eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
626 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه شهادت امام سجاد (ع) - دریا به دیده ی تر من گریه می کند - حاج آرمین غلامی (مجنون) ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ چی میشه من بیام پایین پات دست به سینه بگذارم و بگم: اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الحسین عمری به نوکری توسجاد ع. دلخوشیم ما از ازل عزای تو بر دوش می کشیم خدمتگزار بزم تو جبریل بود وبس مانیزپای این علمت تا ابد خوشیم +تو هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه یه آقایی وارد میشه مردم شهر گل میریزند روی سرش میگن خوش آمدی؛وقتی کوفه رفت با کاروان زن ها و بی بی ها همه سنگ میزدند...وقتی رسید شهر شام هم هلهله میکنند هم دخترها رو کتک میزنند،شاید زبون حال آقامون این باشه:مردم کوفه و شام،به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلوم من سنگ پرتاب نکنید...حسین...حسین... از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک زنجیر هم به پیکر من گریه می کند +آخه مقاتل میگن وقتی امام باقر بدن نازنین باباش رو غسل میداد،راوی میگه بدن نازنین زین العابدین رو روی سنگ غسل گذاشت،پرده ای زدند که آقا زاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده؛میگه یه وقت شروع کرد های های گریه کردن؛میگه روم نشد اونجا سوال کنم،زین العابدین رو دفن کرد،بعد از مدتی خدمتش رسیدم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی،گریه میکردی! میگه فرمود:وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غل و زنجیر جامعه به گردن و پاها و ران مبارکش باقی بود،میخوام بگم یا باقرالعلوم! بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی گریه کردن،یه شبی هم وقتی مردم مدینه خوابیده بودند جد مظلومم امیرالمومنین عزیزدلش رو غسل میداد،به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید،سر به دیوار گذاشت،علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنند... +چرا بلند بلند گریه میکنی؟نمیدونستم بازوش...پهلوش...میگه یه وقت صدا زد  یا حسن یا حسین یا زینب یا ام کلثوم! هَلُمّوا ! هَلُمّوا ! تَزَوَّدوا اُمّکُمبیاید از مادر توشه برگیرید!  فَهَذَا الْفِرَاقُ‏ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ  بچه ها امشب شب خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت و بهشت، امیرالمومنین میفرمایند:حسنین خودشون رو به روی سینه ی مادر انداختند، همون سینه ای که،علی فرمود:اُشهِدالله اَنَّها قد حَنَّتزهرا چنان صیحه ای زد وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا دست ها رو از کفن بیرون آوردوَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاًحسنین را به سینه چسبانید،یه وقت منادی صدازد علی بچه ها رو بردار، ملائکه به گریه شدند؛گذشت، گذشت عصر عاشورا شد؛یه وقت نازدانه ی امام حسین آمد کربلا،سکینه خاتون خودش رو روی بدن پاره پاره انداخت...شروع کرد با پدر حرف زدن...یه وقت عربای بیابانی آمدند؛فَاجتَمِعَ عدّة ...با یه اهانتی این نازدانه رو به گوشه ای پرتاب کردند... حسین... 
