روضه شب جمعه....mp3
6.1M
#مناجات_با_امام_حسین_ع
#شب_جمعه
#مداح..حاج آرمین غلامی
#پنجشنبه۶/اردیبهشت ۱۴۰۳
کرمانشاه،حسینیه شاملو👇👇
#مناجات_با_امام_حسین_ع🤞🤞
#شب_جمعه
#مداح..حاج آرمین غلامی
هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر به جز این حسرت دیگر نخورد
پدرم گفت به من ، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد
گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد
هر کس که عمر خویش را با عشق سر کرد
از اول عمرش هوای دردسر کرد
من به کسی از گریه ام چیزی نگفتم
یک شهر را چشمان سرخم با خبر کرد
حتما سرم را می گذارند زیر پایش
از کوچه ما هم اگر روزی گذر کرد
هر چه من کمتر برایش کار کردم
مزد مرا هر روز اما بیشتر کرد
اینبار هم دیر آمدم، روضه ولیکن
مثل همیشه چشم من را زود تر کرد
اینجا ادای گریه را هم میپذیرند
هرکس نشد مهموم در روضه ضرر کرد
هرچند ما را عشق او دیوانه کرده
مهر علی اکبرش دیوانه تر کرد
جان داد وقتی باغبان خسته فهمید؛
یک لشکر از روی گل باغش گذر کرد
#شاعر:مرضیه نعیم امینی
*اون مداح از مازندران راه افتاد. خودشو رسوند کربلا. همچین که چند فرسخی حرم رسید؛ دفتر شعرشو درآورد. گفت باز میکنم؛ هرچی اومد میخونم. تا دفتر رو باز کرد روضه علی اکبر علیه السلام اومد. شروع کرد روضه رو بخونه و وارد حرم بشه..شب تو عالم رؤیا خواب ابی عبدالله رو دید. دو سه تا چیز بهش فرمود. اول بهش فرمود:«سلام ما رو به چایی ریز هیئتتون برسونید. ما حواسمون به همه هست.» آی اونایی که برا ابی عبدالله(ع) کار میکنید! هرکی یادش بره؛ مادرش یادش نمیره. قیامت که میشه همه تونو با اسم صدا میزنه. میگه تو بیا. تو بیا. روایت میگه:« مثل مرغی که از لابه لای سنگ ها دونه رو پیدا میکنه و جدا میکنه یکی یکی گریه کن های حسینشو جدا میکنه. میگه تو بیا... تو برا حسینم گریه کردی.»
ملائکه میان عرضه میدارن:« بی بی جان! بهشت رو برای شما آذین بستن. شما قدم تو بهشت بگذارید.» میفرماید: من پامو تو بهشت نمی ذارم تا تک تک گریه کن هام نرن من نمیام.
نکته ی آخری که أبی عبدالله به اون فرد مداح فرمودند این بود:« فلانی! دیگه اگه شب جمعه زائر ما شدی تو حرم ما اومدی روضه جَوون ما رو نخون. چرا آقا جان؟ نکنه بی ادبی کردم.فرمودند:« نه. شب های جمعه مادرمون فاطمه مهمون ماست. مادرِ ما طاقت این روضه رو نداره.»
