کرامت امام صادق.ع..۱.mp3
2.44M
بسم الله الرحمن الرحیم
#کرامات امام جعفرصادق علیه السلام
#باطل کردن سحر ساحران
مداح..حاج آرمین غلامی
محمد بن سنان می گوید: منصور دوانیقی لعنه الله علیه هفتاد مرد از شهر کابل را فراخواند
او با وعده های بسیار آن ها را تحریک کرد تا با انجام سحرهای خود امامجعفر صادق علیه السلام را مبهوت و مقهور خود سازند. ساحران به مجلسی که منصور دوانیده لعنه الله علیه فراهم کرده بود رفتند و انواع صورت ها از جمله صورت های شیر را به تصویر کشیدند تا هر بیننده ای را سحر کنند.
منصور لعنه الله علیه بر تخت خود نشست و تاج خود را بر سرگذاشت و به دربان خود دستور داد که امام جعفرصادق علیه السلام را وارد سازند. وقتی امام علیه السلام وارد شد، نگاهی به آن ها کرد و دست به دعا برداشت و دعایی خواند که برخی از الفاظ آن شنیده می شد و قسمتی را هم به طور آهسته خواند، سپس فرمود: وای بر شما(ساحران) به خدا قسم سحر شما را باطل خواهم نمود. سپس با صدای بلند فرمود: ای شیرها آن ها را ببلعید، پس هر شیری به ساحری که او را درست کرده بود حمله کرد و او را بلعید. منصور دوانیقی لعنه الله علیه بهت زده از تخت خود بر زمین افتاد و با ترس می گفت: ای ابا عبدالله ای جعفر بن محمد! مرا ببخش دیگر چنین کاری نخواهم کرد، حضرت هم به او مهلت داد. بعد منصور دوانیقی از امام علیه السلام درخواست کرد، شیرها ساحرانی را که خورده بودندبرگردانند. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر عصای موسی آنچه را بلعیده بود برمی گرداند، این شیرها نیز چنین می کردند.
منابع :
مدیند المعاجز، علامه بحرانی، ج۵، ص ۲۴۶
دلائل الامامة طبری ص ۲۹۸
اختصاص، شیخ مفید، ص۲۴۶
کرامت امام صادق.ع..۲.mp3
3.27M
کرامت امام صادق.ع..۲.mp3
3.27M
بسم الله الرحمن الرحیم 🤞🤞
#کرامات امام جعفر صادق علیه السلام
#سو قصد منصور دوانیقی لعنه الله علیه به ساحت ملکوتی امام جعفر صادق علیه السلام و ادامه روایت ...
مداح..حاج آرمین غلامی
از محمد بن عبیدالله اسكندرى روایت مى كند كه گفت:
« من از ندیمان و خواص منصور دوانیقى لعنه الله علیه و صاحب سرّ او بودم، روزى به منصور وارد شدم دیدیم غمگین است و آه مى كشد، گفتم: این تفكّر و اندوه براى چیست؟ گفت: صد نفر از اولاد فاطمه (علیها السلام) را كشتم، و آقا و پیشواى آنها باقى مانده است، گفتم: آن سید و امام كیست؟ گفت: جعفر بن محمد الصادق....
راوی گوید گفتم، او مردى است كه عبادتِ خدا او را منحل كرده، و او به خدا مشغول است، و این اشتغال او را از طلب مُلك و خلافت باز داشته است.
گفت: یا محمد، مى دانم تو به امامت او قائل هستى، ولكن مُلك عقیم است، من قسم یاد كردم شب را به پایان نبرم مگر این كه از او فارغ شوم. جلادى را خواست، و گفت: چون اباعبدالله الصادق را حاضر كردم، و او را به سخن مشغول نمودم، كلاهم را كه از سرم برداشتم سر او را از بدن جدا كن. چون آن حضرت را احضار كرد، دیدم لبهاى حضرت به هم مى خورد، ندانستم چه چیز قرائت مى كند، و دیدم قصر منصور مانند كشتى در امواج دریا در حركت است، و منصور پابرهنه و سربرهنه در مقابل آن حضرت مى دوید، و دندانهایش به هم مى خورد، و اندامش مى لرزید، گاهى رنگش سرخ و گاهى زرد مى شد ; بازوى آن حضرت را گرفت و بر تخت نشاند، و خود مانند بنده در مقابل مولا نشست . بعد از سؤال و جواب، آن حضرت رفت، و منصور خوابید، و تا نصف شب از خواب بیدار نشد، و چون بیدار شد، گفت: از اینجا نرو، تا نمازِ فوت شده را قضا كنم، چون نمازش را خواند، رو به من كرد، و گفت: چون ابا عبدالله الصادق را حاضر كردم و به قتلش همّت كردم اژدهایى دیدم كه قصر مرا بین دو لب گرفت و به لسان عربى آشكار با من تكلم كرد، گفت: اى منصور خداى تعالى مرا فرستاده و امر كرده است كه اگر آسیبى به ابى عبدالله الصادق برسانى تو را و هر كس در خانه هست ببلعم. عقلم پرید، و بدنم لرزید. راوی می گوید به منصور گفتم: این عجیب نیست، نزد او اسماء و دعاهایى است كه اگر بر شب بخواند شب را روشن، و اگر بر روز بخواند روز را تیره و تار مى كند، و اگر بر امواج دریا بخواند موجها فرو نشیند »
منبع :
📚 بحار الانوار ، جلد۴۷ ، صفحه ۲۰۱
#صلوات ختم کنید
#اللهم عجل لولیک الفرج
#روضه ونوحه حضرت صادق(ع)
#کرمانشاه
#عصرشنبه۱۵/ردیبهشت۱۴۰۳
#حسینیه شاملو
#مداح.حاج _آرمین_ غلامی👇
زیارتنامه امام صادق.ع...mp3
3.29M
📜 زیارتنامه🤞🤞
🏴 امام صادق علیه السلام
#مداح..حاج آرمین غلامی👇👇
📜 زیارتنامه🤞🤞
🏴 امام صادق علیه السلام
#مداح..حاج آرمین غلامی
السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الإِمَامُ الصَّادِقُ . السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الوَصِیُّ النَّاطِقُ . السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الفَاتِقُ الرَّاتِقُ . السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا السَّنَامُ الأَعْظَمُ . السَّلامُ عَلَیْكَ أَیُّهَا الصِّرَاطُ الأَقْوَمُ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا مِفْتَاحَ الخَیْرَاتِ .