‍ ⇦🕊روضه و توسل بسیار جانسوز ویژۀ شهادت امام سجاد علیه السلام _حاج آرمین غلامی ↯ ┄┅═══••↭••══ ┄┅═══••↭••═══┅┄ الحمدالله امشب همۀ گریه کنا دور هم جمع شدن ... شامِ شهادتِ امام سجادِ ... خیلی این آقا غریبه ... از غربت این آقا همین بس ، 35 سال گریه می کرد ... براش غذا می آوردن میزاشت کنار گریه می کرد ... آب براش می آوردن میزاشت کنار گریه می کرد ... هی می گفتن آقا چرا انقدر گریه میکنی؟... ناله ش بلند میشد می گفت خودم دیدم ... بابام گشنه بود ... تشنه بود کشتنش .... همچین که از کربلا برگشتن مدینه . وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهل مدینه ، دسته دسته مردم میومدن بیرون از شهر به آقا تسلیت می گفتن ... بعد از اینکه تسلیت می گفتن و دلداری میدادن ؛ یه سوالی هم می پرسیدن . میگفتن آقا چه طوری شد باباتونُ کشتن ؟ .... فقط یه جمله جواب میداد ... میگفت فقط همینُ بهتون بگم ، حیوانات هم کربلا آب خوردن .... «انَا بْنُ مَنْ قُتِلَ صَبْراً» "1" من فرزند اون آقایی ام که با قتلِ صبر کشتنش ... یعنی چی آقا ؟.. یعنی یواش یواش کشتنش .... یعنی چی ؟.. یعنی اول نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن ... تازه سنگ زدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال ..... ته گودال پیکر افتاده ... توی گودال ، مادر افتاده ... خواهر افتاده ... مویِ بابایت به بادکین رها افتاده بود در فضا ی اشک وناله بی هوا افتاده بود روی ناقه پیکرت رابسته اند بر اشتران یاکه آیاتِ وجودِ تو جدا افتاده بود درمیان آتش تب پیکرت سوزدچرا یا که آتش در دل آل عبا افتاده بود  در اسارت دیده ای که عمه ات رامیزدند عمه ات زینب گمانم که ز پا افتاده بود عاقبت دید ی هرآنچه که نباید دیده دید خواهره زار توگویا ا ز صدا افتاده بود  دیده ای که کاروانی را اسارت برده اند تازیانه ازچه بین خیمه ها افتاده بود روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند *میگه دید دو تا دختر بچه ها میدویدن از این حجره به اون حجره ... شروع کرد گریه کردن ... آقا چی شده ؟ ... فرمود یاده رقیه افتادم ... یاده فرار بچه ها افتادم ... اون لحظه ای که خیمه ها رو آتیش زدن ... خودم بهشون گفتم «عَلَیکُنَّ بِالفرار» ....* روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد گوسفندی جلویش ذبح که می شد یادِ خنجر کُند و گلویِ پدرش می افتاد ... حسین ...... *تا میدید گوسفندی رو سر میبرن ، سریع میومد به قصاب می گفت ، ببینم آب بهش دادی یا نه ؟... عرضه می داشتن آقا ما مسلمانیم ، خوده شما به ما یاد دادید آب بدید به قربانی ... آقا مینشست گریه می کرد ... بیا برات تعریف کنم ... یه عده به ظاهر مسلمون بابایِ منو آب بهش ندادن .... آی حسین ....* گریه بر کشتۀ عریان خوب است گریه بر دامن طفلان خوب است گریه بر آن لب و دندان خوب است گریه خوب است که هر شب باشد گریه بر چادر زینب باشد .... *اینم بگمُ التماسِ دعا ... یه چیزی همیشه این آقا رو اذیت می کرد ... تا نگاه به دستاش می کرد ... هی می گفت با همین دستا خاک کردم ... با همین دستا بود بوریا آوردم ... با همین دستا بود بابامُ تو قبر گذاشتم ....* 1_ اللهوف في قتلى الطفوف السيد بن طاووس ج 1 ص 90 آرمین غلامی ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
کربلا/دهه دوم محرم درمسیرکربلا ، ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﺍب توشدم.. منه آلوده حسین .غرق ثواب توشدم. ﺁﻣﺪم بسوی تو، ﺑﺎﺯ ﻣﺮﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ.. چون خس شکسته ای روی سراب توشدم.. ﺑﻨﺪﻩ اﯼ هستم که باعشق شما ﺧﻮب شدم .. با اشارات نظر نوکره ناب توشدم.. سوخت(مجنون)، که شبی شمع مزارت بشود.. بی خود از خودشدم ومست وخراب توشدم. شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴.