من اینجوری فهم کردم از این جمله: کسی که خودش درد پهلو کشیده باشه می فهمه....*
↫
🤞🤞*روضۂ دفتری امام حسین(ع)مخصوص شب جمعه
#مداح.حاج آرمین غلامی
*ای که بر دلها امیری یا حسین*
*آگه از ما فی الضَمیری یا حسین*
*اسم توشیرین ترین ذکر دل است*
*تو کریمی تو مجیری یا حسین*
*هر کجا در غفلت و وقت گنه*
*وای اگر دستم نگیری یا حسین*
*بدترین عبد خدا را که منم*
*تو به خوبی می پذیری یا حسین*
*با همان دستی که انگشتی نداشت*
*کی شود دستم بگیری یا حسین*
*◾شب جمعه س ، شب زیارتی آقا اباعبدالله ست، آسمان هم در این ساعت برا ابا عبدالله گریه میکنه، پیغمبر فرمود: فاطمه جان همه چشم ها در قیامت گریانند غیر از اون چشمی که بر حسین تو گریه کنه، وقتی جبرئیل خبر شهادت اباعبدالله رو به پیغمبر دادهمون لحظه ی ولادت، پیغمبر گریه کرد، دستور آمد این و باید به مادرش فاطمه هم بدی، کدوم فاطمه؟* *همون فاطمه ای که حسینو به سختی به دنیا آورده ، تا پیغمبر به فاطمه خبر داد دخترم این بچه ای که تازه از تو بدنیا اومده این* *فرزندت رو در کربلا غریبانه میکُشن(بَکَت فاطمةُ بُكاءً شديدا) ان شاءالله بی بی دو عالم شفاعت همتون رو بکنه ، میگه اینا مجلس روضه حسینمو ترک نکردن، نذاشتن مجلس حسینم بی رونق باشه ، تا زهرا گریه کرد همون جا پرسید: بابا روزی که حسینمو میکُشن شما زنده اید یا نه؟ فرمود نه دخترم ، منِ مادرش هم هستم یا نه ؟ نه دخترم ، باباش علی هست یا نه ؟ نه دخترم ، گریه زهرا بیشتر شد😭 عرضه داشت اگه ما نیستیم پس کی بر حسینِ من گریه میکنه؟ کی بر حسینم عزاداری میکنه؟ فرمود: دخترم غصه نخور امتی میان نسل به نسل بر حسین تو زار میزنن، گریه می کنن😭 عزاداری میکنن تا این بشارت رو داد گُل لبخند بر چهره فاطمه نقش بست، پیغمبر فرمود: زهرا جان باید یه قولی بدی بابا چه قولی ؟ دخترم تو باید از زنهای گریه کنشون شفاعت کنی منم قیامت از* *مردهاشون شفاعت کنم... یعنی با این گریه تو مشمول شفاعت پیغمبر و فاطمه ای، آماده ای یا نه بریم گودال قتلگاه... یه نگاه کرد دید همه یاراش رو زمین افتادن خسته شد، تکیه به نیزه زد بلکه لحظه ای استراحت کنه یه نانجیبی چنان با سنگ به پیشانی حضرت زد خون تمام پیشانی رو فرا گرفت (شهدا هم دارن با ما گریه میکنن)😭 ابا عبدالله هر چه کرد نتونست خون پیشانی رو بند بیاره عبا رو بالا زد بلکه بتونه خون پیشانی رو بند بیاره اینجا سفیدی سینه ی حسین نمایان شد... یه ظالمی با تیر سه شعبه چنان به قلب حسین زد ، دیگه نتونست تیرو بکشه بیرون ، خون داره فواره میزنه😭 اینجا اباعبدالله میگه بسم الله و باالله و عَلی مِلَّةَ رسول الله ،دیگه نتونست دوام بیاره چنان با صورت به زمین افتاد همه بگید یا حسین😭😭😭*
*با همین حال خوشت شب زیارتی اباعبدالله ست حالا که چشمت گریان شده امام صادق(ع) فرمود: اباعبدالله به گریه کن هاش نظر میکنه ، الان ابا عبدالله داره به تک تکمون نظر میکنه ، فرمود: اثر این نظرِ حسینم اینه که بر گریه کناش خودِ حسین استغفار میکنه، حالا* *میخوای نامتو جزو زائرینش هم بنویسن یا نه ؟ به نیابت همه شهدا بلاخص شهدای گمنام، شهدای مدافع حرم اموات جمع وبانی عرض سلام کن از همه التماس دعا:*
*دست ادب به سینه بزن*
*السلام علی الحسین*
*وعلی علی بن الحسین*
*وعلی اولاد الاحسین*
*وعلی اصحاب الحسین(ع)*
#روضه_شب_جمعه
روضه حمزه،عبدالعظیم.ع....mp3
6.79M
بسم الله الرحمن الرحیم🤞🤞
باهم زمزمه می کنیم
#روضه و توسل جانسوز _ شهادت #حضرت عبدالعظیم الحسنی و #حضرت حمزه سیدالشهدا سلام الله
