eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
610 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
936 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه اسارت۶.mp3
1.63M
دوم ‌محرم .حاج آرمین غلامی دهه دوم_۱۴۰۳ در غم قتل حسین ناله به سر، بود به نی خواهرش را ز غم کوفه خبر بود به نی کاروان اسرا آمده درکوفه ی غم بوسه ها بر رخ چشم پسر بود به نی زینب آمدبه اسارت به میان کوفه قوتش از آب رخ و خون جگر بود به نی آسمان خم شد ه ،ازداغ مصیبات زنی سری از خاک چو بر سینه و سر بود به نی چشمهای توحسین،ازسرنیزه دیدم که دعا را ره ترتیب اثر بود به نی قامت صبر نشد خم چو کمان گشت قدم آه عبرت به قضا و به قدر بود به نی دیدمت برسرنیزه،تو ز،نی افتادی پی دیدار سرت شور دگر بود به نی راس خونین حسین را سرنیزه زده اند ماه را در وسط شهر مقر بود به نی چکندهمسفرخولی و،شمراست وسنان درس شرمندگی آنجا به بشر بود به نی به اسارت همه هشتادزن است ودختر هان که جان از غم هجران دگر بود به نی ➖➖➖➖➖➖➖ _غلامی _مجنون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه اسارت۷.mp3
1.71M
❣﷽❣ ♨️ : همه جا کربلا. ❤️اسارت _حضرت زینب❤️ غلامی_مجنون. بر اسیرکوفه،بر سر و سینه زن آمده به کوفه آن سر بی کفن اوفتـاده به خاک لاله و یاسمن از سرای کوفه، میرسد این پیام زینب خسته دل السلام السلام ♨️یاحسین یاحسین کاروان چنین، میکند زمزمه ساقی افتاده است، تشنه درعلقمه گرده او از جنان ،حضرت فاطمه گرده زهراچنین،برلبش این پیام زینب خسته دل السلام السلام ♨️یاحسین یاحسین از سرای کوفه ، میرسد این پیام کشته شدکربلا، سبط خیرالانام این ندا میرسد ازسر بریده زینب خسته دل السلام السلام ♨️یاحسین یاحسین سوی شام وکوفه ،دلشکسته برند زینب غریبت ،زاروخسته برند نازنین دلبرا، صبر وکن در زمین سوی شام وکوفه،دست بسته برند یاحسین،یاحسین،،،، من زیارت تو ،آمدم نبودی کوفه دراسارت،زاروکبودی تن من برای،توبه کوفه آمد شام و کوفه دل از،جانم ربودی یاحسین،یاحسین،،،، ای خدا حاجت عمه را کن روا اشک و آهی بده، بر همین نوحه ها سوی شام وکوفه،راهی کربلا بر سر ما بود، روز و شب این کلام زینب خسته دل، السلام السلام ♨️یاحسین یاحسین /آرمین غلامی-مجنون اسارت_نوحه آرمین غلامی ۱۴۰۳/دهه دوم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نوحه اسارت۸.mp3
1.59M
❣﷽❣ ⏺ .حاج آرمین غلامی دوم محرم۱۴۰۳ زروی نیزه برادرجان،یک نظر براین بی پناهی کن ز روی نیزه توبرحال، خواهر غمدیده نگاهی کن/ ⏺میرودتاشام بلازینب میشود جان کاروان برلب الامان ،ازشام۲, شده اینجااز حرامی پر میروم سوی شامیان دیگر بیا بنگر قاتلت باشد همسفربامن ،باسرخنجر ⏺میرودتاشام بلازینب میشود جان کاروان برلب الامان ،ازشام۲, __ الهی هرگزنباشی ببینی ،برادرخون بر دل من شد برای آزارمن خولی ،حمله ورسوی محمل من شد ⏺میرودتاشام بلازینب