eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
625 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
# بسم الله الرحمن الرحیم طعنه هابودکه زخم جگرش راسوزاند تا زمین خورد عدو بال وپرش راسوزاند آنقدر سنگ به لب های كبودش مزنید گریه هادرپی هم .چشم ترش راسوزاند بین گودال چرا تشنه بریدید سرش خیمه میسوخت که شعله دخترش راسوزاند همه آرند برایش .نان خشك صدقه سره منت به سرش بود .پرش راسوزاند زچه رو صفحه ی عمرش همه کوتاه شده زجرنامرد سره بال وپرش راسوزاند ازدحام سرِ بازار عجب دیدن داشت وای (مجنون)، غم دل همسفرش راسوزاند.. @majnon1396 __________________________ دوم محرم
# بسم الله الرحمن الرحیم دوم محرم ای وای روی نی سرتو جابجاشده خون ازشکاف حنجره ی تو چکیده بود دیدم که تازه به مرکب زده عدو اینجا سپاه روی بدن ها دویده بود تار ی زموی عمۀ ما را کسی ندید نور حسین پوشش روی حمیده بود بنگربه بزم مطرب و تشت طلا حسین دیدم که غصه بر دل محنت کشیده بود دشمن کنیز کرده طلب ازمیان ما رنگ از عذاره روی یتیمان پریده بود.. (مجنون) نگر که آل علی در اسارت است ای وای قامت قدزینب خمیده بود @majnon1396 __________________________
# بسم الله الرحمن الرحیم در ازدحام کوچه نگاه حرامی است اینجامسیر خنده وآه حرامی است رقاصه ها برای چه در پایکوبی اند این قوم ومردمش به پناه حرامی است با هلهله تمامی این شامیان خوشند یک کاروان اسیر ونگاه حرامی است آل نبی رابه اسارت کشیده اند این طرزه فکر وطرزه نگاه حرامی است ناموس کبریا ونگاه مردم پست درباره آن خلیفه پناه حرامی است پیره زنان همه به سرش سنگ میزدند این سور وسات به خیمگاه حرامی است (مجنون) ببین که یوسف زهرابه نیزه شد یاآل او به قعره ی چاه حرامی است.. @majnon1396 __________________________ دوم محرم
# بسم الله الرحمن الرحیم باضرب تازیانه شده قامتت کبود جسمت زکوچه تا دره دربار می کشید تاول زده تمامی پاهای دختران ! دیدم که پیکرتوبه آزار می کشید امیدکاروان .چقدر قد خمیده ای گویا سرحسین تو بر دار می کشید خولی و شمر ازچه غرورت شکسته اند زینب به سینه عکس علمدار می کشید (زینب ) ببین که کوفه طلبکار زینب است... کوفی به شهرپیکره دلدار می کشید @majnon1396 __________________________ دهه دوم محرم
# بسم الله الرحمن الرحیم سرنیزه ای راه گلویت رابهم ریخت ضرب لگد جام سبویت رابهم ریخت موی سرت درپنجه ی دستان شمر است آن دستها وپنجهِ مویت را بهم ریخت مابین آن گودال افتادی و دیدی تیر و کمان ونیزه رویت را بهم ریخت باضربه ی پا.پیکرت را زیر و روکرد درگوشه ی گودال رویت را بهم ریخت آشفتگی پیکرت را دید ه زینب باران نیزه خلق وخویت را بهم ریخت اینجاسنان و حرمله هم دست گشتند آن نیزه راه گفتگویت را بهم ریخت تیری رسیدو سینه ات راپاره کرده تیر سه شعبه، های و هویت را بهم ریخت (مجنون)نگر که ذوالجناح بی صاحب آمد گویاکه دیده شمر رویت ، را بهم ریخت @majnon1396 __________________________ دهه دوم محرم
# بسم الله الرحمن الرحیم درکوچه هم مسیر .کتک خوردنم حسین بنگرکه من اسیر کتک خوردنم حسین دیدی گرسنگی تن من آب کرده بود قدم خمیده؟ سیر کتک خوردنم حسین تا ٬گشته ای گلم ٬کمرم پای عشق تو درشام .