eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
629 دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
4.1هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
Voice 105_sd.m4a
2.37M
دیدار امام زمان عجج با مرد آهنگر🌷 ❗️شخصی که مسلط به علوم غریبه بود، توانست در زمان خاصی، مکان حضور امام زمان(عج) را در بازار آهنگران شناسایی کند، ❗️و پس از آن به سرعت برای دیدار ایشان راهی محل شد و مشاهده کرد که حضرت در کنار دکانی نشسته است که صاحب آن بی‌توجه به ایشان مشغول نرم کردن آهن است، ❗️ اما پس از مدتی مشاهده کرد که پیرمرد صاحب دکان به امام زمان(عج) گفت: «یابن رسول الله، اینجا مکان گرمی است اجازه دهید برای شما آب خنک بیاورم». ❗️ اینگونه بود که استنباط شخص سوم، مبنی بر اینکه فقط خودش متوجه حضور حضرت است، غلط از آب درآمد. ❗️ پس از مدتی پیرزنی به دکان مرد آهنگر مراجعه کرد و گفت: «فرزندم بیمار است و خرج مداوای او هفت درهم است، ❗️تنها دارایی من هم همین قفل است که هیچ کس در این بازار بیش از شش درهم برای آن نمی‌پردازد، به خاطر خدا آن را به قیمت هفت درهم از من بخر»، ❗️مرد آهنگر با دیدن قفل بدون کلید، به پیرزن گفت: «که متاع او با این شرایط 10 درهم ارزش دارد و در صورت ساخته شدن کلید برای آن دوازده درهم در بازار به فروش می‌رسد، ❗️حال هر یک از این دو کار را که بخواهی، برای تو انجام می‌دهم»، ❗️سپس در برابر دیدگان متعجب پیرزن، 10درهم در ازای خرید قفل به او پرداخت کرد، ❗️ آن‌گاه بقیة‌الله(عج) رو به شاهد کرد و فرمود: «برای پیدا کردن ما رمل نیندازید، اگر همه مثل این مرد، مسلمان باشید، ما به سراغ شما می‌آییم». 🌹🍃مداح حاج آرمین غلامی
Voice 106_sd.m4a
3.29M
توبه و برگشت زن رقاصه و آوازه خوان🍃 🔻توبه شعوانه خانم 🔻مرحوم ملا احمد نراقى در كتاب شريف اخلاقى معراج السعادة، در رابطه با توبه‏ ى واقعى داستان شگفت آور زير را نقل مى‏كند: 🔻شعوانه زنى بود جوان، خوش صدا، رقاصه، بى توجه به حلال و حرام الهى. در شهر بصره مجلس فسق و فجورى از ثروتمندان و جوانان نبود مگر اين كه شَعْوانه براى خوشگذرانى آنان در مجلس حاضر مى‏ شد، او در آن مجالس آوازه‏ خوانى مى‏ كرد، مى‏ رقصيد و بزم آلودگان را گرم مى‏ كرد، شعوانه را در اين امور عدّه‏ اى از دختران و زنان همراهى مى‏ كردند. 🔻روزى براى رفتن به مجلس بدكاران، با تعدادى از همكارانش از كوچه‏اى مى‏گذشت، شنيد از خانه‏اى ناله و افعان بلند است، با تعجب گفت: چه خبر است؟ يكى از همكارانش را براى جستجوى موضوع فرستاد، ولى از برگشتن او خبرى نشد، نفر دوم را فرستاد تا از آن مجلس خبرى بياورد برنگشت، سومى را به دنبال خبر گرفتن فرستاد و از او به اصرار خواست برگردد و مانند آن دو نفر او را به انتظار نگذارد، او رفت و بعد از اندك مدّتى بازگشت و گفت: اى خاتون، اين ناله و ماتم بدكاران و فرياد و نعره‏ى گنهكاران است! شعوانه گفت: بهتر اين است كه خود بروم و از آن مجلس خبر بگيرم. نزديك مجلس آمد، مشاهده كرد واعظى براى مردم سخن مى‏گويد: سخنش به اين آيه رسيده بود: ☘«إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَها تَغَيُّظاً وَ زَفِيراً* وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَكاناً ضَيِّقاً مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنالِكَ ثُبُوراً» ☘ 🔻زمانى كه آتش دوزخ، تكذيب كنندگان قيامت را از مكانى دور ببيند، خروش و فرياد جهنم ... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 107_sd.m4a
2.89M