میشود جان کاروان برلب الامان ،ازشام۲, داره آتیش میزنه برمن اون نگاه نامحرم ،اینجاها بریده اونکه سرعباس داد کشیده سرم ،گوشه صحرا ⏺میرودتاشام بلازینب میشود جان کاروان برلب الامان ،ازشام۲, بیاازنیزه برادرجان،لحظه ای چشماتو روهم بگذار نبینی سنگ جفا دارن،میزنن بر رویم دراین بازار ⏺میرودتاشام بلازینب میشود جان کاروان برلب الامان ،ازشام۲, تموم سنگا برادرجان کاشکی میخوردش،برمنه خواهر یدونه از سنگای مردم کاش نیاد نزدیک تو واون سر ⏺میرودتاشام بلازینب میشود جان کاروان برلب الامان ،ازشام۲, شده خیره دخترت اینجا سوی تو شاید لیندا یکبار که بر رو نیزه ها دیده، زخم حنجر تو،ای گل دادار ⏺میرودتاشام بلازینب میشود جان کاروان برلب الامان ،ازشام۲, فدای رگهای حنجره ات جانفدای چشمان گشته ترت گرفته آروم و ازناقه یک نگاهی کرده بسوی سرت ⏺میرودتاشام بلازینب میشود جان کاروان برلب الامان ،ازشام۲, ( _غلامی_مجنون) دوم محرم۱۴۰۳ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣﷽❣🤞🤞 ⚫️ 🔘 ▪️ 2 انتهای صبر در اصل ابتدای زینب است چشم زهرا و علی وقف عزای زینب است گریه بر او هست گریه بر حسین و بر حسن مبدا گریه در عالم غصه های زینب است در غدیر کربلا زینب امامت میکند جلوه "مَن کُنتُ مولا" در ولای زینب است پنج تن دلداده ی اویند پس با این حساب اصلا این اهل کسا اهل کسای زینب است حق شفا را داده در تربت که این خاک شریف.. کیمیای عشق شد چون زیر پای زینب است کربلا را زینب از غربت برون اورده است پرچم سرخ حسینی در هوای زینب است نور خاک چادرش کافر مسلمان میکند عزت اسلام از یاربنای زینب است شام را با جمله "اِلّا جَمیلا "خاک کرد ابتلای انبیا جمعا بلای زینب است دختر حیدر کجا و کوچه و بازارها.. مردن ما کمترین درک عزای زینب است ⬅️دهه دوم محرم و ایام اسارت عمه سادات زینب کبری... ایامی که بی‌بی با کاروانی همراهه که سرهای بریده، مقابل کاروانه... وقتی خانم چشمش به سرهای بریده می افتاد اشک از چشماش جاری میشد...غم دلشو میگرفت.. 💔ای کوفه من با کوچه هایت آشنایم 💔بانوی دین، بنت علی مرتضایم 💔ای کوفه با ما اینچنین، رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی این چنین با آشنا نیست کجای عالم دیدی مهمونی وارد شهری بشه سنگ بارانش کنند... با سنگ و خاکستر پذیرایی کنند... 💔اینجا زمانی مسکن و مأوای ما بود 💔در جای جای کوچه هایش جای ما بود ⬅️بی‌بی رو وارد شهر کوفه کردند.... خاطرات کوفه داره براخانم زینب کبری زنده میشه... (چه خاطراتی) مگه چه خاطراتی داره خانم زینب کبری... خاطرات امیرالمومنین ع یرا زینب زنده شد.. (خاطراتی که وجود خانم زینب کبری رو غرق در ماتم و غم و اندوه میکنه) 💔هرسائلی در کوچه چون محتاج نان بود 💔هر کس غریب و بی کس و بی خانمان بود 💔در خانهٔ بابای ما او را مکان بود ⬅️هر فقیری وارد کوفه میشد......