سر به زیر کتک خوردنم حسین ازسنگ شامیان سر و رویم شکسته شد درکوچه ها اسیر کتک خوردنم حسین این زخم وداغ بی کسی ام دیدنی شده بعد از تو زود پیر کتک خوردنم حسین دیدی نرفته‌ام به کنیزی نگر ٬ولی کوچک شدم، حقیر کتک خوردنم حسین (مجنون) ببین که مردم کوفع چه میکنند باهربهانه٬ گیر کتک خوردنم حسین. @majnon1396 __________________________ _دوم _محرم
بسم الله الرحمن الرحیم پرده بردار ازنقاب ای آفتاب از روی نی تاکه گرددجلوه گرخورشیدناب از روی نی تانظاره کرده ام خورشیده خون آلوده را گفتمت خورشیدزخمی.رخ متاب از روی نی کهکشانی شدبیابان چونکه امشب میدمد ماه من ازخیمه هاو آفتاب از روی نی روز محشر ریگ ریگ این بیابان ها گواست دشت وصحرا خورده زخم بی حساب از روی نی دیده یال سرخ رنگ وپیکری درخاک وخون وای دیدی اسبهای بی رکاب از روی نی گرعطش نوشیدن اینجا آرزوی آب بود میرسد اینجا عطش ها راجواب از روی نی رودها ازسینه ها جاری شده ای وای من چونکه می آیدصدای آب آب از روی نی گرچه اینجا حرف (مجنون)تشنگی وبی کسی است چشمه چشمه می تراود شعرناب از روی نی @majnon1396 __________________________
بسم الله الرحمن الرحیم ازبام خانه برسر ما سنگ خورده است. اینجا به زخم این پر ماسنگ خورده است دشمن سر تورا به سر نیزه ها زده بنگر اخا به باور ماسنگ خورده است گویا که سنگشان به سره نی نمیرسید اینجاسکینه خواهرماسنگ خورده است درپای نیزه مادر توناله میکند ای کوفیان به مادر ماسنگ خورده است درسینه ی تمامی تان بغض برعلیست ای وای راس اصغرما سنگ خورده است برناقه هاعیال شه کربلا بود (مجنون)به شام باورماسنگ خورده است @majnon1396 __________________________
بسم الله الرحمن الرحیم درشهرکوفه آل حسین در اسارت است ناموس حق .عیال حسین در اسارت است خولی به مطبخش سر سلطان نهاده است درشهر.نونهال حسین دراسارت است گفتند در قشنگی صورت نمونه است برنیزه ها جمال حسین دراسارت است شالی که بود دور تنش بردقاتلی انگشتری وشال حسین دراسارت است اینجاچرا بپای سرش دست میزدند آن روی بی مثال حسین دراسارت است عاشق هماره در پی معشوق میرود درشهرغم عیال حسین در اسارت است (مجنون) بدان مدال شجاعت ازآن اوست گویاکه این مدال حسین در اسارت است @majnon1396 __________________________
بسم الله الرحمن الرحیم سردربدن نداری وبرپیکرت چه شد آن مصحف ورق ورق و پرپرت چه شد از بهرشستشوی گل زخم های تو آب گلاب و زمزم و  هم کوثرت چه شد سررانهاده ای به سر خاک کربلا آن دست مهربان و نوازش گرت چه شد آزاد شد شریعه زبعد قتل حسین زینب بگو که ساقی آب آورت چه شد غارت نموده اجنبی سوغا ت خواهرت یارابگو که پیروهن مادرت چه شد مجنون مگو ز محفل تشت طلاو سر یارابگو شکستگی آن سرت چه شد @majnon1396
بسم الله الرحمن الرحیم بسویم آمده آن مرد جانی مرامیزد به ضرب تازیانی به زیر آفتاب گرم وسوزان ندارد پیکرتو  سایبانی صدای شیون زهرا بلند است کنار تو نشسته قد کمانی رسیده برسرگودال پرخون کنارت آمده با ناتوانی دوباره ماجرای کوچه برگشت اسیری می روم با ریسمانی برادررفته غارت آن  نگینت شدم من همسفر  با ساربانی شب تاریک و طفلی دربیابان ندارد دخترت از مانشانی دوباره گم شده طفلت به صحرا ندارد دخترنازت بیانی ندارد گوش ما یک گوشواره نماند از تن مانیمه  جانی الا مجنون برای دخترک ها نباشد زین بیابان پاسبانی @majnon1396
