نوحه ی.mp3
1.3M
#شهادت_امام_جواد_ع☑️
مداح..حاج آرمین غلامی
◾نوحه شور امام جواد(ع)◾
#حاج_آرمین_ غلامی
جواب👈🏻مولانا یا جواد(۲)
ما عاشقان و یاورت.......
هستیم همیشه همرهت..
دیده به روزِ محشرت...
همه هستیم نوکرت....
امشب شدیم نوحه گرت...
سلامِ ما به محضرت....
به مرقد مُطهرت.........
سلامِ ما به تربتت.......
آقا فدای غربتت.........
به پاره پاره جگرت......
مسمومِ کینِ همسرت...
تنها درون حُجره ات....
آفتاب خورده پیکرت....
همچون جدِّ اطهرت.....
صاحب عزا شد پدرت....
تورا به جان مادرت.......
ما را مرانی از درت........
قسم به اشک سحرت....
ما را رسان به حرمت.....
آن حرم مطهرت.........
فدای روی انورت........
زنم به سر من از برت...
مولانا یا جواد(۲)..........
📝 روضه امام جواد🤞🤞
مداح..حاج آرمین غلامی
بیا یکدم تماشا کن ببین حال پریشانم
بود ذکر لبم هر دم بیا بابا رضا جانم
بیا دامن کشان و بر سر دامن سرم بگذار
که باشد یکسره بابا به درب حجره چشمانم
ز سوز زهر میغلتم از این پهلو به آن پهلو
به مانند غریب کربلا بنگر که عطشانم
بخود پیچیدهام اما تنم را برنگرداندند
در این ساعات آخرهم به یاد جسم عریانم
کنیزان کف زدند و من به یاد شام افتادم
دراین حجره به غیر از روضه ی عمه نمیخوانم
زنان شام دور عمهی ما هلهله کردند
به یاد عمهام در کوچه و بازار گریانم
تمام حجرهی غم در برابرم میسوخت
درست لحظهی آخر که پیکرم میسوخت
چه ها که زهر خیانت نکرده با دل من
وجودم از شرر زخم همسرم میسوخت
قربون غریبی ت برم آقا یا جوادالائمه
شما هم مثل امام حسن خیلی غریب بودید...
حتی تو خونه خودتون هم غریب بودید...😭
اما وقتی خواستند بدن شما رو دفن کنند، شیعیان اومدند با احترام تشییع کردند
با احترام بدن رو داخل قبر گذاشتند..
کسی به بدن شما جسارت نکرد...😭
▪️ اما دلها بسوزه برا اون آقایی که وقتی خواستند بدنش رو دفن کنند تابوتش رو تیر باران کردند...😭
بعدکشتن تیرباران، پیکرت گردید، کاش
این جنایت، در کنار قبر پیغمبر نبود
▪️خدا میدونه چه حالی داشتند یتیمان امام حسن... وقتی جلو چشمانشون تیرها رو از بدن بابا خارج کردند...
اما میخوام بگم هر طوری بود بالاخره بدن امام حسن رو دفن کردند...
لا یوم کیومک یا اباعبدلله...😭
دل ها بسوزه برا امام سجاد...
روز یازدهم، صدا زد
عمه جان زینب...
ببین این نانجیب ها بدن کشته های خودشون رو دفن کردن
اما بدن بابای غریبم حسین...
بی غسل و بی کفن...😭
روی زمین کربلا...
میگم و رد میشم، وقت گذشته...
فقط نه دل، سر وصورت جگر و یا چشم
میان آتش کینه سراسر میسوخت
چه کرده با جگرم سم دختر مأمون
که مثل آه من اینبار بسترم میسوخت
میان حجره قدم رنجه کرده مادر آب....
خیلی چشم بهراه موندم
آقازاده ام بیاد،
جلوتر از همه همیشه مادر میاد...
میان حجره قدم رنجه کرده مادر آب...
کِی میاد بیبی؟
ازآن زمان که به دست عطش سرم میسوخت
هنوز دست خودش را به روی پهلو داشت
دل من از اثر درد مادرم میسوخت
حسین گفتم و انگار کربلا رفتم
به پیش چشم من غمزده حرم میسوخت
اگرچه سایهی بال کبوتران هم بود
ولی سه روز همین جسم پرپرم میسوخت
شهید بیسر سرنیزهها، بِنَفسي أنت
به یاد زخم گلوی تو حنجرم میسوخت
روضه رو ببرم همونجایی که اول کمیل بردم
با یه بیت
برای درددل انگار دختری میگفت
عمو نبود که در شعله معجرم میسوخت
هر موقع از چیزی گلایه داشتم
سر روی شونهی عمو میذاشتم
مدینه روزگار خوبی داشتم
یادش بخیر عجب عمویی داشتم
عمو میخوای بدونی چه بلایی سر ما آوردن؟
بعد تو دست بچهها رو بستند
غمها یه جا روی دلم نشستند
گلایههام زیاد یکیش اینه
ببین زدن دندونامو شکستند
حسین...
روضه رو تموم کنم بعد سلامت رو بده...
چرا پرسید مَنِ الَّذي قَطَعَ وَرید
آخه دسته جمعی ریختن تو گودال...
آخرش هم نفهمید کی سر رو جدا کرده...
همهی ارباب مقاتل اینجا حرف دارنا
مرحوم صدوق، مرحوم سیدبن طاوس، همه میگند
هم سنان اومد تو گودال
هم خولی اومد تو گودال
هم شمرٌ جالسٌ عَلیٰ صَدرِه..
آخ یکی به این نازدانه بگه کی رگهای گردن باباش رو بریده...
حسین...
از روزی که سرت رو تو گودال بریدند؛
سر چه قابل؟!
به خدا رومون نمیشه عمامهها رو روی سرمون بزاریم،
از اون روزی که فهمیدیم عمامهات رو به غارت بردند
الان مادرش داره برات آزادی از جهنم میده به زائرین حسین....
میخوای بری زیارت یا نه؟
مادر آب پسرت آب نخورد....
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِک عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
یعنی ما بازم حرمت رو میبینیم؟
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
===================