خونه امیرالمومنین رو نشونش میدادن... هر غریبی وارد کوفه میشد.....، سراغ علی و بچه های علی رو میگرفت... هر کی زمین خورده بود یه یا علی میگفت، مولا به دادش میرسید... اینجا خونه باباش علی بوده... این شهر بوی باباش علی میده... این شهر بوی برادرشو میده.... این شهر بوی حسین میده... همون حسینی که حالا سرش رو نیزه است... ⏪حالا زینب با کاروان زن ها و بچه ها وارد کوفه شده.... اسیرو بی کس و تنها... دستای بی‌بی رو بستن.... از بالا بام خاکستر میریزن... سنگ میزنن... 💔ای کوفه با ما اینچنین رسم وفا نیست 💔مهمان نوازی اینچنین با آشنا نیست ♻️بگمو التماس دعا ♻️آی حاجت دارا... جوون دارا...آبرو دارا....آی غریب نوازا ⬅️یه وقت بی‌بی زینب نگاه کرد دید یه عده زنها اومدن دارن نان و خرمای صدقه پخش میکنند ...اونم دست اهل بیت پیغمبر... دست بچه هایی که گرسنه بودنُ شاید چند روز بود که غذا نخورده بودن... زینب این نان و خرماهای صدقه رو از دست بچه ها میگرفت.. آخ صدقه بر ما اهل بیت حرامه...... امان امان امان 💔این رسم مهمانداری از آل عبا نیست 💔بر نیز بنگر تا ببینی ماجرایم 💔در سینه درد و غم ز خلق الناس دارم 💔بر نیزه پیش رو سر عباس دارم ⬅️اینجا یه زبان حالی داره.... یه نگاه کرد به سر بریده عباس... صدا زد عباسم داداش.... دادلش پاشو حال زینبو ببین... ای غیرت الله .. پاشو پاشو ببین زینب اومده اسیری.... زینبی که قامتش رو نامحرم نمیدید... حالا ما بین نامحرماست... ⬅️زینبی که هر وقت میخواست به زیارت قبر مادرش زهرا بره... امیرالمومنین میگفت جوونای بنی هاشم دور زینبو بگیرید... نور چراغو کم کنید... کسی قد و قامت زینبم رو نبینه.... داداش بیا ببین بین نامحرما اسیرم... ای غیرت الله ..عباسم ...پاشو بیا به داد خواهرت زینب برس.... 🖤کوفه چه غوغایی شده 🖤زینب تماشایی شده هرچقدر ناله داری به ناله های دل بی‌بی زینب کبری دستتو بلند کن سه مرتبه از سویدای دلت ناله بزن ....بگو یا حسیـــــــن...... 🖤هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار حسینی_دهه دوم محرم۱۴۰۳🤞 .حاج آرمین غلامی مشک اشک من همیشه کار زمزم می‌کند هر نمش دارد گناهان مرا، کم می‌کند بی گمان محکم در آغوش خودت می‌گیری‌اش ریسمان پرچمت را، هر که محکم می‌کند کتری‌ات یک جور پیر روضه‌خوان هیئت است اشک را در استکان چشم ما، دم می‌کند نذری ارباب‌ها، از دخل رئیت می‌رسد این همان کاری است که ماه محرم می‌کند سائل پشت درت، بار خودش را بسته است با همان فقری که دارد، کار حاتم می‌کند زخم‌های او زیاد و اشک‌های ما کم است می‌پذیرد باز از ما، این بضاعت را حسین دست و پا می‌زد میان خون اگر در قتلگاه دست و پا می‌کرد اسباب شفاعت را حسین از رسول ترک‌ها، حُر ساختن کار شماست آدمت بودن مرا، یک روز آدم می‌کند (خم نخواهد شد سرش، در پیشگاه این و آن هر که سر را با تباکی کردنش، خم می‌کند)۲ دست عباس تو می‌افتد، حساب محشرش آن میان‌داری، که