همانانی که سوی تو دویدند تنت را همچو گرگان می دریدند همانانی که اموال توبردند تنت را زیراسبان چرخ کردند همانانی که انگشتت بریدند سرت را روی نیزه پرت کردند به روی نی نشستی چون ستاره تنت درچنگ گرگان  پاره پاره چوزینب دید انگشت بریده به یک باره گریبان را دریده چوجای سنگ برپیشانیت دید سرش برچوبة محمل بکوبید @majnon1396
* برقامت شه ضربت شمشیروسنان بود ازضعف عطش پیکراوچه ناتوان بود سنگی که عدوزدبه سرش وای چه هاکرد آنجابه خدا،جای جراحات سنان بود آنوقت که ازاسب تومجروح فُتادی تاپشت خیامت دل من صیحه زنان بود جبریل صدازدکه حسین ازنفس افتاد صدآه وفغان درحرم تشنه لبان بود جسم شه عطشان هدف تیربلابود آنجاکه حسین شکسته سر،خونین دهان بود هرنیزه ای درکرببلا،خوردبه جسمت گرروی زمین فتاده ای ازآن نشان بود آن خوک کثیف آمدوبرجسم توبنشست رأس توجداکرد،سپس خنده کنان بود دیدم که پس ازغارت انگشتروانگشت آن شال وکمربند بدست ناکسان بود بر پیرهن کهنه تورحم نکردند مجنون به هوای توحسین اشک فشان بود @majnon1396 _________________________
قافله وسر حسین درکوفه ای قاری ام چه کس به لبت سنگ می زند ای خوش صدای من چه صدایت شنیدنی است هرگزمیا به کوفه تورا نیزه می زنند حال وهوای کوفه برایت شنیدنی است مانده تن شریف تودرقتلگاه ،حسین برروی نیزه حال وهوایت شنیدنی است درازدحام مردم شهرم،تورویِ نی احساس می کنم که نمایت شنیدنی است جا،بازکرده حنجره ات یاحسین به نی غوغای خواهرت به نوایت، شنیدنی است خولی سرت،میان تنورش نهاده بود آوای فاطمه به عزایت شنیدنی است مجنون به اشک دیده شودزائرت حسین حال وهوای صحن وسرایت شنیدنی است @majnon1396 __________________________
گرگی به جسم بی کفنت حمله ورشده درقتلگاه برسخنت حمله ورشده رفته فرو درون گلوی تونیزه ای خولی به نیزه بردهنت حمله ورشده اندرکمین جامة کهنه نشسته بود غارتگری به پیرهنت حمله ورشده پامال اسبهای حرامی شده تنت ازروی اسب بربدنت حمله ورشده خفاش شهرکوفه توراخون مکیده است گرگان به گوش گوش تنت حمله ورشده ای باغبان،توباغ خزان گشته ات ببین نامردمان به نسترنت حمله ورشده (مجنون )مگو دگرتوزخورشیدکربلا ارباب عالمین به تنت،حمله ورشده شاعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ** یاحسین جسم بدون کفنت برخاک است زینت دوش پیمبر،بدنت برخاک است دیدم آنجاکه عدوکرده جسارت به تنت لخت خونِ سروریش ودَهنت برخاک است بین گودال چرا،خنده زدی برقاتل زلف پرپیچ شکن درشکنت برخاک است تاکه گرگان بیابان،تن توآزردند دیدم آنجا همة پیرُهَنت برخاک است رودخون کرببلاراهمه رنگین کرده یارسول الله گل یاسمنت برخاک است گفت (مجنون) به غمت گریه کنان تامحشر گوشوارعرش یزدان،بدنت برخاک است شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ** شددیدگان شامی ملعون چه خیرهِ تر براین عیال وخیل زنان شکسته سر درازدحام بُردن ناموس اهل بیت نامحرمانِ کوچه نشین بوده دردسر ای سرزگیسوان تو آید بوی تنور زیرامحاسنت شده ،ای یارشعله ور ازنیمه روسریِ توزینب،باخبرم موهای دختران توشد،کوتاهتر (مجنون )به کوفیان اگرت یک نظر،فتد بینی که زینب وهمه طفلانِ دربه در شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) **
یاحسین... شعرگودال قتلگاه... خنجربدست گردتو مشتی حرامی است... برگردپیکرتوسگان جزامی است.. خولی به نیزه بهرتولبریز گشته بود.. لشگربرای قتل توتجهیزگشته بود.. شمشیرشمربهرسرت تیز گشته بود.. در زیرخنجرش بدنت ریز گشته بود شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)......