(ع) -روضه زیرخنجر گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد بین گودالی همه داروندارم ذبح شد من به گیسوی تو دل رابسته ام آرام جان وای من آرامش این روزگارم ذبح شد شدزمستان چارفصل زندگانیم حسین پیش چشم من گل و باغ و بهارم ذبح شد ای همه عالم فدای روی خاک آلوده ات بین گودالی امید روزگارم ذبح شد جلوه مهر خدا ازچه به زیره مرکبی زیرپای ثم مرکبها نگارم ذبح شد آشنای من چرا بی آشنا گردیده ای زیرخنجرهای آن ملعونه یارم ذبح شد کار زینب دل سپردن کار تو شددلبری پیش دیده دیده ام دار و ندارم ذبح شد بعدازاین دیگر کسی حالم نمی پرسدحسین بی کس وتنهاشدم چون اعتبارم ذبح شد حضرت خورشیدِ رحمت بر سرنیزه شدی پیش من نور فروغ شام تارم ذبح شد حاجتی غیر از وصال توندارم یاحسین چون شه دلداده ی ایل و تبارم ذبح شد لحظه جان دادن(مجنون)بیا بالین او گفت زینب گوشه ی مقتل نگارم ذبح شد -آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) دوم محرم
# بسم الله الرحمن الرحیم این دلم آئینه گردانت حسین چه کندباغم هجرانت حسین تاعدوبه روی سینه ات نشست می زندسرزگریبانت حسین ایکه خورشیداسیرغم توست شده اودست به دامانت حسین بهترازجنت ورضوان خدا جلوة گنبدوایوانت حسین روزمحشرهمة خلق جهان می دهندگوش به فرمانت حسین این همه داغ ازآن بودکه شد محک گوهرایمانت حسین وای ازآن مجلس وآن بزم یزید چوب زدبرلب ودندانت حسین روزمحشرکه قیامت برپاست دست ما هست به دامانت حسین تاکه مجنون به هوایت دل داد جان سپرده است به فرمانت حسین @majnon1396 __________________________ **
# بسم الله الرحمن الرحیم این اشک من نشانۀ عرض ارادت است درمجلس عزای توبودن سعادت است هرروزوشب به مادرخودمی کنم دعا زیراکه هرچه داده به من ازولادت است ازکودکی برای حسین اشک ریختم این منصبی است بهردوچشمانم عادت است یک قطره اشک خودبه دوعالم نداده ام زیراکه اشک روضۀ توسعادت است هرجاکه روضه بوده بپا،آمدم حسین کارت به وقت مردن من یک عیادت است عفوم نما،اگرچه گنهکار و بد شدم اماهمیشه حاجت من یک شهادت است مجنون به غیرکوی توراهی نرفته است قبل ازولادتم به توعرض ارادت است # بسم الله الرحمن الرحیم @majnon1396 __________________________ **
# بسم الله الرحمن الرحیم بیا زِدرگه خود،حسین جوابم مکن مرانم ازدرِخود،خانه خرابم مکن گریه کن توهستم اگرچه آلوده ام میان نوکرانت،به بدحسابم مکن به روزمحشرحسین،میان عاشقانت مرابه روسیاهی آنجاخطابم مکن توصاحب بهشتی،مرابه درب دوزخ بابستن پلک خودمولاعذابم مکن آنجابحق زهرا،به اشک روضه هایت به آتش جهنم،توانتخابم مکن فردای محشرآنجادرپیش حوض کوثر باهُرم یک نگاهت آقاتوآبم مکن مجنون وادی تو،دارد هوای لیلی لیلای من کجایی،امشب جوابم مکن @majnon1396 __________________________ **
🔴اشعارناب حسینی.. دوم_ محرم_۱۴۰۳ تنورخولی... تو در تنور افتاده ای تنها حسینم گردد به دورت مادرت زهراحسینم درپای عقدخودنوشتم باتوهستم داری به همره زینب کبراحسینم باورنمیکردم سرت درطشت بینم یادرتنور خانه ی اعداحسینم هرقدرهم خاکستری روی توباشد من میشناسم روی ماهت راحسینم میشویم ای خونین دهن باچادرخود خون لبان وریشهایت راحسینم ازپشت سر ذبحت نموده شمرملعون افتاده ای بی سر دراین صحراحسینم شیب الخضیبت کرده این قوم جفاکار ازخون حناشدآن رخ زیباحسینم خنده به حرفت میزد وآبت نداده این نامسلمانان دراین صحراحسینم گویا زن خولی برایت گریه میکرد چیزی به اوهم کرده ای اعطاحسینم 📝.شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی). .. دوم محرم ..