#مداح..حاج آرمین غلامی
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
♦️بوی حسین میدهد این کربلای تو
♦️یا سید الکریم که جانها فدای تو
♦️شد چشم شیعه غرق به خون در عزای تو
♦️در شهر ری که همچو بهشت است در زمین
♦️بر روی خاک تیره نهان شد لقای تو
♦️از جور معتصم چه کشیدی که از وفا
♦️دلهای عاشقان شده خونین برای تو
♦️چون آستان توست کلید بهشت ما
♦️قربان گنبد و حرم باصفای تو
♦️هدیه به زائر حرمت اجر نینواست
♦️بوی حسین میدهد این کربلای تو
♦️ای نور چشم فاطمه و پورمجتبی
♦️دست همه به دامن لطف و عطای تو
♦️بیچارگان به سمت حریم تو رو کنند
♦️چون جود مجتباست عیان از سخای تو
♦️دشمن نمیرود ز حریم تو ناامید
♦️محروم کی شود ز درت آشنای تو
♦️گرچه بهشت روی زمین گشته شهر ری
♦️ویرانه هست باز بقیع نیای تو
♦️آتش به جان ما زدهای، درد و ای دریغ
♦️گم گشته قبر مادر نیلی لقای تو
♦️با ما بخوان دعای فرج سید الکریم
♦️بهر ظهور مهدی آل عبای تو
⬅️فرمود هر کسی عبدالعظیم الحسنی رو زیارت کنه کَمَن زارَ الحُسَین(ع) بِکَربَلا ... آقاجان ... آبرویِ شهرُ دیارِ ما شمایید ...قبلۀ پایتختِ ما شمایید آقا ... یاسیدالکریم ، اما امروز ، روزِ شهادتِ سیدالشهداءِ اُحد ، حمزۀ سید الشهداست ... انقدر پیغمبر گریه کرد برایِ حمزه ... (اجازه بدید من دیگه شعر نخونم ، روضه بگم ، همه گریه کنیم ...) ان شالله دستِ جمع بریم اُحد کنارِ پنجره هایِ اُحد اونجا زیارت کنیم ...
جنگِ اُحد تمام شد،پیغمبر فرمود کیه منو از عموم حمزه خبری برساند،همه سر به زیر انداختن،می دونستن حمزه به شهادت رسیده ... راه افتادن بینِ کشته ها تا رسیدن بالایِ سرِ حمزۀ سیدالشهدا (یاالله) چشمِ پیغمبر به بدنِ حمزه افتاد،دید این بدن رو پاره پاره کردن ...سینۀ مبارکش رو شکافته بودن،لبها رو بریده بودن،گوش ها رو بریده بودن ... اولین بدنی هست که تو اسلام پاره پاره کرده بودن و مُثله کرده بودن ... پیغمبر کنارِ بدن نشست شروع کرد بلند بلند گریه کردن ... یکی صدا زد یا رسول الله عمۀ بزرگوارتون ، صفیه خانم داره میاد ... به عجله پاشد ، فرمود جلوش رو بگیرید ، نزارید بیاد ... با این که فاطمه همراهیش می کرد ، قولِ پیغمبر رسید ، صفیه خانم برگشت،رسولِ خدا فرموده شما رو برگردانیم،شروع کرد گریه کردن ... پیغمبر آمد ، افتاد به پایِ پیغمبر ... رسول خدا اجازه بده من یه بار برادرم رو ببینم،انقده اصرار کرد ... انقده گریه کرد پیغمبر اجازه داد ... فرمود یه عبا رو بدنش بندازید پاهاش رو با خارِِ بیابان پوشاندن ، خواهر اومد کنارِ بدن ... اجازه بدید صورتِ برادرم رو ببینم ... آخ گوشۀ عبا رو کنار زدن ... چشمش افتاد به بدنِ پاره پاره ...مُثله شده ... به ناگاه صیحه ای زد ، زمین افتاد ... زن ها دورش رو گرفتن ... فرمود رسولِ خدا ، نگفتم خواهر برادر رو نمی تونه اینگونه ببینه ... ببریدش ....
اما با احترام بردنش،زن ها با احترام صفیه خانم رو بردن،دیگه کسی تازیانه نزد ... دیگه کسی لگد نزد ... دیگه کسی قلافِ شمشیر نزد ... کعبِ نی نزد ... (حالا می خوای روضه بخوانم ..(
اومد کنارِ بدنِ حسین،یه نگاه کرد به بدنِ پاره پارۀ برادر ... یارسول الله گفتی خواهر طاقت نداره برادر رو اینگونه ببینه ...
کجا بودی کربلا، بدن قطعه قطعه ی امام حسین (ع) را می پوشاندی که زینب (ع) بدن را با آن وضع نبیند. آمد کنار بدن برادر، دید بدن برادر قطعه قطعه شده و سر در بدن ندارد ...یاحسین