🔷🔷یازینب س ...🔶🔶 میان گرگهادرگیر بودی چومرغی درقفس زنجیر بودی تورادرکوفه خولی تازیان زد گمانم از زمانه سیر بودی سره یارت به روی نیزه هابود توازآن نیزه دار دلگیر بودی . . @majnon1396 ______________________
🔴🔴رجز ناب حضرت عشق یاحسین به وادی عشق پناهم دادی از دم قدسی خود ناله وآهم دادی قابل این همه لطف تو نبودم شاها به دعای مادرت بود پناهم دادی باتمام بدی ولغزش وغفلت هایم لطف کردی ودراین میکده راهم دادی گرنشدوصل جمالت نبود غم در دل چون محبان خودت شوق نگاهم دادی خوب وبد نزدکریمان همگی یکسانند هرچه رابر همه دادی به ماهم دادی هرچه ازلطف توگویم بخدا کم گفتم رعیتی بوده ام ومنصب شاهم دادی از ازل بوده دلم درطلب روی حسین روز اول آمدی رخت سیاهم دادی هرچه داری دل (مجنون)زحسین ابن علیست روزیه روز وشبم رابه محرم دادی ✏شعر .آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). ..
🙏یازینب... بنگر که خواهرت درکوفه شدغریب شلاق کوفی ودستان پرعجیب بنگر به خواهرت سیلی شد ه نصیب انگشترتو دریک دست نانجیب 📝..شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
ورود اسرا به کوفه. نبودی روزگارم تنگ کردند پذیرایی زمن باسنگ کردند رخم رامثل خون پیکره تو به ضرب تازیان همرنگ کردند 📝شعرآرمین غلامی. (مجنون کرمانشاهی).
امام_حسین دست وپامیزدمیان شعله آن پر سوخته خیمه را دیداوبه دست یک ستمگر سوخته دامن اطفال بین شعله ها آتش گرفت با جسارت ، شمرملعون گفت کوثر سوخته از در و دیوارخیمه شعله بالا میکشد گفت خولی بنگرید اولاد حیدر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست بین آتش خیمه ی آل پیـمبـر سوخــته ارثِ مادر برده اند این قوم درکرب وبلا خیمه های اهل بیت چون بیت مادر سوخته هربلایی راکه زینب دیده پیرش کرده است بهر ه این طفل سه ساله اومکرّر سوخته گوشه ای زانوبغل دارد رباب خون جگر گوشه ی صحرا به یاد حلق اصغر سوخته بسکه می پیچد به خود زینب ازاین دردوبلا پیکرِ ام المصائب ، پای تا سر سوخته ديده گان عمه ها چون کاسه ی اشک ست وخون بیشتر از هرکسی سجادمضطر سوخته دست وپامیزد حسین وشاهداین ماجراست دامان وپیراهن و بازو معجر سوخته 🔸شاعر: _غلامی(مجنون کرمانشاهی) _______________________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 .
🔵🔵گودال قتلگاه...🔴🔴 روضه.... تیرو سنان به روی تنت آرمیده بود .نیزه به جسم وپیرهنت آرمیده بود ازکشتنت چه پول ومنالی به جیب زد آنکس که تیر ونیزه به جسم حبیب زد باقتل توهمه به نوایی رسیده اند گویا سرتورابه سلیبی کشیده اند بر نیزه. ای غریب دوعالم تکیه مزن. زیراکه میشوی تودراین دشت بی کفن ای بی کفن تنت زچه پامال مرکب است این شیونی که گشته بپا سمت زینب است اینقدر دست وپا بره خواهرمزن حسین ماندی زچه برادرمن بی کفن حسین مجنون بیا نگر که به یغمارفته تنش بعدازحسین رفته به غارت پیروهنش 📝 شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴🔴..