سر روی نیزه دوم_ محرم_۱۴۰۳ آیه ی والطور روی نیزه ای قاری مشهور روی نیزه ای قاریا آن منبر ورحلت کجاست سوره ی مستور روی نیزه ای دیده ی این شهر مبهوتت حسین نور رب النور روی نیزه ای نیزه ازخون گلویت مست شد خوشه ی انگور روی نیزه ای زینبم موسی صحرای غمت شمس کوه طور روی نیزه ای 📝..شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) دوم محرم
اشعاراسارت _سربریده دوم_ محرم_۱۴۰۳ سرتوبرفرازنیزه هابود لبانت قاری طشت بود سرت زخمی زسنگ کوفیان شد سرت مجروح چوب خیزران بود سرت از بهرمن دریای نور است سرتوسوخته ی کنج تنوراست لبانت بوسه گاه بوتراب است سر توشاهدبزم شراب است چودیدم نیزه ی روزخیانت بدیدم جای چوبی برلبانت عدومیزدمراباصدجسارت ببین اموال مارا کرده غارت تنت راپیش مامسلوب کردند سرت آویزه بریک چوب کردند طلای دختران غارت نمودند ببین(مجنون)که معجر می ربودند 📝شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی).
🍀🌹اشعار سالار زینب... دوم_ محرم_۱۴۰۳ آه ای سالار زینب...لشگرت پاشیده شد پیکره عون و زهیر و جعفرت پاشیده شد آه ای سالار زینب .بی سر افتادی چرا دربره توپیکره آب آورت پاشیده شد شدتنت آمال ضرب نیزه ها وتیرها قامت آن دلربای اکبرت پاشیده شد خیز ازجا وببین تنهابه کوفه میروم قامت مانند سرو خواهرت پاشیده شد کشتگان کربلا رایک به یک کردم نظر بی تو دیگر ناز روی دخترت... پاشیده شد ای رباب خسته دیگر پیش ما گریه مکن ای عروس مادر من اصغرت پاشیده شد زینب کبری به جسمت پیرهن پوشانده بود دستباف یادگار مادرت پاشیده شد یاد داری باسرشکم بدرقه کردم تو را رفتی ودیدی که ناز خواهرت پاشیده شد مثل جدم بودی وتنهاامید م یاحسین وای من عمامه ی پیغمبرت پاشیده شد آه(مجنون)درهوای کربلا دلها گرفت دیدی ای ارباب غم .انگشترت... پاشیده شد 📕شاعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) ..