السَّلامُ عَلَیْكَ یَا مَعْدِنَ البَرَكَاتِ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا صَاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا صَاحِبَ البَرَاهِینِ الوَاضِحَاتِ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا نَاصِرَ دِینِ اللَّهِ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا نَاشِرَ حُكْمِ اللَّهِ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا فَاصِلَ الخِطَابَاتِ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا كَاشِفَ الكُرُبَاتِ .
السَّلامُ عَلَیْكَ یَا عَمِیدَ الصَّادِقِینَ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا لِسَانَ النَّاطِقِینَ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا خَلَفَ الخَائِفِینَ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا زَعِیمَ الصَّالِحِینَ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَیِّدَ المُسْلِمِینَ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا كَهْفَ المُؤْمِنِینَ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا هَادِیَ المُضِلِّینَ . السَّلامُ عَلَیْكَ یَا سَكَنَ الطَّائِعِینَ .
أَشْهَدُ یَا مَوْلایَ أَنَّكَ عَلَمُ الهُدَى ، وَ العُرْوَةُ الوُثْقَى ، وَ شَمْسُ الضُّحَى ، وَ بَحْرُ النَّدَى ، وَ كَهْفُ الوَرَى ، وَ المَثَلُ الأَعْلَى ، وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ . وَ السَّلامُ عَلَیْكَ وَ عَلَى العَبَّاسِ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُه
📜 صلوات خاصه
🏴 امام صادق علیه السلام
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ خَازِنِ الْعِلْمِ الدَّاعِی إِلَيْكَ بِالْحَقِّ النُّورِ الْمُبِينِ .
اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ مَعْدِنَ كَلاَمِكَ وَ وَحْيِكَ وَ خَازِنَ عِلْمِكَ وَ لِسَانَ تَوْحِيدِكَ وَ وَلِيَّ أَمْرِكَ وَ مُسْتَحْفَظَ(مُسْتَحْفِظَ) دِينِكَ ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ حُجَجِكَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ
#روضه ونوحه حضرت صادق(ع)
#کرمانشاه
#عصرشنبه۱۵/ردیبهشت۱۴۰۳
#حسینیه شاملو
#مداح.حاج _آرمین_ غلامی👇
#متن روضه امام_صادق_ع_شهادت 🤞
#مداح..حاج آرمین غلامی
حتی قلم ز شرح چنین غصه قاصر است
قبر امام، تولیتش دست کافر است
حین قدم زدن به امامت سلام کن
کمتر بایست! زائر این خاک عابر است
ما شیعهی حلاوت یک قال صادقیم
نَقل حدیث اوست که نُقل منابر است
شیخ الائمه، عالم آل محمد اوست
یعنی یمی که یک نم از آن، علم جابر است
فرموده حضرتش که "نوحوا علی الحسین"
بانی گریه اوست اگر روضه دایر است
در شیوهی جسارت ابن ربیعها
نسل علی و فاطمهبودن مؤثر است
بانوی پا به ماه ندارد به خانهاش
حداقل از این جهت آسوده خاطر است
هرجا دری یا جگری سوخت شک نکن
آتشبیارِ شهر مدینه مقصّر است...
*شبونه اومدن دَرِ خونه ی امام صادق،بازم به یه خونه تو مدینه هجوم آوردن...اون نانجیب خودش میگه: وارد خونه ی جعفر بن محمد شدیم...