😭😭 اشعار لطمه زنی_حسین(ع) با نوک نیزه ات بدنم را بهم نزن پیراهن وعبای تنم رابهم نزن گرپشت و رونموده ای اینجا تن مرا این فرم دست و پا زدنم رابهم نزن سالم نمانده جای دگر درتن حسین باپای خود دگر بدنم رابهم نزن دیگرتو ای سواره ی ولگرد نیزه دار این دکمه های پیرُهنم رابهم نزن غارت شده تمامی اعضای پیکرم این بوریا شده کفنم رابهم نزن _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) _______________________/__
بسم الله الرحمن الرحیم دوم محرم ناب   گوبرادرچه بلایی بسرت آوردند چه بلایی به سرچشم ترت آوردند عده ای نیزه بدست حمله بسویت کردند چه بلایی به سرآن پیکرت آوردند *   حرامیان به حالم نظاره بنمودند برای غارت خیمه اشاره بنمودند برای غارت آن گوشواره زنها نبودی و به خدا گوش پاره بنمودند نازپوشیده شدن داشت تنت بوریاآمده جای کفنت غارت جسم و تنت وحشت بود کو لباسی که بپوشم بدنت * عدوحرمت را رعایت نکرد مسلمانی از تو حمایت نکرد ببین بار غم شاخه ام را شکست ولی زینب از غم شکایت نکرد * چوانگشتربه دستت تنگ دیدم توراباساربان جنگ دیدم سرت درتیررس بود ای برادر به رخسار تو جای سنگ دیدم * توزیرپایی و بیچاره ام من تورفتی و ببین آواره ام من نبوسیدم تورااما برادر اسیرآن گلوی پاره ام من عشق درمکتب تو درس الفبا بگرفت جلوی ماه رخت رونق دنیا بگرفت تاکه عباس توایی در حرم عشق وزیر هیچکس جای تورادردل مولا نگرفت * به زیرگل رود آن تن اگر بود بی تو سری که پیش تو افتد کمال سرداری هرآنکه صید دوآهوی چشم مستت شد برای دست جهانی حل گرفتاری است * حسین دوری تو باری گران است بهاربی تو جاناچون خزان است شنیدم پیکرت در قتلگاه هست ولی افسوس راست برسنان است * به تن داری توزخم بی شماره برادر شد لباسم پاره پاره از آن سیلی که زد دشمن به رویم ببین شد پاره گوش و گوشواره * نبودی روزگارم تنگ کردند پذیرایی زمن با سنگ کردند رخم را مثل خون پیکرتو به ضرب تازیان همرنگ کردند **** برعاشقیت توپایبندم کردی باعشق رخت ارجمندم کردی آن لحظه که افتاد  دلم درپایت با نام ابالفضل بلندم کردی * پرپروانه را آتش کشیدند بسوی غارت جسمش دویدند لب عطشان به پیش چشم زهرا سرسالار عالم را بریدند * دل این کوفیان نیرنگ دارد نیاکوفه که کوفه سنگ دارد اگر آیی میاور خاندانت که کوفی برسرتو جنگ دارد تورفتی و دل من بیقراراست گلم از چه رو دورتوخاراست زبعد کشتنت دیدم سرتو گهی کنج تنور گه روی داراست * دل این کوفیان غرق ضلال است که دین کوفیان رو به زوال است حرام است جنگ در ماه محرم ولی قتل تو در کوفه حلال است * به اشک دیده بهرت گل فشانم برادرکاش در پیشت بمانم وضوگیرم زخون  حنجرتو کنارت تا سحر قران بخوانم
اشعارناب شهادت امام سجاد ع من همان شرح غم یعقوبم پیش خود لاله ی پرپر دیدم اصوه ی صبرم وچون ایوبم هیجده یوسف بی سر دیدم پیش خود دیده ام آن قائله را به برم یوسف بی پیروهنی صیدبشکسته پر حرمله ای توحسینی گل خونین کفنی پاره های پیکرت راجسته ام آن تن بی کفنت را.ای پدر تاکه دست از زندگانی شسته ام دفن بنمودم تنت را ای پدر دیده ام روی هلال کوفیان من فدایت ای شه خونین دهن کس امانت را نداد ای جان من بوریا برپیکرت باشدکفن.. ✏شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👆👆👆👆👆👆👆👆