برای درهم ودینار حسین راکشتند چنان که زین غم عظمی مادرت افتاد ندیده ام ولیکن دخترت چنین گوید که ازاصابت سنگی ز.نی سرت افتاد عدومرابه اسارت کشیده بین شهر به راه کوفه النگوی دخترت افتاد _آرمین غلامی
_اشعارگودال قتلگاه... دوم_ محرم_۱۴۰۳ زیرخنجرحسین تکان میخورد بی مها با لگدچنان میخورد گوشه ی گودال تاپرش کندند زنده چون مرغکی سرش کندند شمرملعون به سینه اش بنشست استخوان های سینه اش بشکست بی مهابا لگدچنان میخورد گاه ازشمرو ازسنان میخورد دیده ام چکمه بر دهانش خورد تیر وصدنیزه ازسنانش خورد دیده ام من که دوره اش کردند بین گودال حمله آوردند معجرخیل دختران میسوخت وای من پای کودکان میسوخت دیده ام من که خیمه هامیسوخت هفده سربه نیزه هامیسوخت _آرمین غلامی(مجنون) دوم محرم
_سربریده..... دوم_ محرم_۱۴۰۳ شدسرت آغشته باخون وتراب مادرت شسته سرت رابا گلاب می کنم ازدور،بر رأس تو سَیر گه به مقتل بوده ای ،گاهی به دَیر ازچه، ای سرهمچولاله واشدی پیش من زیباتراز،زیبا شدی لعل لبهایت دم ازمحبوب زد برلبانت ظالمی باچوب زد دیدم آنجا،گِردآن سر دَف زدند ازبرای کشتن توکف زدند خولی آمدکرد بردورت عبور نیمه شب انداخت رأست درتنور پای تاسر،راهب آنجا،گوش شد خوانده ای قرآن و اوبیهوش شد گفت باسر،هستی عیسی،نیستی گومحمدنیستی،توکیستی گفت مجنون بوده ام نوردوعین راهبا پورعلی،هستم حسین 📕📕شعر..آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی).. دوم_ محرم_۱۴۰۳ ____________________________ دوم محرم
..یعقوب کربلا/امام سجاد دوم_ محرم_۱۴۰۳ یوسف بی سر برایت دیده ام یعقوب گشت/ چشمای من ز دوریت پدر مرطوب گشت/ آتشی افتاد بر امامه. ناگه سربسوخت / سنگها برسر زدن برشامیان محبوب گشت/ خوردچوبی برلبت .دندانت ای باباشکست/ وای لبهایت پدر بر چوبهامرغوب گشت .. الهم عجل لولیک الفرج 📕شعر..آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) دهه دوم محرم
(ع) دوم_ محرم_۱۴۰۳ کس" همچوزینب این مصیبتها ندیده آسیب دیده شانه ام ای سربریده می سوخت جان خواهرت درکنج خیمه آیم به استقبال تو ای نوردیده سر لوحه ی نجوای شبهایاحسین بود غم دیدی اما مشق غمهایاحسین بود گاهی سرت دنبال مرکب میکشیدند قران زبالای نی ات را میشنیدند دنبال تو اهل و عیالت می دویدند باريسماني زينب را می کشیدند زینب رسیده بر هواخواهیت آنجا آوای او می کرد همراهیت آنجا باهجرتو اهل وعیالت دل سپردند دیدم که ازشمروسنان شلاق خوردند در زیر دست و پای مرکبها دویدند همشیره ات را در اسارت میکشیدند دیدم شراب و وای از بزم‌ حرامی دیدم نگاه هیز نامردان شامی گودال بود و بی خبر تونیزه خوردی دیدم برادرپشت سرتونیزه خوردی دیدم ز پهلو یا کمر تونیزه خوردی دیدم که از چندین نفرتو نیزه خوردی آمدبه گودال وتنت را جستجو کرد با پا لگد زد پیکرت را پپشت و رو کرد غلامی(مجنون کرمانشاهی) دوم محرم