😨 اول قبر 🔹علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: 🔹استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت: 🔹در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت كرد. 🔹این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجه و گریه می‏كرد و جداً ناراحت بود، و با تشییع كنندگان تا كنار قبر مادر آمد و آنقدر گریه و ناله كرد كه همه حاضران به گریه افتادند. 🔹هنگامی كه جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند، دختر فریاد می‏زد: من از مادرم جدا نمی‏شوم هر چه خواستند او را آرام كنند، مفید واقع نشد؛ دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا كنند، ممكن است جانش به خطر بیفتد. 🔹 سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند، و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاك انباشته نكنند، و فقط روی قبر را با تخته‏ای بپوشانند و دریچه‏ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. 🔹دختر در شب اول قبر، كنار مادر خوابید، فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است، دیدند تمام موهای سرش سفیده شده است. 🔹پرسیدند چرا این طور شده‏ای؟ در پاسخ گفت: شب كنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم، ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد، 🔹 آن دو فرشته مشغول سؤال از عقائد صمادرم شدند و او جواب می‏داد، سؤال از توحید نمودند، جواب درست داد، 🔹سؤال از نبوت نمودند، جواب درست داد كه پیامبر من محمد بن عبدالله(صلی الله علیه و آله و سلم)است. مداح حاج آرمین غلامی
Voice 108_sd.m4a
1.93M
اثر محبت امیرالمومنین در دل🌷 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🔹ریاح بن ابی نصر می گوید: 🔹 از امام صادق (ع) شنیدم که می فرمودند: 🔹 روزی پیامبر (ص) در جمع اصحاب خود نشسته بودند، ناگهان از جای خود برخاستند و فزع کنان به استقبال جنازه رفتند که بر دوش چهار مرد حبشی حمل می شد. 🔹 سپس رسول خدا (ص) به آن چهار مرد فرمودند که جنازه را زمین بگذارند و بعد با دست مبارک پارچه را از روی صورت میت برداشتند و فرمودند: کدام یک از شما این مرد را می شناسد؟ 🔹در این هنگام علی ابن ابیطالب (ع) فرمودند: ای رسول خدا (ص) من او را می شناسم. 🔹او برده بنی ریاح است که هر وقت مرا می دید و با من برخورد می کرد به من می گفت به خدا قسم تو را دوست دارم. 🔹پیامبر (ص) فرمودند: علی جان شهادت می دهم که کسی جز مومن تو را دوست ندارد و کسی جز کافر دشمن تو نیست. 🔹 بدان که هم اکنون هفتاد هزار گروه از ملائکه او را تشییع می کنند که هر گروه شامل هفتاد هزار گروه و دسته اند. 🔹راوی می گوید: بعد از آن پیامبر (ص) با دست مبارک خود پیراهن کهنه میت را درآوردند و او را غسل دادند و کفن کردند و بر جنازه او نماز خواندند و فرمودند: مداح حاج آرمین غلامی
Voice 109_sd.m4a
5.32M
طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت 🔹 فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : 🔹یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . 🔹روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، 🔹در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! 🔹شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : 🔹اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است ، 🔹 و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : 🔹به آسمان رود و کار آفتاب کند .🔹 🔹 پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : 🔹 زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است ، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، 🔹 پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، 🔹و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، 🔹مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند !!   🔹مداح حاج آرمین غلامی
Voice 110_sd.m4a
5.81M
دعای صنمی قریش مداح حاج آرمین غلامی
Voice 111_sd.m4a
2.71M
