زمین و آسمان است🌹 بحار الأنوار ج 16 ص21
الله_الرحمن_الرحیم 📲 🔴🔴🔴 #۳مجلس روضه، ام المومنین حضرت خدیجه ی کبری درکرمانشاه 🔴🔴🔴 وَ هَلِ الدّینُ اِلَّا الْحُبُّ کبری _س کبری_ع مداح _حاج آرمین غلامی یکشنبه ۱۴_اردیبهشت ماه، از راس ساعت ۴:۳۰عصر خیابان سراب ،کوی دلگشایی،بدعوت کرم(ویژه خواهران) ___ یکشنبه ۱۴_اریبهشت ماه، همراه بانمازمغرب چهارراه جوانشیر، تکیه مرشدنجف ساعت۹:۳۰ شب،_خیابان سراب،کوی دلگشایی ❌❌❌ ❌❌