صف‌ها را منظم می‌کند هر زمانی از ته دل گفته‌ام جانم حسین مطمعنم حضرت زهرا، نگاهم می‌کند (گوشه گیرم، گوشه‌ی شش گوشه‌ی من را بده نوکرت خود را، کنار تو مجسم می‌کند)۲ ای که جمع و جور کردی زندگی‌ام را حسین پیکرت را نیزه و شمشیر، درهم می‌کند جسم تو مثل سرابی، روی خاک افتاده است نعل مرکب‌ها، تنت را سخت مبهم می‌کند سایه‌ات بر سر من هست، ولی فردا نه احترام پر من هست ولی فردا نه مشک خالیست ولی شکر که سقا داریم دست اب‌آور من هست، ولی فردا نه تا کنون پای غریبه به حرم وا نشده حرمت محضر من هست ولی فردا نه بقچه‌ی کهنه‌ی ما هست، لباست هم هست هدیه‌ی مادر من هست ولی فردا نه بنشین خوب ببین چادر من را حالا چادرم بر سر من هست ولی فردا نه گوشواری که خودت داده‌ای الان دارم محرمم زیور من هست ولی فردا نه شده لحظه‌ی خون جگری، امون از غم دربه دری تو رو جون رقیه فقط، نمیشه که بمونی نری پر غصه شدم اسیرم، کنارم باشی جون می‌گیرم نفسم دیگه درنمیاد، آرومم نکنی میمیرم منو بارون چشمای تر، بدم اومد از هر چی سفر میشه نه نگی جون رباب، بیا ما رو مدینه ببر نذار غم تو دلم بشینه، گریه‌ها تو رباب نبینه نگو وقت جدایی رسید، داره دق می‌کنه سکینه به خدا اگه من بتونم، چجوری بی تو من بمونم کهنه پیرهن‌و پاره نکن، همونم می‌برن می‌دونم الهی خواهرت بمیره، فکر من کجاها نمی‌ره نکنه بی‌حیا شه سنان، موهای تو رو دست بگیره شمر و خولی ادب ندارن، اینا سر به سرت میذارن وقتی تشنته جون می‌کنی، ادای تو رو در میارن اومدن شرَرِت بزنن، نیزه به کمرت بزنن پیرمردا عصا کشیدن، نکنه به کمرت بزنن بگو سنگ زنی نکنن، نیزه تو بدنی نکنن اگه خنجرشون نبرید، دیگه بددهنی نکنن می‌گن پیر حرم رو ببین، خولی شمر و بزرگ می‌دونه میگه روی سینه تو بشین آخه پس کفنت چی میشه، خون تو دهنت چی میشه تیر و نیزه‌ها کافی نبود، زیر سم بدنت چی میشه اونا که سرتو بریدن، موی دخترونه کشیدن خولی اخنص و شمر و سنان، همشون به حرم رسیدن غم من غم تازه‌تره، جون بچه‌ها در خطره یکی معجر دخترتو، توی سوغاتیاش می‌بره اینا پست و حقیر و بدَن، هرچی شر که بگی بلدن روسریم اگه سوخته بدون، اینا خیمه رو آتیش زدن شده خورشید من بی فروغ، الهی همه باشه دروغ دارن ناموستو میبرن، توی کوچه‌ی شهر شلوغ همه سمت ما حمله‌ورن، نمیشه بگی چند نفرند ما رو تو دل بازاراشون، مثه برده‌های راه می‌برن کوچه‌ها شده کابوس من، سرا محو سه‌ساله شدن سر عباس‌و هر جا که دید، به عموش میگه زجر و بزن ماها قحطیه آب ندیدیم، ماها رنج و عذاب ندیدیم اگه دیده باشیم به خدا، دیگه بزم شراب ندیدیم برای دلخوشیه نوکران این درگاه دروغ روضه بخوانم دروغ، بسم الله دروغ روضه‌بخوانیم، شمر آبش داد سنان رسید ولی، با ادب جوابش داد دروغ روضه بخوانیم، دست و پا نزده حسین فاطمه را تشنه لب، صدا نزده دروغ روضه بخوانیم، حرف بد نزدند شبیه فاطمه اصلأ، به او لگد نزدند