روضه شب جمعه مرحوم آیت الله تکابنی در مواعظ المتقین می نویسد: سلمان فارسی تو کوچه ها و پس کوچه ها عبور می کرد، دید آقا امام حسین (علیه السّلام) در سن کودکی، گوشه ای دور از بچه های دیگر ایستاده اند و گریه می کنند. سلمان جلو رفت، سؤال کرد یابن رسول الله ! جانم به فدای شما، آیا اتفاقی افتاده است، اینچنین گریه می کنید؟ ابی عبدا… جواب نداد، باز سلمان اصرار کرد، گفت آیا کسی شما را اذیت کرده، دائم سؤال می کرد. آخر پسر زهرا فرموده باشد: سلمان ! اگر بگویم طاقت شنیدنش را نداری، عرضه داشت یابن رسول ا… ! مگر نشنیدید پیغمبر فرمود: سلمان از ما است به من بگویید چی شده است؟ شروع کرد وقایع کربلا را تعریف کند. ای سلمان ! یک روز من بزرگ می شوم، گذر من به کربلا می خورد، خدا به من یک پسر می دهد، اسم او علی اکبر است، سلمان فرشته ها صف می بندند جمال این پسر را ببینند،  اما همین پسر را تو کربلا جلوی من می کشند …  . سلمان ! خدا یک پسر دیگر به من می دهد اسمش علی اصغر است. این پسر را با لب تشنه وقتی از لشگر برای او آب می خواهم او را روی دستم با تیر سه شعبه می کشند. سلمان ! خدا به من یک برادر می دهد اسم او عباس (علیه السّلام) است کنار نهر آب او را با لب تشنه می کشند …. . سلمان نگاه می کرد، دید گریه ی آقا شدیدتر شد، نفس بند آمد صدا زدند ای سلمان ! زینبم … اینقدر گفت  …. سلمان آخر کار سؤال کرد، آقا جان ! شما که همه کاره ی خلقت هستید اراده کنید همه چیز را عوض کنید. آقا امام حسین (علیه السّلام) فرموده باشند: سلمان درست می گویی، ... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 112_sd.m4a
3.17M
اهمیت زیارت آقا سید الشهدا صلوات الله علیه در شب جمعه ✅رسول اکرم و حضرت فاروق اعظم و حضرت زهرای اطهر و امام طیب حسن بن علی بن ابیطالب به همراه جده بزرگوار اهل بیت حضرت ام المومنین خدیجه صلوات الله علیهم به زیارت امام زکی حسین بن علی صلوات الله علیه میروند 🔶شيخ محمد بن المشهدى از سليمان بن مهران اعمش روايت كرده است كه گفت: من در كوفه بودم و همسايه اى داشتم كه با او بسيار مى نشستم و صحبت مى داشتم، در شب جمعه نزد او بودم گفتم چه مى گويى كه برويم به زيارت حضرت امام حسين عليه السلام؟ گفت: بدعت است و هر بدعت گمراهى است و هر گمراهى در آتش است. من از پيش او خشمناك برخاستم و با خود گفتم كه چون سحر شود به نزد او بيايم و آن قدر از فضائل اميرالمؤمنين - صلوات اللَّه عليه - براى او نقل كنم كه او را به خشم آورم. پس سحر آمدم و دَرِ خانه او را زدم. شخصى جواب گفت كه: او در اوّل شب به زيارت رفت. من به سرعت از كوفه بيرون رفتم و متوجه كربلا شدم؛ چون داخل حاير شدم ديدم كه آن شخص مشغول نماز است، چون فارغ شد به او گفتم كه: ديروز تو مى گفتى كه بدعت است و امروز به زيارت آمده اى؟! گفت: اى سليمان مرا ملامت مكن، كه من اعتقاد به امامت اهل بيت نداشتم، تا آنكه در اين شب گذشته خوابى ديدم كه ترسيدم؛ شخصى را ديدم كه نه بسيار بلند بود و نه بسيار كوتاه و از نيكىِ حُسن و جمالش او را وصف نمى توانم كرد و با او جمعى بودند كه دور او را گرفته بودند و او را خدمت .... مداح حاج آرمین غلامی
Voice 113_sd.m4a
1.24M
روضه امام رضا(ع) حاج آرمین غلامی
Voice 114_sd.m4a
2.28M
روضه امام رضا(ع) حاج آرمین غلامی
بقیع - مناجات نوای ناله خدایا رسدزکنج بقیع صدای غربت مولا رسدزکنج بقیع قبور اطهر آل علی شده ویران صدای گریه زهرا  رسدزکنج بقیع هنوز در همه عالم نوای غربت دوست نگرکه بی کس و تنها رسدزکنج بقیع نبوده در همه عالم کسی چو وهابی صدای ناله مولا رسدزکنج بقیع رسد زقبرحسن این نوابه هر عالم غریبی اش زچه معنا رسدزکنج بقیع ببین صدای فغان از بقیع به گوش آید نوای دلبرصحرا رسدزکنج بقیع هنوز می رسد آوای دلربای کسی نوا زفتنه ی اعدا رسدزکنج بقیع هنوز اشک دودیده زدیده ها جاریست نوای مادر سقا رسدزکنج بقیع هنوز حضرت سجاد وباقر وصادق نوای غربت آنها رسدزکنج بقیع هنوز ناله "مجنون" رسد به آل الله نوای مهدی زهرا رسدزکنج بقیع غلامی (مجنون کرمانشاهی) قبوربقیع @majnon1396
بسم الله نوای عشق تو در دل نشانه گردیده هوای صحن بقیعت بهانه گردیده شنیده ام حرمت ای بقیع شده ویران مسير مرغ دلم بي كرانه گردیده کبوترم که رها ازحریم تونشوم مراسرای بقیعِ تو لانه گردیده شنیده ام که زمانی حرم دراینجابود ولی همان حرمت بی نشانه گردیده دلم هواي تو كرده .دراین عزاخانه که خاک صحن بقیعت نشانه گردیده اگرچه صحن وسرای بقیع شده ویران ولی برای دلم این نشانه گردیده بیادخیمه ی آتش گرفته افتادم اسیره غصه. زنی بی نشانه گردیده غلامی (مجنون) @majnon1396