یه آقایِ شصت و پنج ساله رو با چه وضعی از خونه بیرون کشیدن،بی احترامی کردن،بی ادبی کردن،نذاشتن عبا به تن کنه،نذاشتن مولای ما عمامه به سر بذاره...*
میان کوچه خدایا کسی زمین میخورد
میان لشکراعدا کسی زمین میخورد
صدای پای سپاهی رسیده دراینجا
میان کوچه ی طاها .کسی زمین میخورد
به نیمه های شب آید صدای واویلا
به کوچه بی کس و تنها .کسی زمین میخورد
به یاری گل خیرالنسا نیامدکس
میان کوچه ی غمها .کسی زمین میخورد
چه شد که ناله کشید از جگر مولا
میان هجره خدایا.کسی زمین میخورد
هنوز اهل وعیالش به خانه می نالد
میان مجلس اعدا .کسی زمین میخورد
رسیده ناله "مجنون" به گوش عالمیان
کنارمقتل مولا.کسی زمین میخورد
*امشب مدینه خبری نیست،گریه کُنی نیست،خادمی نیست،زائری نیست...*
ی امام بی کسم، وای از تنهایی ات
کشته ما را تا ابد، غربت زهرایی ات
بار دیگر خانه ای میهمان آتش است
حرف این مردم چرا با زبانِ آتش است
*خبر دارید با نه؟ دَرِ خونه ی امام صادق رو هم آتیش زدن...مرحوم کُلِینی در کافی روایت کرده،"فـَأَخـَذَتِ النَّارُ فـِی الْبـَابِ وَ الدِّهـْلِيـز" آستانه ی خانه آتش گرفت،شراره های آتش به آسمون می رفت" فـَخـَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَتَخَطَّی النَّارَ وَ يَمْشِی فِيهَا" آقا از خونه خارج شدند،روی آتیش قدم می گذاشت،از بین آتیش عبور می کرد،همین طور که می بردنش صدا می زد:" أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَی أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ" من پسر ریشه های زمینم،من پسر همون آقایی ام که آتش نمرود براش سرد و سلامت شد،منم به اذن خدا نمیسوزم....اما تقدیر برای مادرش فاطمه چیز دیگری رقم زد....*
همچون خلیل دروسط شعله ها نشست
درپشت در غرور گل فاطمه شکست
حال و هوای خانه پر از آتش است ودود
ازتازیانه هاشده جسم شماکبود
*دلت کجا رفت؟دلِ امام صادق کجا رفت موقعی که از روی آتیش راه می رفت؟دلِ امام صادق بین در و دیوار بود،از بین آتیش خونه ی خودش،رفت کنارِ آتیش خونه ی باباش علی...مادرش رو می دید،چه صحنه ای رو دید؟" فَجَمَعوا الحَطَبَ الجَزلَ عَلَي بابِنا" خود بی بی فمود: دَرِ خونه ی ما هیزم خشک آوردن" حَطَبَ الجَزلَ" یعنی اون هیزمی که زود آتیش میگره..." واتوا بالنار ليحرقوه و يحرقونا " بی بی فرمود:آتیش آوردن که هم خونه رو به آتیش بکشن و هم اهل خونه رو بسوزونند...
اما این پسر با مادر یه فرق های دیگه ای هم داره،مادرش بین شعله ها گیر افتاد،وقتی دَرِ خونه ی امام صادق رو آتیش زدن،دیگه کسی با لگد به در نزد،همسرش جلو در نیومد،کسی با صورت به زمین نخورد...*
آقا تو رابه کوچه کشیدن شنیده ام
باتازیان سوی تو دویدن شنیده ام
گویندآتش از دراین خانه شعله زد
ازتازیانه پیکرتومیکشیده درد
*آقا رو بدون عبا و عمامه بردند،دستاش رو بستن تو کوچه ها می کشیدن،مرکب از جلو می رفت،این پیرمرد دنبال مرکب می دوید،من نمی دونم چرا مدینه اینجوریه،چرا هرجا خونه ای رو آتیش میزنن،هر جا یکی وسط آتیش می مونه،یکی رو دست بسته می برن؟...آقا جان هر چی هم که شد،دیگه همسرت رو جلوت نزدن،تازیانه نزدن،با غلاف شمشیر نزدن،دیگه همسرت خادمه ی خودش رو صدا نزد،دیگه همسرت دنبالت نمی دوید...دنبال حیدر می دوید...از سینه اش خون می چکید...*
همچون اسیردروسط کوچه باطناب
جسمت کشیده میشودای ابن بوتراب
حالات توشبیه اسیران عالم است
اینجابپای روضه ی توبزم ماتم است
درراه کوچه غارت انگشتری نبود
آتش دگر فتاده سره معجری نبود
*اینجا امام صادق رو توی کوچه ها بردند به اون وضعیت،خیلی ایستاده بودن نگاه می کردند،چرخ روزگار چرخید،یه روزی هم یادش می اومد که بچه های امام حسین رو توی کوچه های شام می چرخوندند...یه عده شادی می کردند،یه عده هلهله می کردند...*
#روضه ونوحه حضرت صادق(ع)
#کرمانشاه
#عصرشنبه۱۵/ردیبهشت۱۴۰۳
#حسینیه شاملو
#مداح.حاج _آرمین_ غلامی👇