قتلگاه افتادنت درقتلگا گفتن ندارد جسمت به زیر اسبها گفتن ندارد ازمچ بریده مردکی دستت برادر حرف ازسر گشته جدا گفتن ندارد چشمان من افتاده برگودال خونت دردی که باشد بی دوا گفتن ندارد دیدم سرت را ازقفا، نامردمیزد این ماجرای قتلگا گفتن ندارد برسینه ات بنشسته ملعونی حسین جان حرف ازتن صدپاره ها ، گفتن ندارد هر صبح و شب گریان غمهای توبودم حال دلم ای با وفا گفتن ندارد دیدم خودم جسمت بخاک وخون کشیدند اصلاً فراق دلربا گفتن ندارد 🔸شاعر: غلامی_(مجنون کرمانشاهی) ____________________ 🔹اشعار ناب آئینے🔹 دوم محرم
بسم الله الرحمن الرحیم با اشک خواهرانه مداوا نمی شوی زین دست وپازدن ، تودگر! پا نمی شوی!؟ برخیز ای شکوفه ی فصل بهار من برخیز ای تویاور ِ شب‌زنده‌دار من برگردوحال این دل من روبه راه کُن با چشم کَم سویت توبه زینب نگاه کُن رفتی ودرفراغ توغم را چشیده ام درزیرتیغ پیکره پاک تودیده‌ام تنها تو اعتنا به کلامم کُنی حسین جای همه فقط تو سلامم کُنی حسین گودال رفتی و پُر خون گشته پیکرت درزیر خنجری وبریده شدحنجرت خونابه ها به ورطه ی سیلاب آمده گوال رابگو که چِقَدَر آب آمده شمشیر پیش زخم تنت سد شده چرا سرنیزه ها زبازوی تو رد شده چرا افتادی وصدای نوا در دُعا ی توست این دستِ بی تعادل تو مبتلای توست اندوه واین غم تو چقدر بی حساب بود ذکرلبت فقط همه جا، آبِ آب بود ثانیه های رفتن تو تند می زند دیدم نفس نفس زدنت کُند می زند با سنگ،شیشه ی دل زینب محک زدند آئینه ی تورا دم گودال چک زدند دیدم که خاک بوی لباس تو را گرفت شمرآمدوتورا وسط قتلگا گرفت لطفاً بیا بمان و نرو ای قرارمن جانانمی شود نَروی از کنارِ من!؟ خورشیدمن سری به دلِ شب بزن دگر شانه به زلف درهم دختر بزن دگر توگیسوان پُر گره اش، غرق بوس کن یارابمان و دخترکانت عروس کن شاهاوداع سخت توبامن چه زود بود رخساره ات به دست جماعت کبود بود تنها کتاب عشق که بندت گسسته شد دیدم کبوتری که پر تو شکسته شد جانا بمان و ترک نکن خیمه های ما بگذار روبه راه کنم وضع خیمه را شمشمیرآمدو به سر ت خورد..،وای من صدنیزه آمدو به پر ت خورد..،وای من بعدازتوجان من! سرمن،درد می کند ‌بارفتن تواین، پرمن درد می کند راست به نیزه،گریه نموده به حال من گردیده سُرخ آن رخت ازشرمِ بال من گریان بیاده روی توامشب شدم حسین جانم به لب رسیده ودرتب شدم حسین دست از همه توشسته ای وبی کفن شدی پیش دوچشم خواهرخود بی بدن شدی رفتی وآفتاب امیدم غروب کرد رفتی! وگریه لعل لبم راچو، چوب کرد چشمان من بدون تو خوابش نمی بَرَد این تشنه! لب به کاسه ی آبی نمی برد دارم برای رفتن تو سوز و اشک و آه رفتی قرار و وعده ی ما بین قتلگاه 🔸شاعر: غلامی_مجنون کرمانشاهی ___________________________ دهه دوم محرم ╭┅──────——
