eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
614 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه علی.ع۲.mp3
3.18M
بسم الله الرحمن الرحیم (نوحه امام علی ع) ‏(شب بیست و سوم رمضان) ..حاج آرمین غلامی سوم حیدر شد،جان ما بر لب شد از غم داغ پدر(خونجگر زینب شد)۲ بزم غم در همه جا از غم او برپا شد در جنان خونجگر از داغ علی زهرا شد یا علی یا حیدر یا حیدر یا حیدر۲ سوم حیدر شد،زینبین می گریند حسن و عباسش(با حسین می گریند)۲ می زند بر سر و سینه ز غم ام کلثوم بهر بابای غریبش که بود او مظلوم یا علی یا حیدر یا حیدر یا حیدر۲ سوم حیدر شد،کوفه غرق ماتم ذکر لب هاش شده(حسنش از این غم)۲ گرچه در باغ جنان جای تو عالی باشد بین خانه پدرم جای تو خالی باشد یا علی یا حیدر یا حیدر یا حیدر۲ بر غریبی امشب،روح تقوا گرید قامت خم زینب(بهر بابا گرید)۲ از غم داغ علی بزم عزا شد خانه از غم داغ پدر خانه شده غمخانه یا علی یا حیدر یا حیدر یا حیدر۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه علی.ع۱.mp3
3.43M
بسم الله الرحمن الرحیم (نوحه امام علی ع) ‏(شب بیست و سوم رمضان) .حاج آرمین غلامی بعد حیدر از غم او خون بگرید مجتبی خانه ی حیدر پس از حیدر شده بزم عزا کوفه شد ماتمسرا۲ بعد حیدر داغدار نور دیده گشته اند زینب و کلثوم او قامت خمیده گشته اند کوفه شد ماتمسرا۲ شد سه روز از رفتن او خون بگرید نور عین از غم داغ پدر زینب بگرید با حسین کوفه شد ماتمسرا۲ ام کلثوم در عزا بنشسته و جان بر لب است خونجگر از داغ بابا خواهر او زینب است کوفه شد ماتمسرا۲ مسجد کوفه پس از حیدر دگر گشته خموش ناله ی طفل یتیم دیده تر آید به گوش کوفه شد ماتمسرا۲ از غم داغ علی کوفه شده ماتمسرا همره زینب حسین او نشسته در عزا کوفه شد ماتمسرا۲ @
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه حضرت علی اکبر.ع.mp3
2.73M
روضه ی اکبر(ع) .حاج آرمین غلامی یکی از اون صحنه هایی که ابی عبدالله نتونست باور کنه،نوشتن:" فنظر الیه نظراً مُتحیرا " اونجایی بود که رسید بالا سر علی اکبرش،دید یه بدن تیکه تیکه داره دست و پا میزنه،دید این بچه پاهاش رو داره رو زمین میکشه،هر کاری کرد باور کنه این جوون خودشِ،اگه علی اکبر منی،پاشو بابا!...پاشو یه بار دیگه برام اذون بگو بابا...حسین.... یه جای دیگه رو برات بگم،برا سکینه اتفاق افتاد،نتونست باور کنه،اومد تو گودال،دید عمه اش یه بدن رو بغل کردِ،عمه این بدن کیه داره می بوسی؟ تا گفت:این بدن بابات حسینِ،این بچه یه خوردرفت عقب،اگه بابامِ،چرا لباس تنش نیست؟چرا سر نداره؟کی رگاش رو پاره کرده؟بگو:حسین.... دو تا از کربلا گفتم یکی تا از شام بگم،دوتا کربلا رو میتونی تحمل کنی،اما شام رو نمیدونم،یه صحنه ای که زینب دید و نتونست باور کنه،اونجایی که دید دارن با چوب خیزران میزنن به لب و دندان برادر...، کی دلش میاد؟باور نمیکنم جلو چشم زینب،با چوب خیزران بزنن،حسین....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه زهرا.س..۲.mp3
794.9K