بسم الله الرحمن الرحیم -حضرت_حسین دوم_ محرم_۱۴۰۳ بین گودالی تمام پیکرت ،تبخیر شد.. جسمِ توباتیغ وباسرنیزه ها،تسخیر شد استخوان های تنت درهم شده اینجاحسین برلبان این جماعت ناله ی تکبیر شد... خنجرملعون زپشت سر ، سرت راتابرید فکر و ذکرم با سربی پیکرت درگیر شد.. خونِ رگهایت مرا بیچاره ی عالم نمود... قامت من درغمت،در هم شکست و پیر شد درسرازیری گودال تنت غارت شد خواهر گریان تو،از زندگی اش سیر شد یاری ام کن تاکه چشم من بیفتد بر رُخ ات زینبت رنجیده از دیدارِ این تصویر شد بین گودالت مگر خونابه ها کم‌می شدند؟ ای برادر،وقتِ تشییعِ جنازه دیر شد در نهایت بی کفن هستی ، گل صحرانشین بینِ گودالت دوباره خونِ دل تکثیر شد 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی) دهه دوم محرم
@majnon1396 ❤️ دوم_ محرم_۱۴۰۳ افتاده دست مردک پستی سرت حسین خس خس فتاده دروسط حنجرت حسین درزیرخنجرش بدنت فحش میخورد مشتی زدو همه دهنت مُش میخورد نامرده پست موی سرت راکشیده است ملعون مست بال وپرت رابریده است کشتار چلچله چقَدرباب شدحسین ازسوزتشنگی جگرت آب شدحسین اینگونه پیش دیده ی من دست و پا مزن اینگونه چنگ بر روی این خاک ها مزن گریم برای وسعت دریای تشنه ات خواهر فدایی توو لب های تشنه ات آبی نبود درکف ودر نای تشنه ات عالم فدای آن لب عطشان و تشنه ات خونابه ی سر از دهنت ریخت یاحسین آلاله روی پیرهنت ریخت یاحسین دیدم که روی لعل لبت خیزران نشست دیدم حسین روی گلویت سنان نشست چکمه به روی پیکر تو بی امان زدند سر نیزه وحشیانه به روی دهان زدند جزخاک وخس دگر کفنت نیست تشنه لب بر جسم خویش پیرهنت نیست تشنه لب شعر.آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) دوم محرم
اشعارناب حسینی.... دوم_ محرم_۱۴۰۳ کبوترشدم درهوای حسین شدم کاسه لیس سرای حسین ندارم به کس التماس ونیاز گدایم گدای ، گدای حسین بود برسره بام توخانه ام خوشم گشته ام آشنای حسین سکوتم فقط درغم کربلاست گذارم سرم. رابه پای حسین پدر مادره من فدای غمش همه هستی من فدای حسین ببین رد بال هزاران ملک به جا مانده در نینوای حسین ندارد نیازی به خورشید ونور دراین باره گاه و سرای حسین کبوتر شدم، زائر م .خادمم خوشم گشته ام من گدای حسین دگر احتیاجی ندارم به کس که دادم دلم رابپای حسین اگرطالب فیض ولطفی بیا بریزاشگ دیده .برای حسین اگرطالب روضه هایی بیا نشین بین بیت البکای حسین ، تن شاه دین مثله شد، وای من مزارش شده کربلای حسین اگرذاکر روضه (مجنون)شده بوددرسر او هوای حسین _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) دوم محرم
❤️ دوم_ محرم_۱۴۰۳ ✅ ناب گودال _حضرت اباعبدالله الحسین_علیه السلام بازیچه ی دستان ملعونی سرت شد بشکسته درگودال خون بال وپرت شد دیدم که ملعونی تنت راجابجا کرد یکباره باخنجر بریده حنجرت شد کابوس گودال ازسرم بیرون نرفته حالم پریشان تر ز چشمان ترت شد دستم دگر بالانمی آید بگیرم جسمت به بر، فصل وداع آخرت شد لات وارازل های کوفه جمع بودند اینجا به گردت ،زارومضطرخواهرت شد یک گوشه انگشت تورا دیدم بریده دیدم به غارت رفته آن انگشترت شد خورشید عالمتاب زهرا بی فروغی خدمتگزارت مریم و هم هاجرت شد شش ماهه ات را گوشه ای درخاک کردی بنیانگذار دولت تو اصغرت شد شدتکه جسم نورعینت دربیابان دربین گرگان پاره جسم اکبرت شد ، دیدم که افتادی وجسمت را دریدند بازیچه ی دستان ملعونی سرت شد در خواب هم کابوس نیزه دید ه ام من درشام ودرکوفه به نیزه حنجرت شد _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی) دوم محرم
(ع)_ باز درشیبب عذارقتلگاه بود ملعونی کنارقتلگاه بودگیسوی حسین دردست شمر روی خاک افتاده یارقتلگاه میزند در زیرخنجر دست وپا شدجدا ازتن نگار قتلگاه مثله شد درزیر خنجر ها تنی لاله ی نرگس عذارقتلگاه هرطرف یک تکه از جسم توبود عطر گیسویت بهار قتلگاه یوسف گمگشته زیرخنجراست ای مسیحای تبار قتلگاه تکه ای سالم نمانده درتنت مانده یادت گلعذار قتلگاه ای براهت مانده زینب تا ابد دیده گریان اشکبار قتلگاه جلوه کن ای مه بالای نی تا برآید انتظار قتلگاه آمده مادر به استقبال تو ازمدینه در کنار قتلگاه میکنم ناله برای دوریت اشکهایم بر مزار قتلگاه انتقام حق توخواهم گرفت خطبه خوانم درکنار قتلگاه تا نفس در سینه (مجنون)بود میشود او داغدار قتلگاه غلامی(مجنون کرمانشاهی)_ دوم محرم دوم_ محرم_۱۴۰۳
۲۰۲۴_۰۷_۲۰_۰۲_۰۲_۴۶.mp3
649.9K
شور حماسي بسيار زيبا حضرت اباعبدالله الحسین(ع) حسین آياتی از کلام اللهم دراین دنیا مولا توهستی شاهم بدانيد اي مردم حسین سلطان است فقط حسین باشد ولي اللهم اباعبدالله عزیزه حيدر ولی الهی پس از پيغمبر نگاره جنت امیرمطلق شفیع امت به روز محشر مددثارلله... بگیرآقا از گدایت دستي شده نامت ارباب شراب مستي حسین حق است وتمام حق او کنم با اذن حق حسین پرستي بروي دوش محمد جايت نیاردعالم دگر همتايت دم ازعشق تو زندجبراییل هوایی گشته سوی سرایت مددثارلله..... ~ به میدان عباس چنان ميغريد زمين زير پای ابالفضل لرزيد چو یاهومیکرد به میدان عباس دونيمه گشت هرکس که با او جنگيد کلاخودش را نهاده برسر برفت از ميمن به سوي ميسر نگاه عباس کشد دشمن را دوابروي او بودچون خنجر مددیاعباس... به قلم خادم الحسين حاج آرمین غلامی (مجنون) دوم_ محرم_۱۴۰۳
سگ عباسم وما را پی سلطان ببرید بر درش زوزه کشان عاشق و حیران ببرید سگ عباسم واوصاحب وارباب من است ۰ حال و احوال مرا بر دره جانان ببرید دِير و میخانه و کعبه همگی عباس است ۰ دل ماراپی آن زلف پریشان ببرید نقل سلطان و گدا نقل من و عباس است ۰ این دلم رابه سره سفره ی خانان ببرید سگ عباسم وعمری بدرش زوزه کشم ۰ هُد هدِ قلب مرا سوی سلیمان ببرید همه ی عالم وآدم به فدای کرمت ۰ سگ عباسم وما راپی رضوان ببرید صحبت ازصحن ابالفضل مرا مست کند ۰ مور را جانب آن ملک سلیمان ببرید سگ عباسم وای قوم بدانیدهمه ۰ بعدمرگم بدنم راسوی سلطان ببرید غم این دل پی لطف وکرمت می باشد دل بیمار مرا در پی درمان ببرید سگ عباسم وعمری دل من محتاجش ۰ نزد من صحبتی از دلبره شاهان ببرید روزگاریست به گردن زده ام قلاده ۰ سره قلاده ی به سوی دره سلطان ببرید روزگاریست که با نام ابالفضل خوشیم ۰ باهمین عشق مرا درپی میزان ببرید باز(مجنونم) ودیوانگیم عباسی است۰ منه افسرده سوی خسرو خوبان ببرید. 📝.شعر.آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی.).. دوم_ محرم_۱۴۰۳