‍ 🍂🍁 # روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ ۲۳رمضان ، _ حاج آرمین غلامی🍁🍂 ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ روضه حضرت زهرا(س) *اما زهرا بین در و دیوار قرار گرفت،فاطمه رو توی کوچه ها زدن،مادر مارو تنهایی،نه یک نفر،نه دو نفر..بی بی جان!کسی به شما جسارت نکرد،ولی مادر مارو جلو چشم علی زدن...سیلی زدن...تازیانه زدن...وای....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه علی.ع..۱.mp3
2.73M
🤞🤞متن روضه شام غریبان امیرمومنان علی علیه السلام .حاج آرمین غلامی 👇👇
🤞🤞متن روضه شام غریبان امیرمومنان علی علیه السلام .حاج آرمین غلامی آمدم مـــــن بــــــر در احـسان تو من گدایم مـن گدا، دستم بگیر یــــــــــا علی مرتضی دستم بگیر تــــــا نیفتــادم ز پا دستم بگیر گر بدم من دوست می دارم تو را ای شـه مــلک ولا دستم بگیر در دم مُــــــــردن به فریادم برس پا بنه بـر سر مرا، دستم بگیر من ز مرگ و برزخم در وحشتم  یاری یم کن از وفا دستم بگیر دردمـــندم، مـــستمندم، مضطرم ای شـه مشکل گشاه دستم بگیر وقتی امام حسن (ع) و امام حسین (ع) از تشیع جنازه پدر بزرگوارشان امام علی (ع) باز می گشتند به خرابه ای رسیدند، در این خرابه بیماری افتاده بود و ناله می کرد. آن دو بزرگوار به خرابه رفتند و سر بیمار را که پیرمردی علیل بود به دامان گرفته و احوالش را پرسیدند. پیرمرد گفت: در این دنیا هیچ کس به فریاد ما نمی رسد، مگر یک نفر که به اینجا می آمد و در دهان من غذا می گذاشت، اما اکنون سه روز است که او به اینجا نیامده و من گرسنه و تشنه هستم. فرزندان امام علی (ع) فرمودند: آیا او را می شناختی؟ پیرمرد جواب داد: من کور هستم اما روزی از او پرسیدم: آقا اسم شما چیست؟ فرمود: من بنده خدا هستم. فرزندان امام علی (ع) پرسیدند: آیا نشانه ای از او به خاطر داری؟ پیرمرد جواب داد: هر گاه آن بزرگوار در خرابه ذکر خداوند را می گفت تمام سنگ و کلوخ و دیوار اینجا او را همراهی می کردند و خداوند را تسبیح می گفتند. در این موقع صدای گریه امام حسن (ع) بلند شد و فرمودند: او پدر ما امام علی (ع) بود که ما اکنون از تشیع جنازه او می آییم. بیمار با شنیدن این خبر گریان شد و التماس کنان عرض کرد: ای آقازاده ها بر من منت بگذارید و مرا بر سر قبر او ببرید. فرزندان امام (ع) او را بر سر قبر امام (ع) بردند. پیرمرد آنقدر بر سر قبر امام (ع) گریه کرد تا جان از بدنش خارج شد. یه پیرمرد نابینا جابر بن عبدالله انصاری هم آمد کنار قبر ابی عبدالله، عطیه می گوید تا گفتم مقابل قبر حسینیم سه مرتبه صدا زد "حبیبی یا حسین" از هوش رفت. به هوش آمد گفت حسین جان چی شده که جواب دوست خودت را نمیدی؟ جابر یک وقت به خودش خطاب کرد، جابر عجب توقعی داری!؟ چگونه جواب بده کسی که بین سر و بدنش جدائی افتاده است. حسین .... جابر مشغول عزاداری بود، یک وقت دید صدای قافله ای می آید. ز جا، برخیز جا بر عاشق فرزانه می آید قدم از خانه بیرون نه که صاحب خانه می آید یا الله زینب آمد کنار قبر حسین ... بردار بلند شو که زینب را دیگر نمی شناسی ... حسین .حاج آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا